ابن عثمان
اِبْنِ عُثْمان، ابوعبدالله محمد بن عبدالوهاب بن عثمان مکناسی، نویسنده و دولتمرد در عصر 3 تن از پادشاهان مغرب. شناخت این شخصیت از جهت اثری که وی بر وحدت مذاهب اسلامی میتواند داشته باشد، حائز اهمیت است.
پیشینه
از تاریخ تولد او اطلاعی در دست نیست. ظاهراً در اواسط سده 12ق/18م در مکناس (واقع در مراکش) زاده شد. و در 1213ق/1799م بر اثر ابتلا به بیماری وبا که در مغرب شیوع یافته بود، درگذشت. [۱].
مشاغل و مسئولیتها
دوره سلطنت سلطان محمد بن عبدالله
پدرش به صحافی اشتغال داشت و نیز در یکی از مساجد مکناس وعظ میکرد. ابن عثمان در روزگار جوانی، همچون پدر به صحافی مشغول شد و آنگاه وظیفه کتابداری و سپس منصب کتابت را در دستگاه سلطان محمد بن عبدالله برعهده گرفت. او مدتی نیز به سمت قضای تطوان برگزیده شد و آنگاه به امارت آن شهر رسید. برخی در باب امارت وی تردید کردهاند [۲].
چنانکه از کتاب خود او احراز المعلّی که حاوی گزارش سفرِ وی به شرق اسلامی است، برمیآید در 1193ق/1779م به عنوان نماینده سلطان محمد بن عبدالله به اسپانیا رفت و با تلاش وی بین دولتهای مغرب و اسپانیا صلح و سازش افتاد؛ هم در این مأموریت، سفرنامهای با عنوان الاکسیر فی فکاک الا´سیر نوشت.
ابن عثمان در 20 شوال این سال از رباط حرکت کرد [۳] و در 4 محرم 1194 به مادرید رسید [۴]. در این فاصله و پس از آن، چنانکه خود در سفرنامهاش به تفصیل شرح داده، از جاهای مختلف دیدار کرد [۵]. از جمله در شقوبیه (شهری بزرگ و کهن در شمال مادرید که بین آن دو 90 کم فاصله است) از اسیران مسلمان الجزایری بازدید کرد و هدایای پادشاه مغرب را به آنان داد [۶]. وی از پادشاه اسپانیا خواست تا اسیران را آزاد کند، امّا تنها با آزادی دو تن موافقت شد [۷].
پس از انعقاد پیمان صلح در 26 جمادیالاول 1194، وی از برخی از شهرهای اسپانیا دیدار کرد، و پس از سیاحت غرناطه همراه اسیران آزاد شده، وارد تطوان شد [۸] و هنگامیکه از این سفر موفقیت آمیز بازگشت، سلطان او را به وزارت منصوب کرد.
3 سال بعد، سلطان محمّد او را برای پیگیری کاری که در جهت صلح و تفاهم در اسپانیا آغاز کرده بود، با مالی فراوان در رأس هیأتی به عنوان سفیر خود به مالت و ناپل فرستاد تا اسیران مسلمانی را که در آن دو جا زندانی بودند، آزاد کند. در همین مأموریت بود که او سفرنامه البدرالسافر را نوشت. این هیأت در ذیحجه 1195 از مراکش حرکت کرد. در این سفر پیمان نامهای بین ابن عثمان و نماینده پادشاه ناپل و سیسیل (فردیناند اول پسر پادشاه کارلوس سوم) در 12 ذیقعده 1196 مبنی بر صلح و سازش در ناپل امضا شد.
در آغاز سال 1200ق سلطان محمد، ابن عثمان را با هدایایی نزد سلطان عبدالحمید عثمانی، به استانبول فرستاد و وی با هیأت تحت سرپرستی خود در اواخر همان سال وارد استانبول شد. سلطان عبدالحمید کسانی را به استقبال وی فرستاد و او در 27 شوال با سلطان دیدار کرد. جزئیات این دیدار در سفرنامه وی آمده است. پس از آن ابن عثمان مدتی طولانی در استانبول ماند و از جاهای مختلف و دیدنی آن شهر و دیگر شهرهای آن دیار بازدید کرد و با برخی از شاعران ترک، مانند صدقی مصطفی، آشنا شد.
او در رجب 1201 از استانبول به حجاز رفت و همزمان با خروج او جنگ عثمانی و روسیه آغاز شد و او که وعده مساعدت به ترکان داده بود، ضمن سرودن ابیاتی از دلاوریهای سربازان ترک ستایش کرد. ابن عثمان در 9 ذیحجه 1201 وارد مکه شد و ضمن به جای آوردن مراسم حج 18 روز در آن شهر ماند.
آنگاه به فلسطین رفت و از شهرهای قدس و عکا و نیز امیر جَزّاز، فرمانروای فلسطین، دیدار کرد. پس از آن از طریق دریا آهنگ دیدار قبرس کرد، اما در بین راه کشتی دچار آشوب دریا شد و او ناچار به طرف تونس رفت و پس از چند روز به مغرب بازگشت و در رمضان 1202 به پایتخت وارد شد.
پس از آن برای استراحت و دیدار با خانوادهاش به مکناس رفت، اما سلطان محمد از او خواست بیدرنگ به تلمسان برود و با اسیران الجزایری که از اسپانیا باز میگشتند، همراهی کند. ابن عثمان در سفرنامهاش احراز المعلی از تبادل اسیران میان الجزایر و اسپانیا و نیز از دیدار با اسیران بازگشته الجزایری و نقش سلطان محمد در آزادی آنان و پولهایی که در این راه صرف شده، به تفصیل سخن گفته است. او از عهده انجام مأموریت تازه نیز به خوبی برآمد. پس از بازگشت از این مأموریت به زادگاهش رفت تا چندی به استراحت بپردازد. ابن عثمان پس از مدتی اقامت در مکناس به منصب وزارت خویش در کاخ سلطنتی فاس بازگشت.
دوره سلطنت زید بن محمد
رجب 1203 سلطان محمد درگذشت و فرزندش یزید که در تاریخ مراکش به سنگدلی و خشونت معروف است، به سلطنت رسید. نقش و مسئولیت ابن عثمان در دوران کوتاه سلطنت وی چندان روشن نیست.
از اسناد خزانه ملی مادرید، قسمت مربوط به روابط اسپانیا و مغرب که به وسیله بالاو انتشار یافته، چنین برمیآید که چند ماه پس از آن که یزید به سلطنت رسید، وی ابن عثمان را به عنوان سفیر نزد کارلوس چهارم پادشاه اسپانیا فرستاد. در این میان روابط مغرب و اسپانیا به تیرگی گرایید و یزید، ابن عثمان را از سفارت برکنار کرد و در 1205ق/ 1791م پسر عمّ خود علی بن احمد بن ادریس را به جای او گماشت، اما این عثمان اعتنایی نکرد و همچنان به حل مشکلات موجود بین دو دولت سرگرم بود و یزید پس از 5 ماه بار دیگر او را به مقام خود بازگرداند.
دوره سلطنت سلیمان
ابن عثمان در اسپانیا ماند تا خبر مرگ یزید را شنید و به مغرب بازگشت و نزد سلیمان، برادر و جانشین یزید، اعتبار و احترام بسیار یافت. در دوران حکومت سلطان سلیمان، ابن عثمان از برجستهترین رجال سیاسی و حکومتی شمرده میشد، رسیدگی به امور و سیاست خارجی را برعهده داشت و در عین حال در حل و فصل امور داخلی نیز اهتمام میورزید.
در 1212ق/1797م که سلیمان وارد شهر مراکش شد، ابن عثمان به عنوان وزیر اول همراه او بود. در این احوال نفوذ و اقتدار او در سراسر مغرب، جز شهر آسفی، گسترده بود. در این شهر، عبدالرحمان ابن ناصر فرمانروایی داشت و او با هشام، یکی از برادران سلیمان، بیعت کرده بود. سلطان ابن عثمان را مأمور حل مسأله عبدالرحمان کرد و او به امیر آسفی توصیفه کرد تا راه اطاعت پیش گیرد. عبدالرحمان به بهانه بیماری از رفتن نزد سلطان سلیمان سرباز زد، ولی نامهای به او نوشت و در آن اطاعت و انقیاد خود را اعلام کرد.
به طور کلی در دوران قدرت ابن عثمان، روابط مغرب با اسپانیا و دیگر کشورهای اروپا بسیار خوب بود و او که طرفدار صلح و تفاهم در روابط ملل بود، کوشش فراوانی در جهت رفع مشکلات بین دولت مغرب و دیگر دولتها داشت. در 1213ق پیمان صلح و تجارت و دریانوردی بین مغرب و اسپانیا به کوشش او امضا شد [۹].
آثار
ابن عثمان آثار زیادی نوشته که بیشتر آنها سفرنامههایی مبنی بر گزارش سفرهای او به کشورهای مختلف است:
- کتاب الاکسیر فی فکاک الا´سیر که سفرنامه وی در نخستین دوره سفارت او به اسپانیاست، در 1965م به کوشش محمد فاسی در رباط چاپ شده است. نویسنده در این کتاب، تمامی حوادث و رویدادهای سفرش را از آغاز تا انجام به زیبایی شرح داده است. او از مردمان، شخصیتهای سیاسی - اجتماعی، علمی، مذهبی، دانشگاهها و مدارس، بیمارستانها، راهها و خیابانها، مساجد، کلیساها، دیرها و راهبهها، نظامیان و قلعههای نظامی، بازار و اوضاع اقتصادی، چگونگی کشاورزی، پیشرفتهای علمی و صنعتی، زندگی مردم و آداب و سنن و اخلاق و کردار آنان، تا آنجا که در حوزه دید او قرار گرفته، اطلاعات روشن و مفیدی به دست داده است. او با ذکر دقیق رویدادها، از دیدارش با کارلوس سوم پادشاه اسپانیا سخن میگوید و جزئیات احوال او و تاریخچهای از خاندانش را بیان میکند. در این میان از شهرهای بزرگی چون مادرید، و شهرهای بزرگ کهنی چون اشبیلیه، قرطبه، طلیطله و غرناطه با گستردگی بیشتر سخن گفته است. از آنجا که نویسنده مسلمان و دارای غیرت دینی است، از اسپانیا عموماً و از شهرهای بازمانده از دوران حاکمیت اسلام خصوصاً با شیفتگی و دلبستگی ویژه سخن رانده است.
غیرت اسلامی ابن عثمان سبب شده است که وی به هنگام یاد کردن از شهرها و آبادیهای اسپانیا عبارت: «اعادها الله داراسلام» را به کار ببرد و یا پادشاه اسپانیا را «طاغیه» بنامد. به طور کلی وی به هنگام ذکر آثار دیرین اسلامی با تأسف سخن میگوید. اطلاعاتی که ابن عثمان از تاریخ اسلام در اسپانیا و نیز تاریخ مسیحیت و فرمانروایان مسیحی آنجا به دست میدهد، بیانگر چیرهدستی او در تاریخ و سیاست و عقاید است.
- دو سفرنامه دیگر از ابن عثمان باقی مانده که یکی احراز المعلّی والرقیب فی حج بیتالله الحرام وزیارة القدس الشریف والتبرک بقبر الحبیب است که سفرنامه وی به کشور عثمانی و مکه و فلسطین است و نسخهای از آن در خزانه زیدانیه وجود دارد [۱۰] و دیگر البدرالسافر فی افتکاک الا´ساری من یدالعدوّ الکافر که نسخهای از آن نیز در همانجا موجود است [۱۱].
- اثر دیگری با عنوان منظومة فی المناسک نیز به او منسوب است [۱۲].
پانویس
منابع
- ابن عثمان، محمد، الاکسیر فی فکاک الا´سیر، به کوشش محمد فاسی، رباط 1965م
- سلاوی، احمد، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضاء، 1376ق/1956م
- فاسی، محمد، «الکاتب الوزیر محمد بن عثمان المکناسی»، مجلة معهد المخطوطات العربیة، قاهره، 1381ق/1961م
- کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1957م
- مراکشی، عباس، الاعلام بمن حلّ مراکش، فاس، 1357ق/1938م.