طه ابو الليل
طه محمد ابواللیل در سال 1923 میلادی در اطراف مصر به دنیا آمد و مراحل مختلف تحصیل را پشت سر گذاشت. او با خانم تحیه بشیر که دختر یکی از علمای ازهری(احمد محبا) بود ازدواج کرد. پدرش حاج احمد با اینکه اهل اخوان نبود؛ لکن گاهی از آنها حمایت میکرد، عاشق اخوان بود و با عقاید آنها همدل بود.
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۰۸:۲۴، ۱۷ مه ۲۰۲۲؛
نام | طه ابواللیل |
---|---|
زاده | 1956 م / مصر |
درگذشت | 1443 قمری/ مصر |
دین و مذهب | اسلام، تسنن |
فعالیتها | همکاری با اخوانالمسلمین |
همکاری با اخوان
او از طریق دوستش محمد احمد حسن با اخوان آشنا شد. وضعیت خود را اینگونه شرح میدهد و میگوید: من جوان مجردی بودم که تازه فارغالتحصیل شده بودم و او جز خواندن رمان جیب چیزی برای خود نمییافت و هر وقت دوستم حسن را می دیدم سخنانی از او میشنیدم که در دل وجانم تاثیر میگذاشت. و حسن مرا به سالن پینگپنگ میبرد و تا غروب آفتاب بازی میکردیم بعد بازی متوقف میشد و همه به نماز میشتافتند، شعار خدا هدف ماست، رسول الگوی ماست، قرآن قانون اساسی ماست، جهاد راه ماست و مرگ در راه خدا بالاترین آرزوی ماست.
درانقلاب 23 ژوئیه که شاه و فساد را به کمک اخوان سرنگون کرد. تقریباً کشور را تحت کنترل داشتند تا اینکه دولت آنها را وسوسه کرد و حاضر به بازگشت به جای خود در ارتش نشدند.آنها به قانون پایبند بودند و هرکسی را که در مقابل میلشان ایستاده بود کتک زدند و این چیزی نبود که قبل از انقلاب بر سر آن توافق شده بود. توافق بر این بود که زندگی پارلمانی و حاکمیت غیرنظامی باز خواهد گشت و ارتشیان به جای خود بازگردند. از این رو خواستههای انقلابیون محقق نشد و با اخوان برخورد کردند؛ بنابراین اخوان باید از زندگی سیاسی حذف میشد. اولین ضربه در ژانویه 1954 میلادی به رهبران اخوان و مرشد عام آنها بود. اما نیروهای مردمی همچنان قوی بودند و در تظاهرات میلیونی حرکت کردند که محمد نجیب را به قدرت بازگرداند و رژیم را مجبور به آزادی اخوان کرد.
در عوض، او از مرشد عام بازدید کرد، جایی که عبدالناصر و عبدالحکیم به دیدار او در خانهاش در مانیل رفتند، اما جمال در حال طراحی نقشه شدیدتری برای سرنگونی نجیب و اخوان بود. حادثه منشیا، که در 26 اکتبر رخ داد، 1954 میلادی، جایی بود که عبدالناصر توانست محمد نجیب را سرنگون کند و او را در ویلای زینب الوکیل دستگیر کند و هزاران برادر را ظرف چند ساعت و در مدتی که سخنرانی به پایان نرسید، دستگیر کرد که نشان میدهد این حادثه برای او بوده است.
در همین حال یکی از برادران حاج طه (همسرش) در نیل غرق شد و شش روز در آب ماند و در مراسم تشییع جنازه حاج طه پس از حادثه دستگیر و به دادگاه معرفی شد و دادگاه او را به ده سال زندان محکوم کرد. همه آنها را در زندان گذراند.
پدرش به دلیل اینکه از مرگ پسرش مطلع نشده بود از مردم شهر ناراحت شد و تقاضای انتقال او کرد و به حلوان منتقل شد و نخواست دخترش را تنها بگذارد و او را با خود برد. در خانه شماره 42 در خیابان رستم حلوان که جنب منزل شماره 45 شهید سید قطب و برادرانش و به همان اندازه که ابراهیم فهمی برادر عبد فهمی بزرگ در آن سکونت داشتند. که بعدا وزیر کشور شد.
حاج تهیه از همسر ابراهیم فهمی مطلع شد که منزل شهید سید قطب در کنار ایشان قرار دارد و به سرعت برای آشنایی با ایشان شتافت و به او گفتند: «نیاز به فرزندخواندگی خواهران مسئول در اسیوط».
در همین حین نامه ای دریافت کردند که شوهرش به زندان قنا رفته است و به دلیل دوبرابر حقوق پدرش چیزی برای رفت و آمد پیدا نکردند و همین باعث شد که او زمینی را که در اختیار داشت بفروشد و اصرار به سفر کرد. برای دیدن شوهرش به همراه پدرش به مسافرت رفت.قابل توجه است که پروفسور عبدالرازک هویدی، مسئول اخوان در حلوان، زمانی که برای شوهرش در سفر بود، برای او آنچه را که لازم داشت، خریداری می کرد.
خروج او
او در سال 1971 میلادی پس از مرگ جمال عبدالناصر بیرون رفت و کاری برای او نیافت جز اینکه چشمان خدا نگهبان آنها بود و شوهر به سختی بیرون می رفت تا اینکه خداوند یکی از برادران به نام مهندس سعید را برای او آورد. که از حاج عبدالرازک هویدی، مسئول اخوان المسلمین حلوان و پدر روزنامه نگار معروف، استاد فهمی هویدی، پرسید، به عنایت عروس، او را نزد دختران استاد طه ابواللیل راهنمایی کنید.
این برادر در وزارت مسکن امارات مشغول به کار بود و سپس سردبیر مجله اصلاح شد و سپس در وزارت دفاع به کار ارشاد اخلاقی پرداخت و برادر خانواده همسرش را با خود به امارات برد و شغلی پیدا کرد. برای آنها
فرزندانشان
وی همچنان به دعوت اخوان المسلمین علاقه مند بود، از این رو تعدادی کتاب برای آن نوشت که توسط مؤسسه انتشارات و پخش اسلامی تهیه شد، از جمله گام هایی در راه دعوت.
درگذشت
ایشان پس از مبارزه با بیماری در روز یکشنبه 14 اکتبر 2012 میلادی مطابق با 28 ذی القعده 1433 میلادی در امارات متحده عربی درگذشت و در آنجا به خاک سپرده شد.
منبع
- ر.ک: مدخل طه محمد أبو الليل در ویکیاخوان؛ ikhwanwiki.com..