فصلنامه اندیشه تقریب شماره 2
نام مجله | اندیشه تقریب |
---|---|
صاحب امتیاز | مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی |
زیر نظر | آیتالله محمد علی تسخیری |
مدیر مسئول | علیاصغر اوحدی |
شورای سردبیری | سید حسین هاشمی، عزّالدین رضا نژاد، مرتضی محمدی |
مشاوران علمی |
|
مدیر اجرایی | محمدعلی ملاهاشم |
شمارگان | 2 |
سال نشر | سال دوم، بهار، 1384 |
زبان | فارسی |
ISSN | 1735-7101 |
سرمقاله
گوهر اتحاد (به مناسبت هفته وحدت)
«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ...» [۱]
آن روز كه خورشيد نبوت در آسمان كعبه رخ نمود، كسى باور نداشت كه اين ناخوانده درس، براى بشريت خفته، درسها دارد و گفتنىها بسيار. محمدامين(صلى الله عليه وآله) پيامبر گرامى اسلام با رهتوشه ايمان، عصمت و صداقت، طريق رهنمايى بشر را در پيش گرفت. با خرافههاى جاهليت عرب به كارزار برخاست و نداى توحيد سر داد تا روح معنويت در دل تشنگان حقيقت دميد. با درايت خويش سكّان رهبرى امت اسلامى را در دست گرفت و شكاف از ميان مسلمانان برداشت. مهاجر و انصار با هم برادر شدند و زنگار كينه جاهليت از دل زدودند. ياد مهربانىهاى آن ايام، بارقههاى اميد را بر دلهاى خسته از فتنه هاى زمانه مى تاباند.
ياد ايامى كه با هم آشنا بوديم ما | هم خيال و هم صفير و هم نوا بوديم ما | |
معنى يک بيت بوديم از طريق اتحاد | چون دو مصرع، گر چه در ظاهر جدا بوديم ما | |
بود دايم چون زبان خامه حرف ما يكى | گر چه پيش چشم ظاهر بين جدا بوديم ما | |
دورى منزل حجاب اتحاد ما نبود | داشتيم از هم خبر در هر كجا بوديم ما | |
چاره جويان را نمى داديم صائب درد سر | دردهاى كهنه هم را دوا بوديم ما [۲] |
اما اين پايان ماجرا نبود. پس از پنهان شدن آن آفتاب عالم تاب، زمزمههاى ناسازگارى و اختلاف در ميان امت اسلامى پديدار شد. هر كس ساز خود نواخت و هر گروهى به آن چه خود داشت دل خوش كرد.[۳] غفلت از آموزه هاى پيامبر و دورى از اهداف ايشان و در نتيجه از كف دادن اتحاد و يکپارچگى، زخمى بر پيكر جهان اسلام فرو نشاند كه هنوز هم روى بهبودى به خود نديده است. غافل از اين كه پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) به يکپارچگى اين امت، دل بسته بود و مؤمنين را برادر هم مىدانست. در حكومت ايشان نه از قوميت خبرى بود و نه از دو رنگى و تاريكى. اما در ميان دل سوختگان امت پيامبر(صلى الله عليه وآله) و رهروان اين طريقت، همواره كسانى بودند كه صداى همدلى و همرنگى سر مى دادند و گوش هاى شنوايى را با خود همراه مى كردند.
ما دو برادر را بر هم زدند | آتشى از فتنه به عالم زدند | |
اى كاش اى كاش اگر اسلاميان | رسم دويى را ببرند از ميان | |
اى همگى پيرو دين قويم | اى پسران پدران قديم | |
سنى و شيعه ز كه و كيستند؟ | در پى آزار هم از چيستند؟ | |
دين يک و مقصد يک و مقصود يک | ره يک و معبد يک و معبود يک | |
عيسويان كاين علم افراختند | متحدانه به جهان تاختند | |
ما ز چه بر فرع هياهو كنيم؟ | قاعده اصل ز پا افكنيم | |
چاره ما نيست به جز اتحاد | اين ره رشد است فَنِعمَ الرشاد [۴] |
وقت آن است كه از اختلاف و دشمنى با يکديگر دست برداشته و به دردهاى مشترک جهان اسلام بينديشيديم.
بر اساس آموزههاى اسلامى، كرامت و شخصيت هر فرد مسلمان از اهميت ويژهاى برخوردار است از اين رو، اهانت و افترا به مسلمانان و حتى غير مسلمانان از ساير اديان الهى ممنوع بوده [۵] و براى آن به حسب مورد، مجازات حدّ يا تعزير مقرر گرديده[۶] است.
حضرت على(عليهالسلام) در زمان جنگ با معاويه ياران خود را از اهانت و نفرين ياران معاويه نهى نمود. [۷]
طبق روايتى امام صادق(عليهالسلام) يكى از ياران خود را كه در مسجد به دشمنان امام(عليهالسلام) اهانت مى كرد، از اين كار نهى فرموده، او را به شدت سرزنش كرد. [۸]
بايد باور داشته باشيم كه بسيارى از اختلاف ها ناشى از عدم درک صحيح اهداف پيامبر(صلى الله عليه وآله)است كه ما را امت واحده مى دانست و تنوع رنگ و نژاد را بر نمىتابيد.
شد چو عالم گير غفلت، جاهل و دانا يكى است | خانه چون تاريك شد، بينا و نابينا يكى است | |
ز اختلاف ظرف، گوناگون نمايد رنگ مى | ورنه در میخانه وحدت، مِىِ حمرا يكى است | |
اختلاف رنگ، گل را بر نيارد ز اتحاد | با دو رنگى پيش يکرنگان گل رعنا يكى است | |
شق كند از تيغ صائب، گر سر ما چون قلم | سر نمى پيچيم از توحيد حرف ما يكى است [۹] |
بنا بر اين، بر تمام مسلمانان فرض است تا با يكدلى و اتحاد، بار ديگر عظمت عصر طلايى جهان اسلام را به رخ دشمنان ديرينه امت واحده اسلام بكشند و با پرهيز از دو رنگى و اختلاف، چراغ يكدلى را در اين تاريکخانه بيفروزند.
چند گوييم اين يكى بر حق و آن يک بر خطاست؟ | در ميان ما دو ملت اين خطاكارى چراست؟ | |
خوش بود تا اتحاد آريم و هم دستان شويم | تا بدين تدبيرِ عالى، مالک كيهان شويم |
در راستاى تحقق بخشيدن به اين اهداف و در ايّام ميلاد پيامبر گرامى اسلام حضرت ختمى مرتبت محمد مصطفى(صلىللهعليهوآله) و فرزند پاكش حضرت امام جعفر صادق(عليهالسلام)، دومين شماره از مجله انديشه تقريب به رهپويان مردان خدا و طريقت حق ـ جلّ و على ـ تقديم مى گردد. اميد است خداى بزرگ اين اندک را از ما بپذيرد.
مقالات اندیشهای
- ایدههایى درباره استراتژى تقريب (مقاله)/ محمدعلى تسخيرى
- روند تقریب مذاهب اسلامى در سرزمين شام (مقاله)/ وهبه مصطفى الزحيلى
- طرح تقریب و مشكلات آگاهى دينى (قرائتى در منطق تقريب و گونههاى فرهنگ دينى) (مقاله) / حيدر حب الله
- تأملی در ناهمسازگاری ها و پیشینه تلاش های همسازگرایانه در جهان اسلام ( از آغاز اسلام تا پایان عصر عباسی) (مقاله)/ محمدحسين اميراردوش
- مذاهب فقهى جهان اسلام در رويارويى با چالش فقر (مقاله)/ محمّداسماعيل توسّل
پيشگامان تقريب
سرزمين هاى جهان اسلام
اسلام در اندونزى (مقاله) / عبدالمجيد ناصرى داوودى
نقد و نظر
مأخذ شناسی اندیشه تقریب
- أ.آثار منشر شده به وسیله مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی؛
- ب. سایر آثای منشر شده در زمینه اندیشه تقریب؛
اخبار فرهنگی
چکیده مقالات به زبان عربی و انگلیسی
در این شماره از فصلنامه مقالات اندیشهای به زبان عربی و انگلیسی ترجمه شده است.
پانویس
مطالب مندرج در مقاله برگرفته از فصلنامه اندیشه تقریب، سال اول، شماره 2، بهار 1384 میباشد.
- ↑ (آلعمران (3): 110).
- ↑ (صائب تبريزى، ديوان اشعار، شماره 265).
- ↑ «وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْب بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» (مؤمنون (23):53).
- ↑ (ملک الشعراى بهار، ديوان اشعار، اندرز به شاه).
- ↑ شيخ طوسى، تهذيب الاحكام، چ چهارم، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1365، ج 9، ص 365.
- ↑ سيد احمد خوانسارى، جامع المدارك فى شرح المختصر النافع (چاپ دوم: تهران، مكتبة الصدوق، 1355)، ج7، ص 115: «وصحيح عبد الرحمن بن أبي عبد الله عن رجل سب رجلا بغير قذف يعرض به ، هل يجلد ؟ قال : عليه تعزير و رواية إسماعيل بن الفضل قال : سألت أبا عبد الله(عليه السلام) عن الافتراء على أهل الذمه وأهل الكتاب هل يجلد المسلم الحد في الافتراء عليهم ؟ قال : لا ولكن يعزر.»
- ↑ ميرزا حسين نورى، مستدرک الوسائل، ج 21، ص 306 : «نصر بن مزاحم في كتاب صفين : عن عمر بن سعد ، عن عبد الرحمن، عن الحارث بن حصيرة ، عن عبد الله بن شريك ، قال : خرج حجر بن عدي وعمرو بن الحمق يظهران البراءة و اللعن من أهل الشام ، فأرسل اليهما علی عليهالسلام : " ان كفا عما يبلغني عنكما "فأتياه فقالا : يا أميرالمؤمنين ، السنا محقين ؟ قال : " بلى "قالا : أو ليسوا مبطلين ؟ قال : "بلى " قالا : فلم منعتنا عن شمتهم ؟ قال :"كرهت لكم ان تكونوا لعانين شتّامين.»
- ↑ شيخ مفيد، الاعتقادات (چاپ دوم: دار المفيد، 1414)، ص 107: «قيل للصادق(عليهالسلام) يا ابن رسول الله، انا نرى فى المسجد رجلا يعلن بسبّ اعدائكم و يسمّيهم. فقال: ما له ـ لعنه الله ـ يعرض بنا و قال الله تعالى: و لا تسبّوا اللذين يدعون من دون الله فيسبّوا الله عدوا بغير علم.»
- ↑ صائب تبريزى، ديوان اشعار، شماره 393.