انور سادات
نام | انور سادات |
---|---|
نام کامل | محمد انور السادات |
تاریخ تولد | ۲۵ دسامبر ۱۹۱۸ میلادی |
دین | اسلام • سنی |
محل تولد | روستای میت ابوالکوم • استان منوفیه • مصر |
ملیت | مصری |
حزب سیاسی | حزب دموکراتیک ملی |
دیگر عضویتهای سیاسی | اتحادیه سوسیالیست عرب |
سمت | سومین رئیسجمهور مصر |
خدمات نظامی | نیروی زمینی مصر |
درجه | سرهنگ |
خیانت معروف انورسادات | قرارداد کمپ دیوید و صلح با اسرائیل |
فوت | ۶ اکتبر ۱۹۸۱ (۶۲ سال) |
محل فوت | قاهره • مصر |
دلیل فوت | ترور توسط جبهه جهاد اسلامی |
ترور کنننده | خالد اسلامبولی |
محمد انور السادات سیاستمدار و درجه دار نظامی مصری بود. او سومین رئیسجمهور مصر بود و این سمت را از ۱۵ اکتبر ۱۹۷۰ میلادی تا روز ترورش توسط جهاد اسلامی مصر در ۶ اکتبر ۱۹۸۱ میلادی به عهده داشت.
وی اولین حاکم یک کشور عرب بود که پیمان سازش با دولت اسرائیل امضاء نمود و این کشور را به رسمیت شناخت؛ در نتیجه به دلیل همین تلاشها برای برقراری سازش، جایزه صلح نوبل توسط بنیاد نوبل در سال ۱۹۷۸ میلادی به او اعطا گردید. هرچند این پیمان در افکار عمومی غرب و اسرائیل یک موفقیت جدی برای اسرائیل محسوب و انور سادات به عنوان فردی صلح طلب معرفی میشد اما افکار عمومی اغلب اعراب مسلمان مخالف این قرارداد بود.
در سپتامبر سال ۱۹۸۱، سادات اقدام به سرکوب و دستگیری گروههای مختلف سیاسی در جهت آرام کردن و کنترل کامل اوضاع مصر نمود که موج دستگیریها در خارج از مصر با محکومیتهای بینالمللی مواجه شد.
بیوگرافی انور سادات
محمد انور سادات متولد بیست و پنجم دسامبر سال ۱۹۱۸ میباشد این شخص در طول دوران فعالیت خود در مصر در سمت هایی از جمله ریاست مجلس معاون رئیس جمهور و نخستوزیر در فعالیت داشته است او عضو حزب دموکرات ملی بود و درجه نظامی سرهنگ را نیز داشته است.
آغاز فعالیت سیاسی انور سادات
انور سادات در سال ۱۹۶۰ به عنوان رئیس مجلس مصر فعالیت خود را آغاز کرد و ۹ سال در این سمت حضور داشت
در دوران جمال عبدالناصر به این منصب رسید و پس از آن نیز از سوابق اجرایی از جمله معاونت رئیس جمهور در سال ۱۹۶۹ در دوران جمال عبدالناصر به برگزیده شد.
صلح کمپ دیوید
پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل که منجر به از دست رفتن بخشهای وسیعی از فلسطین و سرزمین های عربی شد، در اکتبر 1973 انور سادات رئیس جمهور وقت مصر برای بازپس گرفتن صحرای سینا از اسرائیل و جبران شکست های گذشته اعراب، جنگ تازه ای را علیه اسرائیل آغاز کرد.
اما علی رغم موفقیت های اولیه به دلیل کمک های آمریکا به اسرائیل، این جنگ نیز به سود اسرائیل پایان یافت. انور سادات این دفعه از طریق صلح و آشتی با اسرائیل برآمد و در نوامبر سال 1977 با یک سفر غیر منتظره به بیت المقدس و سخنرانی در پارلمان اسرائیل باب مذاکرات را گشود. این ابتکار صلح سادات که در دنیای عرب با خشم و نفرت تلقی گردید و به اخراج مصر از اتحادیه عرب انجامید در سال 1979 به تشکیل کنفرانس سه جانبه کارتر، سادات، بگین، در کمپ دیوید اقامتگاه ییلاقی رئیس جمهور آمریکا منتهی شد.
و اسرائیلی ها پس از امضای قرارداد صلح جداگانه با مصر که متضمن شناسایی رسمی اسرائیل از طرف مصر بود تا پایان سال 1982 صحرای سینا را تخیله نمودند. در اکتبر 1981 انور سادات رئیس جمهور مصر به دلیل عقد پیمان کمپ دیوید و خیانت به اعراب و مسلمانان با به رسمیت شناختن اسرائیل و سازش با آن، به دست سروان خالد اسلامبولی ترور شد.[۱] در ادامه جهت آشنایی بیشتر با زمینه ها و ابعاد دیگر آن مطالب زیر آورده میشود: از مسائل مهم سیاسى که علیه ملت محروم فلسطین و به نفع اسرائیل و یهود غاصب از سابق مطرح مى شد، موضوع صلح و صلحنامه از طرف کشورهاى طرفدار صهیونیسم بود.
پیش از طرح صلح کمپ دیوید در تاریخ 1948 م .، 1327 ش، از سوى کشورهاى سوئد، آمریکا، چکسلواکى و هند پیشنهادى اعلام گردید که مفاد آن خواهان تشکیل دو دولت مستقل عرب و یهود در سرزمین فلسطین بود - که به موجب این طرح شهر بیت المقدس تحت قیمومیت سازمان بین الملل قرار مى گرفت - امّا هنوز از طرح پیشنهادى نگذشته بود که اسرائیل بطور مداوم به تجاوزات خود ادامه داد بطورى که تا قبل از جنگ بزرگ سال 1967 م. 1346ش، حدود 1036 کیلومتر مربع خشکى و حدود 1050 کیلومتر مربع از نواحى مختلف فلسطین را به اشغال نیروى مهاجم خود درآورد.
شاه مخلوع در ایران به خواسته در ایران بخواسته ارباب خود آمریکا، همگام با هند و چکسلواکى خواهان طرح صلحى شد که در آن مسلمانان و یهودیان به صورت یک دولت فدرال در سرزمین فلسطین زندگى کنند! البته طرفدارى شاه مخلوع و هم فکران آمریکایى او از صهیونیسم غاصب آنقدر جاى تعجب نبود؛ بلکه باید تعجب کرد از کار انور سادات معدوم که او در صلح ننگین کمپ دیوید که مستقیما از جانب کارتر و بگین مطرح شده بود شرکت کرد و آنچه از جانب اسرائیل غاصب به کشور مصر در زمان جمال عبدالناصر تجاوز شد - که هنوز خرابى هاى آن ترمیم نشده است - نادیده گرفت و کشور مصر را تحت قیمومیت آمریکا درآورد.
اینجا باید به نکته هاى زیر توجه شود تا تشابه صلح کمپ دیوید و طرح فهد معلوم گردد.
1 - محور و اساس هر دو طرح ، شناسایى حاکمیت و استقلال و تمامیت اراضى و سیاسى رژیم صهیونیستى بود.
2 - در طرح فهد و صلح کمپ دیوید هیچ سخنى از سازمانهاى آزادیبخش فلسطین به عنوان نماینده مردم محروم فلسطین - نشده بود. بلکه تنها به عناوین ساکنان ساحل غربى رود اردن و نوار غزه ، همراه با تجزیه قدس که در طرح فهد قدس شرقى نوشته شده بود، اکتفا گردید.
3 - در طرح کمپ دیوید یک دوره انتقالى 5 ساله و در طرح فهد یک دوره چند ماهه پیشنهاد شده بود؛ و در هر دو طرح حضور نیروهاى سازمان ملل متحد و یا نیروهاى کشورهاى دیگر یادآور شده است .
4 - از بیانات طرفداران آمریکا به خوبى پیداست که نتیجه طرح فهدو صلح نامه انور سادات مانند پیشنهادات صلح کشورهاى سوئد، چکسلواکى و هند است که همه در جهت منافع صهیونیست هاى بین المللى است .
بعد از مرگ جمال عبدالناصر، در سال 1964 م .، 1343 ش .، انور سادات روى کار آمد (310) و بدنبال آن ، انور سادات خائن مناخیم بگین تروریست معروف دنیا و عامل قتل عام دیر یاسین را در سال 1948 م .، 1327 ش .، به کشور مصر دعوت کرد و از آن پس جریان صلح بین مصر و اسرائیل شروع شد. و در پس این دیدارها در سال 1981 م .، 1360 ش .، اسحاق ناون ، رئیس جمهور اسرائیل از مصر دیدن کرد و از حسنى مبارک جانشین سادات براى دیدار از اسرائیل دعوت نمود. امّا، حسنى مبارک در زمینه این ملاقات گفت: ما با مشکلاتى روبرو خواهیم شد؛ لیکن با خواست مشترک مصر و اسرائیل و کمک آمریکا به توافق دست خواهید یافت !!
اوج شهرت انور سادات
انور سادات در طول دوران فعالیت خود و فعالیت های زیادی در رابطه با پیمان سازش با اسرائیل انجام میداد و این کشور را به رسمیت میشناخت و به همین دلیل توسط بنیاد نوبل در سال ۱۹۷۸ جایزه صلح نوبل به او داده شد در حالی که بسیاری از افکار عمومی و اعراب با این کار مخالف بودند.
مرگ انور سادات
همه تدابیر امنیتی برای اجرای مراسم رژه، که هر ساله در ۶ اکتبر برگزار میشد، رعایت شده بود. انواع سلاحهای سنگین و مدرن نظامی قرار بود در این رژه با شکوه به نمایش دربیاید و رییس جمهور با بهترین لباس نظامی خود که خیاط مخصوصش «پییر گاردن» در لندن آماده کرده بود، مغرور و با ابهت این مراسم را نظارهگر باشد. لباس آنقدر در بدن انور خودنمایی میکرد که حتی برخلاف همیشه، سادات علیرغم توصیه جهان، همسرش حاضر نشد جلیقه ضد گلوله بپوشد مبادا تاثیری در زیبا دیدن او در آن لباس داشته باشد.
میهمانان خارجی و سران مهم کشور و نیز همسرش، انور سادات را در جایگاه ویژه همراهی میکردند. آن روز تنها برای رییس جمهور مصر روز خاصی به حساب نمیآمد. فرد دیگری بود که به همراه دوستانش قرار بود رژه ۶ اکتبر سال ۱۹۸۱ را برای همیشه در ذهن تاریخ مصر جاودان کند.
انور سادات علاوه بر استبداد و ظلم به مردم کشورش به معاهده ننگینی تن داده بود که طی آن صلح بین اسراییل و مصر برقرار شده بود. آن هم در یک فضای تحقیر آمیز که حتی مناخیم بگین نخستوزیر وقت رژیم اشغالی حاضر نمیشد با او دست بدهد. دیدن این تصاویر حقارت بار برای ملت مصر که دوران با شکوه جمال عبدالناصر را تجربه کرده بودند داغ بزرگی بود.
تا اینکه یکی از همین جوانان در ۲۷ سالگی تصمیم گرفت، شرف را به خون جوانان مصری برگرداند. باید کسی پیدا میشد تا این فرعون سرکش مصر را که برای مردمش شیر بود و مقابل بیگانگان سر فرو میآورد، سر جایش بنشاند.
ستوان خالد بن احمد شوقی اسلامبولی از وابستگان به اخوان المسلمین، همراه تعدادی از دوستانش تصمیم گرفت، وجود چنین لکه ننگینی را از سرزمینش پاک کند. همه چیز حساب شده بود و آنها توانسته بودند همه موانع امنیتی را با موفقیت پشت سر بگذارند.
ساعت از ۱۲ ظهر گذشته بود که رژه آغاز شد. همه چیز داشت طبق برنامه پیش میرفت و تقریبا نیمی از مراسم طی شده بود. نوبت رسید به کامیونی که یک تفنگ ۱۳۰ میلیمتری ضد تانک روسی را حمل میکرد و باید از مقابل جایگاه رییس جمهور میگذشت. اما ماشین ایستاد. برخی گمان کردند، شاید خراب شده و به مسیر خود ادامه دادند.
سادات که با دقت صحنه را مشاهده میکرد لحظاتی بعد خود را در مواجهه با سه مردی دید که با اسلحه به سمت او میآیند. جهان سادات، همسرش در کتاب خاطرات خود این لحظه را روایت میکند: «در زمان رژه ارتش ناگهان یک کامیون از صف رسته خودروهای توپخانه خارج شده، خود را به جلوی جایگاه مقامات رسانده و سه مرد مسلسل به دست به سوی جایگاه میدوند، در همان لحظه صدای انفجار یک نارنجک را میشنوم که در صدای غرش جتهای بالای سرمان گم میشود. دود در هوا میپیچد، بلافاصله به انور نگاه میکنم که حالا دیگر ایستاده است و به نظر میرسد خطاب به محافظانش میگوید بروید جلویشان را بگیرید؛ این آخرین تصویری است که از شوهرم در ذهن دارم».
«حسین عبّاس محمّد» یکی دیگر از همراهان خالد، شروع کرد به تیراندازی، با گلولههای او بود که دیکتاتور مصری در لباس فاخرش آخرین دقایق حیاط خود را خونین سپری میکرد. خالد تمام تلاش خود را میکرد فرعون مصر زنده بیرون نرود. این تصاویر آنقدر همه حضار را بهت زده کرده بود که حتی گارد حفاظت با تجهیزاتی که بیست میلیون دلار برایش هزینه شده بود نتوانست در این لحظات شوک آورد قدم از قدم بردارد. دقایقی بعد هلی کوپتری پیکر سادات را به بیمارستان منتقل کرد. در نهایت آن جوانان به خواسته خود رسیدند.
طولی نکشید افرادی که در این واقعه دست داشتند، دستگیر شدند و در میان آنها ۵ نفر به اعدام محکوم شده و با قفسهای آهنین به دادگاه آورده شدند. خالد به محض ورود به دادگاه فریاد میزد: «انا خالد الاسلامبولی، انا قاتل السادات، انا قاتل الفرعون، انا قاتل الطاغوت، فی سبیل الله قمنا...»
سرانجام در همین دادگاه بود که حکم اعدام آنها تایید شد و در ۱۵ اپریل سال ۱۹۸۲ مصادف با ۲۶ فروردین سال ۶۱، این جوانان مصری اعدام شدند در حالی که پیکر هیچ کدام به خانوادههایشان تحویل داده نشد و گمنام در گورستانی به خاک سپرده شدند.
در بخشی از وصیت نامه شهید خالد بن احمد شوقی اسلامبولی آمده است: «ما با هم تصمیم گرفتیم که فرعون مصر را به قتل برسانیم تا شاید خداوند به خاطر این کار، ما را از ننگ دوستی با صهیونیستها که دامن ما را گرفته و فساد روحی و اخلاقی سادات و همسرش را در جامعه علنی ساخته است، نجات بخشد. اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد انّ محمّدا رسول الله»
جمهوری اسلامی ایران به پاس مقام این جوان مصری، نام یکی از خیابانهای خود را به نام او تغییر داده است.
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: محمود طلوعی، فرهنگ جامع سیاسی، ص 161 - 160