ابن حجر عسقلانی
ابوالفضل شهابالدین احمد بن علی کنانی عسقلانی معروف به ابن حجر عسقلانی از علمای بزرگ حدیث، فقه شافعی و مورخ بود.
ابوالفضل شهابالدین احمد بن علی عسقلانی | |
---|---|
نام کامل | ابوالفضل شهابالدین احمد بن علی بن محمد کنانی عسقلانی |
نامهای دیگر | ابن حجر عسقلانی |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 773 ق، ۷۵۰ ش، ۱۳۷۲ م |
محل تولد | قاهره |
سال درگذشت | 852 ق، ۸۲۷ ش، ۱۴۴۸ م |
محل درگذشت | قاهره |
دین | اسلام، شافعی |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار |
|
فعالیتها | قاضی، خطیب |
زندگینامه
در بیست و دوم شعبان سال 773 ق، در قاهره متولد شد[۱]. پدر وی علیبن محمد عسقلانی (720 - 777 ق) نیز اهل علم بود و نیابت در حکم و قضا را برعهده داشت. ابنحجر پیش از چهار سالگی پدر خود را از دست داد و سپس یکی از بازرگانان مشهور به نام زکیالدین ابوبکر علی الکارمیالخَرّوبی وصایت ابنحجر را بنا به وصیت پدرش برعهده گرفت. ابنحجر در پنج سالگی به مکتب فرستاده شد و در آنجا قرآن را فراگرفت. در یازده سالگی با وصیّ خود به مکه رفت و در آنجا مجاور شد[۲].
استادان
ابنحجر بههنگام مجاورت در مکه (785 ق)، علم حدیث را نزد محمدبن عبداللهبن ظهیره آموخت و کتاب عمدهُالاحکام ابن سرور جماعیلی را نزد او خواند و در بازگشت به مصر (786 ق) باز به فراگرفتن حدیث مشغول شد. در مکه نیز صحیح بخاری را از عفیف نشاوری استماع کرد، در هفده سالگی فقه و عربی و حساب را از یکی از اوصیای خود فراگرفت، و نیز در نزد ابومحمد اَبْناسی فقه خواند[۳].
ابنحجر در سفرهای متعدد خود به خانه خدا، شام، قدس، یمن، عدن، و اسکندریه هیچگاه از کسب علم غفلت نمیکرد و هرجا شیخی و فقیهی مییافت که میتوانست از او حدیثی بشنود و فایدهای برگیرد، بیدرنگ به دیدنش میشتافت[۴].
فعالیتهای علمی
برجستهترین شاگرد ابنحجر که از معتقدان و پیروان او نیز بوده است، محمدبن عبدالرحمن سخاوی است که شرح حال او را در سه کتاب الضوءاللامع، الذیل علی رفعالاصر، و الجواهر و الدّرر فی ترجمه شیخالاسلام ابنحجر به رشته تحریر آورده است.
چون ابنحجر در فقه، حدیث، و تفسیر تبحّر یافت در مدارس مختلف به تدریس پرداخت. سخاوی نام دروس و مدارسی را که ابنحجر در آنها تدریس کرده است چنین نام میبرد: تفسیر در حَسَنیّه و منصوریه؛ حدیث در بیبر سیّه، جمالیّه، زینبیّه، شیخونیّه، جامع طولون و قبه منصوریّه؛ اسماع حدیث در محمودیّه؛ فقه در خَرّوبیه، فخریه، شیخونیه، صالحیه، صلاحیه، و مؤیّدیه[۵].
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
در 811 ق وظیفه افتاء در دارالعدل به ابنحجر محول گردید که ظاهراً چندین سال این وظیفه را برعهده داشته است [۶]. ابنحجر علاوه بر فتوی به ایراد خطبه در مساجد مصر نظیر جامع الازهر و جامع عمروبنالعاص نیز میپرداخت [۷].
از جمله وظایف ابنحجر، کتابداری کتابخانه مدرسه محمودیه بود که نفیسترین کتابها را داشت و این کتابها را قاضی برهانالدین ابراهیمبن عبدالرحیم ابنجماعه جمع کرده و در آن آثار به خط مؤلفان فراوان بود. بیشتر این کتابها را پس از او جمالالدین استادار گرفت و آن را وقف مدرسه خود کرد. ابنحجر پس از تصدی کتابداری این کتابخانه دو فهرست برای آن تنظیم کرد: فهرستی موضوعی بر طبق علوم و فهرستی بهترتیب حروف الفبا برای اسامی کتابها. ابنحجر هفتهای یک روز در این کتابخانه کار میکرد و توانست کتابهایی را که پیش از او از این کتابخانه مفقود شده بود بازگرداند[۸].
ابنحجر بهسبب دانش پهناور خود در حدیث و فقه شایستگی بیچون و چرایی برای منصب قضا داشت. از اینرو تقریباً از سال 824 ق تا پایان عمر بهطور ناپیوسته به امر نیابت در قضا، قضاوت و سمت قاضیالقضاتی اشتغال داشت. به گفته سخاوی مدت جلوس او بر مسند قضا در سراسر زندگیش کمی بیش از بیستویک سال بود.
آثار
ابنحجر یکی از پرکارترین مؤلفان جهان اسلام است. تألیفات وی بهطور عمده در حدیث، رجال، و تاریخ است. مهمترین کتاب او در حدیث، فتحالباری بشرح حدیث البخاری و از جمله کتب مهم او در تاریخ، الدُّرَرُالکامنه فی اعیانالمائهالثامنه و کتاب اِنباءُالغُمر بابناءِالعمر است. از دیگر آثار مشهور وی که شاید مهمترین کتاب در علم رجال باشد کتاب الاصابه فی تمییزالصحابه است. تألیفات ابنحجر بسیار است و بخش قابل ملاحظهای از آنها به چاپ رسیده است. فهرستی از آثار او در کتابهای سخاوی و در شَذراتُالذّهب و دیگر کتب شرح حال او آمده است.
درگذشت
ابنحجر در 28 ذیحجه سال 852 ق پس از یک ماه بیماری درگذشت و در گورستان بنی الخرّوبی میان مرقد امام شافعی و شیخ مسلم سُلَمی در برابر جامع دیلمی به خاک سپرده شد.
پانویس
- ↑ ابنحجر عسقلانی، احمدبن علی. انباء الغمر با بناء العمر. حیدرآباد دکن:[بینا]، 1392 ق. = 1350.
- ↑ همو. تبصیر المنتبه بتحریر المشتبه، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت: المکتبه العلمیه،تاریخ مقدمه 1964 م. = 1383 ق. = [1343].
- ↑ همو. الدرر الکامنه فی اعیان المأئه الثامنه. حیدرآباد دکن: 1392 ق. = 1350.
- ↑ حسینی، محمدبن علی. ذیل تذکره الحُفّاظ للذهبی. در لحظ الالحاظ تقی الدین محمدبن فهدالمکی. به کوشش احمد رافع طهطاوی. بیروت: داراحیاء التراثالعربی، مؤسسه التاریخالعربی،[بیتا].
- ↑ سخاوی، محمدبن عبدالرحمن. التبر المسبوک، قاهره: مکتبه الکلیات الازهریه،[بیتا].
- ↑ همو. الذیل علی رفع الاصر، به کوشش جوده هلال و محمد محمود صبح، قاهره:[بینا]، 1966 م. = 1386 ق. = 1345.
- ↑ عزالدین، محمد کمالالدین. التاریخ و المنهجالتاریخی لابنحجر، بیروت:[بینا]، 1984 م. = 1405 ق. = 1363.
- ↑ عزالدین، محمد کمالالدین. التاریخ و المنهجالتاریخی لابنحجر، بیروت:[بینا]، 1984 م. = 1405 ق. = 1363.