حزب الله لبنان

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۸ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها)

جریان شناسی حزب الله در لبنان مدخلی است به زبان فارسی که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی در راستای نگارش کلان پروژه معرفی جریان های جهان اسلام نوشته شده است. هدف از ایجاد این مقاله، اولا: آشنایی با فعالیت های این جریان در کشور لبنان و ثانیا: ایجاد منبع و مرجعیت در زمینه مذکور جهت شناخت کیفیت تعامل با این جریان در کشور لبنان است و ثالثا: ایجاد شناختی عمیق تر نسبت به میزان نفوذ و تاثیرگذاری این جریان در این کشور به صورت تخصصی برای مراکزی است که جهت فعالیت هایشان به چنین دانش میان مذهبی ای نیاز دارند.

پرچم لبنان
پرچم لبنان
عنوان مقاله حزب الله لبنان
زبان مقاله فارسی
نشر پژوهشگاه مطالعات تقریبی - قم

این گروه که با اعتقادات اسلام شیعی و محور قرار دادن آموزه های انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی (ره) تاکنون توانسته به بسیج مردم برای مقابله با اسراییل بپردازد، از سال 1985 به طور علنی اقدام به فعالیت کرده و به تدریج قدرت و نفوذ بیشتری پیدا کرده است. بیروت پایتخت لبنان با حمله ارتش اسرائیل در سال 1982، بدون هیچ مقاومتی از سوی گروه های فلسطینی و جنبش امل به اشغال درآمد و تنها در مناطق خلده، دانشکده علوم و در ضاحیه گروه هایی که خود را پیروان امام خمینی(ره ) می نامیدند؛ مقاومت کردند. با مذاکرات یک هیئت پنج نفره از طرف رئیس جمهور لبنان با عنوان «هیئت نجات ملی»، مقرر گردید تا در لبنان آتش بس برقرار شده و مبارزان فلسطینی این کشور را ترک کنند. حضور نبیه بری ( رهبر جنبش امل) در این مذاکرات موجب نارضایتی شیعیان و جنبش امل گردید و برخی اعضای جنبش امل مانند ابوهشام(نائب رئیس امل) و سید ابراهیم امین السید و تعداد دیگری از آن جدا شدند و انقلاب اسلامی را راهنمای خود قرار دادند. پس از سقوط بیروت، نیروهای شیعه خود را به بعلبک رساندند و این گروه ها شامل گروه های اسلام گرای مستقر در بقاع شامل روحانیون، شخصیت های نظامی، دانشگاهی و انشعابیون از امل، مجلس اعلای شیعیان به رهبری شیخ محمد مهدی شمس الدین، جنبش امل، روحانیون مستقل مانند علامه فضل الله و سیاستمداران رسمی شیعه حامی حکومت وقت لبنان بودند. با وجود همزمانی جنگ ایران و عراق با حمله اسرائیل به لبنان، ابتدا تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به لبنان عزیمت کردند تا با توجه به نیاز شیعیان لبنان به آموزش های عقیدتی و نظامی، دوره های آموزش نظامی و عقیدتی برگزار نمایند که همزمان با این اقدام انتقال افکار و دیدگاه های انقلاب اسلامی و امام خمینی نیز صورت گرفت و با اقدامات سپاه پاسداران و سفیر ایران در دمشق کمیته نه نفره ای از گروه های مستقر در بعلبک تشکیل شد که از میان آن ها شورای پنج نفره ای انتخاب گردید که به شورای لبنان نام گذاری شد که این شورا به صورت غیر علنی فعالیت می کرد و در ماه مه 1984 نام «حزب الله لبنان» توسط شورای لبنان انتخاب گردید و دفتر سیاسی حزب آغاز به کار کرد. با عقب نشینی اسرائیل از شهر صیدا، حزب الله طی یک گردهمایی رسمی در16 فوریه 1985 با صدور یک نامه سرگشاده، هویت، استراتژی و برنامه ایدئولوژیک خود را بیان کرد که اهداف حزب الله در این نامه سرگشاده عبارت است از: اخراج نهایی اسرائیل از لبنان، اخراج نهایی امریکا، فرانسه و هم پیمانان آن ها از لبنان، محاکمه عادلانه فالانژها برای جرایمی که با تحریک امریکا و اسرائیل در حق مسلمانان و مسیحیان مرتکب شده اند و اعطای حق تعیین سرنوشت به ملت لبنان با آزادی کامل. حضور یک شورای متشکل از روحانیون در داخل ساختار حزب الله جایگاه روحانیون شیعه ای را که در سال 1982 حزب الله را پایه گذاری کرده بودند، مشخص ساخت و بدین ترتیب حزب الله از حالت صرفاً امنیتی و کاملاً محرمانه به وضعیت نیمه محرمانه تغییر یافت. جنبش حزب الله مبانی اعتقادی و روش عملی خود را از اصول اسلام می گیرد لذا ضرورت تحرک سیاسی همه طبقات مردم برای به دست گرفتن زمام امور کشور و عدم سلطه بیگانگان را ضروری می داند و همچنین جهاد علیه اشغالگران را واجب شرعی می داند از این رو مبارزه با اسرائیل سرلوحه فعالیت حزب الله است. شورای رهبری حزب الله مرکب از هفت نفر است که از طریق انتخابات داخلی برگزیده می شوند و در هر کنگره حزب برخی تغییرات در درون تشکیلات و سازماندهی حزب مانند طرح مناصب جدید یا انضمام برخی مناطق به یکدیگر مورد تصویب قرار می گیرد و اعضای حزب شورای رهبری را انتخاب می کنند و از درون آن دبیر کل جنبش تعیین می شود. اعضای دفتر سیاسی حزب ده نفر می باشند و وظیفه تحلیل و بررسی مسائل سیاسی، برقراری ارتباط با احزاب و فعالیت های سیاسی در لبنان و ارائه آن به شورای اجرایی برای تصمیم گیری نهایی به عهده این دفتر است و شورای اجرایی نیز با 15 عضو، وظیفه تنظیم سیاست های کلی حزب را دارد و تهیه و تنظیم این سیاست ها را هیئت طرح و برنامه انجام می دهد که اعضای آن بیست نفرند. قبل از ورود به هر یک از موضوعات در خصوص کشور لبنان و مخصوصا موضوع نقش حزب الله در این کشور توضیح چند نکته ضروری است چرا که این موارد از همان ابتدا بعنوان موانع ثابت در استقلال و ثبات این کشور نقش بسزایی داشته اند و این موانع به شرح ذیل می باشد: 1- نظام طایفه ای و قبیله ای: طیف جمعیتی لبنان متنوع می باشد. وجود 16 طایفه اصلی و طایفه هایی دیگر تحت عنوان اقلیت ها (که مذاهبی مانند یهودیت را در بر می گیرد)هماهنگی در امور داخلی و خارجی را مشکل می نماید و اکثریت قاطعی برای تصمیم گیری نهایی وجود ندارد. 2- حضور نیروهای فلسطینی و سازمان آزادیبخش در لبنان: تعدادی از آن ها در سال های 1983-1970 از اردن اخراج شده و به جنوب لبنان پناه آوردند. این گروه ها دیدگاه های متفاوتی با سیاست لبنان دارند. و گاهی در مسائل داخلی دخالت می کنند. 3- نگاه فلسطینی ها و مسیحی ها به بیرون: در لبنان به علت گرایش های طایفه ای و دینی، ملیت کم رنگ است. مسیحیان مارونی با توجه به مسائل تاریخی خواهان حمایت فرانسه و هم چنین امریکا می باشند. در حالی که دیدگاه مسلمانان به سوی عربستان، مصر، سوریه و ایران است. حزب الله رابطه خود با ایران و سوریه را یک رابطه ایمانی می داند. هنگامی که کشورهای مذکور با یکدیگر اختلاف پیدا کنند، اوضاع داخلی لبنان نیز رو به وخامت می رود. 4- اختلاف و برخوردهای نظامی با اسرائیل: حملات اسرائیل به جنوب لبنان، ضمن در بر داشتن تلفات اقتصادی، انسانی موجب بی ثباتی سیاسی داخلی و بین المللی می شود. چند گانگی میان گروه ها برای واکنش نسبت به این اقدامات و حل آن ها و فشارهای بین المللی، موجب شده حل مسائل داخلی به تأخیر بیفتد. در زمینه موضوعات بیان شده، همواره اختلافات و اشتراکاتی میان حزب الله و مارونی ها وجود داشته که در سرنوشت لبنان موثر بوده است و مهم ترین اختلاف آن ها هم از دیدگاه های عقیدتی آن ها سرچشمه می گیرد. حزب الله با الهام از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی و محوریت روحانیت خود را بخشی از امت اسلامی در جهان می داند که با متجاوزان و اشغالگران تا نابودی نهایی آن ها مبارزه می کند، در حالی که مارونی ها با برنامه و حمایت فرانسه قدرت را در لبنان به دست گرفتند و هنوز نیز فرانسه در امور لبنان نقش دارد. حزب الله ساخت طایفه ای لبنان را ساخته استعمار و جزئی از نقشه سیاسی برای مخالفت با اسلام می داند لذا همیشه خواهان از بین رفتن سهمیه بندی قدرت بر اساس نظام طایفه ای بوده است اما خصوصیت جامعه لبنان به همه ثابت کرده است که هیچ گروه و حزبی نمی تواند فراطایفه ای عمل کند چرا که در نهایت مردم لبنان از گروه ها و شخصیت های متعلق به طایفه خود حمایت می کنند در نتیجه حزب الله به دنبال آن است که ابتدا نیازها و محرومیت های شیعیان را رفع کند و به این ترتیب پشتیبانی آن ها را کسب نماید و سپس با گروه های دیگر غیر از شیعیان ائتلاف نماید به طوری که اصول و اعتقادات خود را رها نکند و در همین راستا هم جریان میشل عون که مسیحی مارونی می باشد، با شیعیان همراه شده است. اختلاف گروه های موجود در لبنان با توجه به اعتقادات و گرایشهای مذهبی و مبانی فکری آنها در رابطه با کشورهای دیگر، سیاست خارجی و شکل گیری سیاست داخلی لبنان را پیوسته با چالش مواجه ساخته است که البته این اختلاف دیدگاه حزب الله هم ریشه در اعتقادات این گروه مبنی بر مخالفت با کشورهای اسلام ستیز دارد و هم به دلیل تجاوز رژیم صهیونیستی می باشد. سابقه حضور دولت هایی مانند امریکا و فرانسه در جنگ های میان اسرائیل و لبنان در حمایت از اسرائیل موجب شده، حزب الله همواره نسبت به آن ها موضع مخالفت داشته باشد به طوری که سید حسن نصرالله شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه را شکست امریکایی می داند. بنابراین حزب الله متمایل به دولی می باشد که رژیم اسرائیل را نامشروع تلقی می کنند و خواهان استقلال در برقراری نظم و ثبات داخلی مسلمانان می باشد. مارونی ها با فرمان فرانسوی ها در سال 1920 لبنان بزرگ را تشکیل دادند و فرانسوی ها خود را پدرخوانده استقلال مارونی ها نامیدند و حاکمیت سیاسی لبنان تحت قیمومیت فرانسه تا آغاز جنگ دوم ادامه داشت که با شکست فرانسه در جنگ، لبنان در سال 1941 استقلال یافت و پس از آن نیز در میثاق ملی میان مسلمانان و مارونی ها مقرر شد مارونی ها از درخواست خود برای برخورداری دائمی از حمایت غرب و به ویژه فرانسه خودداری کنند اما به دلیل ریشه عمیق تاریخی همچنان شاهد رابطه مارونی ها با فرانسه، امریکا و ایتالیا می باشیم. علاوه بر موارد ذکر شده، بطور کلی موانع دیگری هم در راه برقراری ثبات داخلی دراین کشور وجود دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد: طرح تنظیم قانون احزاب، اهتمام به بخش خدمات و حاشیه قرار گرفتن دو بخش صنعت و کشاورزی، اسراف در هزینه های دولتی، فقدان قوانین مناسب در انتخابات شهرداری ها، دریافت دیون بدون مطالعه کافی و سرازیر شدن کارگران خارجی به کشور از این قرارند. حزب الله برای همراهی با طوایف گوناگون لبنان با جنبش امل (شیعه) و جریان میشل عون که مارونی است، ائتلاف کرد بنابراین دیدگاه جریان میشل عون از سایر مارونی ها متمایز می باشد و وی که با فشار سوریه مجبور به تبعید به فرانسه شده بود، بعد از بازگشت حزب جریان آزاد ملی را تأسیس و مبارزه با فساد را آغاز کرد چون به اعتقاد وی تنها گروه عاری از فساد حزب الله و رهبران آن می باشد وعلاوه بر این اختلافات وی با گروه 14 مارس نیز موجب نزدیکی او به حزب الله و حمایت از آن در جنگ 33 روزه گردید اما اکثر مارونی ها در طیف مقابل حزب الله قرار دارند که اکنون در قالب گروه 14 مارس می باشند. میشل عون معتقد است که حزب الله ثابت کرده است سلاح های خود را در داخل به کار نمی برد و تنها برای مقاومت در مقابل اسرائیل است و هرگاه منازعه اعراب و رژیم صهیونیستی پایان یابد، دلیلی بری بقای سلاح نزد حزب الله نخواهد بود. در ساختار سیاسی لبنان اگرچه سه طایفه مهم مارونی ها، شیعیان و سنی ها به ترتیب عهده دار مقامات تأثیر گذار مملکتی یعنی ریاست جمهوری، ریاست مجلس و نخست وزیری هستند، اما با نگاهی به قانون اساسی لبنان متوجه می شویم ریاست جمهوری نماد کشور لبنان است و دارای اختیارات گسترده تری در حوزه اجرایی، دفاعی و قضایی کشور می باشد. در تعیین رئیس جمهور اگرچه مجلس نقش نهایی را دارد اما عملاٌ تأثیرگذاری نیروهای دیگر را نیز شاهد هستیم و نصرالله صفیر اسقف اعظم مارونی یک مقام مذهبی است اما با حمایت کشورهای فرانسه، ایتالیا و اسپانیا کاندیداهای ریاست جمهوری را تعیین می کند لذا به دلیل اختلافات میان مسیحیان برای ریاست جمهوری هر یک سعی می کنند حمایت صفیر را جلب کنند. در 15 سال گذشته صفیر علاوه بر نقش مذهبی، نقش سیاسی نیز ایفا کرده است. ورود نیروهای سیاسی مسیحی به صحنه انتخابات پس از عقب نشینی نظامی سوریه از لبنان و بازگشت میشل عون از تبعید از فرانسه رهبری سیاسی مسیحیان را دستخوش رقابت کرد و به علت موضع گیری سیاسی صفیر در فرآیند انتخابات ، میشل عون در برابر او موضع گرفت و این موجب شکاف میان مسیحیان گردید. دومین مقام مهم نخست وزیر است که رئیس دولت و رئیس هیأت وزیران می باشد. تصمیمات در مسائل به صورت توافقی و در غیر این صورت با اکثریت آرا اتخاذ می گردد ودر موضوعات مهم دوسوم آرا برای تصویب ضروری می باشد. این موضوعات عبارتند از بازنگری قانون اساسی، اعلان جنگ و صلح، اعلان بسیج عمومی، توافق نامه ها و عهدنامه های بین المللی، بودجه کل کشور، برنامه های توسعه فراگیر، انحلال مجلس نمایندگان، برکناری وزیران، تجدیدنظر در تقسیمات اداری. درانتخاب وزیران رئیس جمهور و نخست وزیر نقش دارند ونخست وزیر سنی به طیف مارونی ها گرایش دارد، زیرا سنی ها به سوی کشورهایی مانند عربستان و مصر تمایل دارند که آن ها نیز با دیدگاه های عقیدتی و گرایشات حزب الله موافق نیستند و حامی دولت های غربی می باشند لذا اکثر وزیران در طیف مقابل حزب الله قرار می گیرند و در نتیجه اتخاذ تصمیمات در جهت خواسته های مارونی ها می باشد. مجلس رکن دیگر کشور لبنان است که از حق پیشنهاد قانون برخوردار است و این قوانین و هم چنین قوانین پیشنهادی هیأت وزیران باید به تصویب مجلس برسد و از دیگر وظایف مجلس انتخاب رئیس جمهور است. مجلس به تساوی میان مسیحیان و مسلمانان تقسیم می شود که از میان مسلمانان 28 شیعه و از میان مسیحیان 34 مارونی وجود دارد . اگر بر این تقسیم بندی ها توجه شود بدون تردید نفوذ مارونی ها بسیار بیشتر می باشد و آنچه که از دیدگاه آن ها منافع ملی به شمار می رود، توسعه می یابد لذا حزب الله با تشکیل ائتلاف با گروه های دیگر سعی در توازن مجلس دارد هرچند که مارونی ها نیز در مقابل با سایر مسیحیان و سنی ها ائتلاف کرده اند و با توجه به نفوذ آن ها در لبنان هم چنان اکثریت را در دست دارند. در حال حاضر به توجه به اسناد و مدارک موجود این ادعا مطرح است که شیعیان در اکثریتند و یکی از دلایل آن بالا بودن نسبت زاد و ولد در آن ها است به گونه ای که طبق آمار جمعیت شیعیان هر 20 سال یکبار دو برابر می شود، اما جمعیت مارونی ها در دو دهه بیش از 40 درصد اضافه نمی شود. در این راستا عده ای معتقدند باید سهم شیعیان در مجلس افزایش یابد و احتمالا به همین علت نیز سرشماری دیگری صورت نگرفته است. علاوه بر نهادهای رسمی و حکومتی، ابزارهای دیگری برای تأثیر گذاری در سیاست داخلی لبنان وجود دارند که برخی از آن ها عبارتند از: دانشگاه، مطبوعات، رادیو و تلویزیون. مبلغین اروپایی با هدف آموزش و پرورش افراد نمونه، برای تصاحب پست های کلیدی در لبنان و سایر کشورهای منطقه، مراکز آموزشی متعددی را بنیان گذاشتند که دانشگاه امریکایی بیروت توسط امریکا و دانشگاه قدیس یوسف توسط فرانسه از این جمله می باشند. در حال حاضر آموزش عالی لبنان متشکل از نه دانشگاه رسمی می باشد که تنها دانشگاه اسلامی بیروت، دانشگاه شیعی می باشد و دو دانشگاه ماهیت دینی مارونی دارد و سایر دانشگاه ها نیز به گرایشات مارونی تمایل نزدیک تری دارند. در لبنان مطبوعات را به علت تأثیر شگرف بر افکار عمومی می توان پس از قوه مقننه، مجریه و قضائیه رکن چهارم محسوب کرد. در قانون مطبوعات لبنان، آزادی نشر کاملاً رعایت شده است. نشریه هفتگی العهد و مجله البلاد متعلق به حزب الله می باشند اما اکثر روزنامه ها و نشریات متعلق به مسیحیان می باشد. لبنان تنها یک شبکه سراسری تلویزیون وابسته به دولت دارد و بقیه شبکه ها در مالکیت خصوصی افراد است. تلویزیون المنار متعلق به حزب الله است و در میان فرستنده های رادیویی نیز صدای نور در مالکیت این گروه می باشد و مسیحیان شبکه های متعدد رادیویی و تلویزیونی دارند. لبنان کشوری است که به دلیل تنوع جمعیتی، مشکلات اقتصادی، دخالت کشورهای خارجی در امور آن و منازعه با اسرائیل با موانع بسیاری روبرو است و مارونی ها به دلیل ریشه تاریخی برای تشکیل این کشور و در دست داشتن سمت های مهم همواره در مسائل داخلی و خارجی لبنان نفوذ داشته اند. در لبنان سران سه قوه، پارلمان لبنان، احزاب و شخصیت ها و روابط ویژه آنها با کشورهای خارجی و مراجع مذهبی در شکل گیری سیاست خارجی آن موثر می باشند که البته مسائل داخلی لبنان مانند حضور فلسطینی ها یا مسائل اقتصادی با سیاست خارجی آن در ارتباط می باشد. مارونی ها پست ریاست جمهوری و 34 کرسی پارلمان در مقابل 28 کرسی حزب الله را در اختیار دارند ورئیس قوه قضائیه را رئیس جمهور تعیین می نماید. نصرالله صفیر اسقف اعظم مارونی نقش مذهبی و سیاسی ایفا می کند به گونه ای که حتی مارونی های مخالف وی نیز احترام ویژه ای برای او قائلند وسمت های دفاعی و نظامی عمدتاً در دست مارونی ها می باشد. هم چنین بخش عمده دانشگاه ها، مطبوعات و رسانه ها متعلق به این گروه می باشد وحمایت دولت های امریکا وفرانسه نیز بر قدرت آن ها افزوده است. حزب الله نیز با در اختیار داشتن مقام ریاست مجلس و 28 کرسی پارلمان و برخی شخصیتهای با نفوذ مانند حسن نصرالله سعی در ترویج و گسترش دیدگاه های خود دارد. حزب الله اگرچه به دلیل مقاومت در برابر اسرائیل قابل تقدیر بوده است، اما واقف است که به تنهایی در جامعه متنوع لبنان به اهداف نهایی خود نخواهد رسید و تلاش های امریکا در حمایت از اسرائیل و در عین حال حفظ لبنان در جهت منافع خود با روی کار ماندن مارونی ها از جمله موانع برای حزب الله می باشند. گروه 8 مارس متشکل از حزب الله، حزب امل و حزب آزاد ملی به رهبری میشل عون مارونی زمینه را برای دستیابی حزب الله به آن چه که منافع ملی لبنان و اسلام می داند نزدیکتر ساخته است و در عین حال در طرف مقابل نیز اکثریت مارونی ها با سنی ها و برخی شیعیان ائتلاف نموده اند و هنوز هم پست های کلیدی را در دست دارند ولی به هر حال اکنون تفکیک کامل میان مارونی ها و حزب الله وجود ندارد و برخی از طوایف مارونی به دیدگاه های حزب الله نزدیک شده اند. نتیجه نهایی آن که هنوز هم در بسیاری از مسائل و مشکلات کشور لبنان تصمیم نهایی مطابق دیدگاه اکثریت مارونی ها شکل می گیرد زیرا علی رغم درخواست حزب الله برای در اختیار داشتن یک سوم ضامن در هیئت وزیران به منظور وتو کردن تصمیمات این امر محقق نشده است. دولت لبنان با حفظ نظام طایفه ای، در طراحی سیاست های خارجی متمایل به امریکا و فرانسه است و کمک های مالی و اقتصادی را نیز عمدتاً از سوی این کشورها می پذیرد و مشکلات اقتصادی، ترمیم خرابی ها و وام های سنگین نیاز این کشور را برای همکاری با دولت های غربی می افزاید. و نکته قابل توجه اینکه فشار دولت لبنان به منظور خلع سلاح از نیروهای حزب الله همواره مورد بحث بوده است و با وجود دلایلی مانند مشروعیت حزب الله در میان مردم، رهبری مذهبی- سیاسی آن و پیروزی های مکرر حزب الله در مقابله با اسرائیل و استمرار تهدید اسرائیل تا بحال خواسته آن ها عملی نشده است. چراآمریکا و همدستانش درصدد تحریم حزب الله هستند؟ جایگاه منطقه ای لبنان، این کشور را در موقعیتی قرار داده که با همه کشورهای دنیا در تعامل بوده و تبدیل به محل سرمایه گذاری کشورها شده است و از دیرباز بانک های بین المللی در این کشور سرمایه گذاری کرده اند از این رو تعامل لبنان با سایر کشورها متفاوت است. از نظر دموکراسی نیز این کشور نمونه قوی از دموکراسی بوده که مطبوعات در آن آزاد بوده و پرنفوذترین دموکراسی را در درون خود داشته است و از طرفی این کشور به عنوان پناهگاه سرمایه گذاری های کشورهای عرب زبان برای مواقعی بود که دوبی یا مکان های دیگری وجود نداشته است. این مساله قبل از وقوع جنگ های داخلی لبنان وجود داشته و بعد از فروکش کردن جنگ های داخلی، سعی شده این موقعیت حفظ شود هرچند که کشورهای عربی منطقه مانند عربستان و امارات و همچنین کشورهای غربی مانند فرانسه و آمریکا ملاحظات خاصی را نسبت به لبنان داشته اند اما مساله اساسی از زمان ورود حزب الله به عرصه سیاسی لبنان به عنوان رئیس مجلس و نماینده و وزیر یا معاون وزیر آغاز شد و درواقع مشکلات از زمانی آغاز شد که برخی کشورهای عربی و غربی سعی کردند حزب الله را در فهرست گروه های تروریستی قرار دهند که بروز چنین مساله ای موجب ایجاد شکاف در درون لبنان شد که در نهایت قطعنامه 1559 سازمان ملل، همه گروه ها را بر آن داشت تا خلع سلاح شده و اسلحه های خود را به دولت تحویل دهند اما با این وجود حتی زمان رفیق حریری نخست وزیر اسبق لبنان هم با وجود ارتباط این کشور با غرب، مساله مقاومت ارتش و دولت موجب پی ریزی برنامه ای برای حمایت از مقاومت شد که این موضوع نشات گرفته از ایستادگی در برابر اسرائیل و مزارع شبعا بود که مورد توافق همه گروه های لبنانی هم قرار داشت اما اخیرا مساله سوریه محل اختلاف بین المللی را ایجاد کرد که سبب موضع گیری محکمی از سوی عربستان علیه حزب الله شد. از آنجایی که نقش قوی حزب الله در سوریه مقامات عربستانی را مجبور به دیدار با نخست وزیر لبنان کرد اما با توجه به اینکه نخست وزیر لبنان معمولا از اهل سنت و نزدیک به عربستان انتخاب می شود، سعودی ها راه به جایی نبردند که عربستان به ناچار به تنهایی حزب الله را در فهرست گروه های تروریستی قرار داد و همچنین تلاش کرد که امارات و بحرین را با خود همراه کند و حتی کویت نیز در پاره ای موارد از خواست عربستان تبعیت کرد هرچند که کویت سیاست خارجی نسبتا مستقلی دارد و از طرف دیگر پس از وقوع حواث تروریستی در اروپا و فضای ضد تروریستی حاکم بر کشورهای اروپایی و همچنین رویکرد مجالس آمریکا به تروریسم، مصوبات غرب درباره حزب الله و محدود کردن این گروه قوت گرفت و از این رو معاون خزانه داری آمریکا طی سفر به بیروت با نبیه بری که عضو جنبش امل و شیعی است و وزیر اقتصاد دیدار کرده و نسبت به همکاری بانک ها و موسسات بازرگانی با حزب الله هشدار داد و اعلام کرد چنانچه همکاری با حزب الله ثابت و علنی شود، مشمول تحریم خواهند شد که به تبع آن برای بانک صادرات ایران شعبه بیروت با ادعای حمایت و ارتباط پولی با حزب الله، مشکل ایجاد کرده و اخیرا هم رئیس کل بانک مرکزی لبنان به تبع این هشدار و جهت تبعیت از اقدام رئیس خزانه داری امریکا ارتباط مالی حزب الله را با 100 بانک لبنانی متوقف کرد. فراکسیون حزب الله در پاسخ به این اقدام با صدور بیانیه ای بخشنامه بانک مرکزی لبنان را تسلیم شدن بدون توجیه در مقابل قوانین پولی و مالی زورگویانه آمریکا خواند. به گفته این فراکسیون قانون آمریکائی که بانک های لبنان را ملزم به اجرای احکام آن دانست ، به طور کلی مردود است زیرا پایه گذار یک جنگ داخلی است که در راس آن بانک مرکزی و تعدادی از بانک های لبنانی قرار دارند و علاوه بر آن حاکمیت پولی لبنان را مصادره می کند. فراکسیون حزب الله خاطرنشان کرده است بخشنامه هائی را که رئیس بانک مرکزی لبنان براساس قانون اهانت آمیز آمریکا صادر کرده، تسلیم شدن بدون توجیه در مقابل زورگوئی های پولی و مالی آمریکا علیه لبنان است و تنها به افزایش بحران پولی و سوق دادن لبنان به سوی ورشکستگی در نتیجه قطع روابط گسترده بین لبنانی ها و بانک ها منجر می شود و سرانجام آن لبنان را با فروپاشی خطرناک پولی و هرج و مرج آشکار غیرقابل کنترل مواجه می کند. در این بیانیه از « ریاض سلامه» رئیس بانک مرکزی لبنان خواسته شد تا در بخشنامه های اخیر خود بر مبنای اصل حاکمیت ملی تجدید نظر و از دولت لبنان درخواست شد تا اقدامات مناسبی را برای جبران پیامدهای خطرناک ناشی از این بخشنامه ها و اجرای قانون آمریکائی اتخاذ کند. حزب الله همچنین در برخوردی قانونی با این قضیه، تحریم های مالی آمریکا و اقدامات تردید آمیز بانک مرکزی لبنان در همراهی و همسوئی با این تحریم ها را زمینه ساز شکست دولت لبنان دانست . اینچنین به نظر می رسد که عربستان سعودی و در پشت آن آمریکا، در حمله نظامی گسترده خود توسط داعش نتوانستند مقاومت را در منطقه از میان بردارند لذا طبق اعترافات مقامات بلندپایه نظامی و سیاسی خود، دست به حمایت هر چه بیشتر مالی و نظامی ازگروه تروریستی داعش زده اند و جان هزاران زن و کودک و انسان بی گناه را در عراق و سوریه و یمن به خطر انداختند و منجر به بی خانمانی و هجرت آنها شدند اما تا کنون با گزینه حمله داعش به جایی نرسیده اند و برعکس هر روز باعث قدرت و توسعه نظامی هر چه بیشترحزب الله می شوند همانطوری که چندی قبل برای پیشبرد بهتر امور خود دست به تحریم مالی حزب الله زدند. [۱]

پانویس