یزیدیه (غلاة)

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۴۲ توسط Salehi.m (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''يزيديه''' ‏(از فرق غلاة) از فرق «غلاة» هستند. ==پراکندگی جغرافیایی== برخی از...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

يزيديه ‏(از فرق غلاة) از فرق «غلاة» هستند.

پراکندگی جغرافیایی

برخی از یزیدیه غالی در كردستان ايران و عراق زندگى می كنند که غالبا چادرنشين هستند. برخی دیگر در ناحيه موصل عراق و مغرب موصل در سنجار سکونت دارند و تعدادی هم در در ديار بكر، حلب، ارمنستان و اطراف تفليس بسر می برند که جمعیت آن ها به حدود صد هزار نفر می رسد.

وجه تسمیه

در وجه تسميه ايشان آرای مختلفی بیان شده است. برخى آنان را منسوب به يزيد بن معاويه دانستند و برخى به يزيد بن ابى انيسه خارجى. ولى دين ايشان قديم است و پيش از ظهور اسلام در آن نواحى وجود داشته است و تحت تأثير اديان زرتشتى و مانوى قرار گرفته است. بنابر این، ظاهرا باید منسوب به «ايزد يا يزته زرتشتى» باشند يعنى دين خدايى.

شرح حال

یزیدیه تحت تأثير عقايد مهرپرستى و مذهب يهود بخصوص نصارى و فرقه‏اى از آن به نام نسطورى واقع گشتند و پس از اسلام نيز افكار صوفيان در آنان تأثير بسيار بر جای گذاشت. ثنويت زردشتى نيز از عقايد بنيادى ايشان است.يكى از مشايخ تصوفى آنان بعد از اسلام، شيخ عدى بن مسافر اموى بوده كه عوام يزيديه او را شيخ عادى مى‏نامند و به دست وی مسلمان شدند. آن ها پس از پذيرفتن اسلام عقايد موروثى را كه‏ از اجداد خود سينه به سينه نقل كرده بودند ظاهر نموده و به اصل مجوسى خود بازگشتند و كم كم معتقد به امامت يزيد و سپس به الوهيت او شده و خدايان ديگرى را با او شريك كردند، زيرا ايشان در اصل يزتى بودند و روى همین تشابه اسمى، يزيد بن معاويه را از قديسان خود شمردند. نخستين دانشمندى كه توجه محققان را به اين طايفه معطوف داشت احمد تيمور ياشا (1288- 1348 ه. ق) دانشمند مصرى بود كه در تاريخ مربوط به آن قوم كتابى به نام «اليزيديه و منشأ نحلتهم» نوشت. وى می ‏گويد: اين طايفه به هيچ وجه نامى در تاريخ نداشتند و اولين بار كه نام شان تاريخى شد، در قرن ششم هجرى قمری هنگامى بود كه شيخ عدى بن مسافر اموى به ميان ايشان رفت و آنان را به اسلام دعوت كرد و طريقه‏اى به نام «عدويه» در بين آن قوم به وجود آورد.

شیخ عدی

مورّخان متفق اند كه شيخ عدى مردى صالح و باتقوا بود و برخى نسب او را به مروان بن حكم مى‏رسانند و در امويت او اتفاق دارند. عنوان رسمى و مذهبى او چنين است: شرف الدين ابو الفضائل عدى بن مسافر بن اسماعيل بن موسى بن مروان بن حسن بن مروان مى‏باشد. اين مرد در قريه بيت‏قاراز بلوك بعلبك در سوريه به دنيا آمد و بعدها در كوهستان حكاريه كه در كردستان موصل است سكونت كرد و مشهور به شيخ عدى حكارى شد و در بين سالهاى 555 تا 558 هجرى در حالى كه نزديك به نود سال داشت در گذشت و در زاويه خود در حكاريه مدفون گرديد. از قول عبد القاهر گيلانى نقل شده است که اگر نبوت با رياضت و مجاهدت، ممكن بود به كسى برسد، شيخ عدى بن مسافر به آن می رسيد. مقبره او در نزديكى اربيل كه سابقادير نسطوريان نصرانى بوده، واقع است و بر روى سنگ قبر او چنين نوشته شده: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ خالق السماء و الارض، اخفض هذه المنزل محل الشيخ العدى الحكارى، شيخ اليزيديه. يعنى به نام خداوند بخشاينده مهربان، آفريدگار زمين و آسمان، سر فرود آر كه اينجا آرامگاه شيخ عدى حكارى، شيخ يزيديه است. ابو سعيد محمد بن عبد الكريم سمعانى (در گذشته در 562 هجری قمری) در كتاب «الانساب» نوشته است: جماعت بسيارى را در عراق و در كوهستان حلوان و نواحى آن ديدم كه يزيدى بودند. و در ديه‏هاى آنجا به سبک زاهدانه ای زندگی می کردند و گلى به نام (حال) می خوردند. اين مردم گل را براى تبرك از مرقد شيخ عدى بر مى‏داشتند و آن را با نان خمير مى کردند و به صورت قرص در آورده و در برخی از اوقات مى‏خورند. اسم آن نان برات بود. این رفتار شبیه به رفتار شیعیان است که از تربت سيد الشهدا حسين بن على (ع) تبرك مى‏جويند و آن را می خورند. ابو فراس كتابى به نام «الرد على الرافضه و اليزيديه» در سال 725 هجرى تأليف كرد و آنان را «عدويه» خوانده است. لحمن در «بهجة الاسرار» می نويسد:نخستين كسى كه جانشين عدى شد و بر طايفه «عدويه» به رياست برگزیده شد، برادرزاده او ابو البركات صخر بن مسافر بود.

عقايد يزيديه‏

نزول خدایان در هر سال

«يزيديه» در كتاب «مصحف رش» كه دومين كتاب دينى آنان است چنين عقيده دارند که از طوفان تا امروز هفت هزار سال گذشته و هر سال يك خدا نازل شده است که هر کدام قوانين و شريعت هايى نيز آورده‏اند و سپس به آسمان بازگشته‏اند. اين خدايان بدان جهت بر ما نازل مى‏گشتند كه جايگاه هاى مقدسی در محل اقامت وجود داشت و در اين زمان خداوند بيش از گذشته بر ما نازل مى‏شد و با زبان كردى سخن مى‏گفت و به سوى محمد (ص) پيامبر اسلاميان كرنش مى‏كرد.

معاویه خادم حضرت محمد(ص)

محمد (ص) خادمى داشت به نام معاويه، خدا به او نگاه كرد ديد وى به راه مستقيم نمى‏رود و مى‏خواهد سر از اسرار او درآورد. محمد (ص) به معاويه گفت: سر من را بتراش زيرا تنها وى مى‏توانست سرتراشى كند. معاويه به آرامى آمد ولى با شدت سر محمد (ص) را بتراشيد تا که خون جاری شد، چون معاويه خون را ديد آن را با زبان خود لیسید تا مبادا خون محمد (ص) روى زمين بچكد.محمد (ص) به معاويه گفت: اين چه‏كاری بود كردى؟ معاويه گفت: ترسيدم خون تو بر زمين بريزد. محمد (ص) به او گفت: خطا كردى و تو امتى را به دنبال خود مى‏كشانى و امت من لقب ترا مى‏گيرند. معاويه گفت: پس من وارد عالم نمى‏شوم و ازدواج نمى‏كنم. پس از مدتى خداوند كژدم هايى را بر او مسلط كرد و كژدم ها او را گزيدند و وى را مسموم کردند. پزشكان براى دفع سم، زن گرفتن را بر معاويه تجويز كردند. معاويه ناچار شد زن بگيرد و زنى كه برايش آوردند پيرزنى هشتادساله بود تا آبستن نشود، ولى معاويه با او نزديكى كرد و بامداد روز بعد آن پيرزن بيست و پنج‏ساله شد و اين امر به قدرت خداوند روى داد و يزيد را كه خداى ما است به دنيا آورد. ظاهرا نسبت اخير ايشان به يزيد براى آنست كه شيخ عدى از خاندان اموى بود.

=خلق پرنده ای به نام انقز

همچنین معتقد بودند که خداوند در ابتدای خلقت، درّ سفيدى را از سر خود به وجود آورد و پرنده‏اى را خلق كرد كه نامش انقز بود و آن دانه درّ سفيد گرانبها را بر پشت آن پرنده گذاشت و چهل هزار سال در آنجا بماند.

آفریدن هفت فرشته

پس از آن آغاز به آفريدن هفت فرشته نمود: روز يكشنبه عزرائيل را خلق كرد و او همان ملك طاووس رئيس همه ملائكه است. روز دوشنبه دردائيل را خلق كرد كه شيخ حسن است. روز سه شنبه اسرافيل را خلق نمود و او شيخ شمس الدين مى‏باشد. روز چهار شنبه ميكائيل را بيافريد و او شيخ ابو بكر است. روز پنجشنبه جبرائيل را خلق كرد و او سجادين است. روز جمعه شنائيل را بيافريد و او ناصر الدين مى‏باشد. روز شنبه فرشته هفتم نورائيل را خلق فرمود و او فخر الدين است.

خلق آسمان های هفت گانه

خداوند بعد از خلق اين شيوخ آسمان هاى هفتگانه را آفريد و انديشه را خلق كرد و با همان انديشه صورت پرندگان و وحوش را خلق فرمود.

آفرینش آدم و حوا

خداوند اراده كرد كه جهان را بيافريند و به فرشتگان اعلام نمود و گفت: من آدم و حوا را خلق مى‏كنم و بشر را از آنان مى‏آفرينم و ذريّه آدم بر روى زمين خواهد ماند و ملت طاووس ملك يا ملت «يزيديه» را بعد از آن نگاه می ‏دارم.

خلق آدم از عناصر اربعه

خداوند در زمين مقدس بر كوه ليلش تجلى نمود و به جبرائيل امر كرد ذراتى را از اطراف و چهار گوشه زمين جمع كند و از آن ذرات عناصر اربعه آب و خاك و آتش را خلق كرد و در آن روح دميد و آدم را از آن خلق كرد

فریب آدم و اخراج از بهشت

خداوند به جبرئيل امر كرد تا آدم را پس از آفرینش داخل فردوس كنند و به او اجازه داد كه از هر چه بخواهد از ميوه‏هاى فردوس تناول كند جز از شجره گندم كه او را از خوردن آن منع كرد. پس از يكصد سال طاووس ملك از خدا پرسيد كه چگونه نسل آدم زياد مى‏گردد. خدا به او گفت: كار بشر و نسل او را به تو واگذار مى‏كنم. طاووس ملك آمد و از آدم پرسيد آيا از گندم خورده ‏اى؟ آدم گفت: خدا مرا منع كرده است. طاووس ملك گفت: بخور چيز خوبى است و براى تو خير دارد. آدم از آن خورد و پس از آن يكصد سال توبه و استغفار نمود و خدا به جبرئيل امر كرد كه به زمين رود و حوا را از دو پهلوى آدم خلق كند.

وجود دو طوفان

يزيديان به دو نوع طوفان قايل اند. يكى در محل عين سفنى كه قريه و محل اقامت مشايخ ايشان در شهرستان شيخان در نزديكى موصل است. در آنجا بود كه كشتى نوح حركت كرد و تا بالاى كوه سنجار رسيد و روی كوه جودى متوقف شد. طوفان دوم بعدا به وجود آمد تا كسانى را كه بر امت يزيدى تعدى كرده بودند، غرق كند. بنابراين، پدر يزیديه در طوفان اوّل نوح است.

خشم خدا بر طاووس ملک

یزیدیان معتقدند که پروردگار عالم روزى بر طاووس ملك خشمگين شد و او را از بهشت بيرون كرد، ولى طاووس در روز قيامت با پروردگار آشتى خواهد كرد.

وجود دو نیروی خیر و شر

«يزيديه» معتقدند كه عالم از دو نيروى خير و شر به وجود آمده است. خير همان خداوند است كه بر شر غلبه كرده و شرّ همان شيطان است كه نامش اهريمن است. ملك طاووس ظاهرا تمثل اهريمن است و او را به شكل طاووس تصوير مى‏كنند.

اعتقاد به قرآن

يزيديان متشرع از خانواده شيخ حسن همواره قرآن را نزد خود نگه می دارند و آن را مقدس شمرده مورد احترام قرار می دهند و معتقدند كه هيچ امر باطلى در مقابل آن عرض اندام نمى ‏تواند بكند.

عقیده به تناسخ

«يزيديه» معتقد به تناسخند و به نسخ و مسخ و رسخ و فسخ قايل اند.

کتاب های یزیدیان

یزیدیه دارای دو کتاب مقدس هستند که یکی از آن «جلوه» و دومى «مصحف رش» يعنى كتاب سياه نام دارد که پس از شيخ عدى نوشته شده است و (رش) كلمه كردى و به معناى سياه است.

ویژگی های کتاب های «جلوه» و «رش»

در كتاب «جلوه» مطالب درهم و برهمى درباره قديم بودن خدا مثل قدرت و علم و وعد و وعيد و تناسخ ارواح وجود دارد. در كتاب «رش» در باب خدايان و مراتب آن ها بحث می شود. در اين كتاب آمده است: رئيس خدايان در طى هفت هزار سال شريعت هايى را آورده است.

وجود دو پیشوا

طايفه يزيديه دو پيشوا دارند: يكى پيشواى زمانى است و نسبت او به يزيد بن معاويه مى‏رسد و او را مير شيخان مى‏نامند. رئيس دوم آنها روحانى و از سلاله‏ شيخ فخر الدين است كه نماينده سلطه روحى است و او را «بابا شيخ» مى‏نامند.

آداب و رسوم

از امورى كه بر يزيديان واجب است، كتمان عقايد و اسرار خود مى‏باشد كه می بایست آن را از بيگانگان پنهان و مخفى نگاه دارند.

دو نوع روزه

يزيديه دو نوع روزه دارند: روزه عمومى و روزه خصوصى. در روزهاى سه شنبه و چهار شنبه و پنجشنبه اوّل هر ماه كانون يعنى در كوتاه ترين روزهاى سال سه روز متوالى از خوردن و آشاميدن و دخانيات خوددارى مى‏كنند. امّا روزه مخصوص عبارت از روزه هشتاد روزه است و مردم دين دار نيمى را در بيستم كانون اوّل و نيم ديگر را در بيستم تموز مى‏گيرند و در اين مدت رؤساى روحانى به مقبره شيخ عدى مى‏روند و در آنجا سه روز روزه مى‏گيرند.

تفسیر نوع روزه

عوام يزيديان معتقدند كه: حكم روزه كه در قرآن آمده حكمى است كه مسلمانان معنى آن را نفهميدند و قرآن به زبان كردى گفته سه روز و مسلمانان سى روز فهميده‏اند

نحوه نماز

در امر نماز هر يزيدى متدين هنگام طلوع و غروب به طرف مشرق و مغرب توجه نموده و زمين را مانند زرتشتيان مى‏بوسند و با زبان خود كه آميخته‏اى از عربى و كردى و فارسى است دعا مى‏خوانند.

کعبه مخصوص

«يزيديان» براى خود كعبه‏اى دارند كه به زيارتش مى‏روند و در مواقع مخصوص سال در آن جشن مى‏گيرند و كعبه ايشان مرقد شيخ عدى است.

محرمات

یزیدیان برخی از چیزها را برای خود حرام کردند که از اين قرار مى‏باشد: كاهو، كلم، لوبيا، و سبزي هايى كه با كود انسانى تغذيه شده باشد خصوصا از كاهو نفرت بسيار دارند.گوشت خوك و ماهى و آهو را نيز حرام مى‏دانند. براى شيوخ ايشان خوردن گوشت خروس هم حرام است، زيرا ملك طاووس را گاهى به شكل خروس تجسم مى‏كنند.

مبدأ سال

مبدأ سال يزيديه اوّل ماه نيسان شرقى و چهارده نيسان غربى كه روز چهارشنبه اوّل ماه ايار است كه عيد مى‏باشد و اگر اتفاقا اوّل نيسان روز پنجشنبه باشد عيد آنان روز چهارشنبه هفتم ماه خواهد بود.

ایام عید

يزيديه عيدى به نام چارچار در تابستان دارند كه بعضى آنها را عيد شيخ عدى و بعضى عيد كبير مى‏نامند و مدت آن پنج روز است. [۱] [۲] [۳]

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 471 با ویرایش، جابجایی و اصلاح گسترده جملات.
  2. تیمور احمد پاشا، اليزيدية و منشأ نحلتهم، قاهره، سال 1352 هجری قمری
  3. حسنی عبدالرزاق، يزيديه و شيطان‏پرستها، ترجمه سيد جعفر غضبان.