احمد بن حجر آل بوطامی

احمد بن حجر آل بوطامی البنعلی، مفتی سابق قطر و از نمادهای دعوت اسلامی و قوه قضاییه شریعت در قطر و شبه جزیره عربستان است.

نام احمد بن حجر آل بوطامی
القاب و سایر نام‌ها احمد بن حجر آل بوطامی البنعلی
زاده 1335 هـ.ق/ 1915میلادی

بخش بنی سلیم در اطراف مدینه

درگذشت سه شنبه ۵ جمادی الاولی ۱۴۲۳ه.ق - 2002/6/14
استادان عبدالعزیز بن عمر بن العکاس

محمد بن ابی بکر الملا

عبدالعزیز بن صالح العلجی

شاگردان عبدالعزیز الشیخ: مفتی اعظم کنونی عربستان سعودی

خالد الدرهم

عبدالقادر العماری

آثار العقائد السلفية (منظومة)، وقد شرحها في كتاب.

الدرر السنية في عقد أهل السنة المرضية (منظومة).

جوهرة الفرائض (منظومة).

دین و مذهب اسلام، اهل تسنن
فعالیت‌ها مفتی سابق قطر

از بزرگان دعوت اسلامی

قاضی قانونی در قطر و شبه جزیره عربی



تولد و تربیت

احمد بن حجر بن محمد بن حجر بن أحمد بن حجر بن طامی بن حجر بن سند بن سعدون آل بوطامی البنعلی منسوب به قبیله بنی‌سلیم است و وطن آنها بخش بنی‌سلیم در نزدیکی مدینه است. سپس به الاحساء و بعد از آن به دارین نقل مکان کردند و در سراسر شبه جزیره عربستان، آفریقا و هند گسترش یافتند. آل بوطامی در منطقه زوباره در شمال قطر ساکن شدند.

تاریخ تولد او به طور خاص شناخته شده نیست، اما احتمال می رود که او در حدود سال ۱۳۳۵ه.ق، مصادف با ۱۹۱۵ میلادی به دنیا آمده باشد. او در خانواده با تربیت مذهبی محافظه کار به رشد کرد.

تحصیلات

شیخ از جوانی دریافت علوم اسلامی را آغاز کرد و در کودکی قرآن را حفظ کرد، سپس به تحصیل فقه شافعی و عقیده سلفیت پرداخت. در سال 1931 میلادی برای تکمیل تحصیل علوم اسلامی در حدود ۱۵ سالگی به الاحساء سفر کرد و به مدت چهار سال در آنجا ماند و به صورت متمرکز از اساتید آنجا کسب علم کرد. سپس به قطر نقل مکان کرد و از آنجا به امارة راس الخیمه نقل مکان کرد و مدتی در آنجا زندگی کرد و در آنجا درس داد و به کار افتاء و قضاوت پرداخت. و در سال ۱۹۳۸ با دختر سالم بن هلال المناعی ازدواج کرد و دو پسر به نام‌های دکتر حجر و یوسف و یک دختر داشت. او در سال ۱۹۵۶میلادی به ریاض نقل مکان کرد و در مؤسسه امام الدعوة تدریس کرد.

اساتید

علوم دینی را نزد اساتید بسیاری فرا گرفت که بخشی از ایشان عبارتند از:

عبدالله محمد حنفی و احمد نور بن عبدالله: اساتید او در علوم تجوید، عقاید، فقه، واجیات و نحو؛

احمد بن علی العرفج: استاد او در فقه شافعی؛

عبدالعزیز بن صالح العلجی: استاد او در علوم نحو، صرف، قافیه، فصاحت، عروض، منطق و شرح صحیح مسلم؛

محمد بن ابی بکر الملا: استاد او در علوم نحو، فصاحت، اصطلاح حدیث و شرح کتاب سبل السلام؛

عبدالعزیز بن عمر بن العکاس: استاد او در شرح کتاب «عقيدة السلف أصحاب الحديث» و کتاب «مشكاة الأحاديث» و کتاب «بهجة المحافل» در زندگی نامه پیامبر.

شاگردان

بسیاری از علما و واعظان در منطقه راس خیمه، ریاض و قطر نزد او تحصیل کرده اند، از جمله:

عبدالعزیز الشیخ: مفتی اعظم کنونی عربستان سعودی که در ریاض از محضر ایشان بهره برد؛

خالد الدرهم در قطر در درس او شرکت می‌کرد؛

عبدالقادر العماری نیز در قطر از او کسب علم می‌کرد.

مسئولیت‌ها

قوه قضائیه

ولیعهد رسمی راس الخایماه نزدیک به ۲۰ سال بود که در سال ۱۹۳۷ در زمان شیخ سلطان بن سالم ال قاسمی در سن ۳۱ سالگی شروع به کار در قوه قضاییه کرد، و در سال ۱۹۵۱ به شیخ سقر بن محمد ال قاسمی دستور داد تا او را به عنوان قاضی رسمی کشور منصوب کند و تا سال ۱۹۵۶ در قوه قضائیه ادامه یافت و در آن سال شیخ دعوت نامه ای از شیخ محمد بن ابراهیم الشیخ المفتی بزرگ عربستان سعودی در آن زمان دریافت کرد تا در مؤسسه امام داعاع ریاض معلم شود و شیخ موافقت کرد. در سال ۱۹۵۸ به او پیشنهاد شد که قوه قضائیه را در قطر در دست گرفت و به قطر مهاجرت کرد و در سن ۴۲ سالگی در آنجا ساکن شد، تا اینکه در سال ۱۹۹۱ درخواست معافیت از قوه قضائیه را کرد. بازنشسته شد و خود را وقف نوشتن و گسترش علم کرد.

آموزش

شیخ در کنار عمل خود به قوه قضائیه به تدریس عمل می کرد. او در شورای خود در شهر الایاد و همچنین در راس خیمه در مدرسه هیدایا که با همکاری او تأسیس شده بود، به تدریس دانش آموزان علم می داد.

در سال ۱۹۵۴ او و شیخ حمید بن محمد ال قاسمی فرماندار وقت راس الخایماه به دولت های بحرین و کویت رفتند تا در افتتاح مدارس مدرن در راس الخایماه کمک بخرند و دولت کویت پاسخ داد و معلمان و کتاب فرستاد.

در سال ۱۹۵۶ شیخ دعوتنامه ای از مفتیان بزرگ وقت عربستان سعودی شیخ محمد بن ابراهیم الشیخ دریافت کرد تا به عنوان معلم در مؤسسه امام الدوع در ریاض کار کند و شیخ موافقت کرد. او همچنین در شورای خود در قطر به دانشجویان علوم تدریس می کرد.

تالیفات

او عاشق خواندن و کسب کتاب بود، تا اینکه کتابخانه شخصی اش حدود ۲۰٬۰ کتاب را در خود داشت. او کتاب های بسیاری را در علوم مختلف اسلامی مانند وحدت، فقه و مسائل جامعه مسلمانان طبقه بندی کرده است. او همچنین عاشق شعر عربی بود، علاوه بر آنچه در مسائل اجتماعی می نوشت، اشعاری در مورد مسائل علمی به ویژه باور می نوشت، اما نمی خواست به عنوان شاعر شناخته شود و شناخته شود، بنابراین تعداد کمی از اشعارش را نگه داشته است. ۲۸ اثر او نوشته شده است که بیشتر آن ها چاپ شده اند، از جمله:

العقائد السلفية (منظومة)، وقد شرحها في كتاب.

الدرر السنية في عقد أهل السنة المرضية (منظومة).

جوهرة الفرائض (منظومة).

اللآلئ السنية في التوحيد والنهضة والأخلاق المرضية (منظومة).

شرح العقائد السلفية بأدلتها العقلية والنقلية.

تطهير الجنان والأركان عن درن الشرك والكفران.

الإسلام والرسول في نظر منصفي الشرق والغرب.

الرد الشافي الوافر على من نفى أمية سيد الأوائل والأواخر.

سبيل الجنة بالتمسك بالقرآن والسنة.

تحذير المسلمين من البدع والابتداع في الدّين.

تطهير المجتمعات من أرجاس الموبقات.

الخمر وسائر المسكرات تحريمها وأضرارها.

الشيخ محمد بن عبد الوهاب مجدد القرن الثاني عشر المفترى عليه.

الشيخ محمد بن عبد الوهاب عقيدته السلفية ودعوته الإصلاحية وثناء العلماء عليه.

إعانة القريب المجيب في اختصار الترغيب والترهيب وشرحه تحفة الحبيب.

نيل الأماني شرح مباسم الغواني في نظم عزية الزنجاني في علم الصرف.

نقض كلام المفترين على الحنابلة السلفيين

إعلام الأنام بالغناء المباح والحرام

وفات

اون یه بیماری داشت که خیلی وقته تو رختخواب نگهش میداره تا زمان مرگش در صبح روز سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۲۳، ۲۴ خرداد ۱۳۸۱ در حدود ۸۸ سالگی.