انقلاب کبیر فرانسه

نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۵۰ توسط Javadi (بحث | مشارکت‌ها)

برخی معتقدند که اولین جرقهٔ انقلاب فرانسه، یورش به باستیل[1] بود و در آن زمان نیز مردم هنوز به براندازی سلطنت فکر نمی‌کردند و برخی آغاز آن را ماه مه ۱۷۸۹ میلادی، می‌دانند. پایان آن را ۱۷۹۵ یا ۱۷۹۹ می‌دانند و برخی سال ۱۸۰۴ که ناپلئون اعلام امپراتوری نمود و گاهی تمام دوره ناپلئون را تا ۱۸۱۵ نیز بخشی از انقلاب فرانسه می‌آورند؛ ولی اغلب، آغاز عصر ناپلئون را پایان دورهٔ انقلاب می‌شمارند.

انقلاب کبیر فرانسه
انقلاب کبیر فرانسه
عنوان مقاله انقلاب کبیر فرانسه
زبان مقاله فارسی
اطلاعات نشر ایران – قم – پژوهشگاه مطالعات تقریبی

جرقهٔ انقلاب

انقلاب فرانسوی

انقلاب کبیر فرانسه یا انقلاب فرانسوی دوره‌ای از دگرگونی‌های اجتماعی سیاسی در تاریخ سیاسی فرانسه و اروپا به دست ملت فرانسه بود. این انقلاب، یکی از چند انقلاب ما در در طول تاریخ جهان است که پس از فراز و نشیب‌های بسیار، منجر به تغییر نظام سلطنتی به جمهوری دموکراتیکی فرانسه و ایجاد لائیسیته[2] شد.

جدایی دین از سیاست

پس از انقلاب فرانسه در ساختار اجتماعی، روشنفکران و حکومتی فرانسه، که پیش از آن سلطنتی با امتیازات فئودالی برای طبقه اشراف بود، تغییرات بنیادی در ابتدا به صورت امپراتوری دیکتاتوری نظامی و سپس در شکل‌های مبتنی بر اصول امپریالیسم، جدایی دین از سیاست، سرمایه‌داری، رشد برده‌داری در کنار مافیای مالی، روشن‌گری، ملی‌گرایی دموکراتیک، نظامی‌گری، استثمار و استعمار جدید در کنار حقوق شهروندی پدید آمد. با این حال این تغییرات با آشفتگی‌های خشونت‌آمیزی شامل اعدام‌ها و سرکوبی‌ها در طی دوران حکمرانی وحشت و جنگ‌های انقلاب فرانسه همراه بود. وقایع بعدی که می‌شود آن‌ها را به انقلاب فرانسه ربط داد شامل: جنگ‌های ناپلئونی و بازگرداندن رژیم سلطنتی و دو انقلاب دیگر که فرانسه امروزی را شکل داد است.[3]

مرحلهٔ جدید انقلاب

توکویل، از اندیشمندان هم‌عصر انقلاب فرانسه، معتقد است که با وجود آن همه تلاش برای وقوع انقلاب، نتیجه کار دموکراسی نبود. شاید به همین دلیل است که وی برخلاف بسیاری، سال ۱۷۸۹ (شروع انقلاب) را سال پایان انقلاب می‌داند. با این حال به نظر بسیاری، انقلاب با سقوط زندان باستیل در سال ۱۷۸۹ آغاز شد. شاه، لوئی شانزدهم، در سال ۱۷۹۳ میلادی، اعدام شد و سرانجام، در سال ۱۷۹۹ میلادی، هنگامی که ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب فرانسه وارد مرحله جدیدی شد که تقریباً تمامی اروپا و نیمی از جهان را به جنگ و خاک و خون کشید. پس از ناپلئون سلطنت مشروطه به فرانسه بازگشت. سپس دوباره نظام جمهوری جایگزین شد تا این که ناپلئون سوم (برادرزادهٔ ناپلئون بناپارت)، کودتا نمود و امپراتوری دیگری به راه انداخت. پس از آن جمهوری‌های متعدد شکل گرفت. بدین ترتیب در کم‌تر از یک قرن، بر فرانسه به شکل‌های گوناگونی مانند: جمهوری[4]، دیکتاتوری، سلطنت مشروطه و دو امپراتوری متفاوت حکمفرمایی شد.

پانویس

[1] ر.ک: مقالهٔ: جشن باستیل در فرانسه .

[2] ر.ک: مقالهٔ: حجاب، نماد مذهبی در فرانسه .

[3] ر.ک: سلسه درس: گفتارهای جواد طباطبایی در باب فلسفهٔ سیاسی.

[4] نمونه‌ای از جمهوری را می‌توان در انقلاب جمهوری اسلامی ایران که در مقالهٔ: سه انقلاب در یک نگاه مطالعه نمود.