اعجاز قرآن
÷
نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.
یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در
قرآن کریم معجزه جاویدان پیامبر خاتم(ص) است و در برگیرنده معارف و مفاهیم عمیقی برای هدایت انسانها به سوی کمال است. اولین گام برای ورود به این دریای بیکران شناخت دقیق و فهم صحیح آن است که فهم صحیح آن نیاز به مقدماتی از علوم قرآنی دارد. یکی از این مقدمات اعجاز قرآن است که از گذشته تاکنون مفسران و قرآنپژوهان به اندیشه و تأمل پیرامون آن پرداختهاند.
معنای لغوی و اصطلاحی معجزه
معجزه از ریشهی «عجز» بوده و «عجز» به معانیای همچون بن و پایان یک شی یا به معنای ضعف به كار رفته است[۱]؛ چنانكه خلیل بن احمد مینویسد:
«العجز نقیض الحزم»[۲]«عجز نقیض استحكام است.»
لغویون در تبیین واژه اعجاز نیز با الهام از اصل لغویِ این واژه، آن را به معنای ناتوان كردن طرفِ مقابل خود دانستهاند. طریحی در این باره مینویسد: «الإعجاز أن یأتی الإنسان بشیء یعجز خصمه و یقصر دونه[۳]
باتوجه به این معانی، میتوان گفت اعجاز به معنی ایجاد ناتوانی و عجز در طرف مقابل میباشد.
در خصوص تعریف اصطلاحی معجزه به چند تعریف از صاحبنظران میپردازیم:
الف) علامه حلی(ره) در تعریف معجزه میگوید: «معجزه، وقوع چیزی است که تحقق آن امر عادی نیست و یا سلب و نفی چیزی میباشد که عادی بوده است. در معجزه لازم است تا خرق عادتی صورت بگیرد و مطابق با همان ادعای آورنده آن باشد»[۴]
ب) جلالالدین سیوطی معجزه را این چنین تعریف میکند: «معجزه عمل و کاری خارقالعاده و فوق طاقت بشری است که همراه با تحدی و معارضه طلبی است، ضمن آنکه نظیر و مانندی مانند آن وجود ندارد[۵]».
ج) شیخ ابوالفتح رازی، مولا محسن فیض کاشانی، سید محمد جواد بلاغی این چنین تعریف کردهاند: «معجزه کاری است خارقالعاده و فوق طاقت بشری که با تعلیم و تعلّم بدست نمیآید و مدّعی نبوت به عنایت مخصوص خدا، آن را ابراز میدارد تا شاهد صدق نبوّت و ادّعایش باشد[۶]».
تفاوتهای معجزه همراه با خوارق عادت دیگر
معجزه یک امر خارقالعادهای است که علتی برتر از علل طبیعی دارد. از این رو میتوان گفت:
ضرورت ارائه معجزه از سوی پیامبران
ارائه معجزه از سوی پیامبران دلیلی برای اثبات حقانیت آنها و صدق گفتارشان است. در این میان مردم دو دسته هستند. کسانی که با طهارت باطنی خود درستی گفتار پیامبران را قبول مینمایند. بدون اینکه معجزهای برای آنها آورده شود، ولی بعضی از انسانها تا زمانی که شواهد و قرائنی دربارهی ادعای پیامبری اشخاص نبینند به او ایمان نمیآورند، لذا طبیعی است که از مدعّی پیامبری درخواست معجزه نمایند تا یقین کنند او از سوی خداست. در این صورت آوردن معجزه از سوی پیامبر، امری ضروری است[۸]. علامه طباطبائی در این باره میفرماید: «اعجاز برای اثبات معارف الهی نیست، اعجاز برای اثبات رسالت و تصدیق پیامبری آنهاست»[۹]. از سویی دیگر میتوان گفت معجزه پیامبران راه را بر مدّعیان دروغین پیامبری میبندد؛ زیرا همینکه آنها ادعای پیامبری کنند، مردم از آنها معجزه میخواهند و وقتی نتوانستند معجزهای ارائه دهند نادرستی ادعایشان ثابت میشود.
تحدی قرآن، دلیل اعجاز آن
تحدی یعنی مبارزهطلبی قرآن که دلیل اعجاز قرآن است؛ زیرا جن و انس را به آوردن همانند آن حتی به یک سخن مثل قرآن طلبیده است. در مورد آیات تحدی توجه به چند نکته حائز اهمیت است:
- دعوت جهانی: قرآن میفرماید: «لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ»[۱۰]؛ اگر همهی افراد انسانها و حتی جنّها جمع شوند نمیتوانند مثل قرآن را بیاورند. این همانند خواهی و مبارزه طلبی یک دعوت جهانی و ضروری همهی افراد بشری و جنیان است.
- شامل همهی زمانها: این تحدی از زمان پیامبر(ص) شروع شده و همچنان ادامه دارد و محدود به زمان خاصی نیست. چنانکه خداوند میفرماید: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا»[۱۱]؛ اگر در گذشته نتوانستید مثل قرآن را بیاورید هرگز هم نخواهید توانست.
- دعوت به همکاری کفر پیشگان: خداوند در این مورد میفرماید: «أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ»[۱۲]؛ آیا کفر پیشگان میگویند: رسول، قرآن را به هم بافته، بگو اگر راست میگویید هر که را غیر خدا میخواهید دعوت کنید و ده سوره همانند قرآن بیاورید. در این آیه از کافران به صورت گروهی و با همکاری هم خواسته شده تا اگر میتوانند ده سوره مثل قرآن بیاورند.
- این دعوت و همانند سازی به چندین شیوه در قرآن آمده است؛ گاهی دعوت به آوردن کتابی مثل قرآن، گاهی آوردن ده سوره مانند قرآن، گاهی آوردن یک سوره و گاهی آوردن سخنی مانند قرآن خواسته شده است.
معارضه کنندگان با تحدی قرآن در طول تاریخ
اینک به ذکر چند نفر از کسانی که به معارضه با قرآن برخاستهاند و تلاششان نافرجام بوده است میپردازیم:
اسود عَنسی یمنی، وی در زمان پیامبر ادعای نبوت کرد. او به یمن، نجران و صنعا حمله کرده و حاکم آنجا شد. وی که فردی کاهن و شعبدهباز بود مورد لحن پیامبر(ص) قرار گرفت و بعد از رحلت پیامبر به دست فیروز دیلمی ایرانی کشته شد. برخی از آیات ساخته شده وی عبارتند از: «سبح اسم ربک الاعلی، الذی يسَّر علی الحبلی. فاخرج منها نمسة تسعی، من بين اضلاع و حشی فمنهم من يموت و يدسّن فی الندی. و منهم من يعيش و يبقی[۱۳]».
مسيلمه کذاب: وی از یمامه جنوب غربی بحرین قیام و ادعای نبوت کرد. آمده است که در سال هفتم هجری پیامبر(ص) نامهای به فرمانداری یمامه فرستاد و آنها را به اسلام دعوت کرد. مردم آنجا مسلمان شدند و گروهی را با مسيلمه نزد پیامبر فرستادند. مسيلمه وقتی به وطن برگشت ادعا کرد که با محمّد در نبوت شریک شده است و نامهای به این مضمون به پیامبر نوشت: «من مسيلمه رسول الله الی محمد رسول الله! اما بعد فان لنا نصف الارض و لقريش نصفها و لکن قريش لا ينصفون والسلام عليک».
پیامبر در پاسخ نوشت: «بسم الله الرحمن الرحيم من محمد النبی الی مسيلمه الکذّاب، اما بعد فان الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبه للمتقين، والسلام علی من التبع الهدی». یکی از آیات ساخته شده مسيلمه کذّاب از این قرار است: «الم تر الی ربک فصل بالحبلی اخرج منها شمة تسع من بين صفات وحشی. مدّتها از او خواسته شد تا دست از ادعای دروغینش بردارد ولی نپذیرفت تا اینکه سرانجام در سال یازده هجری خالد بن ولید با سپاهی فتنه او را برکند[۱۴].
لازم به ذکر است که در سپتامبر 1997 شرکتی آمریکایی 4 سوره جعلی در اینترنت منتشر کرد به نامهای سورة التجسد، سورة الايمان، سورة الوصايا، سورة المسلمون که این سورهها بارها توسط فضلا نقد شده و بیپايگي آن اثبات شده است[۱۵].
وجوه اعجاز قرآن
اعجاز قرآن از جهات مختلفی میتواند باشد. برخی از این جهات را خود قرآن دربارهی آنها، تأکید دارد و تحدی کرده. نسبت به برخی دیگر در قرآن تحدی خاصّ وجود ندارد و نسبت به این موارد از وجوه اعجاز دیدگاههای مختلف وجود دارد. در ابتدا وجهی از اعجاز قرآن را که خود آیات قرآن، آنها را بیان کرده میپردازیم.
هماهنگی و عدم اختلاف
خداوند در قرآن به این وجه از اعجاز اشاره کرده و میفرماید: «أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً»[۱۶]؛ آیا به تدبر در قرآن نمیاندیشند، اگر آن از سوی غیرخدا میبود ناهماهنگی بسیاری در آن یافتند.
دربارهی اعجاز قرآن از جهت هماهنگی بر سه موضوع تأکید شده است:
الف ـ آیات قرآن از هماهنگی کامل در همهی ابعادش برخوردار است.
ب ـ ملازمه و ارتباط وثیقی بین از سوی بشر بودن قرآن و راه یافتن اختلاف و ناهماهنگی فراوان در آن وجود دارد.
ج ـ این ملازمه و آن هماهنگی با تدبّر در آیات شریفه برای انسانها قابل کشف و دریافتن است[۱۷].
در توضیح بیشتر میتوان گفت: قرآن که در طول 23 سال تدریجاً در مکه و مدینه و در حالات مختلف مثلاً در جنگ و صلح و ..... بر پیامبر نازل شده است و از طرفی دربارهی همهی امور از حِکَم و مواعظ گرفته تا مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، اعتقادی و هنری سخن گفته است، در عین حال یک یکنواختی و همسویی شگفتی در این کتاب آسمانی به چشم میخورد و هیچ اختلافی مشاهده نمیشود. ولی اگر این کتاب، توسط دست بشری ساخته شده بود در آن موارد متعددی از اختلاف و ناهماهنگی مشاهده میشد؛ زیرا انسان همواره از نقصی برخوردار است.
فصاحت و بلاغت(اعجاز بیانی)
در این باره نیز از سوی قرآن تحدی صورت گرفته، هر چند که در آیات تحدی، تعبیری که دال بر اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت باشد به روشنی دیده نمیشود، ولی آیات پنجگانهی تحدی، ناظر بر این وجه از اعجاز میباشد؛ زیرا همانطور که میدانیم پیامبران معجزاتی هماهنگ و هم سنخ با آنچه که در زمان آنها مشهور بود، میآوردند تا اعجاز آن اثبات گردد. مثلاً در زمان حضرت موسی(ع) که سحر و جادوگری به اوج خود رسیده بود معجزهی ایشان همسان با سحر یعنی تبدیل عصا به اژدها بود. بر این اساس آنچه هم که در زمان نزول قرآن در میان اعراب رواج داشت، برتری فصاحت و بلاغت آنها دست کم بر امتهای معاصر خود بود، لذا معجزهی پیامبر هم باید دارای این وجه از وجوه اعجاز باشد و مخاطبان خود را از اين طریق به تحدی دعوت کند[۱۸].
در مورد معنای لغوی بلاغت آمده است: «به نهایت رساندن معنا و اکمال آن»[۱۹]، یا بلاغت: «یعنی رساندن معنا به بهترین قالبهای الفاظ» و فصاحت به معنای «شیوایی کلمات و روانی تلفظ آنها و گوشنواز بودن سخن».
برخی از محققان اعجاز بیانی را در سه شکل زیر عنوان کردهاند:
الف- فصاحت در الفاظی که بر معنایی حمل میشوند و عاری از پیچیدگی و روان و گویا هستند.
ب- بلاغت در معنا که محتوای بهترین سیاق ارائه شده است.
ج- پایه ریزی نظم و سیاق بر بهترین شکل نظم[۲۰].
علامه طباطبایی نیز اعجاز بیانی را در سه بخش بیان میکند:
- تسلط بر زبان، واژهها و شناخت آنها
- قدرت بیان
- قدرت فکر و لطافت ذوق[۲۱]
بهطور خلاصه میتوان گفت: اعجاز بیانی قرآن در موارد زیر نهفته است:
- گزینش واژهها؛ که ویژگی کلی واژههای قرآن را در استواری و درستی واژهها، آشنایی واژهها، خوشآهنگ بودن واژهها، ادب در گزینش واژهها، نکته رسانی در گزینش واژهها، هماهنگی آهنگ واژهها با معانی، عمیق بودن واژهها و ..... میتوان دانست[۲۲].
- برخورداری تعابیر قرآن (اعم از حروف و کلمات آن) از جایگاهی خاص و سنجیده
- نفی مترادفات در قرآن؛ به این معنا که هر لفظی در قرآن به جای خود به کار رفته و قابل جایگزین شدن نمیباشد.
- روانی الفاظ و عبارات آن.
- در قرآن «استعارات»، «تشبیهات»، «کنایات» و ..... در جای خاص خود به کار رفته است[۲۳].
- تناسب آیات و رعایت فواصل؛ هر چند که آیات قرآن در حالات و مراحل مختلف بر پیامبر نازل شدهاند و هر کدام مربوط به حادثهی خاصی بوده ولی مجموع آیات، در ارتباط با هم و برای هدف واحدی نازل شدهاند.تناسب فاصله هم از اعجاز و شگفتیهای قرآن است. در قرآن، رعایت فواصل به بهترین شکل آن تصور شده است.
- آغاز سورهها، آغاز هر کدام از سورههای قرآن نیز از بلاغت و زیبايی خاصی برخوردار است؛ بعضی با حروف مقطعه، حمد و ثنای الهی، قسم، سؤال و ..... آغاز شدهاند[۲۴].
امّی بودن آورنده
سوّمین وجه از وجوه اعجاز که قرآن به آن تأکید و تحدّی نموده راجع به شخصیت پیامبر(ص) و درس نخواند و به مکتب نرفته بودن ایشان است. در قرآن آمده است: «وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمينِكَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ»[۲۵]؛ و تو پیش از فرود آمدن قرآن، نوشتهای را نمیخواندی و نه به دستانت آن را مینوشتی در آن صورت یاوهگویان دو دل میشدند.
این آیه بر این امر دلالت دارد که اعجاز قرآن با امی بودن پیامبر به گونهای مطرح میشود که حتی برای یاوه گویان هم جای شک و تردید باقی نمیماند[۲۶].
همچنین در آیهی دیگری هم به امی بودن پیامبر اشاره شده است:«فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ»[۲۷]؛ پس به خدا و فرستاده درس ناخوانده او که به خدا ایمان دارد، ایمان بیاوريد.
در واقع پیامبری که چهل سال از عمر خود را پیش از بعثت گذارند، و از او هیچ نثری و شعری دیده نشده، ولی ناگهان چنین پیامبری کتابی را عرضه میدارد که عقلای روزگار در مقابلش در حیرت میمانند. قرآن به این نکته اشاره کرده است: «قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»[۲۸]؛ بگو اگر خدا میخواست آن را بر شما نمیخواندم و خدا شما را بدان آگاه نمیگردانید. قطعاً پیش از آن روزگاری در میان شما به سر بردهام. آیا فکر نمیکنید؟
این آیه در واقع زندگی قبل از بعثت پیامبر را گواه بر از سوی خدا بودن قرآن دانسته است. همچنین قرآن سخن کسانی را که میگفتند پیامبر، معلمی رو میداشته را رد میکند[۲۹]: «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبين»[۳۰]؛ و نیک میدانیم که آنان میگویند: جز این نیست که بشری به او میآموزد، زبان کسی که این نسبت را به او میدهند غیر عربی است و این قرآن به زبان عربی روشن است.
میتوان گفت که پیامبری که امّی و درس نخوانده است کتابی را آورد، که هم الفاظش و هم معانیاش فوقالعاده و معجزه است و از این جهت به شخص پیامبر تحدی شده که اگر میتوانند مثل چنین قرآنی بیاورند[۳۱].
اعجاز اخبار از غیب
یکی دیگر از وجوه اعجاز قرآن، تحدی آن به اخبار غیبی است. علامه طباطبایی در این مورد بیان مینماید: خداوند در آیات زیادی به اخبار غیبی خود تحدی نموده و فرموده که اگر در آسمانی بودن این کتاب شک دارید کتابی مثل آن شامل اخبار غیبی بیاورید[۳۲].
به عنوان مثال فرموده است: «تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هذا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقين»[۳۳]؛ این از خبرهای غیب است که آن را به تو وحی میکنیم، پیش از این نه تو آن را میدانستی و نه قوم تو. اخبار غیبی قرآن بگونهای است که هم خبر از گذشته و سرگذشت انبیای پیشین و امتهای آن میدهد و هم خبر از آینده میدهد[۳۴].
اخبار غیبی از این جهت اعجاز است که:
الف ـ این پیشگوئیها قاطع و محکم است و تردید، شاید و گمان در آنها نیست.
ب ـ این پیشگوئیها را بعد از تحقق ما نشان اعجاز میدانیم و گرنه صرف پیشگویی که معجزه نیست. بدون تردید، برخی از پیشگوئیهای دیگر قرآن نیز حتماً تحقق خواهد یافت.
ج ـ این پیشگوئیها متکی به آمار، شواهد و قرائن نیست. خبرهایی از تاریخ است بدون هیچ زمینهی موجودی[۳۵].
اکنون نمونههایی از اخبار غیبی و پیشگوئیهای قرآن را بیان میکنیم:
الف ـ خبر از گذشته: مانند اخباری از سرنوشت گذشتگان مثل قوم سبأ، قوم عاد، قوم ثمود و ..... خداند در این زمینه میفرماید: «قيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ. تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيها إِلَيْكَ ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ»[۳۶]؛ به نوح گفته شد: ای نوح! سلامت و برکت ما بر تو و بر تمام امتها که با تو هستند، فرود آی ..... اینها از خبرهای غیبی است که بر تو وحی میکنیم نه تو و نه قوم تو، قبل از این، اینها را نمیدانستند.
اینها آیاتی است که درباره نوح و سرگذشت عبرت انگیزش آمده و سپس اشاره میکند که این اخبار، غیبی بوده و کسی از آنها آگاهی نداشته است.
ب ـ خبر از آینده مانند غلبهی روم
امپراطور روم در سال هفتم میلادی رو به ضعف و ناتوانی بود و از سوی دیگر خسرو پرویز با توجه به این موضوع به سرزمین روم میتاخت و آنجا را یکی پس از دیگری فتح میکرد. شهرهای بین دجله و فرات د و شهرهای سوریه و مصر را تسخیر و بر مرزهای اورشلیم میتاخت و همچنان در فکر پیروزیهای دیگر بود[۳۷] که این آیات بر مسلمانان نازل شد: «غُلِبَتِ الرُّومُ. في أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ. في بِضْعِ سِنينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ»[۳۸]؛ رومیان شکست خوردند و این شکست در سرزمین نزدیکی رخ داد، امّا آنها بعد از مغلوبیت، بزودی غلبه خواهند کرد، در چند سال؛ همه کارها از آن خداست چه قبل و چه بعد و در آن روز مؤمنان به خاطر پیروزی دیگری خوشحال خواهند شد.
در این قسمت از بحث بعضی از وجوه دیگر اعجاز را که تحّدی خاصی نسبت به آن از سوی قرآن صورت نگرفته، ولی دانشمندان آنها را از وجوه اعجاز میدانند را بر میشمریم.
پانویس
- ↑ احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 4، ص232.
- ↑ فراهيدي، خليل، العين، ج1، ص216.
- ↑ طريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، ج3، ص125 و نيز ر.ك. فیومی، مصباح المنیر، ص393.
- ↑ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص474.
- ↑ سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ص319.
- ↑ مترجم، حسینی، سیدحسین، هفده گفتار در علوم قرآنی از سه مفسّر گرانمایه، ص59.
- ↑ در اين باره ر.ك. شيخ مفيد، النكت الإعتقادية، صلیاللهعلیهوآلهوسلم 36 و 37، ، ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف،ص154 و 155، شیخ طوسی، الاقتصاد، ص155، محقق حلی، المسلک فی اصول الدین، ص161، ابن میثم بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص127، سديدالدين حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج1، ص384، محمدرضا مظفر، عقايد الامامية،ص52، مرتضي مطهوي، وحي و نبوت، ص12، محمدتقي مصباح یزدی،آموزش عقاید، ج2، ص99-103 و راه شناسی، ص123 – 133، جعفر سبحاني، محاضرات في الالهيات، ص258 و رضایی، محمدعلی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص63.
- ↑ مؤدّب، سیدرضا، اعجاز قرآن، ص15.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص82.
- ↑ سوره اسراء، آیه 88.
- ↑ سوره بقره، آیه 24.
- ↑ سوره هود، آیه 13.
- ↑ زمانی، محمدحسن، مستشرقان و قرآن، ص73.
- ↑ زماني، محمدحسن، مستشرقان و قرآن، ص74.
- ↑ همان، ص77.
- ↑ سوره نساء، آیه 82.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی، با نگارش محمود رجبی، قرآن شناسی، ج 1، ص154.
- ↑ همان، ص165.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 1، ص302.
- ↑ مؤدب، سیدرضا، اعجاز قرآن، ص160.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص71.
- ↑ عرفان، حسن، اعجاز در قرآن کریم، ص46.
- ↑ مؤدب، سیدرضا، اعجاز قرآن، ص161ـ 170.
- ↑ همان، ص170ـ 176.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه 48.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی، نگارش محمد رجبی، ص179.
- ↑ سوره أعراف، آیه 158.
- ↑ سوره یونس، آیه 16.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص63.
- ↑ سوره نحل، آیه 103.
- ↑ مؤدّب، سیدرضا، اعجاز قرآن، ص87.
- ↑ همان، ص64.
- ↑ سوره هود، آیه 49.
- ↑ مؤدّب، سیدرضا، اعجاز قرآن، ص189.
- ↑ عرفان، حسن، اعجاز در قرآن، ص175.
- ↑ سوره هود، آیه 48ـ 49.
- ↑ عرفان، حسن، پیشین، ص176.
- ↑ سوره روم، آیه 2ـ 3ـ 4.