محسن بن جعفر ابو نمی
محسن بن جعفر ابو نُمیّ (۱۳۰۶ تا ۱۳۷۹ه.ق)، قاضی و حقوقدان، استاد مرکز علمی بن سلم و مؤسسه دینی غیل باوزیر و صاحب بزرگترین کتابخانه در حضرموت است. او بیش از ۱۰۰ کتاب در علوم مختلف نوشته است. بسیاری از دانشجویان علوم از قوه قضائیه در حضرموت تحت حکومت القعیطیه در ساحل حضرمی با استفاده از علم و درس او فارغ التحصیل شدند.
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۱:۳۱، ۳۱ ژانویه ۲۰۲۲؛
آل ابی نُمیّ
(بضم نون وفتح میم وتشدید یاء، تصغیر نامی)، آن ها دودمان ابو نُمیّ بن عبدالله بن شیخ بن علی المندرج بن عبد الله وطب بن محمد المنفر بن عبد الله بن محمد بن عبد الله باعلوی هستند، و شاخه دیگری از خاندان ابونمی از نسل علی بن عمر فدعق بن عبدالله وطب وجود دارد و به نظر می رسد که بین آن ها و شاخه اول ازدواجی وجود داشته است که عنوان خاندان ابونمی با مادرشان است و به «ابو نمی» شناخته می شوند آنها پسر عموهای شاخه اول هستند و هر دو گروه به عبدالله وطب می رسند. در میان اشراف مکه نسل محمد ابو نمی از نوادگان شریف هستند. و نیز ممکن است ازدواج و اتصالی بین این قبایل وجود داشته باشد که یکی از دلایلی است که این نام یا کنیه از باب تبرک و یادآوری آن ارتباط میان اشراف حجاز و سادات بنی علوی به این گروه داده شده باشد.
نسب
محسن بن جعفر بن علوی بن حسین بن عمر بن أحمد بن علوی بن أحمد بن شیخ بن أبی بكر بن علی بن عمر فدعق بن عبد الله وطب بن محمد المنفر بن عبد الله بن محمد بن عبد الله باعلوی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن امام علی بن أبی طالب، و امام علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است.
او سی و چهارمین نوه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است.
تولد و تربیت
او در شهر غیل باوزیر در حضرموت در شب ۱۲ پنج شنبه زبیع الاول سال ۱۳۰۶ه.ق مطابق با سال 1887 میلادی به دنیا آمد. گفته شده است که با توجه به سن پسر بزرگش به احتمال قبل از سال ۱۳۰۰ه.ق متولد شده باشد. او در همان شهر در حالت عبادت خداوند، ادب و اخلاق بزرگ شد و در تعدادی از مکتب های قرآن برای یادگیری خواندن قرآن و یادگیری خوشنویسی آموزش دید. هنگامی که شیخ محمد بن عمر بن سلم العقیلی (از نسل عقیل بن ابی طالب) به غیل باوزیر آمد و مؤسسه خود را در سال ۱۳۲۰ ه.ق تأسیس کرد که یکی از اولین هایی بود که در آن ثبت نام کرد و در آن زمان چهارده ساله بود و با فارغ التحصیلی کاملاً به او وابسته بود و علم زیادی از او آموخت.
ورود شیخ محمد بن عمر بن عوض بن بکران بن سلم (متوفی در سال ۱۳۲۹ه.ق) به شهر غیل اولین نقطه عطف کیفی در زندگی او بود. رابطه علمی بین این جوان و استادش شیخ تباشیر النبوغ المبکر، آنجا بروز کرد که دانش آموز هفده ساله رساله هایی در علوم مختلفی که از استادش می آموخت می نوشت. اولین آن رساله های علمی «الغصن المورق فی شرح السلم المتورق فی علم المنطق» بود که در سال ۱۳۲۲ه.ق تکمیل شد. پس از آن در بهار سال ۱۳۲۸ه.ق «مطلع المرید إلى نظم جوهرة التوحید» را نوشت. او در همان سال شروع به نوشتن رساله «الشرق والسیادة فی إعراب كلمة الشهادة» نمود.
اساتید
برخی از بزرگانی که از ایشان کسب علم نموده است عبارتند از:
پدرش جعفر بن علوی أبو نمی
محمد بن عمر بن سلم
أبو بكر بن عبد الرحمن بن شهاب الدین
عبد الرحمن بن أحمد باشیخ
أحمد بن حسن العطاس
عبد الله بن عمر الشاطری
محمد علی بن حسین المالكی
عمر بن حمدان المحرسی
حسن بن محمد المشاط
عبد الرحمن بن عبید الله السقاف
شاگردان
بسیاری از دانش پژوهان فرهیخته از شاگردان استاد محسن بن جعفر بوده اند. از جمله کسانی که در دوره آموزشی تخصصی احکام و آداب قوه قضائیه شرکت کردند و امور قوه قضاییه و حل و فصل اختلافات مردم را در دست گرفتند. برخی از ایشان عبارتند از:
عبد الله بن محفوظ الحداد
محمد رشاد بن أحمد البیتی
علی بن محمد مدیحج
حسین بن محمد مدیحج
سعید بن محمد برعیة
أحمد عبد الله بن سلوم
عبد الله بن علی بامخرمة
محمد بن سالم الحدادی
عبد القادر بن محمد العماری
محمد بن عوض بن طاهر باوزیر
محفوظ بن سعید المصلی
سعید بن عوض باوزیر
سعید بن عبد الصمد باوزیر
عبد الله سالم باوزیر
عبد الله بن أحمد الناخبی
سعید بن علی بامخرمة
تعداد بی شماری دیگر از دانشجویان علوم دینی وجود دارند که دانش آموخته مرکز علمی ابن سلم هستند و از محضر و کسب علم کرده اند و از شخصیت های برتر علوم مختلف هستند.
مسئولیت ها
از شعبان ۱۳۳۴ه.ق تا سال ۱۳۴۴ه.ق ابو نامی به عنوان قاضی شهر غیل باوزیر مشغول بود و سپس به المکلا پایتخت حکومت القعیطیة نقل مکان کرد و تا پایان سال ۱۳۵۰ه.ق به عنوان قاضی در آنجا خدمت کرد و در این سال برای انجام حج به خانه خدا رفت و سپس در اوایل سال ۱۳۵۱ه.ق به مرکز علمی غیل بازگشت تا در آنجا به عنوان استاد مشغول شود. پیشرفت کیفی کارش در سال ۱۳۵۳ه.ق بود که به عنوان عضو شورای سه نفره قضایی شریعت که متشکل از او، شیخ عبدالله بن عوض بکر و شیخ عوض بن سالم بلقدی بود منصوب شد و به موکلا نقل مکان کرد. پس از آن در اوایل سال ۱۳۵۶ه.ق به غیل بازگشت و به عنوان قاضی خدمت کرد و در همان سال برای تدریس عمومی در مسجد سلطان عمر به المکلا نقل مکان کرد.
حدود سال ۱۳۵۷ه.ق به عنوان رئیس آموزش و پرورش در رباط به الغیل بازگشت و پس از افتتاح مؤسسه دینی در غیل به عنوان معلم و مدیر مرکز علمی به آنجا رفت و در سال ۱۳۷۴ به عنوان سرپرست یک مؤسسه دینی خدمت کرد تا اینکه در سال آخر عمر به دلیل بیماری زمین گیر شد. او صاحب مدرسه ای در شهر المکلا بود که اکنون به بسکة یعقوب معروف است.
فعالیت ها
او روش های تالیف و تصنیف مختلفی از جمله منظومه نویسی، نثر نگاری، جدول نویسی داشته است. نوشته های نثر او شامل شرح و حاشیه بر برخی کتب و نیز رساله ای مستقل است. او از روش پرسش و پاسخ برای تسهیل فهم مطالب علمی استفاده می کرد. نمونه ای از این آثار عبارتند از: «الجامع الشریف لغالب قواعد علم التصریف»، و«تسهیل المسیر إلى علم التفسیر»، و«الملح فی علم المصطلح»، و«عجالة الطالب وهدایة الراغب فی علم المنطق».
او همچنین از شعر برای ارائه مطالب علمی، بهره می برد؛ از جمله ارایه یک منظومه شعری برای احکام نکاح، در 300 بیت به نام «غرة الصباح فی أحكام النكاح»، و سپس آن را به عنوان «نشر الأفراح» و سپس آن را در 100 بیت خلاصه کرد و آن را «زهرة الأقاح فی أحكام النكاح» نامید، و سپس آن خلاصه را شرح داد و آن شرح را «العرف التفاح من رياض زهرة الأقاح في النكاح» نامید. از ساخته های او جدول های درختواره ای است که یک روش نادر طبقه بندی برای مطالب پیچیده است. از جمله می توان به احکام عبادات در هشت جزوه، احکام معاملات در هشت جزوه و همچنین ۹ جزوه در دستور زبان عربی اشاره کرد.
تالیفات
در پشت کتابخانه بزرگی از حکایت های کتاب، او سخاوتمندانه صرف آن شد، و به گفته شاگردان و آشنایانش بزرگترین کتابخانه خصوصی کشور شهری است. طبقه بندی از ۱۷ سالگی آغاز شد و او زیر ۲۰ سال سن دارد، مانند آقای ابوبکر بن عبدالرحمن بن شیهاب و محمد بن احمد الشتری. آثار او در علوم مختلف حقوقی و زبانی به بیش از ۱۶۰ نویسنده رسیده و تنها به ندرت چاپ شده اند و عناوین آن ها را در اینجا ذکر می کنیم:
«إبانة المعمّى على نظم السجاعی فی أحكام لمّا»
«إتحاف الأمیر بما یتعلق بحدیث البشیر النذیر»
«إتحاف الظراف بنیة الاغتراف»
«إتحاف النبیه بإیضاح التشبیه»
«الأجوبة المرضیة على أسئلة خطبة الألفیة»
«الاختصار بالحصر على المقولات العشر»
«اختصار العبارة على منظومة الاستعارة» أو «إهداء البشارة لقراء منظومة الاستعارة»
«إدخال السرور على طالب أحكام الظرف والجار والمجرور»
«الاستطابة بنشر أقوال ساعة الإجابة»
«الإشراق من ضیاء الاشتقاق» أو «الإشراق فی علم الاشتقاق»
«إضاءة البدرین فیما تكسر فیه (إن) وما تفتح، وجواز الوجهین»
«إعطاء النفس مناها فی إعراب (فإذا هو هی إیاها)»
«الإعلام بإعراب أسماء الشرط والاستفهام»
«إفادة الصبیان بمعانی منظومة ابن جمعان»
«إفادة النقلة ببعض أحكام البسملة»
«إقامة البرهان فی رد اعتراض محمد بن أحمد الصبان»
«إقامة الدلیل فی صفات الجلیل»
«إقرار العین ببعض حقوق الزوجین»
«أقسام لو»
«الأقوال الموجهة فی أحكام الصفة المشبهة»
«الإلجام لمن زاغ فی فتواه عن نصوص الأئمة الأعلام»
«أنس الإخوان بالتطلع على وفیات الأعیان»
«انشراح البال شرح منظومة لامیة الأفعال»
«الإنهاض فی رد الاعتراض»
«إیصال النفع إلى طالب أحكام الفرع»
«إیضاح الإغراب فی مباحث الإعراب»
«إیضاح المفهوم فی أن تصدیق القاضی لا یجب به الصوم على العموم»
«إیضاح المقال فی حكم نقل زكاة المال»
«بحث فی صلاة ركعتین قبل الجمعة»
«بدر الدجنة شرح منظومة العلامة ابن الشحنة» فی علم البیان
«بذل المجهود فی شرح نظم المقصود»
«البر والإحسان بشرح أبیات ما یغتفر للموافق من الأركان»
«بزوغ الهلال بنقض ما حكم به لابنی بلال» أو «رد على اعتراض السید محسن بن عبد الله السقاف فی قضیة بلال»
«البشارة بأحكام المجاز والاستعارة»
«بشرى المكروب بغایة المطلوب»
«بغیة الرائد فی حكم توسیع المساجد»
«بهجة الإخوان شرح هدایة الصبیان»
«بهجة الناظر فی حكم رفع أفعل التفضیل للظاهر»
«البیان شرح نظم ما یغتفر للموافق من الأركان»
«التبشیر بحل منظومة الزمزمی فی التفسیر»
«التبیین شرح أبیات مهذب الدین»
«تجنب الحیف فی الكلام مع المجیب وصاحب السیف فی ثبوت رمضان 1345 هـ»
«تحصیل المنافع فی بیان السبب والشرط والمانع»
«تراجم مشاهیر الشافعیة»
«ترویح الجنان بتفسیر آخر آیة من سورة آل عمران»
«تسهیل الدعاوى فی رفع الشكاوى» (مطبوع)
«تسهیل المسیر إلى علم التفسیر» أو «تیسیر المسیر إلى علم التفسیر»
«التصریف المنظوم لـ(غزوا) المبنی للمجهول والمعلوم»
«تنبیه الخلان بثبوت رمضان بالجمعة 1345 هـ»
«تنبیه الوسنان فی ما قرئ بالتثلیث من حروف القرآن»
«تیسیر الأسباب لمطالعة موصل الطلاب إلى قواعد الإعراب» أو «سلوة الأسباب»
«الجامع الشریف فی فن التصریف»
«جلب التقریبات فی الجمع بین الورقات وتسهیل الطرقات»
«جمع الفوائد فی حروف الزوائد»
«الجوهر الفرد فی أقسام العقد»
«جواب سؤال فی حكم صلاة الإمام المعید»
«الجوهر الشفاف على ثلاثة أبیات ظراف»
حاشیة على «البهجة المرضیة على ألفیة ابن مالك»
حاشیة على «العوائد على جمع الفوائد»
«حسن المنظر فی حقیقة اسم المصدر»
«الحل البهی لعبارة الفاكهی عند قوله: "ولو أن ما أسعى لأدنى معیشة"»
«الحلاوة القندیة على متن السمرقندیة»
«خلاصة الأقوال فی حقائق الاستقبال»
«الخلاصة النقیة على متن البیقونیة»
«الدلالة الجلیة فی القواعد الفقهیة» (منظومة) أو «نفحة الأزهار فی قواعد الأخیار»
«دوائر فی أصول الفقه»
«دوائر فی المبتدأ والخبر»
«دوائر فی المعرب والمبنی»
«دوائر فی المواریث»
«الرد بالوجه الجمیل على معترض ابن فضیل وباعقیل»
«الردع بكلا على قاضی المكلا سنة 1329 هـ»
«رد على بابحیر»
«رد على بامخرمة فی مسألة الطلاق»
«رد على الشیخ أحمد بن عوض المصلی فی قضیة باصالح وبریوم والذی نزل فیه القاضی المصلی»
«رد على العماری فی مسألة بیع مال الغائب عهدة» أو «الوجوه المسفرة للقاری عما وقع فی حكم العماری»
«رسالة فی حكم ترك القنوت والتشهد»
«رسالة فیما قرئ بالتثلیث من القرآن»
«رشف اللما على أبیات السجاعی فی (لاسیما)»
«الریاضة حاشیة العین الفیاضة فی مسائل الاستحاضة»
«ریحانة الإخوان فی صفات الواحد المنان»
«زهرة الأقاح فی أحكام النكاح»
«الزهرة الوضیة على الرحبیة»
«سبیل التعلم شرح منبع التفهم لأسباب التیمم» أو «سبیل التفهم فی التیمم فی شرح أبیات الصور التی یجب فیها القضاء والتی لا یجب»
«سلم الصغیر»
«سمیر السفر وأنیس الحضر»
«سین جیم فی النكاح»
«الشذرات فی أوقات الصلوات»
«شرح منظومة الدمنهوری فی بحور شعر العرب»
«الشرف والسیادة فی إعراب كلمة الشهادة»
«شم الأنوف فی معانی الحروف»
«الضوابط الموجهة فی أحكام الصفة المشبهة»
«طراز الامتیاز فی أبیات الألغاز ومنثورها»
«طریف القول وتالده فی ما اعترض به بدر الدین ابن مالك على والده فی شرح الألفیة»
«عجالة الطالب وهدایة الراغب إلى علم المنطق»
«عرف الكادی فی شرح أبیات العلامة المرادی المعمولة فی المسائل التی یُخص بها عطف البیان دون البدل»
«العرف النفاح على زهرة الأقاح» أو «العرف النفاح من ریاض زهرة الأقاح فی النكاح»
«عقد النظام على عقیدة العوام»
«عقلة العجلان»
«العقود الجوهریة فی امتداح العصابة الرباطیة وشیخهم ذی النفس الزكیة»
«عقیدة الدلیل فی صفات ربنا الجلیل»
«العنایة بإظهار القول وإبرازه فی شرح الأبیات المعمولة فی وجوب استتار الضمیر وجوازه»
«العین الفیاضة شرح نظم مسائل الاستحاضة»
«غرة الصباح فی أحكام النكاح»
«الغصن المورق فی شرح السلم المنورق»
«فتاوى»
«فتاوى باشیخ»
«فتح البصیر على أبیات العلامة الأمیر المعمولة فی شرح المذكر السالم»
«فتح السلام على عقیدة العوام»
«فوائد الدراسة فی إیضاح ما أبهم على منتقد حكم مرواسة»
«الفوائد فی حروف الزوائد»
«فوح العبیر بحل منظومة التفسیر»
«الفوز والظفر بمعرفة تعدد المبتدأ والخبر»
«القانون الجنائی للسلطة القعیطیة»
«القانون الشرعی»
«القدح المعلى من أحكام كلا»
«قطف الثمر فی حكم الممر»
«القصد والمنى على أبیات أسباب البنا»
«القلائد لحروف الزوائد» (منظومة)
«قلادة النحر على منظومة المقولات العشر»
«القول المنتخب فی إعراب المركب»
«كأس السلاف فی أحكام الاستخلاف» (منظومة)
«كؤوس الشراب على مفتاح الإعراب»
«الكوكب الزاهر فی مولد النبی الطاهر»
«الكوكب المنیر فی أحكام الضمیر»
«اللؤلؤ المنظوم فی إفادة تقدم المسند إلیه التخصیص وعموم السلب وسلب العموم»
«المباحث المرضیة فی مسألة حذف الخبر قبل حال لا یصلح للخبریة»
«مجموعة القضاء الشرعی الجامعة لغالب كل شرط مرعی» (مطبوع)
«مرقاة القصر شرح المقولات العشر»
«المسائل المختارة لمحاكم حضرموت»
«مشكاة الضوء فی بیان أقسام لو»
«مصباح الناهض إلى مسائل ملقبات الفرائض» (مطبوع)
«مطلع المرید شرح جوهرة التوحید»
«مفتاح المقفول على سلم الأصول فی علم الأصول»
«مقامة فی الفرق بین الحمار الأبیض وركوبه، والحمار الأسود وركوبه»
«الملح فی فن المصطلح»
«منبع التفهم لأسباب التیمم» أو «منظومة فی صور التیمم التی تجب فیها القضاء والتی لا تجب»
«المنح على الملح»
«المنظومة البیقونیة مع زوائدها البهیة»
«المنظومة الزهیة إلى عصبة الرباطیة»
«منظومة فی الأشیاء المبهمة»
«منظومة فی الحساب والجبر»
«منظومة فی الدعاوى»
«منظومة فی ما تصح الدعوى فیه بالمجهول»
«منظومة ما یغتفر للموافق من الأركان»
«منظومة مختصرة فی علوم الحدیث»
«منظومة النجاح»
«منظومة یوصی فیها طلاب القضاء ویجیزهم»
«نتائج الأفكار الوقادة فی الرد على صاحب سلسبیل الإرشاد والإفادة»
«النزهة البهیة فی شرح البیقونیة»
«نشر الأفراح شرح غرة الصباح فی أحكام النكاح»
«نظم أوزان الصفة المشبهة المأخوذة من مضموم العین»
«نظم سؤال وجواب فی حكم من أفطر فی رمضان وتعذر علیه القضاء»
«نظم شروط الاقتداء»
«نظم مشایخ شیخه العلامة ابن سلم»
«نفح البشام من أحكام اجتماع المأموم مع الإمام»
«النفحة الزكیة على نظم البیقونیة»
«النقول الراجحة على منظومة لحن الفاتحة»
«نیل الأمنیات من أحكام المبنیات»
«نیل الوصل من أحكام الوصل»
«هدایة القاری إلى أحكام الماء الجاری»
«هدایة القصاد لما فی حكم آل كساد من الانتقاد»
«هدایة المتبصر إلى حكم المتحجر للأرض الموات»
«الوشی المحبَّر فی الإعراب المقدَّر»
«وصیة لتلامیذ القضاء» (منظومة)
وفات
وی بعد از ظهر چهارشنبه ۲۰ شبان در ۱۳۷۹ه.ق در ۱۷ فوریه ۱۹۶۰ در شهر غیل باوزیر درگذشت و صبح روز پنجشنبه در کنار استادش محمد بن عمر بن سلم دفن شد.