حمودیان
حمودیان سلسلهای شیعه مذهب در اندلس بود که توسط علی بن حمود در سال ۴۰۷ با استفاده از شرایط آشفته دستگاه خلافت اموی و قتل سلیمان بن حکم، خلیفه اموی، تأسیس شد و به مدت ۴۰ سال بر بخشهایی از اندلس حکومت کرد تا سرانجام در عهد محمد بن ادریس دوم، امویان توانستند بار دیگر خلافت را به دست بگیرند و به عمر حکومت طایفه حمودی پایان دهند[۱].
نام | سلسله حمودیان |
---|---|
مؤسس | علی بن حمود |
سال تأسیس | 407 ق. |
مذهب | شیعه |
قلمرو | اسپانیا
پرتغال جبل طارق |
دوره تاریخی | 446 - 407 (قرون وسطی) |
خاندان اجدادی | آل حمود |
تأسیس حکومت و خلفای حمودی
علی بن حمود
در اوایل قرن ۵ قمری بود که سلیمان بن حکم حکومت ولایات سبته و طنجه را به فردی به نام علی بن حمود که نسب وی به ادریسان مغرب میرسید، واگذار کرد و همچنین قسمتهای جنوبی اندلس، جزیره خضرا، را نیز به برادر علی یعنی قاسم بن حمود اعطا کرد. در این زمان که دستگاه خلافت از آشفتگی فراوانی رنج میبرد، علی با به تحریک فردی به نام خیران که از سرداران بربر بود علیه سلیمان شوریدو توانست وی را شکست داده و قرطبه را فتح کند. پس از تصرف قرطبه سلیمان و پدرش حکم به دستور علی به قتل رسیدند و خود علی نیز با لقب متوکل علیالله به مسند خلافت رسید.وی پس از چندی حکومت شرایط سختی را برای مردم قرطبه به وجود آورد که سبب شورش علیه وی شد که وی به خشونت همگی را سرکوب کرد و همچنین رفتار بد وی موجب رنجش بربرها علیالخصوص خیران شد.در همین حال فردی به نام عبدالرحمن توانست به کمک خیران و امیران سرقسطه، شاطبه و والنسیا شورش بزرگی را علیه علی بن حمود به راه بیندازد و علی نیز دست به اقدام متقابل زد و آماده نبرد شد اما توسط ۳ تا از غلامان خود کشته شد.
قاسم بن حمود
پس از علی، برادرش قاسم با لقب مأمون به جای برادر نشست و تا سال ۴۱۳ حکومت قرطبه را برعهده داشت. در همین سال بود که بردار زادهاش، یحیی بن علی علیه وی شورید و مدعی خلافت شد و به قرطبه حمله برد و چون قاسم تاب مقاومت نداشت از مقابله با وی گریخت و به اشبیلیه رفت اما بار دیگر توانست با جمعآوری نیرو به پایتخت آمده و حکومت را بازپس بگیرد. اما یحیی آرام ننشست و بار دیگر قرطبه را متصرف شد و اینبار قاسم را به زندان افکند. قاسم تا عهد ادریس بن علی در زندان بود و سرانجام به دستور وی به قتل رسید.
یحیی بن علی
یحیی پس از به دست گرفتن قدرت با لقب معتلی به تخت خلافت رسید. در عهد وی، قرطبه به شخصی به نام عبدالرحمن بن عطلف یفرنی واگذار شد و خود مقر حکومت را به مالقه منتقل کرد. اما در غیبت وی اهالی قرطبه درصدد شورش برآمدند و با عبدالرحمن ناصر با لقب معتمد بیعت کردند اما اقدامات آنها محقق نشد تا اینکه توسط یحیی سرکوب شدند.
جانشینان یحیی
پس از یحیی، بردارش ادریس بن علی که ولایت طنجه و سبته را برعهده داشت با لقب متاید الله به مسند خلافت اندلس رسید. ادریس پایتخت را مالقه انتخاب کرد که محل و مقر اصلی طایفه حمودی بود. دوران حکومت ادریس نسبتاً طولانی بودو تا سال ۴۳۱ پایدار ماند.
پس از وی، پسرش محمد بن ادریس به حکومت رسید که حکومت وی نیز دوامی نداشت هم چنانکه در دوران حسن بن یحیی حمودی، جانشین محمد، چندان نپایید و در سال ۴۳۴ درگذشت.
زوال حمودیان
پس از آن بربرها با ادریس دوم با لقب عالی بیعت کردند و او را به مسند رساندند. با توجه به شخصیت هنری و ادبی وی، مملکت از امور سیاسی عقب ماند و در نتیجه باعث بروز تمرد یاغیان و جسورتر شدن آنها شد که توانستند در سال ۴۳۸ وی از حکومت برکنار و با محمد بن قاسم با لقب مهدی بیعت کنند. وی برعکس ادریس دوم، شخصی جسور و قدرتمند بود که باعث نگرانی گروهها به خصوص بربرها شود. پس وی از سلطنت خلع و محمد بن ادریس دوم با لقب مستعلی به حکومت رساندند. در دوران وی نیز به مانند اسلافش، هرج و مرج و شورش در سراسر حکومت بیداد میکرد و موجب رنجش بیش از پیش اهالی اندلس شده بود تا اینکه در سال ۴۴۶ شخصی به نام بادیس بن حبوس بر مالقه دست یافت و محمد را دستگیر و به افریقیه فرستاد. بدین ترتیب حکومت حمودیان پس از ۴۰ سال برافتاد و باردیگر خاندان اموی توانستند قدرت را به دست بگیرند.
تشیع در دوره حمودی
یکی از ویژگیهای خلافت حمودی آن است که توانست فضای بسته فرهنگی و اجتماعی عهد اموی را بشکند و محیط نسبتاً آزادی برای انتشار و تبلیغ افکار گروههای مختلف به وجود بیاورد. از مهمترین پیامدهای این فضای باز، گسترش اندیشههای شرقی در اسپانیای اسلامی از طریق آثار علمی بود در این بین به دلیل حمایت حمودیان از مذهب تشیع، تفکرات و اندیشههای گسترش چشمگیری یافت و بسیاری از بدگوییهایی که بر اثر تبلیغات گسترده امویان بر این مذهب بود، تعدیل شد و تا حدودی از بین رفت. با این حال حمودیان بر مذهب خود تعصب چندانی نداشته و سعی بر گسترش آن با هر ابزاری نبودند در واقع میتوان گفت که آنها شیعیان معتدلی بودند که اعتقادات خود را بر باورهای کلی از این مذهب ساخته بودند. از این رو تفاوت زیادی با فاطمیان یا آلبویه که از تفکرات کلامی مدون برخوردار بودند، داشتند. آنان برخی از مبانی عمومی شیعه را باور داشتند و معتقد بودند که دین جز با امامت تمام نمیشود. براساس باورهای مذهبی این خاندان، امامانی همچون علی بن ابی طالب و حسین بن علی تنها افراد شایسته روزگار خود برای خلافت بوده و دیگران غاصبان آن هستند؛ بنابراین شناخت امام زمان خود بر هر مسلمانی واجب است تا غصبی خلافت ایجاد نشود. با این همه میتوان گفت که شیعه حمودیان ظاهری و بدون مبانی عمیق اعتقادی و فلسفی است و اساس کار و عمل آنها نیز مبتنی بر رفتارهای مذهبی خلفای فاطمی است.