میرداماد
میر برهان الدین محمد باقر استرآبادی مشهور به میرداماد معلم ثالث و متخلص به اشراق، فیلسوف، متکلم و فقیه برجسته دوره صفویه [۱] و از ارکان مکتب فلسفی اصفهان بود.
نام | میرداماد |
---|---|
نام کامل | میر برهانالدین محمدباقر بن محمد حسینی استرآبادی |
لقب | میرداماد • معلم ثالث |
زادروز | ۹۷۰ق |
زادگاه | استرآباد • (گرگان کنونی) • ایران |
وفات | ۱۰۴۱ق |
آرامگاه | عراق • نجف • حرم علی بن ابیطالب |
محل زندگی | ایران • اصفهان |
اساتید | حسین بن عبدالصمد حارثی |
شاگردان | ملا صدرا • سید احمد عاملی • سلطان العلماء • حکیم ملا عبدالرزاق لاهیجی • ملا محسن فیض کاشانی • حکیم قطبالدین لاهیجی • سید احمد علوی • ملاخلیل قزوینی • علی نقی کمرهای و ... |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
آثار | القبسات • تقویم الایمان • الرواشح السماویه • الایقاضات • صراط المستقیم • الافق المبین • الحبل المتین • جذوات • شارح النجاة و ... |
میرداماد فرزند میرشمس الدین محمد استرآبادی مشهور به داماد و از سادات حسینی گرگان است. محمد استرآبادی با دختر علی بن عبدالعالی معروف به محقق کرکی ازدواج کرد و به همین خاطر او را داماد نامیدند. میرداماد این لقب را از پدر خود به ارث برده است درباره سال تولد او اطلاعات کافی در دست نیست. اما کتاب نخبه المقال فی اسماء الرجال تولد او را سال 969 ذکر کرده است.
معمولا در بین اهل علم رسم این است که طلاب و دانشجویان «استاد» را انتخاب میکنند ولی روش میرداماد این بود که او شاگردانش را پس از قبولی در امتحان انتخاب میکرد. او استاد ملاصدرای شیرازی فیلسوف معروف است و تألیفات متعددی در رشته های مختلف دارد که مشهورترین آنها کتاب قبسات در فلسفه است.
نام و نسب میرداماد
سید محمد باقر فرزند محمد داماد استرآبادی مشهور به «میرداماد» از علمای بزرگ وحکمای برجسته عهد صفوی است. نسب میرداماد به امام حسین(ع) [۲] می رسد. وی لقب «داماد» را پدرش به وام گرفته بود. پدر او سید محمد داماد استرآبادی به سبب داشتن افتخار دامادی محقق کرکی فقیه بزرگ عهد شاه طهماسب صفوی ملقب به «داماد» گردید. بعدها این لقب به فرزندش محمد باقر نیز اطلاق شد. [۳]
ولادت میرداماد
سید محمد باقر استرآبادی در حدود سال 960 هجری قمری دیده به دنیا گشود. [۴] عنوان استرآبادی ظاهرا به دلیل انتساب پدران وی به «استرآباد» بوده و خود وی دراسترآباد به دنیا نیامده است چرا که پدرش سید محمد داماد مسلما در مرکز سیاسی کشور بوده و دلیل و نقلی بر سکونت خانواده میرداماد در استرآباد وجود ندارد. [۵]
درباره ازدواج سید محمد داماد با دختر محقق کرکی (ره) حکایت جالبی نقل شده است:
در کتاب نجوم السماء از فاضل داغستانی، علیقلی خان شش انگشتی متخلص به واله نقل شده است که شیخ اجل علی بن عبدالعالی محقق کرکی - که خداوند رحمتش کند - در خواب دید که امیرالمؤمنین(ع) به او فرمود دخترش را به همسری میر شمس الدین محمد - پدرمیرداماد - درآورد. و فرمود که از وی فرزندی به دنیا خواهد آمد که وارث علوم انبیاء و اوصیاء می گردد.
شیخ (ره) دختر خود را به تزویج او درآورد. لیکن دختر پیش از آن که فرزندی به دنیا آورد وفات کرد. شیخ از خواب خود متحیر مانده بود. بار دیگر امیرالمؤمنین(ع) را در خواب دید که فرمود ما این دخترت را قصد نکرده بودیم بلکه فلان دخترت را به همسری او درآور. آن گاه شیخ همان دخترش را به ازدواج سید شمس الدین محمد درآورد و میرداماد از او متولد شد. [۶]
آن خواب بعدها به واقعیت پیوست و میرداماد در جوانی در تمامی علوم شرعی و عقلی تبحر یافت و به استادی رسید و بر همتایان خود برتری یافت.
تحصیلات و اساتید میرداماد
از آنجا که محمدباقر در خاندانی شریف و اهل فضل و کمال رشد می یافت، از همان اوان کودکی به تحصیل علم تشویق و ترغیب شد. تحصیلات علوم دینی را در خردسالی در مشهد آغاز نمود و پس از چندی نزد اساتید و فضلای آن دیار به تلمذ پرداخت.
از اساتید او در مشهد مرحوم سید علی فرزند ابی الحسن موسوی عاملی است. [۷] مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب امل الامل راجع به وی مینویسد: «او از بزرگان علما وفضلای عصر خویش و از شاگردان شیخ ما، شهید ثانی [۸] بود. وی فردی زاهد، عابد، فقیه و باورع بود. [۹] سید علی بن ابی الحسن عاملی همان طور که از نام وی برمی آید از علمای جبل عامل [۱۰] لبنان بود و سپس به ایران مهاجرت کرد.
استاد دیگر میرداماد که در رشد علمی وی تاثیر گذاشت فقیه بلند مرتبه شیخ عزالدین حسین فرزند عبدالصمد عاملی (م 984ه 0 ق)، پدر شیخ بهایی [۱۱] از علمای بزرگ منطقه جبل عامل لبنان بود. وی شاگرد برجسته زین الدین علی بن احمد عاملی معروف به شهید ثانی (شهادت در 966ه 0ق) بود و پس از کشته شدن شهید ثانی به دست طرفداران عثمان [۱۲]، جبل عامل را که ناامن شده بود ترک کرد و چون در ایران مذهب تشیع رسمیت یافته و محل امن و مناسبی برای شیعه محسوب می شد به ایران مهاجرت کرد. در این سفر پسرش محمد، شیخ بهایی که هنوز این لقب را نداشت و بیش از سیزده سال از عمر وی نمی گذشت همراه او بود.
شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد پس از چندی شیخ الاسلام قزوین پایتخت شاه طهماسب صفوی شد. سپس در حدود سال 969ه 0ق با همین منصب به مشهد رفت.
توقف او در مشهد مقدس بیش از دو سال طول نکشید و او در سال 971ه 0ق با همان سمت به هرات مهاجرت کرد و در آن جا تعلیم محمد خدابنده ولیعهد شاه طهماسب را به عهده گرفت. در شهر هرات پیروان اهل تسنن زیاد بودند. پس از مهاجرت وی به هرات گروه بسیاری از علما و طلاب در پیرامون او گرد آمدند. در مدت هشت سال اقامت آن فقیه بلندمرتبه در هرات (در حدود سالهای 971 تا 979) حوزه علمی غنی و پر رونقی تشکیل شد وگروه بسیاری به ارشاد وی شیعه شدند.
استفاده میرداماد از حضور این فقیه بزرگ در همین دوران صورت گرفته است. گفتیم که فقیه گرانقدر عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی (ره) تا حدود سال 971ه 0ق را در مشهداقامت داشت و میرداماد نیز تحصیلاتش را در مشهد آغاز نمود. لیکن با توجه به این که درآن سالها میرداماد در حدود یازده سال بیشتر نداشته نمی توانسته از محضر درس عالم بزرگی چون شیخ عزالدین حسین که در سطوح عالی تدریس مینموده استفاده کرده باشد.
به همین جهت اگر نبوغ و استعداد سرشار میرداماد را در نظر داشته باشیم استفاده میر ازحضور آن بزرگوار در اواخر اقامت ایشان در هرات و در حداثت سن میرداماد بوده است. ازتالیفات وی است: عقدالطهماسبی، وصول الاخیار الی الاخبار و [۱۳] ....
دیگر استاد میرداماد دایی گرامی اش، فقیه جلیل، مرحوم عبادالعالی عاملی (م 993ه 0ق)فرزند مرحوم محقق کرکی است. مرحوم شیخ حر عاملی در امل الامل درباره وی می گوید:«او فردی فاضل، فقیه، محدث، محقق، متکلم، عابد و از مشایخ بسیار بزرگ بود. وی ازپدرش و معاصرین دیگر روایت می کند و محمد باقر حسینی داماد - میرداماد از او اجازه روایی دارد. او را رساله ای است دقیق درباره قبله و قبله خراسان بالخصوص.» [۱۴]
این سه بزرگوار که در برخی از کتب شرح حال و تاریخ به عنوان اساتید و مشایخ میرداماد از آنان نام برده شده همگی در علوم منقول استاد و متبحر بوده اند.
اساتید میرداماد در علوم عقلی که وجه مشخصه علمی اوست و ما وی را به این جهت به شهرت می شناسیم بدرستی معلوم نیست، مگر اشاره ای که در تاریخ عالم آرای عباسی آمده است. در این کتاب از میان کسانی که میرداماد در مدت اقامتش در هرات و تردد به دربارولیعهد محمد خدابنده با آنان مباحثات علمی داشته تنها از امیر فخرالدین سماک استرآبادی نام برده شده است. [۱۵]
در همین کتاب در شرح حال فخرالدین سماک استرآبادی آمده است که وی در علوم معقول تبحر داشته و از شاگردان امیر غیاث الدین منصور شیرازی بوده است. حاشیه برالهیات تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی از تالیفات اوست. [۱۶]
بنابر آنچه قطب الدین لاهیجی، شاگرد میرداماد درباره استاد خود گفته است میر برخی ازکتب را خود مطالعه می کرده و با نیروی فهم خویش فرا می گرفته است. [۱۷]
با توجه به گفته قطب الدین لاهیجی باید اذعان داشت که تنها استاد فلسفه و حکمت میرداماد (ره) امیر فخرالدین سماک بوده است. امیر فخرالدین سماک فیلسوفی بنام وصاحب آراء مستقل شناخته شده است و حاشیه ای بر الهیات (که بخشی از کتاب تجریدالاعتقاد را تشکیل می دهد و کتاب کلامی - فلسفی است) تنها تالیف شناخته شده وی است.
به همین جهت باید گفت آنچه میرداماد را حکیمی صاحب نظر و بلند مرتبه گردانیده هماناسعی فکری او و نبوغ وی بوده است. نبوغی که او را در فهم و تحلیل مباحث دقیق و پیچیده فلسفی که به ذهنی دقیق و نقاد نیاز دارد مدد رسانیده است.
از آنجا که ولیعهد، محمد خدابنده در سال 980ه 0ق هرات را ترک کرد و در شیرازاقامت گزید میرداماد در پایان قامت خدابنده در هرات بیش از بیست سال نداشته است. باتعبیری از کتاب عالم آرای عباسی چنین برمی آید که وی دارای نبوغ و استعداد فراوان بوده است. در عالم آرای عباسی آمده است: « - میرداماد - در زمان نواب اسکندر شان - محمدخدابنده - به اردوی معلی - هرات - آمده به صحبت علما و افاضل درگاه معلی مشرف گشته مدتی با امیر فخرالدین سماک استرآبادی و سایر دانشمندان مباحثات نمود و در علوم معقول و منقول سرآمد روزگار خود گشت.» [۱۸]
دوران تحصیل میرداماد در هرات دوران تحصیلات عالی و دوران غنای علمی وی بود.در پایان این دوره بود که به عنوان عالمی برجسته شناخته شد و از علمای سرآمد در علوم معقول و منقول گشت.
گفتیم که فقیه گرانقدر شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی، استاد میرداماد در سال 980ه 0ق هرات را ترک کرد و به قزوین بازگشت. در همین سال بود که محمد خدابنده ولیعهد نابینای شاه طهماسب به امر شاه هرات را ترک گفت و به حکومت شیراز منصوب شدو حکمروایی هرات به پسر هشت ساله او حمزه میرزا سپرده شد. انتقال محمد خدابنده ازهرات به شیراز به معنای روگردانی شاه از ولیعهد خویش و در واقع عزل وی از منصب ولایتعهدی بود.
در اثنای همین تحولات بود که شیخ عزالدین حسین عاملی هرات را ترک گفته و به پایتخت یعنی قزوین بازگشت. پس از مهاجرت وی، هرات دیگر اهمیت علمی خود را ازدست داد. از همین رو میرداماد نیز باید هرات را در همین سالها ترک گفته باشد.
سایر اساتید شناخته شده ی میر داماد
1. دایی میر داماد، شیخ عبدالعالی بن عبدالعالی عاملی کرَکَی، فرزند محقق کرکی، که به میر داماد اجازه ی روایت داده و این اجازه در بحار الانوار[۱۹] مذکور است. [۲۰]
از 56 شاگرد شناخته شده ی محقق کَرکَی، نُه نفر از ایشان اهل استرآباد بوده اند و این نشان می دهد که استرآبادیان سهم بسیاری در حوزه ی درسی محقق کَرَکی داشته اند. [۲۱]
2. شیخ عزّالدین حسین بن عبدالصمد عاملی ( 918- 984ق )، شاگرد شهید ثانی ( 911- 965ق ) و والدِ شیخ بهائی ( 953- 1030 ق )، که به میر اجازه ی روایت داده و این اجازه هم در بحار الانوار مذکور است. [۲۲]
3. سید نورالدین علی بن ابی الحسن موسوی عاملی ( - 999ق )، شاگرد شهید ثانی. [۲۳]
4. شیخ عبدعلی بن محمود خادم جایلقی. [۲۴]
5. سید حسین بن حیدر حسینی کَرَکی عاملی. [۲۵]
برای شناخت منابع و مصادر اندیشه ی فلسفی میر داماد، به اهمّ منابع به کار برده ی او در کتاب قبسات اشاره می شود. میر داماد در تمهید مطالب قبسات، بیش از همه به ابن سینا و آثار او، هم چون الهیات شفا، الإشارات و التنبیهات، نجات، تعلیقات، عیون الحکمه، و پس از وی به آثار خواجه نصیر الدین طوسی، شرح اشارات، أجوبة الأسئلة القونویة، شرح رسالة العلم و نقد المحصل، أجوبة الأسئلة القونویة، شرح رسالة العلم و نقد المحصل، توجه داشته است.
در ضمن به اقوال شیخ اشراق در مطارحات و تلویحات، و صاحب محاکمات و ابوالبرکات بغدادی، در المعتبر، و بهمنیار، درالتحصیل ، و فخر رازی، در شرح عیون الحکمة، اشاره و به کتاب اثولوجیا نیز استناد می کند. میر داماد، برای تفصیل بیش تر، خواننده را به کتاب های دیگر خود مانند الصراط المستقیم و الافق المبین و ایماضات و تشریفات و تعلیقات بر الهیات شفا ارجاع می دهد. [۲۶]
میر داماد مدرّسی پر کار و تواناست و در زمان حیاتش به تدریس قبسات و الافق المبین و ایماضات وتقدیسات و بعضی دیگر از آثارش پرداخته است. گفته اند که میر داماد اهتمام ویژه ای به تدریس شفا داشته است و در پی این اهتمام او، گروهی از ناموران بعد از او، مانندملاصدرا، میر سید احمد علوی، آقا حسین خوانساری، ملا حسین تنکابنی، ملا محمد باقر سبزواری، به تحشیه و تعلیق شفا همت گماشتند. [۲۷]
حوزه ی درس میر داماد را در اصفهان باید از حوزه های درسی پر ثمر و شاگرد پرور آن روزگار دانست. مرحوم آقا علی مدرسی طهرانی، در رساله ی طبقات حکما، متأخرین نوشته است: « 300 نفر از شاگردان او به درجه ی اجتهاد [۲۸] فائز شدند و از این عده بیشتر در اصول عقاید از حضیض تقلید به اوج تحقیق رسیدند. » بعید نیست که این عدد را نتوان جدی گرفت. قدر متیقّن، همان گرمی و ثمربخشی حوزه ی درسی میر است که جان کلام طهرانی است. [۲۹]
مدرسه ی صدر، که میر داماد در آن جا به تدریس مشغول بود، امروزه نیز در اصفهان در باغی بزرگ قرار دارد و هنوز از آن استفاده می شود. [۳۰]
مهاجرت میرداماد به اصفهان
در سال 984ه 0ق شاه طهماست (سلطنت از 920 تا 984) که به اجتناب از منهیات وعمل به احکام شرعی سخت پایبند بود درگذشت و پسرش شاه اسماعیل دوم (سلطنت از984 تا 985) به سلطنت رسید.
رفتار و اعتقادات شاه اسماعیل دوم برخلاف پدرش بود. وی کسانی را که در زمان شاه طهماسب به زهد و پاکدامنی معروف بودند از خود راند و گروهی از علما را که در دوران سلطنت پدرش به علت طرفداری از اهل سنت رانده درگاه بودند مورد حمایت قرار داد.مطربان و خنیاگران که در عهد شاه طهماسب به دلیل اجتناب از منهیات رانده شده بودنددوباره در اردوی شاه جمع شدند. [۳۱]
آغاز سلطنت شاه اسماعیل دوم می تواند دلیلی برای مهاجرت علمای بزرگی چون میرداماد و شیخ بهایی به اصفهان و دور شدن از دستگاه حکومت باشد. بخصوص آن که شیخ عزالدین پدر شیخ بهایی و استاد آن دو عالم معاصر در همین سال پس از انجام حج تصمیم به اقامت در بحرین گرفت و از مرکز حکومت دوری جست و در همان سال در آنجا رحلت کرد.
در آن دوران اصفهان دارای مدارس علمی خوب و مدرسین عالی بود و طلاب سختکوش و جدی به تحصیل علوم و معارف مشغول بودند. میرداماد در مدرسه خوجه اصفهان حکمت تدریس می کرد. شیخ بهایی نیز در همان مدرسه تفسیر، فقه [۳۲]، حدیث و رجال [۳۳] درس می داد و میرفندرسکی دیگر معاصر میرداماد ملل و نحل تدریس می کرد. [۳۴]
در دوره سلطنت شاه عباس صفوی به سال 999ه0ق پایتخت از قزوین به اصفهان منتقل شد. به دلیل حمایتها و تشویقهای شاه عباس از علما و دانشمندان و به وجود آمدن محیطی امن و برخوردار از تکریم و تشویق حکومت، رفته رفته بر رونق و اهمیت حوزه اصفهان افزوده شد.
برخی از شاگردان میر داماد
1. محمد بن ابراهیم، معروف به « ملاصدرای شیرازی »؛ او شاگرد مشهور و بر جسته ی میرداماد است و بی تردید با نفوذترین فیلسوف دوره ی صفوی و مکتب اصفهان بوده است. ملاصدرا تعلیمات اولیه ی خویش را در زادگاه خویش، شیراز، دریافت کرد و سپس به اصفهان رفت و نزد برجسته ترین عالمان شیعی آن روزگار، و در رأس آن ها میر داماد و شیخ بهائی و میر فندرسکی، شاگردی کرد.
ملاصدرا، بعدها، مکتبی فلسفی - انقلابی تأسیس کرد و سعی داشت نه تنها دوگرایش متغیر سنت مشائی-اسلامی و سنت اشراقی-اسلامی را با یک دیگر آشتی دهد، بلکه حتی به صورتی بنیادی تر آن ها را با آموزه های عرفانی و آموزه های شرعی نیز هم سو سازد.
2. میر سید احمد علوی عاملی، خاله زاده و داماد میر داماد؛ او برهان شفا را نزد میر داماد خوانده و حاشیه ای بر شفا به نام مفتاح الشفا والعروة الوثقی دارد. دیگر آثار او عبارت اند از کحل الابصار، که شرحی بر اشارات ابن سینا است، و کشف الحقائق، که شرحی بر تقویم الایمان میر داماد است.
3. علاءالدین حسین بن رفیع الدین محمدبن شجاع الدین محمود حسینی آملی مازندرانی، ملقب به سلطان العلماء و خلیفه ی سلطان ؛ وی داماد شاه عباس اول و وزیر او و مدتی نیز وزیر شاه صفی، شاه عباس ثانی، بود.
4. شمس الدین محمد گیلانی، معروف به ملا شمسا ؛ مراسله ی او با ملاصدرای شیرازی، برای پرسیدن چند سؤال فلسفی، مشهور است.
5. سید حسین بن سید حیدر حسینی کَرَکی؛ او از میرداماد اجازه ی روایت دارد و این اجازه در بحار الانوار مذکور است.
6. ملا خلیل بن غازی قزوینی، صاحب دو شرح معروف فارسی و عربی بر کتاب کافی است.
7. عادل بن مراد اردستانی.
8. محمد تقی بن عبدالوهاب استرآبادی؛ او صاحب شرحی بر فصوص منسوب به فارابی و رساله ای در اخلاق است، که به اشاره ی استادش، میر داماد، نوشته است همچنین رساله ای در ردّ برخی فتاوی مرحوم ملا عبدالله شوشتری دارد.
9. سید محمد تقی بن ابی الحسن حسینی استرآبادی؛ آثار وی عبارت اند از تذکرة العابدین، رساله فی وجوب صلاة الجمعه، منهاج الصواب فی شرح خلاصة الحساب. البته وی شاگرد شیخ بهائی هم بوده است.
10. سید محمد میر لوحی سبزواری، صاحب کفایة المتهدی؛ وی شاگرد شیخ بهائی نیز بوده و بر خلاف هم درس خویش، آخوندملا محمد تقی مجلسی[۳۵] ( 1003- 1070ق )، که تحت تأثیر شیخ بهائی گرایش های بسیار عارفانه یافت، با پیروان این مشی و از جمله با خود ملا محمد تقی مجلسی سخت درگیر شد و گویا بیش از شیخ بهائی به میر داماد گرایش داشت. به هر حال، او بارها در کفایة المتهدی به شاگردی نزد شیخ و میر اشاره کرده است.
11. میرزا محمد رفیع طباطبائی.
12. ملا عبدالرزاق لاهیجی، متخلص به « فیاض »، داماد ملاصدار.
13. ملا محمد رضا کرمانی.
14. میر منصور گیلانی، که میر داماد رسالة الجمع و التوفیق بین رأیی الحکیمین فی حدوث العالم را به درخواست وی نگاشته است.
15. ملا عبدالمطلب بن یحیی طالقانی، صاحب رساله ی خلاصة الفوائد.
16. محمد حسین چلبی؛ میر داماد نبراس الضیاء را به درخواست وی نوشته است.
17. علامه ملا محسن فیض کاشانی.
18. ملا عبدالغفور، برادر فیض کاشانی.
19. ملا محمود مؤمن، برادر دیگر فیض کاشانی.
20. عبدالغفار گیلانی؛ او بر الایقاظات استاد حواشی نوشته است.
21. نظام الدین احمد جیلی
22. آقا حسین خوانساری ( 1016- 1098ق )و
23. ملا رجبعلی تبریزی.
24. ملا محمد رضا چلبی اصفهانی.
25. ملا عبدالله بن حاج حسین بابا سمنانی. [۳۶]
وفات میرداماد
میرداماد در اواخر عمر به همراه شاه صفی به زیارت عتبات به عراق[۳۷] عرب مسافرت کرد. در آن زمان عراق عرب در محدوده حکومت صفویان بود.
آن بزرگوار در بین راه دچاربیماری شد به طوری که جمعی او را در جایگاهی بر روی دوش می بردند. شاه صفی خودسریعتر حرکت کرد و در نجف[۳۸] منتظر ورود میر شد. لیکن حکیم برجسته عصر صفوی درمنزل ذی الکفل در نزدیکی نجف اشرف در سن هشتاد سالگی دیده از دنیا فرو بست و به جهان ابدی سفر کرد. سال وفات وی را 1041 ه 0ق گفته اند. [۳۹]
پیکر آن حکیم الهی را به نجف اشرف آوردند و شاه صفی به همراه سپاه به استقبال جنازه وی از نجف بیرون آمد و پیکر مطهر او را با کمال احترام به نجف اشرف رسانیدند ودر آستانه روضه حضرت علی(ع) دفن کردند. [۴۰]
و بدین سان دفتر زندگانی حکیمی برجسته و بزرگ در عالم اسلام، بسته شد و بر تاریخ پرافتخار و پندآموز عالمان دین برگی زرین و تابناک افزوده گشت. روحش با اولیای خداقرین باد.
پانویس
- ↑ ر.ک:مقاله صفویه
- ↑ ر.ک:مقاله امام حسین(ع)
- ↑ فوائد الرضویه، 419; تاریخ عالم آرای عباسی، ج 1، ص 146
- ↑ سال وفات وی را 1041 ه 0ق گفته اند و سن او در هنگام وفات حدود هشتاد سال بوده بنابراین ولادتش در حدود سال 960 هجری قمری بوده است
- ↑ محقق کرکی فقیه نامدار و مرجع برجسته عهد شاه طهماسب صفوی در پایتخت به سر می برد و ازموقعیت اجتماعی و سیاسی بسزایی برخوردار بود. به طوری که شاه طهماسب در اواخر عمر حکومت واحکام حکومتی را به وی تفویض کرد. بر زادگاه میرداماد در هیچ یک از کتب شرح حال تصریح نشده جز در رساله شرح حال علما و ادبای استرآباد تالیف محمد صالح استرآبادی که در عهد ناصرالدین شاه قاجار تالیف شده است. در این رساله منشا و محل ولادت میرداماد استرآباد گفته شد، لیکن این گفته ظاهرا ناشی از اضافه استرآبادی به نام میرداماد است و صحیح به نظر نمی رسد. رجوع شود به رساله شرح حال علما و ادبای استرآباد که در کتاب استرآباد نامه ص 140 درج شده است.
- ↑ نقل از فوائدالرضویه، ص 419
- ↑ اعیان الشیعه، سید محسن امین، قطع رحلی، انتشارات دارالتعارف للمطبوعات
- ↑ ر.ک:مقاله شهید ثانی
- ↑ ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة و القلب، محمدعلی مدرس، انتشارات کتابفروشی خیام
- ↑ ر.ک:مقاله جبل عامل
- ↑ ر.ک:مقاله شیخ بهایی
- ↑ ر.ک:مقاله عثمان
- ↑ مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، قطع رحلی، کتابفروشی اسلامیه و مؤسسه اسماعیلیان
- ↑ فهرست مشاهیر ایران، دکتر ابوالفتح حکیمیان، انتشارات دانشگاه ملی ایران
- ↑ سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، سید علی خان مدنی، مکتبة الرضویه
- ↑ تاریخ فلاسفه ایرانی، علی اصغر حلبی، چاپ دوم، کتابفروشی زوار
- ↑ احوال و اشعار شیخ بهایی، سعید نفیسی، چاپخانه اقبال، تهران 1316
- ↑ الشواهد الربوبیه فی مناهج السلوکیه، صدرالدین شیرازی، تعلیق و تصحیح جلال الدین آشتیانی،چاپ دوم، مرکز نشر دانشگاهی
- ↑ ر.ک:مقاله بحار الانوار
- ↑ مجلسی، ج106، ص 84- 86
- ↑ جعفریان، 1382، ج12، ص 309
- ↑ جعفریان، 1382، ج12،ص 87
- ↑ صدر، ج1، ص 252- 254؛ ج 5، ص 219
- ↑ میر داماد، 1374، ص 85؛ مهدوی، ص 16
- ↑ میر داماد، 1374، ص 85؛ مهدوی، ص 16
- ↑ محقق، مقدمه بر القبسات، ص 12
- ↑ میر داماد، 1374، ص 93- 94
- ↑ ر.ک:مقاله اجتهاد
- ↑ جهان بخش، ص 44- 45
- ↑ کربن، ص 148
- ↑ استرآباد نامه، به کوشش مسیح ذبیحی، چاپ دوم، انتشارات امیرکبیر
- ↑ ر.ک:مقاله فقه
- ↑ ر.ک:مقاله رجال
- ↑ منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، تصحیح و تعلیق جلال الدین آشتیانی، چاپ دوم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی
- ↑ ر.ک:مقاله محمد تقی مجلسی
- ↑ جهان بخش، ص 45- 49؛ موسوی بهبهانی، ص 53- 56
- ↑ ر.ک:مقاله عراق
- ↑ ر.ک:مقاله نجف
- ↑ در تاریخ وفات وی سروده شده است: «عروس علم و دین را مرده داماد
- ↑ فوائدالرضویه، ص 419. برخی سال وفات میر را 1040 ه 0ق گفته اند از جمله روضات الجنات; وبرخی مانند نخبة المقال سال 1042 ه0ق را ذکر کرده اند. لیکن مشهور و معروف همان سال 1041ه0ق است