سید محمد تقی حکیم

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۴۲ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'ویژگی ها' به 'ویژگی‌ها')

سید محمدتقی حکیم (۱۳۴۱ ۱۴۲۳ق/۱۳۰۱ ۱۳۸۱ش) از خاندان حکیم و از استادان حوزه علمیه نجف بود. وی بعد از شیخ محمدرضا مظفر ریاست دانشکده فقه نجف را عهده‌دار شد. الاُصولُ العامّه للفقه المقارَن معروف‌ترین اثر اوست. از ویژگی‌های بارز سید محمدتقی حکیم در موضوع تقریب مذاهب اسلامی انجام پژوهش‏های علمی و ارایه نظرات و آرای متفکران مذاهب گوناگون و تحلیل جامع از آنها است.

سید محمد تقی حکیم
سید محمد تقی حکیم
نام سید محمد تقی حکیم
نام‎های دیگر سید محمدتقی حکیم شوشتری
نام پدر سیدمحمد
متولد ۱۳۴۱ق/ ۱۳۰۱ش
محل تولد نجف
اساتید سید محمدحسین حکیم

شیخ علی ثامر

سید یوسف حکیم

سید محمدعلی حکیم

برخی آثار ‏الأصول العامة للفقه المقارن

الاشتراک و الترادف

قصة التقریب بین المذاهب الاسلامیة

سُنَّة اهل‌البیت

مناهج البحث فی التاریخ

مالک‌الاشتر

ولادت

سید محمد تقی در ۱۳۴۱ق/ ۱۳۰۱ش در نجف به دنیا آمد. پدرش سیدمحمد سعیدبن سیدحسین‌بن سیدمهدی‌بن سیدمصطفی‌بن سیدمحمدعلی‌بن سیدابراهیم (جد اعلاى سید محسن حکیم) عالم دین و مدرّس فقه و اصول بود که در ۱۳۵۴ش در نجف درگذشت. از او آثاری به شکل حاشیه بر کتاب‌های فقهی و اصولی برجای مانده است.

وفات

وی در صَفر ۱۴۲۳ / اردیبهشت ۱۳۸۱ش در نجف درگذشت.


تحصیلات

سیدمحمدتقی علوم منطق، بلاغت، فقه و اصول را نزد پدر و برادر خود، سید محمدحسین حکیم، شیخ علی ثامر، سید یوسف حکیم و سید محمدعلی حکیم خواند.

فلسفه و تاریخ را نزد شیخ محمدرضا مظفّر آموخت و دروس عالی فقه و اصول را نزد سید محسن حکیم، حسین حلی، سیدابوالقاسم خویی و سیدحسن بجنوردی گذراند.[۱]

آثار

مالک اشتر - نجف اشرف - سال 1368 هـ.ق شاعر العقیدة - بغداد - سال 1390 هـ.ق الأصول العامة للفقه المقارن - دارالاندلس - بیروت - سال 1385 هـ.ق الزواج المؤقت و دوره فی حل مشکلات الجنس‌ الوضع، تحدیده، تقسیماته، مصادر العلم به‌ الاشتراک والترادف‌ المعنى الحرفی فی اللغة بین النحو والفلسفة، والأصول‌ سنة أهل البیت‌ مناهج البحث فی التاریخ‌ قصة التقریب بین المذاهب الإسلامیة سنة أهل البیت و موضوعات أخرى‌

اندیشه ها

نگاه علمی به مسئله تقریب، بر اساس آن‏چه که در کتاب اصول فقه مقارن آقای حکیم آمده، دریچه‏ ای است که این طلایه دار تقریب گشوده است. از اصول و قواعدی که وی در راه تحقق تقریب در این کتاب به کار گرفته، می‏توان به مبانی تقریب تعبیر کرد. [۲]

پانویس