جمهوری خلق بنگلادش

نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۲۶ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' گیری' به '‌گیری')

جمهوری خلق بنگلادش کشوری آسیایی است و جزء یکی از پرجمعیت‌ترین و فقیرترین کشورهای جهان به شمار می‌رود. پایتخت این کشور شهر داکا با ۱۲,۲۹۵,۷۲۸ نفر جمعیت می‌باشد. مساحت بنگلادش ۱۴3998 کیلومتر مربع و جمعیت آن 153547000 هزار نفر است که به نسبت وسعت تراکم جمعیت بسیار زیاد است. از شهرهای مهم بنگلادش می‌توان به چیتاگونگ با ۲,۵۳۲,۴۲۱ نفر جمعیت، خولنا با ۸۴۲,۹۹۵ نفر جمعیت و راجشاهی با ۷۲۷,۰۸۳ نفر جمعیت اشاره کرد. رودهای گنگ، ‌براهماپوترا (جمونا)، میگهنا و پدما مهم‌ترین رودهای بنگلادش‌ می‌باشد. 83% از مردم بنگلادش مسلمان هستند. اکثریت مسلمانان بنگلادش اهل سنت می‌باشند. حدود 76% از مردم بنگلادش بی‌سواد هستند و زبان رسمی این کشور بنگالی است. قانون اساسی این کشور در سال 1972 تصویب و اجرایی شد و تشکیلات اساسی قانونی این کشور شامل قوای سه‌گانه مقننه، مجریه و قضاییه می‌باشد.

پرچم بنگلادش
زبان بنگالی
پایتخت داکا
دین‌ها مسلمان
نوع حکومت جمهوری
مساحت ۱۴۷٬۵۷۰ کیلومترمربع
جمعیت ۱۶۴/۴ میلیون نفر

این مقاله بر آن است تا موقعیت جغرافیایی، ویژگی جمعیتی، تاریخ سیاسی، قانون اساسی، تقسیمات کشوری، ادیان و مذاهب و وحدت میان آنها، وضعیت فرهنگی و اقتصادی و سیاست خارجی بنگلادش را بررسی نماید. واژگان کلیدی: آسیا، بنگلادش، ‌داکا، چیتاگونگ، زبان بنگالی.

ویژگی جغرافیایی کشور بنگلادش

جمهوری بنگلادش، واقع در جنوب آسیا، از جنوب شرق با میانمار، ‌از جنوب با خلیج بنگال و از شمال، غرب و شرق با هند هم‌مرز و مساحت آن 143998 کیلومتر مربع است. پایتخت بنگلادش، شهر داکا و بندر چتاگانگ از شهرهای مهم آن است[۱]. بنگلادش در مسیر رودهای گنگ، براهماپوترا و مگنا ـ سه رود اصلی این کشور ـ در ساحل خلیج بنگال قرار دارد و طول سواحل و اراضی دلتایی آن 547 کیلومتر مربع است. این کشور از نظر زمین‌شناسی به سه منطقه تقسیم می‌شود: 1 ـ تپه‌ها که در بخش چیتاگُنگ در جنوب شرقی قرار دارد؛ 2ـ سرزمین‌های مرتفع که شامل ناحیه مدهوپور در شمال داکا، و باربند در شمال غربی است؛ 3ـ جلگه‌ها که 90% مناطق بنگلادش را تشکیل می‌دهد. جلگه بنگال که به جلگه سفلای هند و گنگ نیز معروف است، بزرگ‌ترین دلتای جهان است[۲]. رودهای گنگ، ‌براهماپوترا (جمونا)، میگهنا و پدما مهم‌ترین رودهای بنگلادش‌است. رود گنگ و رودهایی که به آن می‌ریزد، ناحیه‌وسیعی از جنوب غربی بنگلادش را در بر می‌گیرد. سرچشمه هیچ‌یک از رودهای بنگلادش در داخل این سرزمین قرار ندارد، از این رو بنگلادش بر جریان رودهایی که سرزمین آن را آبیاری می‌کند نظارت کامل ندارد؛ برای مثال، ساخت سدی بر بالای رود گنگ در ایالت بنگال غربی هند، موجب تغییر مسیر مقادیر قابل ملاحظه‌ای آب به نفع این ایالت شده است. رودخانه‌های پرشمار، مهم‌ترین چشم‌انداز طبیعی بنگلادش است و به‌طور چشم‌گیری بر سبک زندگی مردم آن‌جا تأثیر گذاشته است. ته‌نشینی رسوبات آبرفتی این رودها باعث غنای خاک کشاورزی می‌شود و ذخایر بزرگ ماهی آنها، منبع غذایی مهمی برای ساکنان این کشور است[۳]. بنگلادش آب و هوایی نیمه استوایی (نیمه گرمسیری) دارد که با بادهای موسمی باران‌زا تعدیل می‌شود. سه فصل اصلی عبارت‌است از: فصل گرم (از اسفند تا خرداد)؛ فصل نسبتاً خنک، اما موسمی، مرطوب و گرم (از خرداد تا شهریور)؛ فصل خشک و خنک (از مهر تا بهمن). متوسط دما از هفت درجه در دی تا 32 درجه در اردیبهشت تغییر می‌کند. دما گاهی به چهل درجه می‌رسد. قریب 80% باران سالانه از خرداد تا شهریور می‌بارد. در این زمان، ‌بادهای موسمی باران‌زا از جنوب به جنوب غربی می‌وزد. میانگین باران سالانه در غرب بین 1270 تا 1520 میلی‌متر، و در مناطق دیگر کشور حدود 2540 میلی‌متر است. منطقه‌ سلهت در شمال شرقی بیشترین میزان بارندگی در دنیا را از آن خود ساخته است. طوفان‌های مهیب، گردباد، تندر و تورنادو، گاه کشور را در هم می‌نوردد[۴]. داکا پایتخت بنگلادش، ‌کولنا(خولنا)، چیتاگُنگ و ناراین‌گنج، راج شاهی و بوگرا بزرگ‌ترین شهرهای این کشور است. 17% بنگلادش جنگل است و سراسر زمین‌های جنگلی را گیاهان متنوع پوشانده است.

ترکیبات جمعیتی و مذهبی کشور بنگلادش

جمعیت بنگلادش در سال 2000 حدود ۱۵۳ میلیون و ۵۴۷ هزار نفر با میانگین سنی ۲۳ سال بوده است که از این لحاظ هشتمین کشور جهان، و از جهت تراکم، نخستین کشور به شمار می‌رود. این کشور بعد از اندونزی، از نظر جمعیت دومین کشور مسلمان جهان است. تراکم جمعیت در اطراف داکا به 875 نفر در هر کیلومتر مربع می‌رسد. بنگلادش از لحاظ میزان رشد جمعیت 72/1% دوازدهمین، و از نظر موالید و باروری 9/24% ششمین و از بابت نرخ آمار مرگ و میر 6/7% سومین کشور جهان است[۵]. بیشتر جمعیت این کشور روستانشین هستند و جمعیت شهرنشین حدود 20% می‌باشد. میلیون‌ها نفر از مردم نیز در قایق‌ها و روی آب رودخانه زندگی می‌کنند [۶]. امید به زندگی برای زنان ۶۳ و برای مردان نیز ۶۳ سال است. کمتر از 1/0 از جمعیت بزرگ‌سال این کشور به بیماری ایدز مبتلا هستند. طبق آخرین گزارش‌ها از بانک توسعه آسیایی، ۹۵% از زنان در بنگلادش زیر خط فقر زندگی می‌کنند و با شرایط دشواری روبه‌رو هستند. بر اساس برآورد انجام شده، بیش از ۷۷ میلیون نفر از مردم بنگلادش، یعنی حدود نیمی از جمعیت این کشور، از دهه ۷۰ میلادی و در پی حفر چاه‌هایی که امکان استفاده از منابع آب زیرزمینی را می‌دهد، در معرض سم آرسنیک قرار گرفته‌اند [۷]. 98% از مردم این کشور از نژاد بنگالی هستند. 83% از مردم بنگلادش مسلمان هستند. هندوها با حدود 16% جمعیت، بزرگ‌ترین اقلیت دینی کشور را تشکیل می‌دهند که شمار آنها به طور مستمر رو به کاهش می‌باشد. 1% نیز اقلیت‌های مذهبی کوچک‌ترند که عبارت‌اند از: بودائی‌ها، مسیحیان، زرتشتی‌ها یا پارسیان. بیشتر مردم بنگلادش از قوم بنگال هستند. اقوام دیگر مانند چاکماها، مارماها، تیپراها و مروها ‌نیز درصد کوچکی (حدود1%) از جمعیت را تشکیل می‌دهد[۸] اکثریت مسلمانان بنگلادش اهل سنت می‌باشند. جمعیت اهل سنت بنگلادش به دو دسته تقسیم می‌گردد: الف ـ حنفی: اهل سنت پیرو مذهب حنفی که 90% جمعیت مسلمانان اهل سنت را تشکیل می‌دهند. ب ـ اهل الحدیث: 10% جمعیت اهل سنت را تشکیل می‌دهند و پیرو هیچ‌یک از مذاهب چهارگانه نیستند و از لحاظ عقاید و افکار و سلوک به وهابیت بسیار نزدیک می‌باشند. نفوذ وهابیت در بین آنان بیش از نفوذشان در حنفیان است، چون بیشتر مسلمانان بنگلادش پیرو فرقه صوفیه هستند و عقاید صوفی‌ها به عقاید و افکار امامیه بسیار نزدیک می‌باشد و حساسیت مذهبی بین شیعه و سنی به حدی نیست که در پاکستان و هند و کشورهای دیگر وجود دارد. در بنگلادش قبایل متعددی زندگی می‌کنند که از میان آنها دو قبیله‌«بده» و «مورانگ» به سبب شیوه‌خاص زندگی‌شان جلب نظر می‌کنند. «بده‌ها» در واقع کولی‌های دریایی هستند که در برابر کولی‌های صحرایی قرار دارند. آنها عمر خود را از طریق ماهی‌گیری در قایق‌هایی می‌گذرانند که به منزله‌ خانه‌ آنهاست. «بده‌ها» در مجموعه‌ای از بیست تا سی قایق از محلی به محل دیگر کوچ می‌کنند. هر مجموعه برای خود رئیسی دارد که مالک بزرگ‌ترین قایق است. آنها بیشتر سحرکننده‌ مار هستند و به همین جهت «بده» که در زبان بنگالی به معنای مارگیر است، نام گرفته‌اند. آنها در کنار رودخانه زهر مار را به عنوان پادزهر می‌گیرند. زنان «بده» نیز در کار فروش داروهای گیاهان جنگلی فعال می‌باشند. آنان خود را مسلمان می‌خوانند اما مسلمانان این گفته را رد می‌کنند. «مورانگ‌ها» ریشه‌ای مغولی دارند و تمدن آنها به صدها سال قبل باز می‌گردد و نزدیک به بیست هزار نفر از آنها در اطراف کوهستان چیتاگنگ، که پر از جنگل‌های تنگ است، زندگی می‌کنند. آنها به کشاورزی، قالی‌بافی و دامداری اشتغال دارند. در میان آنها هنوز عده‌ای یافت می‌شوند که پیرو هیچ مذهبی نیستند. آنها برای حل اختلافات خود شورایی خاص دارند و فقط به هنگام بلایا، هم‌چون قحطی یا سیل به حکومت متوسل می‌شوند. برنج غذای اصلی آنان می‌باشد. پس از مرگ جسد مورانگ‌ها در ساحل یک رودخانه سوزانده می‌شود[۹]. بیشتر مردم بنگلادش پیرو فقه سنی و حنفی مذهب‌اند. صوفیان و درویشان سهم مهمی در توسعه اسلام در بنگلادش بر عهده داشتند. مردم تعلیمات آنان در مورد تسلیم به خداوند و تزکیه نفس را پیروی می‌کنند. آرامگاه این صوفیان از قدیم بزرگ‌ترین مراکز دعا و نیایش و تعلیم اصول قرآن و سنت در بنگلادش بوده است. روزانه صدها نفر از مردم از نقاط مختلف کشور به این آرامگاه‌ها می‌روند و به مناسبت‌هایی مانند جشن‌ها چند صد هزار نفر در آن‌جا گرد هم می‌آیند. این جشن‌ها نه تنها با حضور مردم عادی، بلکه در حضور رئیس دولت و وزرای کابینه، ژنرال‌ها، مأموران دولتی رده بالا و بسیاری از استادان دانشگاه‌ها اجرا می‌شود. مردم بنگلادش نیز همانند دیگر مسلمانان پای‌بند اصول و سنن مذهبی خود هستند و در مراسم مختلف مذهبی شرکت می‌نمایند. گسترش مؤسسات اسلامی و مساجد در بنگلادش نشان‌دهنده این امر می‌باشد. علاوه بر آن، این مؤسسه‌ها امر آموزش آداب و سنن مذهبی به مردم را عهده‌دار می‌باشند. در دوران شکوفایی اسلام در بنگلادش، ترویج و تبلیغ اسلام در بین مردم بیشتر از طریق صوفیان صورت می‌گرفت. در این دوران در جوار کاخ پادشاهان و یا سلاطین، محلی موسوم به «مریدخانه» قرار داشت که پیروان مذاهب مختلف به هنگام پذیرش اسلام به این محل آورده می‌شدند. مسلمانان اهل سنت این کشور اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دوست دارند و با ارادت خاصی در مراسم عزاداری امام حسین‌علیه‌السلام در عاشورا شرکت می‌کنند. بیشتر شرکت‌کنندگان در راهپیمایی‌های عاشورا در شهر داکا و دیگر نقاط کشور اهل تسنّن می‌باشند. تعزیه در ماه‌های محرم هر ساله در روستاهای بنگال با شور و حرارت خاصی برگزار می‌شود.

وضعیت فرهنگی بنگلادش

حدود 76% از مردم بنگلادش بی‌سواد هستند و فقط 5% از نیروی کار فعّال این کشور دارای تحصیلات در سطح دیپلم و یا بالاتر هستند. به علت آن‌که بی‌سوادی یک عامل بازدارنده در استفاده از تکنولوژی و روش‌های تولیدی مناسب‌تر محسوب می‌شود، دولت بنگلادش آموزش را در کنار کشاورزی، کنترل جمعیت و تنظیم خانواده جزء بخش‌های اساسی مورد توجه خود قرار داده است[۱۰]. تعداد مساجد این کشور حدود 150هزار مسجد می‌باشد که بیش از هزار مسجد آن در شهر داکا قرار دارد. بیشتر این مساجد در ناحیه‌ مرکزی و جنوبی شهر داکا واقع شده‌ است. با توجه به بافت اجتماعی، فرهنگی روستاهای بنگلادش معمولاً در هر روستا هر چند خانواده نمازخانه‌ای در محلی بنا می‌کنند و نمازهای یومیه را به جماعت در آن محل اقامه می‌کنند اما نماز جمعه چه در روستاها و چه در شهرها در مساجد جامع محلات اقامه می‌گردد. [۱۱] زبان رسمی بنگلادش بنگالی است که از زبان‌های هند و اروپایی و دارای لهجه‌های متفاوتی است و تقریباً همه مردم به زبان بنگالی گفت‌وگو می‌کنند و تنها چند صدهزار مسلمان که به دنبال تقسیم شبه قاره هند، از ایالت بیهار هند به بنگلادش مهاجرت کرده‌اند به زبان اردو سخن می‌گویند[۱۲]. 7/51% مردان و 5/29% زنان بنگلادشی باسوادند (آمار 2000م) که رقم بسیار نازلی در قاره‌ آسیاست. زبان تحصیلی در دوره‌ ابتدایی، بنگالی و در دوره‌ متوسطه همراه با انگلیسی است. ‌بر طبق همین آمار کمتر از یک پنجم مردم تحصیلات متوسطه دارند و حدود 3% به دانشگاه راه می‌یابند. بنگلادش دارای چندین دانشگاه و مدرسه‌ عالی در رشته‌های مختلف است. دانشگاه داکا که بزرگ‌ترین دانشگاه کشور است و نیز دانشگاه اسلامی جهانگیر نگر و دانشگاه فنی و مهندسی در داکا قرار دارد. روزنامه‌های پرتیراژ متعددی در این کشور به چاپ می‌رسد. «اتفاق داکا» که به زبان بنگالی منتشر می‌شود، از مهم‌ترین روزنامه‌های بنگلادش است[۱۳]. بنگلادش در موسیقی، معماری، مجسمه‌سازی و نقاشی پیشینه‌ای غنی دارد. معماری سنتی بنگلادش در آثار باقی مانده از دوره مغولی، تجلی می‌یابد. آثار و ابنیه تاریخی مانند مسجد کوسومیا(965) در راجشاهی، مسجد شاه‌محمد(1091) در اگرا سندور، مسجد داکا و دژ لال باغ (1191 ـ 1192)، مسجد هفتاد و هفت گنبد در باگرهات و مقبره بی‌بی‌ پری در داکا از شاهکارهای معماری در بنگلادش است. سبک معماری این آثار از نوع معماری اسلامی و شبیه مناطق دیگر شبه قاره است. هم‌چنین آثار معماری، مربوط به دوره پیش از اسلام، بیشتر در نواحی شمال کشور، در پهارپور و مهاستان، ‌و در جنوب، در مینامتی، ‌وجود دارد که سبک معماری آنها بودایی است و به قرن دوم/هشتم بازمی‌گردد. نقاشی سنتی نیز مربوط به دوران مغول است. در آن دوران نقاشان ماهر و خلّاق ایران(شاگردان بهزاد) سبک نقاشی مغولی را در آن‌جا متداول ساختند که ‌رنگ‌های درخشان و تزیینات ظریف هنر اسلامی در آن نمایان است[۱۴]. ادبیات بنگالی به شدت از زبان و ادبیات فارسی تأثیر گرفته است. در اواسط قرن سیزدهم ادبیات نوین بنگالی به دوران شکوفایی خود رسید. قاضی نذرالاسلام، شاعر ملی و حماسه‌سرا، ‌از چهره‌های معروف ادبیات معاصر بنگالی است. پیوند استوار ادبیات بنگالی با ادب فارسی، بعد از تأسیس بنگلادش، در قالب تشکیل کلاس‌های آموزش زبان فارسی، مبادله‌ دانشجو، تأسیس کرسی زبان فارسی در دانشگاه داکا و اعزام استادان زبان فارسی از سوی جمهوری اسلامی ایران ادامه یافته است[۱۵]. از شاعران بزرگ معاصر این کشور می‌توان به ممتاز رینو اشاره کرد که بیشتر اشعارش به روش کلاسیک می‌باشد. وی بیشتر غزل‌سراست و کمتر به مسایل سیاسی پرداخته است و معمولاً حس غریب درد انسان امروز در شعرهای وی به تصویر کشیده شده است. هم‌چنین، وی در وصف پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمهعلیهم السلام سروده‌های زیادی دارد، که از جمله آنها سرود «نور مجسم» است: نور محمد، نور مجسم، درود خدا بر او باد. ذره، ذره با او محرم، درود خدا بر او باد. عشق محمد، عشق علی، عشق ولی عشق ممتاز. این همه شادی غم اوست، درود خدا بر او باد. آمد بلبل نور عرش، ای محمد، ای گل عرش، نگاه کن به برت. عشق است و عاشق، عاشق باغ بهشت، گل هر طرف گسترده است. انا انزلناه فی لیلة القدر خیر من الف شهر. نظر عنایت کن ماه جبین، عارف بهشت عنبر سرشت، مهتاب. چه شوری برپاست، چه تماشایی است، درود بر سرور ما محمد. هر صبح با پرواز صدای اذان علی، اذان ولی، ممتاز به چهار سمت سجده ببر. انا انزلناه فی لیلة القدر خیر من الف شهر. نظر عنایت کن ماه جبین، عارف بهشت عنبر سرشت، مهتاب[۱۶]. جشن‌ها و اعیاد بنگالی‌ها به دو دسته جشن‌ها و اعیاد مذهبی و غیرمذهبی تقسیم می‌گردد. از آن‌جایی که بنگلادش کشوری حاصل‌خیز است و بیشتر افراد این کشور یا به کار کشاورزی مشغول بوده و یا در حرفه‌های مربوط به آن فعالیت می‌کنند، جشن برداشت محصول مهم‌ترین جشن کشور محسوب می‌شود. این جشن مراسمی غیرمذهبی است که تقریباً تمامی بنگالی‌ها در آن شرکت می‌کنند. از جمله جشن‌های غیرمذهبی دیگر جشن سال نو بنگالی، می‌توان به جشن روز استقلال (بیست و ششم مارس)، جشن روز پیروزی (شانزدهم دسامبر)، و جشن روز زبان تاریخی (بیست و یک فوریه) اشاره نمود. از جمله جشن‌های مذهبی نیز می‌توان به عید فطر، عید میلاد نبی، جشن شب قدر که متعلق به مسلمانان است اشاره نمود. هندوهای ساکن بنگلادش نیز دارای اعیاد مذهبی می‌باشند. بوداییان ساکن کشور نیز اعیاد مذهبی و غیرمذهبی مانند روز کریسمس(بیست و پنجم دسامبر ) دارند [۱۷].

تاریخ بنگلادش

مرزهای قدیمی بنگلادش در جنوب آسیا ناشناخته است. در کتاب‌های جغرافیا به اجتماعی از مردم که بنگا نامیده می‌شدند، اشاره شده ‌است. مهابهاراتا چندین درگیری را در این اجتماع ذکر می‌کند. مارکوپولو نیز در خاطرات خود به نام بنگلا اشاره می‌کند. تاریخ‌نگاران دیگری هم با نام‌های گوناگون به این منطقه جغرافیایی اشاره کرده‌اند ولی برای نخستین‌بار نام بنگال در دوران سلطنت اکبرشاه استفاده شد؛ هنگامی که استان شرقی موخالز به عنوان سوب ـ بنگلا شناخته شد. در روزگار چیرگی بریتانیا بر هند بین سال‌های ۱۸۵۴ ـ ۱۸۷۴ بنگال شامل این قسمت‌ها بود: ۱ـ بنگال خاص؛ ۲ـ ایالت بیهار در هند کنونی و مناطق اریسا و چوتانگپور در غرب؛ ۳ـ قسمتی از دره سورما در شمال شرقی[۱۸]. در سال ۱۸۷۵م هنگامی که ایالت آسام به وجود آمد، بخش‌های کاچار و سیلهت در دره سورما از بنگال جدا شد و به ایالت جدید واگذار گردید. در سال ۱۹۰۵م ایالت بنگال شرقی و آسام از ترکیب پانزده بخش از بنگال، ایالت آسام و ایالت‌های کوچ بیهار، تریپورا و منپور تشکیل شد و داکا، مقر دولت، ایالت جدید شد(همان). این کشور در زمان تسلط بریتانیا بر شبه قاره هند تا سال ۱۹۴۷ به عنوان پاکستان خاوری شناخته می‌شد. پس از تقسیم شبه قاره‌ هند در سال 1326ش/1947م و تشکیل کشور پاکستان، ناحیه‌ بنگال به دو بخش تقسیم شد: بنگال غربی که به عنوان ایالت جزء هند شد و بنگال شرقی که به نام پاکستان شرقی، یکی از پنج ایالت پاکستان بود [۱۹]. خاک هند، میان پاکستان شرقی و چهار ایالت دیگر پاکستان فاصله می‌انداخت. مردم پاکستان شرقی بجز دین مشترک (اسلام) در سایر زمینه‌ها، به ویژه زبان، با مردم بخش غربی پاکستان تفاوت داشتند و با وجود آن‌که بیش از نیمی از جمعیت پاکستان در بخش شرقی زندگی می‌کردند تنها یک‌چهارم بودجه صرف آنها می‌شد و درآمد سرانه آنها کمتر از سه‌پنجم بخش غربی بود. تمرکز حکومت، اقتصاد و نیروی نظامی در بخش غربی، تبعیض میان این دو بخش را حادتر می‌کرد. در سال 1331ش/1952م، با اعلام زبان اردو به عنوان زبان رسمی کشور، ناخرسندی مردم پاکستان شرقی افزایش یافت. در سال 1334ش/1955م ساختار سیاسی پاکستان به شکل دو بخش شرقی و غربی با تعداد برابر نمایندگان در مجلس قانون‌گذاری مرکزی، دوباره سازمان‌دهی شد. با وجود این، اعتراضات به ویژه بر سر سهم ناعادلانه‌ بودجه‌ عمرانی و حوزه‌های اداری و نظامی ادامه یافت. حزب عوامی‌لیگ، حزب برجسته پاکستان شرقی، به رهبری شیخ مجیب‌الرحمان درخواست خودمختاری بخش شرقی را مطرح کرد. در انتخابات عمومی سال 1349ش/1970م، این حزب اکثریت کرسی‌های مجمع ملی پاکستان را به دست آورده و شیخ مجیب را به نخست‌وزیری انتخاب کرد؛ اما ژنرال یحیی‌خان، رئیس‌جمهور پاکستان، نخست‌وزیری مجیب را نپذیرفت و نخستین نشست مجمع را به تعویق انداخت. به دنبال آن، اعتراضات خشونت‌آمیزی در سال 1349ش/1971م به وقوع پیوست. عوامی‌لیگ تصمیم گرفت در ایالت پاکستان شرقی به‌طور یک‌جانبه اعلام استقلال کند و در ششم فروردین 1350ش/ 26 مارس 1971م، مجیب استقلال پاکستان شرقی را تحت نام بنگلادش اعلام کرد. بلافاصله جنگ داخلی شروع شد. یحیی‌خان، عوامی‌لیگ را غیرقانونی اعلام و رهبران آن را بازداشت کرد و ارتش پاکستان بر ایالت بنگال شرقی تسلط یافت. مقاومت مردم پاکستان شرقی با تشکیل ارتش آزادی‌بخش بنگال شرقی ادامه یافت. این ارتش، حمله وسیعی را بر ضد ارتش پاکستان آغاز کرد. بر اثر این جنگ نزدیک نه میلیون نفر به هند گریختند. در سوم آذر 1350ش/ 4دسامبر 1971م هند به پاکستان اعلان جنگ داد و در حمایت از ارتش آزادی‌بخش وارد کارزار شد. نیروهای ائتلافی در 25 آذر/16 دسامبر نیروهای پاکستان را به محاصره درآوردند و استقلال بنگلادش تحقق یافت. در دی 1350ش/ژانویه 1972م شیخ مجیب نخست‌وزیر بنگلادش شد. بر اساس قانون اساسی موقت، بنگلادش کشوری مستقل با حکومت سکولار و نظام دموکراسی پارلمانی اعلام شد. در سال 1353ش / 1974م این کشور به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. پس از استقلال، بنگلادش با معضلات فروانی مانند بی‌خانمانی، میلیون‌ها نفر کمبود مراکز درمانی، بهداشتی، صنعتی، آموزشی، ترابری و خطوط ارتباط‌جمعی روبه‌رو بود. در سال1354ش/1975م، متمم قانون اساسی که اختیارات اجرایی کامل به رئیس‌جمهور می‌داد، تصویب شد و مجیب‌الرحمان نخستین رئیس‌جمهور بنگلادش شد. او همه احزاب مخالف را ملغی و نظام تک‌حزبی را اعلام کرد. در سال 1354ش/1975م شیخ مجیب در کودتای افسران اسلام‌گرا کشته شد. چند ماه بعد یک ضد کودتا و کودتا از سوی نظامیان سازمان داده شد و در نتیجه، فرماندهان نظامی با نظارت یک رئیس‌جمهور غیرسیاسی، ابوسادات محمد سایم (قاضی‌القضات دیوان عالی)، قدرت را به دست گرفتند. در سال 1355ش/1976م ژنرال ضیاءالرحمان مسئولیت فرماندهی و ریاست حکومت نظامی را به عهده گرفت و در سال 1356ش/1977م به ریاست جمهوری رسید. او با اصلاح قانون اساسی، اسلام را به جای سکولاریسم مهم‌ترین اصل قرار داد. در سال 1358ش/1979م رهبران نظامی به حکومت نظامی پایان دادند و مردم اعضای پارلمان جدید را برگزیدند. در این انتخابات حزب ملی بنگلادش، به رهبری ضیاءالرحمان، بیشتر کرسی‌های مجلس را به خود اختصاص داد. در سال 1360ش/1981م، شورشیان رئیس‌جمهور را ترور کردند. پس از آن، معاون رئیس‌جمهور، عبدالستار به ریاست جمهوری رسید. در سال 1361ش/1982م رهبران نظامی دوباره کنترل حکومت را به دست گرفتند. ژنرال محمد ارشاد قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورد و حکومت نظامی برقرار کرد و فعالیت‌های سیاسی را ممنوع ساخت. او در سال 1362ش/1983م خود را رئیس‌جمهور کشور خواند. در آذر 1369/دسامبر 1990م با افزایش اعتراض گروه‌های مخالف، ارشاد از ریاست‌جمهوری استعفا کرد. در اسفند 1369/فوریه 1991م حزب ملی بنگلادش کنترل پارلمان را به دست گرفت و رهبر آن بیگم‌خالده ضیاء، بیوه‌ضیاءالرحمان، نخست‌وزیر شد. در شهریور 1370/سپتامبر 1991م، با اصلاح قانون اساسی بنگلادش، مسئولیت قوه‌مجریه به نخست‌وزیر داده شد و به این ترتیب رئیس‌جمهور جنبه تشریفاتی پیدا کرد[۲۰]. در همان سال، عبدالرحمان بیسواس از سوی مجلس به ریاست‌جمهوری انتخاب شد. گروه مخالف(به‌طور عمده عوامی‌لیگ) با اقدامات اقتصادی دولت خالده ضیاء، از جمله خصوصی‌سازی اقتصادی، به مخالفت پرداختند. گروه‌های اسلام‌گرا نیز نسبت به برخی مواضع دولت انتقاد شدید داشتند که گاه به تظاهرات مردمی می‌انجامید. اظهارنظرهای ضد دینی تسلیمه نسرین در مطبوعات بنگلادش در سال 1372ش/1993م، عواطف دینی و خشم مردم مسلمان را برانگیخت و به دنبال فرار او از کشور ـ که مقدمات آن را مقامات دولتی فراهم آورده بودند ـ اعتصابات و تظاهرات افزایش یافت. سرانجام بر اثر افزایش مخالفت‌ها خالده ضیاء در سال 1375ش/1996م از نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد و دولتی بی‌طرف به ریاست محمد مجیب‌الرحمان مأمور برگزاری انتخابات شد. در همان سال، حَسینه واجد، ‌دختر شیخ مجیب‌الرحمان، به نخست‌وزیری و قاضی شهاب‌الدین‌احمد به ریاست‌جمهوری رسید[۲۱].

سیاست مذهبی حکومت

پس از استقلال بنگلادش مادی‌گرایی به عنوان یکی از اصول اساسی سیاست کشور اعلام شد. اما در سال 1977 دولت ضیاءالرحمان «ایمان و اعتقاد کامل به خداوند قادر مطلق» را جای‌گزین آن ساخت. ژنرال ضیاء به طور چشم‌گیری ماهیت مادی قانون اساسی بنگلادش را تغییر داد. یکی از اوّلین اقدامات وی در این خصوص افزودن «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» در مقدمه قانون اساسی بود. ماده 12 قانون اساسی که شامل مکانیزم‌های اجرای مادی‌گرایی بود، به‌کلی حذف شد و یک عبارت جدید به ماده‌25 اضافه شد و مقاصد دولت را برای «تثبیت و حفظ و تقویت روابط برادرانه با کشورهای اسلامی بر پایه اتحاد اسلامی» اعلام کرد. به جز این تغییرات اساسی، اقدامات سمبولیک دیگری نیز انجام شد؛ مانند نصب پوسترهایی در اداره‌های دولتی که در آن آیاتی از قرآن کریم نوشته شده بود و پخش پیام‌هایی توسط رئیس‌جمهور به مناسبت‌های مذهبی مانند عید میلاد پیامبر اکرم، شب‌های محرم و پخش مناجات به مناسبت‌های خاص. هم‌چنین فعالیت‌هایی در جهت معرفی اسلام و اصول شریعت از طریق رادیو و تلویزیون انجام گرفته و اذان پنج بار در روز پخش شد. برخی از تغییرات نیز در سطح اجرایی بود، مانند یک «بخش جدید امور مذهبی» تحت نظارت یک وزیر، و تأسیس یک آکادمی اسلامی که به مؤسسه اسلامی با شبکه‌گسترده‌ای از امکانات تحقیقاتی تبدیل شد. دولت هم‌چنین یک دانشگاه اسلامی با مرکز تحقیقات اسلامی تأسیس کرد. با سیاست‌هایی که ضیاء به کار برد، گرایش اسلامی خود را بیشتر نشان داد. وی سخنرانی‌های خود را با نام خدا آغاز می‌کرد. بنگلادش تحت رهبری وی به عضو مؤثری در سازمان کنفرانس اسلامی(OIC) و کمیته سه‌جانبه القدس و جبهه اتحاد اسلامی تبدیل شد[۲۲]. دولت ارشاد نیز به روند اسلام‌گرایی ادامه داد. ارشاد به طور قاطع اعلام کرد که اصول اسلام باید در قانون اساسی بنگلادش گنجانده شود. ایجاد صندوق زکات و سیاست آموزشی جدید برای شناساندن زبان عربی و مسائل اسلامی در مدارس نمونه‌هایی از اقدامات وی می‌باشد. در اجتماع بزرگ جمعیت مدارس بنگلادش در تاریخ 20 ژانویه 1988م رئیس‌جمهور اعلام کرد که زندگی فرهنگی مردم بنگلادش باید بر پایه اصول اسلامی‌باشد. وی هم‌چنین بر برپایی نماز جمعه تأکید نمود. همه این مطالب در هشتمین اصلاحیه قانون اساسی (توسط مجلس ملی) در تاریخ 7 ژوئن 1988 عنوان شده و اسلام دین رسمی کشور بنگلادش اعلام گردید[۲۳].

روابط پیروان ادیان و مذاهب مختلف با یک دیگر در کشور بنگلادش

از آن جا که در استقلال شبه قاره، مسلمانان و هندوها به طور مشترک در عملیات از بین بردن قوای متجاوز انگلیسی نقش داشتند، استعمارگران انگلیسی همواره سعی می‌کردند هم زمان با فعالیت‌های سیاسی، از طریق تحریک عوامل خودفروخته به اختلافات مذهبی مسلمانان و هندوها دامن زده و به این وسیله تاوان شکست سیاسی خود را در مذاکرات دریافت نمایند. از طرفی اتحاد مسلمانان و هندوها در مبارزات علیه استعمارگران بریتانیایی قابل تحسین است ولی از طرف دیگر درگیری‌هایی که به تحریک عوامل استعمارگر صورت می‌گرفت، تأسف برانگیز است. یکی از تأسف بارترین و دهشتناک ترین این درگیری‌ها در سال 1946م در بیهار بود که طی آن هزاران مسلمان توسط افراطیون هندومذهب به قتل رسیدند. به تلافی کشتار مسلمانان در بیهار مردم مسلمان نواخالی (یکی از شهرهای مذهبی بنگلادش) به قتل عام هندوها دست زدند تا به این وسیله آتش خشم خود را فرو ریزند. اوضاع آن چنان بحرانی و وخیم بود که «مهاتما گاندی» که به خوبی از نقشه‌ها و توطئه‌های استعمارگران آگاهی داشت به بیهار و نواخالی مسافرت نمود تا طرفین درگیر را از ادامه نبرد و کشتار باز دارد و آنان را متوجه دشمن اصلی نماید. هند و پاکستان به ترتیب بر اساس دارا بودن اکثریت هندو و مسلمان مستقل تشکیل شد. درگیری‌های فرقه ای در هند و پاکستان هم چنان ادامه دارد ولی این درگیری‌ها در بنگلادش کمتر از دو کشور دیگر می‌باشد و تقریباً پیروان ادیان و مذاهب مختلف در کنار یک دیگر با مسالمت زندگی می‌کنند [۲۴]. دکتر الیاس بنگلادشی استاد دانشگاه‌های حبشه در مورد سنت‌های رایج عزاداری امام حسیـن ‌علیه‌السلام در کشـور بنگلادش و وحدت شیعیان و اهل سنت در این مراسم می‌گوید: «در کل کشور نزدیک به هزاران حسینیه وجود دارد که اکثراً در دست سنی‌هاست. مراسم از اول ماه محرم شروع می‌شود و با شروع این ماه پرچم سیاه به نشانه عزای حسینی بالای گنبدها، بارگاه‌ها و تکایا دیده می‌شود. از اول محرم نیز ماتم و سوگواری و عزاداری و سخنرانی حتی اطعام که کامل ترین آن در روز عاشوراست، آغاز می‌گردد و به طور گسترده و باشکوهی عزاداری عظیمی در سراسر کشـور در خیابان‌ها به راه می‌افتد. شیعه و سنی معلوم نمی‌شود و قابل تشخیص نیستند؛ همه با هم. حتی حضور سنی‌ها هیچ تفاوتی با شیعیان ندارد و تابوتی را به نشانه تابوت امام به طور نمادین و اسطوره ای درمی آورند» [۲۵]. وی هم چنین در مورد نزدیکی و ارتباط برادرانه بسیار زیاد بین شیعیان و اهل سنت که به دلیل نزدیکی در عقاید به شیعه شدن بسیاری از اهل سنت منجر شده است، می‌فرماید: «در تبلیغ معارف اهل بیت علیهم السلام و هم چنین مراسمی که متعلق به اهل بیت علیهم السلام هست، شیعیان اصیل و سنتی هیچ نوع اقدام چشم گیر و اقداماتی که ملموس بـاشـد، ندارند، بلکه کسانی که از اهل سنت به تشیع گـرویـده انـد و مـسـتـبصر شده‌اند، بیشترین مراسم و بـیـشـتـرین معرفی اهل بیت علیهم السلام از طرف آنها صورت می‌گـیـرد. کـمـا ایـنـکـه مـراسم روز 18 ذی الحجه (روز عید غدیر) را مستبصرین انجام می‌دهند و سنتی‌ها چون از اجدادشان یک سری چیزهایی را دارند، به همان اکتفا کردند»[۲۶]. در بنگلادش به مناسبت هفته وحدت و میلاد پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امام صادق ‌علیه‌السلام ، مراسمی با حضور صدها نفری و مشترک شیعیان و اهل سنت برگزار می‌شود. آقای صلاح الدین احمد از طلاب بنگلادشی می‌گوید: «در برهه حساسی از تاریخ که در آن به سر می بریم، باید با پرهیز از هر بزرگ نمایی مذهبی، بر توافقات خود با دیگر مذاهب که همان قرآن و سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است، تأکید کنیم». این طلبه بنگلادشی شناسایی و مبارزه با دشمن مشترک را نیز همانند تأکید بر مشترکات عامل تقریب دانسته و اذعان می‌نماید: «مسلمین در جهان کنونی، نیازمند وحدت هستند. هرچند که پیروان مذاهب متختلف و متنوع اسلامی حق دارند که بنا به اعتقادات خود عمل کنند، اما نباید منجر به دامن زدن به اختلافات گردد». وی اضافه می نماید: «هم چنان که پیروان حنفی اهل سنت خود را ملزم به پیروی از عقاید مالکی نمی‌دانند، نمی‌توان از شیعیان یا اهل سنت این انتظار را داشت که خود را به مذهب مقابل دربیاورند». وی حفظ وحدت را واژه‌ای عقلایی دانسته و خاطرنشان می‌کند: «عقل، حکم به حفظ وحدت و تقریب مذاهب می‌دهد و شرع نیز بنا به آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» این حکم را تأکید می‌کند». این طلبه بنگلادشی وحدت مذاهب اسلامی را حکمی واقعی ارزیابی و اظهار می نماید: «فتاوای محکم مراجع تقلید شیعه در این زمینه، از روی مصلحت اندیشی نیست، در نتیجه، اگر روزی شیعیان از اهل سنت نیز افزون گردند، حکم به حفظ تقریب هم چنان پابرجا است»[۲۷]. سنی مذهب‌های بنگلادش بیشتر از اسامی ائمه اطهار علیهم السلام و پیشوندهای میر، میرزا، سید، بی بی و بیگم برای نام گذاری فرزندانشان استفاده می‌کنند. اسامی و القابی مانند: کنیز فاطمه، کنیز بتول، و اسامی ائمه علیهم السلام نیز در بین مردم این کشور به وفور یافت می‌شود. حسینیه دالان، بزرگ‌ترین حسینیه بنگلادش است که به عنوان بنایی توریستی در نقشه‌های داکا معرفی شده و روزانه جهانگردان مختلفی از سرتاسر جهان از آن بازدید می‌کنند. درهای این حسینیه به روی هندوها و سنی‌ها نیز باز است و شاید به همین دلیل باشد که شهرت بیشتری پیدا نموده است. حسینیه دالان مجموعه‌ای تاریخی با بیش از چهار قرن قدمت می‌باشد. گفته می‌شود این حسینیه در عصر حکومت مسلمانان در شبه قاره و توسط یکی از مشایخ شیعه که حاکم داکا بوده، ساخته شده است. و به خودی خود دلیلی بر اهمیت و نفوذ مکتب اهل بیت علیهم السلام در آن زمان در بین مردم بوده است. مجتمع حسینیه شامل یک ساختمان اصلی می‌باشد که مراسم و عزاداری‌ها و نیز نمازهای یومیه در آن برگزار می‌شود. در قسمتی از این مسجد ضریحی قرار داد که دو برجستگی به عنوان قبور امام حسن ‌علیه‌السلام و امام حسین ‌علیه‌السلام در آن قرار دارد. مردم، به ویژه اهل سنت، با حالت تضرع و ندبه کنار این ضریح می‌ایستند و اشک ریزان دست به دعا و استغاثه برمی دارند و حاجات خود را به زبان می‌آورند.[۲۸]. با توجه به موارد مهمی که ذکر شد به نظر می‌رسد که شیعیان و اهل سنت در بنگلادش به شدت به هم نزدیک بوده و روابط برادرانه ای دارند و در کنار هم وحدت اسلامی را به نمایش می‌گذارند که همین امر باعث وحشت دشمنان اسلام شده است. 1. تشکیلات مذهبی در بنگلادش 2. در دوران شکوفایی اسلام در بنگلادش ترویج و تبلیغ اسلام در بین مردم بیشتر از طریق صوفیان صورت می‌گرفت. در این دوران عموماً در جوار کاخ پادشاهان و یا سلاطین، محلی موسوم به «مریدخانه» قرار داشت که پیروان مذاهب مختلف به هنگام پذیرش اسلام به این محل آورده می شدند. 3. در این دوران و پس از آن، مساجد بزرگی از سوی سلاطین و مردم مسلمان ساخته می‌شد. در سال 1375 میلادی اسکندرشاه مسجد معروف «آدینه» را در پاندوآ در ایالت مالدا واقع در بنگال غربی بنا نمود. این مسجد بزرگ‌ترین مسجد در شبه قاره می‌باشد. در کنار این مساجد، مدارس و حوزه‌های علمیه ای نیز بنا می شد که به تعلیم و تربیت طلاب می‌پرداخت. در سال 1867 نخستین مرکز علمی و فقهی معروف شبه قاره در محلی به نام «دیوبند» تأسیس گردید. این حوزه علمیه که به منظور ارتقای دانش و خرد مسلمانان شبه قاره و انتشار اسلام تأسیس گردیده بود نقش مهمی در آگاهی سیاسی و ترویج و ترغیب مسلمانان به فراگیری آیات جهاد ایفا نمود و تأثیر به سزایی نیز در مردم بنگال بر جای گذاشت [۲۹]. 4. به طور کلی مؤسسات و سازمان‌های اسلامی در بنگلادش را می‌توان به چهار گروه تقسیم کرد: 5. 1ـ مؤسساتی مانند مدرسه، مساجد و گروه‌های داوطلبی که احکام اسلامی را تدریس می‌کنند؛ 6. 2ـ مراکزی که اطراف آرامگاه‌های صوفیان و روحانیون تشکیل می‌شود؛ 7. 3ـ سازمان‌های متعدد اجتماعی، مذهبی و فرهنگی که وظیفه آنها رسیدگی به وضعیت رفاهی مسلمانان است؛ 8. 4ـ مدارس و حوزه‌های دینی که از قدیم به کار تعلیم و تربیت مربیان و رهبران دینی اشتغال داشته است. 9. هزاران مسجد موجود در بنگلادش مراکز فعالی برای فعالیت‌های اجتماعی و مذهبی است. سازمان‌هایی مانند «هیئت مسجد بنگلادش»، «مسجد سماج» و «بیت الشرف» فعالیت‌های برخی از این مساجد را هماهنگ کرده و برنامه‌هایی برای فعالیت‌های فرهنگی ـ مذهبی تهیه می‌کنند. ساخت مساجد جدید و توسعه، تعمیر و تزیین مساجد قدیمی به مشخصه پیشرفت ناگهانی اسلام در بنگلادش تبدیل شده است[۳۰]. 10. آرامگاه‌های صوفیان و روحانیون نیز از قدیم بزرگ‌ترین مراکز دعا و نیایش و تعلیم اصول قرآن و سنت در بنگلادش بوده است. صدها آرامگاه در بنگلادش وجود دارد. این صوفیان که از کشورهای عربی و آسیای مرکزی به بنگلادش آمده اند، نقش مهمی در توسعه اسلام در این کشور به عهده داشته اند و پس از مرگشان مزار آنها به صورت مرکزی برای دعا و عبادت مردم در آمده است. درگاه شاه جلال در سیلهت، شاه نعمت و بایزید بسطامی در چیتاگنگ، شاه مخدوم در پاینا، خان جهان علی در خولنا و مزار میرپور در داکا از مهم‌ترین این مراکز می‌باشد که بازسازی شده است. پیشوا ذاکر منجیل (مرکز عبادی بین المللی) اترشی، فریدپور که به وسیله حضرت شاه صوفی مولانا حشمت الله (معروف به پیر صاحب اترشی) تأسیس شده اخیراً به مشهورترین این مراکز تبدیل شده است. صدها نفر از مردم روزانه از نقاط مختلف کشور به این آرامگاه‌ها می روند. در اعیاد مذهبی نیز صدها نفر از مردم عادی و مقامات دولتی در این مکان‌ها گردهم می آیند. درگاه اترشی مجتمع بزرگی در یک منطقه روستایی است اما با امکانات فراوان یک مسجد، یک مدرسه و یک استراحتگاه با گنجایش چندین هزار نفر. یک مرکز تحقیقات بین‌المللی نیز در آن جا تأسیس شده است. بسیاری بر این باورند که پیشوا ذاکر منجیل احتمالاً جامعه بنگلادش را بار دیگر بر طبق اصول و سنت اسلامی شکل داده است[۳۱]. 11. سازمان‌ها و مؤسسات اجتماعی و مذهبی نیز در بنگلادش وجود دارد که مهم‌ترین آنها بنیاد اسلامی، هیئت مسجد بنگلادش، انجمن مدرسه قرآنی، مرکز اسلامی بنگلادش، جمعیةالمدرسین بنگلادش، هیئت جهانی اسلام (قرآن و سنت)، ‌اتحاد الامة و شورای سازمان‌های اجتماعی ـ فرهنگی اسلامی می‌باشد. «بنیاد اسلامی» مسئولیت آموزش امامان مساجد را به عنوان رهبران اجتماع در کشور به عهده دارد. این بنیاد با برگزاری اجلاس‌ها و انجام کارهای تحقیقاتی اسلامی به شهرت دست یافته است و انتشار دائرة‌المعارف اسلامی یکی از آثار ارزشمند آن می‌باشد. «هیئت مسجد بنگلادش» تصمیم دارد تا مساجد را به مراکز فعالیت‌های اجتماعی مذهبی تبدیل کند. انجمن دیگری نیز به ارائه خدمات رفاهی به تازه مسلمانان و موعظه کردن آنها مشغول است. تلاش این گروه در جهت تقویت ایمان مسلمانان به قرآن و سنت بوده است[۳۲].

اقتصاد بنگلادش

بنگلادش با جمعیت بسیار و شرایط خاص اقلیمی و مشکلات سیاسی که موجب عقب ماندگی و بی نظمی امور اقتصادی آن شده، ‌در زمره کم درآمدترین کشورهای جهان بوده و اقتصاد آن به کمک‌های خارجی و ارزی ـ که بنگلادشی‌های خارج از کشور به داخل می فرستند ـ متکی است(أسعدی، همان، ج2، ص65). پس از استقلال، دولت سه برنامه پنج ساله (از 1973 تا1989م) برای بهبود اوضاع اقتصادی تدارک دید. واحد پول بنگلادش «تاکا» است که از سال 1982م به جای روپیه پاکستان به جریان افتاد[۳۳]. اساس اقتصاد بنگلادش بر کشاورزی مبتنی است که توسط بخش خصوصی اداره می‌شود. خاک بنگلادش بسیار حاصل خیز است و حدود 80% کل نیروی کار این کشور به کشاورزی اشتغال دارند و 90% عواید صادراتی این کشور از محصولات کشاورزی تأمین می‌شود؛ اما به سبب تراکم شدید جمعیت، ‌حدود 17% واردات این کشور به مواد غذایی اختصاص یافته است[۳۴]، برنج و چتایی (کنف هندی) از محصولات عمده کشاورزی و صادرات اصلی بنگلادش به شمار می‌رود و کارخانه کنف ریسی آدامجی در شهر ناراین گنج بزرگ‌ترین کارخانه کنف ریسی جهان است (همان، ص77). چای، ‌سیب زمینی، ‌نیشکر، توتون، ادویه و میوه‌های گرمسیری از محصولات دیگر بنگلادش است. ماهی‌گیری نیز از مشاغل مهم در این کشور به شمار می‌رود و بیش از پنج میلیون نفر به این کار اشتغال دارند[۳۵]. بنگلادش بجز گاز طبیعی منابع معدنی زیادی ندارد. زغال سنگ و سنگ آهک نیز در این کشور کشف شده ‌و بهره برداری گردیده است[۳۶]. این کشور از لحاظ صنعتی عقب مانده است و تنها 7% نیروی کار در بخش صنعت اشتغال دارد. کارخانجات نساجی، کودسازی، فولاد، ‌سیمان و شکر از صنایع بزگ این کشور است که بیشتر در شهرهای داکا، چیتاگنگ، ‌سیلهت و کومیلا متمرکز است[۳۷].

بخش‌های مختلف اقتصادی

الف) معادن 1ـ گاز: بنگلادش از لحاظ منابع معدنی چندان غنی نیست. گاز طبیعی یکی از مهم‌ترین منابع بنگلادش می‌باشد. کل ذخایر گاز طبیعی این کشور بالغ بر سیزده تریلیون فوت مکعب می‌باشد. تاکنون چهارده حوزه گاز طبیعی در این کشور کشف شده است که از آن در تولید نیرو، صنایع و مصارف خانگی استفاده می‌شود. گاز طبیعی در سال 1955م توسط شرکت نفت پاکستان در هریپور واقع در پانزده مایلی شرق سیلهت کشف شد. گاز‌ هاریپور در 1100 پایی اعماق زمین قرار دارد. به دنبال کشف گاز هریپور فعالیت‌هایی در پنج حوزه گازی دیگر واقع در شمال شرقی بنگلادش و بندر چیتاگنگ انجام گرفت[۳۸]. 2ـ زغال سنگ: یکی دیگر از معادن قابل توجه بنگلادش زغال سنگ می‌باشد. ذخایر زغال سنگ کشف شده هفتصد میلیون تن بوده، در منطقه «جمال گنج» و «ممنسینگ» و در عمق سه هزار پایی قرار دارد. در مناطق «فریدپور» و «کولنا» نیز زغال سنگ کشف شده است. اخیراً نیز با کمک سازمان «توسعه ماورای بحار انگلیس» ذخایر عظیم زغال سنگ به میزان ده‌ها میلیون تن در دهکده مدانخالی از بخش پیرگنج از توابع شهرستان رانگپور و در منطقه ای به وسعت پنجاه مایل مربع و به عمق 950 فوت کشف گردیده است. زغال سنگ کشف شده بهترین نوع زغال سنگی است که تاکنون در شبه قاره هند کشف شده و قادر خواهد بود نیازهای بنگلادش را تا صد سال آینده تأمین نماید. بنگلادش به علت عدم امکانات مالی و فنی قادر به بهره برداری کافی از منابع زغال سنگ خود نمی‌باشد [۳۹]. 3ـ نفت: بنگلادش دارای ذخایر نفت اندکی در چیتاگنگ(واقع در جنوب) و سیلهت (واقع در شمال شرقی کشور و در مجاورت ایالت نفت خیز آسام هند) می‌باشد. در دسامبر 1986 کارشناسان بنگلادشی با استفاده از تکنولوژی خارجی و اعتبار ده میلیون دلاری بانک توسعه آسیایی موفق به کشف ذخایر جدید نفت در منطقه «هریپور» واقع در سیلهت شدند. با کشف منابع مزبور بنگلادش اکنون روزانه حدود سیصد تا چهارصد بشکه نفت خام استخراج می نماید. البته به طوری که وزیر انرژی بنگلادش اظهار نموده است این کشور در حال حاضر به علت نداشتن امکانات لازم و مشکل حمل نفت از ناحیه سیلهت به تنها پالایشگاه خود واقع در چیتاگنگ از تمامی چاه‌های نفتی واقع در سیلهت بهره برداری نمی‌کند[۴۰]. 4ـ سنگ آهک: بنگلادش دارای ذخایر قابل ملاحظه ای از سنگ آهک در مناطق «بوگرا»، «رانگپور» و «دیناجپور» می‌باشد. ذخایر سنگ آهک این کشور حدود صد میلیون تن تخمین زده شده است. از این سنگ جهت تولید سیمان در دو کارخانه چاتاک و چیتاگنگ استفاده می‌گردد. 5ـ نمک: در سواحل خلیج بنگال و در مناطق «چیتاگنگ» و «کوکسز بازار» مقادیر قابل توجهی نمک طعام به دست می‌آید، اما این میزان نیازهای کشور را برآورده ننموده و بنگلادش مجبور است سالانه مقدار زیادی نمک از خارج وارد نماید[۴۱]. سایر مواد معدنی که در این کشور به دست آمده عبارت است از: خاک رس، ‌سیلیس، اکسید آلومینیوم، مس، اورانیوم و توریوم[۴۲].

ب) کشاورزی کشاورزی فعالیت اصلی اقتصادی کشور بنگلادش را تشکیل می‌دهد و حدود 40% تولید ناخالص داخلی و نیمی از تولید ناخالص ملی و 75% اشتغال کل کشور را به خود اختصاص داده است. کلیه اراضی قابل زراعت زیر کشت قرار داشته و برنج مهم‌ترین محصول کشاورزی می‌باشد. پس از برنج، کنف و سپس گندم از محصولات اساسی بنگلادش است. زمین‌های زراعی بیشتر در شمال کشور بنگلادش قرار دارد و زمین‌های جنوبی بیشتر در معرض سیل قرار نمی‌گیرد. به رغم افزایش تولیدات کشاورزی، بنگلادش هنوز قادر به تأمین نیازهای داخلی دانه‌های غذایی (گندم و برنج) خود نمی‌باشد و افزایش سالانه رشد تولیدات کشاورزی به زحمت جواب گوی افزایش رشد جمعیت در این کشور می‌باشد. علاوه بر مشکل جمعیت، بنگلادش در معرض انواع حوادث طبیعی از قبیل سیل، گردباد و خشک سالی قرار دارد که معمولاً محصولات کشاورزی این کشور را متحمل خسارات سنگین می سازد. محصول برنج در 75% زمین‌های زراعی کاشته می‌شود[۴۳]. تقاضای داخلی برای کود از 210 هزار تن به 5/1 میلیون تن افزایش یافته است. پروژه کود شیمیایی چیتاگنگ که در سال 1987 تکمیل شد تولید کود را به حدود 56 هزار تن در سال رساند. کشاورزان بنگلادشی در برنامه‌های عمرانی در زمینه‌های مدرنیزه کردن کشاورزی، ایجاد اشتغال، توسعه آموزش و مهارت و رشد فیزیکی و اجتماعی که از سوی بخش‌های مختلف دولت انجام نمی‌گیرد مشارکت می نمایند. دولت بنگلادش علاوه بر آبیاری به موقع، باید به مسئله کنترل سیل، اعتبار برای خرید بذر و کود شیمیایی، ذخیره سازی، حمل و نقل و توسعه تسهیلات بازار برای کشاورزان توجه کند[۴۴].

ج) جنگل داری در حدود 8/3 میلیون جریب از اراضی جنگلی اطراف بنگلادش تقریباً 14% کل نواحی ارضی بنگلادش را تشکیل می‌دهد. علاوه بر این، 4/2 میلیون جریب دیگر اراضی جنگلی تپه ای کنترل نشده نیز که به جنگل‌های دولتی طبقه بندی نشده (USF)، معروف است، در این کشور وجود دارد. منابع جنگلی یکی از منابع اصلی مصرف انرژی سنتی در کشور است. این منابع بیش از 5/6% به ارزش کشاورزی افزوده و بیش از 75% از مصرف انرژی را تشکیل می‌دهد. با افزایش جمعیت، اراضی جنگلی برای کشت محصولات غذایی صاف می‌شود و در عین حال تهیه چوب برای اهداف سوختی به حدود 16% حجم انرژی قبل می‌رسد[۴۵].

د) انرژی ذخایر بزرگی از گاز طبیعی در بنگلادش وجود دارد. تا سال 1985، سیزده رشته گاز در این کشور کشف شده بود. در سال 1986 دولت دومین پروژه توسعه گاز را افتتاح کرد و در نظر داشت تولید گاز را از رشته‌های موجود افزایش دهد. و نیز هیدروکربن مایع را تولید کند. در ژوئیه 1988 یک نیروگاه تولید برق با سوخت گاز در هریپور افتتاح شد[۴۶].

هـ ) صنایع صنایع فقط 15% از تولید ناخالص داخل (GDP) را تشکیل می داده است و 43% واردات شامل محصولات صنعتی بوده است، اما تولید صنعتی سالانه از 6% به حدود 10% افزایش یافت. کنف نقش مهمی در اقتصاد بنگلادش ایفا می‌کند؛ اولاً به عنوان محصول صادراتی و ثانیاً به عنوان مهم‌ترین ماده خامی که در صنایع این کشور مورد استفاده قرار نمی‌گیرد[۴۷].

و) شیلات ماهی یکی از منابع عمده پروتئین حیوانی در بنگلادش بوده و حدود 80% پروتئین حیوانی در این کشور از ماهی و آبزیان دیگر تأمین می‌گردد. بنگلادش دارای بیش از هفتصد رودخانه بزرگ و کوچک و تعداد بسیاری دریاچه، برکه، استخر، ‌حوضچه ذخیره آب و... در مجموع به مساحت 37/4 میلیون هکتار بوده که 80% تولید کل ماهی کشور را به خود اختصاص می‌دهد. این کشور هم چنین دارای 250 مایل آب‌های ساحلی در خلیج بنگال می‌باشد که 20% تولید ماهی کشور از این آب‌ها تأمین می‌شود[۴۸].

ز) راه‌ها راه آهن این کشور در سال 1982م به دو شبکه شرقی و غربی تقسیم شد. شهر چیتاگنگ مرکز شبکه شرقی راه آهن و شهر راج‌شاهی مرکز شبکه غربی آن است و در سال 1983م به سیستم ارتباط مستقیم بین‌المللی پیوست[۴۹].

ح) صادرات و واردات از اقلام صادراتی بنگلادش، می‌توان از چتایی، که به اختلاف سال‌ها، ‌رقمی بین 50 تا 90% صادرات را به خود اختصاص داده بوده است، چرم، ‌چای و میگو که در اطراف خلیج بنگال پرورش می یابد، یاد کرد [۵۰]. 90% صادرات به کنف اختصاص دارد. سهم چای و چرم حدود 5/7% سهم و سایر اقلام صادراتی 5/2% می‌باشد. کشورهای بازار مشترک اروپا بزرگ‌ترین خریدار کالاهای بنگلادش می‌باشند و حدود 30% درآمد صادرات این کشور ناشی از خریدهای بازار مشترک بوده است. کشورهای منطقه آمریکا دومین خریدار بزرگ کالاهای بنگلادش می‌باشند که 29% صادرات بنگلادش به آمریکا اختصاص دارد. منطقه آسیا(منهای خاورمیانه)با اختصاص 18% صادرات بنگلادش به خود مقام سوم را در واردات کالا از بنگلادش داشته است[۵۱]. واردات بنگلادش بیشتر به مواد غذایی که شامل گندم، برنج، روغن‌های خوراکی و دانه‌های روغنی است مربوط می‌شود. دیگر اقلام مهم وارداتی بنگلادش شامل نفت خام، پنبه، الیاف خام، نخ، منسوجات، کودهای شیمیایی و سیمان می‌شود[۵۲].

عضویت در پیمان‌ها و سازمان‌های اقتصادی بین‌المللی و منطقه‌ای

مهم‌ترین سازمان منطقه‌ای که بنگلادش در آن فعالیت دارد، سازمان همکاری منطقه‌ای (اتحاد) آسیای جنوبی یا «سازک» می‌باشد که از دسامبر 1985 به طور رسمی شروع به کار نمود. در این سازمان علاوه بر بنگلادش کشورهای هند، مالدیو، نپال، پاکستان و سری‌لانکا عضو می‌باشند و در زمینه همکاری‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فعالیت می‌کنند. مهم‌ترین اتحادیه‌ها و سازمان‌های اقتصادی بین‌المللی و منطقه‌ای که بنگلادش در آنها مشارکت دارد به قرار ذیل می‌باشد: 1ـ کمیسیون اقتصادی و اجتماعی آسیا و پاسیفیک (اسکاپ)؛ 2ـ سازمان بین‌المللی کنف که مقرّ این سازمان در داکا می‌باشد؛ 3ـ مرکز توسعه جامع روستایی برای آسیا و پاسیفیک (سیرداپ). مرکز سیرداپ نیز در داکا می‌باشد؛ 4ـ گروه 77؛ 5ـ سازمان بین‌المللی دریانوردی؛ 6ـ شورای خواربار جهانی؛ 7ـ بانک توسعه آسیائی؛ 8ـ بانک اسلامی توسعه؛ 9ـ بانک جهانی؛ 10ـ صندوق بین‌المللی پول؛ 11ـ صندوق بین‌المللی برای توسعه کشاورزی(ایفاد)؛ 12ـ سازمان خواربار و کشاورزی (فائو)؛ 13ـ کنفرانس توسعه و تجارت ملل متحد (انکتاد)؛ 14ـ دفتر تجارت و توسعه (وابسته به انکتاد)؛ 15ـ اجلاس مدیران عامل بانک‌های مرکزی (سیانزا)؛ 16ـ اتحادیه پایاپای آسیایی؛ 17ـ اتحادیه الکترونیک آسیایی؛ 18ـ اتاق بازرگانی بین‌المللی؛ 19ـ اتاق بازرگانی و صنایع و تبادل کالای اسلامی (وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی)؛ 20ـ سازمان‌های توسعه تجارت اعضای کنفرانس اسلامی؛ 21ـ انجمن بین‌المللی توسعه؛ 22ـ برنامه خواربار جهانی؛ 23ـ فدراسیون حسابداران جنوب آسیا؛ 24ـ طرح کلمبو؛ 25ـ سازمان بین‌المللی کار؛ 26ـ کمیته دائمی همکاری بازرگانی و اقتصادی (وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی) [۵۳].

قانون اساسی و تشکیلات حکومتی

قانون اساسی در سال 1972 تصویب شد و بر ایجاد اقتصاد سوسیالیستی و تحکیم و ابقا و تقویت روابط برادرانه بین کشورهای مسلمان بر اساس وحدت اسلامی تأکید دارد. هم‌چنین بر اساس این قانون، نخست‌وزیر در رأس قوه‌مجریه قرار دارد و از سوی حزبی که بیشترین کرسی را در مجلس در اختیار دارد انتخاب می‌شود. بر اساس اصلاحیه‌قانون اساسی در سال 1367ش/1988م، اسلام دین رسمی است. از اواسط دهه‌1349ش/1970م، به ویژه در دولت ضیاءالرحمان، فعالیت‌های اسلامی افزایش یافته است و مؤسسات و سازمان‌های اسلامی و احزاب سیاسی اسلامی، مانند جماعت اسلامی، اهمیت بیشتری یافته‌اند[۵۴]. احزاب سیاسی فعالیت چشم‌گیری در صحنه سیاسی بنگلادش دارند. عوامی‌لیگ(اتحاد خلق) که در سال 1327ش/1948م برای فعالیت‌های جدایی‌طلبانه ـ نسبت به پاکستان ـ توسط مجیب‌الرحمان تأسیس شد، ‌از احزاب مهم بنگلادش است. حزب مسلم لیگ نیز از دیگر احزاب فعال این کشور است[۵۵]. در انتخابات سال ۲۰۰۱ نیز حزب ملی‌گرای بنگلادش با ائتلاف با احزاب اسلام‌گرا در انتخابات شرکت کرد و برای سومین‌بار به پیروزی دست یافت. خالده ضیا همسر ژنرال ضیاء‌الرحمن، رئیس جمهوری پیشین بنگلادش از سال ۱۹۷۷ تا زمان ترور او در سال ۱۹۸۱ زمام امور این کشور را در دست داشت. در پی ترور ژنرال ضیاءالرحمان، خالده ضیا وارد صحنه سیاست شد و رهبری حزب ملی‌گرای بنگلادش را در دست گرفت. شیخ حَسینه، که دختر مجیب‌الرحمن، پایه‌گذار کشور بنگلادش است، از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ مقام نخست‌وزیری این کشور را در دست داشت و به عنوان رهبر حزب عوامی‌لیگ، از رهبران سیاسی مهم بنگلادش به‌شمار می‌آمد. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۲ میلادی تاج‌الدین احمد با اکثریّت آرا به پیروزی رسید. از ماه اکتبر سال ۲۰۰۶ و پایان دوره زمامداری خالده ضیا یک دولت انتقالی زمام امور بنگلادش را در دست گرفت. بر اساس قوانین بنگلادش، در صورتی که در پایان یک دوره پارلمانی انتخابات جدیدی برگزار نشده باشد، دولت انتقالی می‌تواند به مدت سه ماه زمام امور را به منظور فراهم کردن زمینه برگزاری انتخابات در دست بگیرد[۵۶]. با این همه، دولت انتقالی انتخابات پارلمانی را که برای ماه ژانویه سال ۲۰۰۷ برنامه‌ریزی شده بود به دلیل درگیری‌های خونین بین طرفداران حزب ملی‌گرا و حزب عوامی‌لیگ به تعویق انداخت و با اعلام وضعیت اضطراری در بنگلادش، به اقداماتی برای پاکسازی صحنه سیاست این کشور از فساد دست زد. حدود دو دهه خصومت سیاسی بین شیخ حسینه و خالده ضیا از عوامل ناآرامی و بی‌ثباتی در این کشور بوده ‌است. ده‌ها تن از سیاست‌مداران بنگلادشی، از جمله طارق رحمان، فرزند خانم خالده ضیا، به اتهام فساد مالی بازداشت شدند. در سال ۲۰۰۹ به دنبال به قدرت رسیدن شیخ حسینه، نیروهای شبه نظامی بنگلادش دست به شورش زدند؛ شورشی که از داکا آغاز شد و به تدریج به دیگر شهرهای بنگلادش را در برگرفت ولی بعداً به‌طور کامل سرکوب شد. اصلاحاتی که دولت شیخ حسینه به منظور سکولارتر کردن قانون اساسی بنگلادش صورت داد، باعث خشم تندروها در این کشور شد[۵۷].

قوه مجریه بر اساس قانون اساسی بنگلادش نخست‌وزیر در رأس قوه مجریه قرار دارد. پس از تشکیل پارلمان، حزب حاکم نخست‌وزیر را تعیین می‌نماید و وی کابینه خود را به تأیید مجلس می‌رساند. رئیس‌جمهور نیز از طرف مجلس برای مدت پنج سال انتخاب می‌شود. طبق آخرین اصلاحات در قانون اساسی بنگلادش ریاست قوه مجریه به عهده‌ نخست‌وزیر می‌باشد و رئیس‌جمهور نقش دوم را برعهده دارد.

قوه مقننه مجلس بنگلادش جاتیاسنگساد(خانه‌ملت) نام داشته و سیصد عضو انتخابی دارد که از طریق انتخابات به طور مستقیم از طرف مردم انتخاب می‌شوند. و سی عضو مجلس زن هستند که از طرف سیصد نماینده انتخابی پس از انتخابات تعیین می‌شوند. بنابراین تعداد کل نمایندگان مجلس 330 نفر می‌باشد. مدت نمایندگی مجلس پنج سال است. افراد هجده سال به بالا حق شرکت در انتخابات را دارند. رئیس جمهور حق انحلال پارلمان را دارد و حق اعلام جنگ فقط با مجلس می‌باشد. در آخرین انتخابات بنگلادش که در فوریه 1991 انجام شد حزب ناسیونالیست بنگلادش 168 کرسی، عوامی لیگ 88 کرسی، حزب جاتیا 35 کرسی و جماعت اسلامی 20 کرسی را به دست آورده و نوزده کرسی دیگر به احزاب کوچک و منفردین اختصاص یافت.

قوه قضاییه قوه قضاییه شامل دادگاه عالی، دیوان عالی و بخش استیناف است. دیوان عالی کشور دارای یک رئیس بوده و رئیس جمهور می‌تواند قضاتی را در آن منصوب نماید. بنابر اصلاحیه‌ای که در زمان ارشاد در قانون اساسی اعمال شد دادگاه عالی به چند بخش در نواحی مختلف کشور تقسیم شد: باریسال، چیتاگنگ، کومیلا، جسور، رنجپور و سیلهت.

تقسیمات کشوری و اداری بنگلادش به چهار ایالت چیتاگنگ، داکا، خولنا و راجشاهی و 21 منطقه و 64 زیلا تقسیم شده است. مناطق روستایی و شهری در این کشور تقسیمات دیگری نیز دارد. ایالات داکا از ایالات دیگر بزرگ‌تر است و شامل پنج منطقه می‌شود: داکا، فریدپور، جمال‌پور، ممسنیگ و تنگابل. ایالت راجشاهی پنج منطقه: بوگرا، دیناج پور، پاینا، راجشاهی و رنگپور را شامل می‌شود. ایالت خولنا نیز پنج منطقه: پاریسال، جسور، خولنا، کوشیتا و پاتوآخالی را در برمی‌گیرد [۵۸].

وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی 1 ـ وزارت کشاورزی و محصولات؛ 2 ـ وزارت امور خارجه؛ 3 ـ وزارت طرح و برنامه‌ریزی؛ 4 ـ وزارت جنگل و محیط‌داری؛ 5 ـ وزارت آذوقه و مدیریت بلاهای طبیعی؛ 6 ـ نخست‌وزیری؛ 7 ـ وزارت تشکلات؛ 8 ـ وزارت دادگستری؛ 9 ـ وزارت پست و ارتباطات؛ 10 ـ وزارت دفاع؛ 11 ـ وزارت اطلاعات 12 ـ وزارت مذهب و اعتقادات؛ 13 ـ وزارت صنایع دستی و محصولات سنتی؛ 14 ـ وزارت امور کار و استخدام؛ 15 ـ وزارت مسکن و شهر سازی؛ 16 ـ وزارت امور هوایی و جهانگردی؛ 17 ـ وزارت زمین؛ 18 ـ وزارت نیرو و منابع معدنی؛ 19 ـ وزارت بازرگانی و تجارت؛ 20 ـ وزرات امور قطعات شرف تپه؛ 21 ـ وزارت ارتباطات؛ 22 ـ وزارت صنایع؛ 23 ـ وزارت آموزش و پرورش؛ 24 ـ وزارت آموزش و پرورش نخست و توده؛ 25 ـ وزرات کشتیرانی و امور دریایی؛ 26 ـ وزارت امور اطفال و بانوان؛ 27 ـ وزارت امور علمی و تحقیقات؛ 28 ـ وزرات رفاه پرسپولیس و استخدام خارج از کشور؛ 29 ـ وزرات امور داخلی؛ 30 ـ وزرات رفاه اجتماعی؛ 31 ـ وزرات بهداشت و سلامتی و رفاه خانواده؛ 32 ـ وزارت دارایی؛ 33 ـ وزارت امور ماهی‌گیری و دام‌داری؛ 34 ـ وزرات منابع آبی؛ 35 ـ وزرات جنگ و جنبش‌ها؛ 36 ـ وزارت امور جوانان و ورزش؛ 37 ـ وزرات امور فرهنگی؛ 38 ـ وزارت دارایی

روابط خارجی بنگلادش

سیاست خارجی بنگلادش به‌طور کلی تحت تأثیر عوامل داخلی، از جمله احزاب، اقتصاد ضعیف، بلایای طبیعی و عوامل خارجی، مانند همسایگی با هند به عنوان یک قدرت برتر منطقه‌ای و سازمان‌های کمک‌دهنده خارجی قرار دارد. بنگلادش در امور خارجی از سیاست عدم تعهد و موضع مسالمت‌آمیز پیروی کرده است. روابط با هند از سال 1375ش/1996م با امضای توافق‌نامه سی ساله تقسیم آب گنگ بهبود یافته است. این کشور در سال 1353ش/ 1974م به عضویت سازمان کنفرانس اسلامی در آمد و با عضویت در سازمان سارک (جامعه همکاری منطقه‌ای جنوب آسیا) در سال 1353ش/1974م، به عضویت سازمان کنفرانس اسلامی در آمد و با عضویت در سازمان سارک (جامعه همکاری منطقه‌ای جنوب آسیا) در سال 1364ش/1985م به تحکیم روابط با کشورهای منطقه‌ای اهمتمام ورزید. از سال 1355ش/1976م، مناسبات بنگلادش با پاکستان بهبود یافته است. در سال 1370ش/1991م پاکستان و بنگلادش درباره بازگشت آوارگان مسلمان بهاری به پاکستان به توافق رسیدند. مسلمانان بهاری که در اردوگاه‌های آوارگان در بنگلادش مستقرند در جنگ استقلال بنگلادش، از پاکستان جانب‌داری کردند. در سال 1371ش/1991م بیش از پنجاه هزار مسلمان میانماری برای گریز از تعقیب سیاسی حکومت میانمار به بنگلادش پناه آوردند. با وجود توافق میان دو کشور در سال 1371ش/1992م درباره بازگشت این آوارگان به میانمار، تا سال 1376ش/1997م بیش از نیمی از آنان هنوز در اردوگاه‌های بنگلادش سکونت داشتند[۵۹]. پس از تأسیس بنگلادش و به رسمیت شناخته شدن آن از سوی پاکستان در کنفرانس سران کشورهای اسلامی در سوم اسفند 1352/ 22 فوریه 1974، از آن‌جا که ایران در این خصوص از مواضع پاکستان حمایت می‌کرد، هم‌زمان به طور رسمی اقدام به شناسایی بنگلادش کرد و سفارت آن کشور در 16 خرداد 1353 در تهران گشایش یافت. بنگلادش نسبت به جمهوری اسلامی ایران نیز موضعی معتدل و غیرخصمانه داشته است و در آغاز جنگ عراق بر ضد ایران (1359)، ضیاءالرحمان یکی از سران چند کشور مسلمان بود که به نمایندگی از سازمان کنفرانس اسلامی به منظور میانجی‌گری به ایران سفر کرد[۶۰]. بنگلادش در چارچوب روابط با کشورهای اسلامی بیشتر به گسترش روابط با کشورهای ثروت‌مند عربی، به ویژه عربستان، گرایش دارد و کمک‌های مالی فراوانی از عربستان دریافت نموده است[۶۱]. بنگلادش برای قدرت‌های بزرگ سیاسی ـ اقتصادی جهان، به سبب موقعیت ویژه جغرافیایی و استراتژیک، برای هند، به دلیل مرزهای مشترک، و برای چین به جهت دست‌رسی آن کشور به آب‌های اقیانوس هند، اهمیت خاصی دارد. در دوره ریاست جمهوری ضیاءالرحمان نزدیکی به دولت‌های مسلمان و ثروت‌مند عرب در دستور کار وی قرار گرفت، و از این‌رو، این کشورها به سرمایه‌گذاری در بنگلادش اقدام کردند[۶۲].

پانویس

  1. (اسعدی، 1369ش، ج2، ‌ص10)
  2. (عبدالکریم، 1988م، ص33)
  3. (کریمی، ۱۳۵۴ ـ ۱۳۶۰ش، ص350)
  4. (اسعدی، همان، ‌ص 6)
  5. (علیزاده، ‌1379ش، ص3)
  6. (أسعدی، همان، ص 9)
  7. (همان، ص 12)
  8. ( (www.cia.com.
  9. (فرزین‌نیا، 1373ش، ص 23)
  10. (سازمان جغرافیایی ن. م، 1390ش، ص23)
  11. ( (www.tpo.ir.
  12. (بنگلادش، 1366، ص39)
  13. (کتاب سال جهان اروپا، 1998م، ذیل واژه بنگلادش؛ أسعدی، همان، ج2، ص106)
  14. (امجدعلی، 1985م، ص 123)
  15. (ابوالبشر، 1365ش، ص 77 ـ 80)
  16. (رینو، 1384ش، ص29)
  17. (سازمان جغرافیایی ن.م، همان، ص33)
  18. (بنگلادشی، ۱۳۸۲ش، شماره ۶، ص۱۵۵)
  19. (امجدعلی، همان، ص 123 ـ 124)
  20. (کتاب سال جهان اروپا، همان)
  21. (سالنامه آسیا، 1997م، ص 85 ـ 86)
  22. (فرزین‌نیا، همان، ص43)
  23. (همان، ص44)
  24. (فرزین نیا، همان، ص45)
  25. (سایت اطلاع رسانی جامعةالمصطفی)
  26. (همان)
  27. (همان)
  28. (www.havzah.net)
  29. (دایرةالمعارف بریتانیا، 1998م، ج2، ص689 ـ 690)
  30. (همان، ص690 ـ 691)
  31. (فرزین نیا، همان، ص49)
  32. (همان)
  33. (بنگلادش، همان، ص54)
  34. (أسعدی، همان، ص75)
  35. (دایرة المعارف بریتانیا، همان، ص689 ـ 690)
  36. (علیزاده، همان، ص44)
  37. (أسعدی، همان، ص82)
  38. (سالنامه آسیا، همان، ص88)
  39. (همان، ص89)
  40. (همان)
  41. (دایرة المعارف بریتانیا، همان، ص690ـ691)
  42. (همان و نیز ر.ک: فرزین نیا، همان، ص105)
  43. (أسعدی، همان، ص78)
  44. (همان)
  45. (فرزین نیا، همان، ص108)
  46. (همان، ص111)
  47. (اسعدی، همان، ص85)
  48. (فرزین نیا، همان، ص115)
  49. (اسعدی، همان، ص91)
  50. (بنگلادش، همان، ص61)
  51. (فرزین نیا، همان، ص136)
  52. (همان، ص133)
  53. (فرزین‌نیا، همان، ص140ـ144)
  54. (کتاب سال جهان اروپا، همان)
  55. (أسعدی، همان، ص49ـ57)
  56. (کتاب سال جهان اروپا، همان)
  57. (همان)
  58. (عبدالکریم، همان، ص33)
  59. (مجله‌ سیاست خارجی، 1376ش، ص 983)
  60. (گاهنامه پنجاه ساله شاهنشاهی پهلوی، 1355ش، ‌ج3، ص2859ـ2860)
  61. (کتاب سال جهان اروپا، همان؛ مجله سیاست خارجی، همان، ص 985)
  62. (أسعدی، همان، ص 61)

منابع و مآخذ

الف ـ منابع فارسی:

1. ابوالبشر، کلثوم، ادبیات و نفوذ زبان فارسی در بنگلادش، تهران، 1365ش. 2. أسعدی، مرتضی، جهان اسلام، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، جلد دوم، 1369ش. 3.بنگلادش، واحد تحقیقات بازرگانی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی، تهران، 1366ش. 4. بنگلادشی، محمد ابوسعید، ادیان و مذاهب در بنگلادش، نشریه «طلوع»، ش ششم، تابستان ۱۳۸۲ش. 5.خبرگزاری اهل بیت علیهم االسلام ابنا. 6. رینو، ممتاز، آیینه در آیینه، ترجمه: حفیظ‌الله شریعتی، فرزانه، اصفهان، 1384ش. 7. سازمان جغرافیایی ن. م اداره اطلاعات جغرافیایی، زیتون سبز: سهره، تهران، 1390ش. 8. سایت اطلاع‌رسانی جامعةالمصطفی. 9. سایت www.havzah.net. 10. علیزاده، اسماعیل و کندی، عزیز، شناسنامه‌ فرهنگی بنگلادش، تهران، 1379ش. 11. فرزین‌نیا، زیبا، بنگلادش، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، تهران، 1373ش. 12.گاهنامه پنجاه ساله شاهنشاهی پهلوی، فهرست روز به روز وقایع سیاسی ـ نظامی ـ اقتصادی ـ اجتماعی ایران، تهران، 1355ش. 13. مجله سیاست خارجی، سال 11، شماره 3، 1376ش.

ب ـ منابع لاتین:


1. Amjad Ali, The Muslim World today, Islamabad. 1985

2. Abdul karim. Bangladesh: History and culture, Pakistan, Journal of History and Culture, Islamabad, 1988.

.3. Asia 1997, Yearbook: a review of the events of 1996, Hongkong 1997

4. Encuclopaedia Britannica, Chicago, 1998.

5. The Europa world yearbook,1998, London 1998.

6. www. Cia. Com.

7. www. tpo. Com.


ـ مجله اندیشه تقریب شماره 32، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی،کشور شناسی جهان اسلام ،آمنه قلندرلکی سلطانی،چ تهران، 1393.