طاهر بن حسین بن طاهر

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۱ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'می آید' به 'می‌آید')

طاهر بن حسین بن طاهر (1184 - 1241ق) عالم دینی، ادیب و رهبر سیاسی حضرمی بود. او در اصلاح میان مردم و خاموش کردن فتنه ها و اختلافات بسیار تلاش می کرد. او در سال 1220 هجری قمری به ناصرالدین ملقب شد و با همت برادرانش در ایجاد حکومت واحد اسلامی در حضرموت برای نجات وطن و مردمش از استبداد حاکم از ناحیه قبایل مسلح کوشید[۱].

نسب

طاهر بن حسین بن طاهر بن محمد بن هاشم بن عبدالرحمن بن عبدالله بن عبدالرحمن بن محمد مغفون بن عبدالرحمن بابطینة بن أحمد بن علوی بن الفقیه أحمد بن عبدالرحمن بن علوی عم الفقیه المقدم بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد‌الباقر بن علی زین‌العابدین بن الحسین بن امام علی بن أبی‌طالب، و امام علی، همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است .

وی بیست و نهمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.

تولد و تربیت

در چهارم شعبان سال 1184 هجری قمری در شهر تریم حضرموت متولد شد. او در خانه علم و صلاح بزرگ شد و از جمله کسانی که در تربیت او مشارکت داشت، عمه اش ام کلثوم دختر طاهر بود که به دلیل گستردگی علوم از بهترین زنان زمان خود به شمار می‌رفت. طاهر بن حسین به همراه برادرش عبدالله بن حسین علوم اسلامی، عربی و عقلی را نزد اساتید بزرگ حضرمی، یمانی و حجازی آموختند و به ممتاز بودن شهره بودند. سپس خانواده وی در سال 1210 هجری قمری به دلیل اختلالات امنیتی در تریم مجبور به مهاجرت به روستای المسیله شدند.

اساتید

از اساتید و علمای تریم حضرموت و دیگر جاها مثل حجاز کسب علم کرد، از جمله:[۲]

أحمد بن حسن الحداد

عمر بن سقاف السقاف

حامد بن عمرالمنفر

علی بن شیخ بن شهاب الدین

عبدالرحمن بن علوی صاحب البطیحاء

عبدالرحمن بن عبدالله بافرج

عبدالله بن محمد بن سهل

جعفر بن أحمد الحبشی

عمر بن زین بن سمیط

عبدالله بن أحمد الهندوان

عیدروس بن عبدالرحمن بلفقیه

سقاف بن محمد الجفری

عیدروس بن عبدالرحمن البار

زین‌العابدین بن علوی جمل اللیل

محمد بن عبدالرحمن الکزبری

أحمد بن علی البحر القدیمی

شاگردان

برخی از برجسته ترین شاگردان او عبارتند از:[۳]

برادرش عبدالله بن حسین بن طاهر

عبدالله بن عمر بن یحیى

عبدالله بن حسین بلفقیه

أحمد بن علی الجنید

محسن بن علوی السقاف

محمد بن عبدالرحمن الحداد

عمر بن عیدروس الحبشی

محمد بن حسین الحبشی

فعالیت ها

قبایل یافع در قرن دوازدهم هجری در حضرموت گسترش یافته بودند و نفوذ آنها قوی بود و بر حکومت چیره شدند و در مناطقی نفوذ مشترک داشتند و نارضایتی و هرج و مرج و نزاع در میان خود قبایل و دیگران گسترش یافت. اندیشه انقلاب بر علیه شرایط حاکم و ضرورت اتحاد ملت و احیای شریعت اسلامی مطرح شد. پس طاهر بن حسین برای اتحاد مردم و بازگرداندن قوام ملت قیام کرد، آن هم در زمانی که اهل علم و بزرگان دینی نمی‌توانستند از میان سلسله‌های مسلح با عصبیت قبیله‌ای، کسی را بیابند که بتواند به رأس صدارت برسد. پس مردم در سال 1220 هجری قمری در سن 36 سالگی با او بیعت کردند و بار دولت را خود به دوش کشید و امیدها به او بسته شد و گرد او جمع شدند بسیاری از علویان به رهبری او بر خلاف راه و رسم خویش اسلحه به دست گرفتند. و قبایل زیادی برای حمایت از حق و اجرای احکام شرع و حمایت از ضعیفان به او پیوستند.

علویان در ذی الحجه 1225 هجری قمری توافق نامه ای نوشتند و در دو مرحله تعداد زیادی از علویان آن را امضا کردند. سپس در محرم 1226 هجری قمری بین طاهر بن حسین و بین قبایل خانواده تمیم جلسه ای تشکیل شد و توافق نامه ای مبنی بر حمایت از او در حق و اعمال شریعت اسلام و اینکه هر اختلاف و قتل یا غیر آن قبل از تاریخ شامل آتش بس برای مدت دو سال می شود و آنچه بعد از این تاریخ اتفاق می افتد ناشی از حاکمیت شرع است به امضای سران قبایل آل تمیم رسید. بدین ترتیب حاضران به شهادت علویان با طاهر بن حسین بیعت کردند.

سپس عبدالله بن علوی العیدروس از طرف طاهر بن حسین برای بیعت میان طاهر بن حسین و خاندان آل کثیر و اقامه حق و بازدارندگی از ظلم به (السریر) و (شبام) رفت و در محرم 1226 هجری قمری با او عهد بستند.

پس از آن از خاندان جابر بیعت گرفت و با ایشان پیمان بست.

او نماینده خود را به سوی الکسادی امیر المکلا و ابن بریک امیر الشحر فرستاد ، و نامه خود را مبنی بر تقاضای اصلاح رابطه و رفع اختلاف آن دو فرستاد و آنچه خواست اتفاق افتاد و از تنش بین آنها جلوگیری کرد. همچنین دو قبیله متخاصم آل عبدالشیخ و آل مرساف را آشتی داد.

بدین ترتیب حکومت خود را در تمام مناطق پیرامونش اجرا کرد و مردم را از کشتار حفظ کرد و از ظلم رهایی داد ، علم را گسترش داد و کشاورزی را احیا کرد.

با وجود این، در زمانی که به جمع آوری و سازماندهی سربازان خود و نظارت بر تمرینات نظامی مشغول بود، خود را وقف آموزش، تعلیم و تربیت کرد. و شهر تریم را مدتها محاصره کرد ، زیرا بزرگان یافع که رئیس آنها عبدالله بن عوض غرامة بود، بر ادامه و ماندن در آن اصرار کردند ، سپس به لشکر خود دستور داد تا محاصره را بردارند، زیرا برخی پیرزنان با گریه و شکایت به سوی او آمدند که محاصره فقط بر افراد فقیر و بی گناهی مانند آنها تأثیر می گذارد.

طاهر بن حسین و برادرانش نتوانستند خود را به طور کامل وقف این انقلاب کنند، زیرا خود را ناگزیر به انجام کارهای دیگری می‌دانستند که از نظر آنها کمتر نیست، مانند گسترش علم و فرهنگ، تنظیم امر مستمری و عبادت. هدف او این نبود که بر سکوی حکومت بنشیند یا شخصاً سلطان باشد یا حکومتی ایجاد کند، بلکه هدفش حمایت از شریعت و زدودن بی عدالتی و فساد از سرزمینش بود.

وقتی دید شرایط برای حکومت مهیا نیست و تجربه کافی برای حکومت ندارد عقب نشست و یک گروه از رهبران علویین و قبایل دیگری که در این مسیر او را یاری کردند ایجاد کرد و به آنها خط مشی را نشان داد و نکات لازم را آموزش داد تا راه را ادامه دهند. اما آنها نتوانستند این راه را طی کنند و این مسئولیت سنگین را تحمل کنند، پس شانه خالی کردند و انقلاب بیش از 10 سال دوام نیاورد و پایان یافت.

تالیفات

او در شریعت و عرفان و ادبیات و اذکار کتابهایی تألیف کرد زیرا او شاعر و سخنوری فصیح بود و از عهدنامه ها و گفتارهای او با اقوام تصویر خوبی از زبان ارتباطی او به دست می‌آید . کتاب های او عبارتند از:[۴]

«کفایة الخائض فی علم الفرائض»

«إتحاف النبیل ببعض معانی حدیث جبریل»

«المسلک القریب لکل ناسک منیب»

فتاوى ووصایا ورسائل عدیدة

دیوان شعر

وفات

پس از کنار رفتن از مسئولیت سیاسی، بقیه عمرش را به تحصیل و عبادت و سایر منفعت ها اختصاص داد تا اینکه در شب جمعه نهم ربیع الاول سال 1241 هجری قمری در المسیله درگذشت .

منابع

الشاطری, محمد بن أحمد (1415 هـ). أدوار التاریخ الحضرمی. الجزء الأول. المدینة المنورة، السعودیة: دار المهاجر. صفحة 388.

المشهور, عبدالرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهیرة. الجزء الثانی. جدة، المملکة العربیة السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 587.

پانویس

  1. القضمانی, محمد یاسر (2014). السادة آل باعلوی وغیض من فیض أقوالهم الشریفة وأحوالهم المنیفة. دمشق، سوریا: دار نور الصباح. صفحة 142.
  2. زبارة, محمد بن محمد بن یحیى (1348 هـ). نیل الوطر من تراجم رجال الیمن فی القرن الثالث عشر. الجزء الثانی. القاهرة، مصر: المطبعة السلفیة ومکتبتها. صفحة 16.
  3. الحبشی, عیدروس بن عمر (1430 هـ). عقد الیواقیت الجوهریة. الجزء الأول. تریم، الیمن: دار العلم والدعوة. صفحة 323.
  4. السقاف, عبدالله بن محمد (1357 هـ). تاریخ الشعراء الحضرمیین. الجزء الثالث. الإسکندریة، مصر: مطبعة الرشدیات. صفحة 111.