خشبیه

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۰ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال')

خشبیه یا سرخابیه پیروان سرخاب طبرى از فرق زیدیه بودند که پس از مختار بن ابى عبید ثقفى ظهور کردند.

تاریخچه

این فرقه در زمان هشام بن عبدالملک پس از شهادت زید بن على بن حسین برخاستند و به وجه دیگر گفته ‏اند که: ما با امام معصوم به شمشیر جنگ کنیم و چون امام معصوم در این عصر نمى ‏باشد از این جهت تا آمدن وى اسلحه ما چوب است و با آن نبرد خواهیم کرد. [۱] [۲] [۳] [۴] [۵] [۶]

وجه تسمیه

نقل از چرایی نام این فرقه به خشبیه متفاوت است. در برخی از نقل ها آمده است که خشبیه چون چون سلاحى جز خشب (چوب) نداشتند، از این جهت آنان را خشبیه گفتند. اما ابن تیمیه در «منهاج السنة» نوشته است چون زید را به دار آویختند، گروهى از پیروان او شب ها به دیدار چوبه دار مى‏ رفتند و از این جهت ایشان را «خشبیه» خوانده ‏اند. [۷] در برخی دیگر از نقل ها آمده است که نام خشبیه برگرفته از کرسی چوبی‌ای است که منتسب به حضرت علی(ع) بوده و یاران مختار به‌دلیل تقدس، آن را با خود حمل می‌کردند. [۸] عده‌ای نیز گفته‌اند چون بیشتر اسلحه یاران مختار یا ابراهیم‌ بن مالک از چوب (خَشَب) بوده، خشبیه نامیده شده‌اند. [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲]و باز گفته شده است که بعضی از علاقمندان زید بن علی چوب‌ِ دار او را حفظ کردند. [۱۳] و یا آن که چون زیدیان هنگام جنگ با چوب می‌جنگیدند، به خشبیه معروف شدند. [۱۴]

عقاید

خشبیه معتقد به بَداء بودند. [۱۵][۱۶]این فرقه به خون خواهی امام حسین علیه السلام، در جنگ ها شعار یالثارات‌ الحسین سر می دادند. [۱۷] به‌طوری‌ که ابن‌عبد ربّه به دلیل سردادن این شعار، یاران ابراهیم ‌بن مالک‌اشتر را حسینیه (نام دیگر خشبیه) نامیده است. [۱۸]

سر نوشت

خشبیه در سال ۶۷ هجری قمری در زمان حمله مصعب بن زبیر به کوفه، ۶۰۰۰ یا ۷۰۰۰ نفر از خشبیان با مختار محاصره شدند. ابتدا مصعب به آنان امان داد تا تسلیم شوند و هنگامی که تسلیم شدند همه آن ها را به قتل رساند. [۱۹] پس از قتل مختار، ۲۰۰۰ نفر از یاران وی (بازماندگان خشبیان) در نَصیبَین به عبدالملک بن مروان پیوستند. [۲۰]حسن‌ بن محمد بن حنفیه بعد از کشته شدن مختار، به میان گروهی از خشبیان نصیبین رفت و ریاست آنان را به‌عهده گرفت. مسلم‌ بن اسیر (از یاران عبدالله‌ بن زبیر) از موصل به جنگ آنان رفت و پس از شکست دادن آنان، حسن را دستگیر کرد و نزد عبدالله بن زبیر فرستاد. [۲۱] پس از این واقعه، مُهَلَّب‌ بن ابی‌ صُفْرَه که مدتی از یاران عبدالله ‌بن زبیر بود و سپس از سرداران اموی گردید، با خشبیان نصیبین -که تحت فرماندهی أبو قارب یزید بن أبی‌ صَخْر بودند- جنگید و آنان را شکست داد.[۲۲] بعدها یاران مختار و قائلان به امامت محمد بن حنفیه، کیسانیه نامیده شدند.[۲۳]


پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق
  2. اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 181 با ویرایش اندک.
  3. خوارزمی ابو عبدالله، مفاتیح العلوم، ص 21.
  4. حسینی علوی ابوالمعالی، بیان الادیان، به تصحیح عباس اقبال آشتیانی، چاپ تهران، سال 1312 شمسی، ص 157
  5. ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 1، ص 8.
  6. دهلوی شاه عبدالعزیز، تحفه اثنى ‏عشریه،، چاپ سنگى نول كشور 1896 میلادی، ص 15
  7. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 181 با ویرایش و اصلاح عبارات.
  8. طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، چاپ بیروت، ج۶، ص۸۱
  9. بلاذری احمد بن یحیی، انساب‌الاشراف، دمشق، نشر محمود فردوس عظم، سال ۱۹۹۷ـ۲۰۰۰ میلادی، ج۶، ص۵۷
  10. دینوری ابن قتیبه، المعارف، قاهره، نشر ثروت عکاشه، سال 1960 میلادی، ص 622
  11. ابن رسته ابوعلی احمد بن عمر، الاعلاق النفیسة، لیدن، نشر دخویه، سال ۱۸۹۱ میلادی، ص 218
  12. مقدسی مطهربن طاهر، البدء و التاریخ، پاریس، نشر کلمان هوار، سال ۱۸۹۹ میلادی، ج۵، ص۱۳۳
  13. حربی ابراهیم بن اسحاق، غریب‌الحدیث، نشر سلیمان‌ بن ابراهیم‌ بن محمدالعایب، بی‌جا، سال 1405 قمری و ۱۹۸۵ میلادی، ج ۲، ص۵۴۵
  14. حربی ابراهیم بن اسحاق، غریب‌الحدیث، نشر سلیمان‌ بن ابراهیم‌ بن محمدالعایب، بی‌جا، سال 1405 قمری و ۱۹۸۵ میلادی، ج ۲، ص۵۴
  15. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، قاهره، نشر کوثری، سال 1367 قمری و 1948 میلادی، ج۱، ص۳۴
  16. حمیری نشوان‌ بن سعید، الحورالعین، تهران، نشر کمال مصطفی، سال 1972 میلادی، ج۱، ص۲۷۴
  17. طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، ج۶، ص۷۶.
  18. طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، چاپ بیروت، ج۲، ص۲۴۹.
  19. طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج ۶، ص۹۳، ۱۱۶
  20. مسعودی، مروج الذهب، چاپ بیروت، ج ۳، ص۳۰۷
  21. ذهبی محمد بن احمد، حوادث و وفیات، سال 1418 هجری قمری،ص 334
  22. اصفهانی ابوالفرج، الاغانی، ج۶، ص۵۰، ج۷، ص۷۷
  23. مسعودی مروج الذهب، چاپ بیروت، ج۳، ص۲۷۶