القاعده در یمن

القاعده یمن یا انصار الشریعهٔ یمن (عربی: جماعة أنصار الشريعة باليمن) یک گروه جهادگرایی سلفی است که هدف برپایی امارت اسلامی در یمن و باقی شبه‌جزیره عربستان دارد. ریاست این گروه را ناصر وحیشی به عهده داشت و این گروه از زیر شاخه‌های سازمان القاعده در شبه جزیره عربستان است[۱].شاخه‌ القاعده در یمن که جنبش انصار الشریعه نامیده می‌شود، شاخه‌ای فرعی از شاخه‌ اصلی القاعده در این منطقه با نام "سازمان القاعده جزیرة العرب" است.

پرچم انصار شریعه یمن

رهبران

این گروه، پیرو تفکر موسوم به «سلفی‌گری جهادی» است و با حضور نیروهای آمریکایی در یمن و جزیرة العرب اعلام مخالفت کرد و هدف خود را برپایی «امارت اسلامی» عنوان می‌دارد. در حال حاضر در رأس این گروه ناصر الوُحیشی (با کنیه‌ ابوبصیر) قرار دارد. پیش از الوحیشی، علی الحارثی (نفر اول القاعده در یمن) در رأس این گروه قرار داشت که در نوامبر 2002 در حمله یک پهپاد آمریکایی که ماشین او را در صحرای استان مأرب با موشک هیلفایر هدف قرار داد؛ کشته شد. واشنگتن علی الحارثی را به مشارکت در طرح‌ریزی و اجرای عملیات حمله به ناو یو اس اس ککول در بندر عدن در سال 2000 متهم می‌کرد که طی آن 17 نفر از تفنگداران دریایی آمریکایی کشته شده و 39 تن دیگر زخمی شدند.

ناصر الوحیشی

رهبر انصار الشریعة از حلقه ‌نزدیکان اسامه بن لادن به شمار می‌رفت. الوحیشی منشی مخصوص بن لادن بود ولی پس از حمله آمریکا به افغانستان، در سال 2001 افغانستان را ترک کرد ولی در ایران دستگیر شد. ایران او را به مقامات یمنی تحویل داد و آنان نیز وی را بدون محاکمه به زندان دستگاه اطلاعاتی یمن در صنعا منتقل کردند. الوحیشی درحالیکه هنوز در زندان بود در سال 2004 به عنوان «امیر سازمان القاعده در یمن» انتخاب شد. وی دو سال بعد در سال 2006 موفق شد به همراه 26 تن دیگر از زندانیان القاعده از زندان بگریزد. در طی سه سالِ بعد از فرار، الوحیشی موفق شد حیات تازه‌ای به القاعده در یمن ببخشد. پس از آن نیز موفق شد دو شاخه القاعده در یمن و عربستان را با یکدیگر ادغام کرده و در ژانویه 2009 شاخه «قاعدة الجهاد در جزیرة العرب» را تحت رهبری خودش تأسیس کند. سعید الشهریِ عربستانی نیز به عنوان معاون وی انتخاب شد و قاسم الریمیِ یمنی نیز در سمت مسئول نظامی سازمان قرار گرفت.

بازی خطرناک عربستان

ادغام دو شاخه یمنی و سعودی القاعده پس از حملات سنگین نیروهای سعودی به القاعده‌ عربستان در سال 2004 صورت می‌گرفت که یمن را تبدیل به پناهگاهی امن برای سعودی‌های فراری و مرکزی برای آموزش و برنامه‌ریزی و تسلیح و نقطه حرمتی برای انجام عملیات ضد منافع سعودی و یمنی و آمریکایی کرده بود. باید در نظر داشت که عربستان در ارتباط با القاعده سال‌های سال است بازی خطرناکی را در پیش گرفته که بارها نیز از طرف آگاهان نسبت به آن هشدار داده شده است. حکام سعودی قائل به این هستند که از نیروهای تکفیری خصوصا القاعده (و امروزه نیز النصره و داعش و ...) در مسیر حذف دشمنان خود استفاده کنند، ولی این حمایت تا جایی است که این نیروها از «عبای اطاعت سعودی» بیرون نیامده و ضد منافع عربستان کاری نکنند که در آن صورت با سرکوب شدید عربستان مواجه خواهند شد. سرّ حمایت از القاعده بیرون از عربستان و مبارزه با آن در داخل عربستان را باید در همین نکته جست. هرچند که آگاهان معتقدند با توجه به نوع تفکر گروه‌های تکفیری، حمایت عربستان از آنان شبیه کسی است که با دست آغشته به بنزین، سعی دارد آتش به جان دیگران بیندازد و بدیهی است که این آتش دیر یا زود به جان خود وی خواهد افتاد.

عملیات‌های القاعده یمن

این سازمان چند عملیات مهم در تاریخچه خود ثبت کرده که مهم‌ترین آنها حمله سفارت آمریکا در 17 سپتامبر 2008 بوده است. دیگر عملیات مهم آنان تلاش ناکامشان برای ترور وزیر کشور وقت عربستان سعودی شاهزاده محمد بن نایف (ولی عهد در حال حاضر) در 27 آگوست 2009 بوده است. بعد از ادغام دو شاخه یمنی و سعودی القاعده، واشنگتن اعلام کرد که القاعده‌ جزیرة العرب تهدید بزرگی است، حتی بزرگتر از تهدید شاخه‌های القاعده در افغانستان و عراق. و دو عملیاتی که به این گروه منتسب شد، تهدید بزرگی برای آمریکا تلقی گردید: در 25 دسامبر 2009 عمر فاروق عبدالمطلب (نیجریه‌ای الاصل) تلاش کرد بمبی را در هواپیمای غیرنظامی که در حال نزدیک شدن به دیترویت بود منفجر کند. 9 ماه پس از این عملیات نیز در اکتبر 2010 یک بسته پستی حاوی مواد منفجره از صنعا به آدرس دو سازمان یهودی در شیکاگو ارسال شد ولی این بسته‌ها ردیابی شده و عملیات ناکام ماند. القاعده یمن متهم شد که در پس این عملیات قرار داشته است. مقامات آمریکایی معتقد بودند که شیخ یمنی انور العولقی (که در آمریکا به دنیا آمده بود) مغز متفکر این عملیات بوده است. العوقلی در حمله یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی در سپتامبر 2011 در استان شبوة به همراه فرزندش عبدالرحمن و یک شهروند آمریکایی پاکستانی‌الاصل به نام سمیر خان (که گفته شد مسئول مجله انگلیسی زبان القاعده با عنوان انسپایر بوده است) کشته شدند.

امارت اسلامی در یمن

سازمان انصار الشریعه در سال 2011 و همزمان با انقلاب مردمی ضد حکومت علی عبدالله صالح موفق شد بر کل استان أبین و منطقه عزّان در استان شبوة سیطره پیدا کند و در آن «امارت اسلامی» برپا کرد. برخی‌ها علی عبدالله صالح را متهم می‌کنند که در تسهیل سقوط این شهرها به دست القاعده و همچنین در تسلیم سلاح‌های متوسط و سنگین گارد ریاست‌جمهوری و سازمان امنیت مرکزی به القاعده دست داشته است. انصارالشریعه پس از برپایی امارت اسلامی در این مناطق تا یک سال بعد حکومت داشته و اقدام به کارهای حکومتی و فعالیت‌های دولتی مرسوم ‌می‌کرد تا آنکه این مناطق در عملیات‌های ارتش یمن در اواسط سال 2012 از دستش خارج شد.

اقدامات بعد از فروپاشی امارت اسلامی

پس از این جریان نیروها و سران سازمان به استان حضرموت منتقل شدند و این استان از سال 2012 به بعد تبدیل به دژی برای آنان و منطقه حرکت برای عملیات‌هایشان گردید. از جمله این عملیات‌ها می‌توان به عملیات حمله به مقر منطقه‌ شرقی نظامی در شهر المکلا و همچنین عملیات دیگری ضد نیروهای سازمان امنیت مرکزی در شهر سیئون اشاره کرد که ده‌ها کشته و زخمی به جا گذاشت. این سازمان در سال 2012 نیز ضد نیروهای ارتش یمن که برای انجام رژه در میدان السبعین [سال 1970] صنعا (به مناسبت سالروز وحدت یمن جنوبی و شمالی) خود را آماده می‌کردند حمله‌ای صورت داد که طی آن 92 تن کشته شده و صدها تن مجروح شدند. عناصر القاعده همچنین در پنجم دسامبر 2013 به مقر وزارت دفاع یمن و بیمارستان العرضی حمله برده و طی آن ده‌ها نظامی و پزشک و فرد غیر نظامی را به قتل رساندند. در سپتامبر 2013 یک روزنامه‌نگار آمریکایی با نام لوک سامرز در صنعا ربوده شد. هنگامی القاعده در اواخر سال 2014 تهدید کرد وی را به قتل خواهد رساند، نیروهای آمریکایی (در اولین عملیات اعلام شده از این نوع) اقدام به هلی بورن نیرو از هلی‌کوپترهای آپاچی (با حمایت هواپیماهای درونز) در محل نگهداری سامرز کردند ولی در این عملیات سامرز به همراه یک معلم اهل آفریقای جنوبی که همراه او زندانی بود، کشته شد. در کنار این عملیات‌ها می‌توان به انجام برخی عملیات‌های انتحاری ضد نیروهای انصار‌الله اشاره کرد که البته این عملیات‌ها از ارزش نظامی چندانی برخوردار نبوده‌اند.

نفوذ در برخی قبایل

نیروهای القاعده در برخی مناطق قبایلی دارای نفوذ هستند (خصوصا که اسامه بن لادن هم یمنی الاصل بوده و در این کشور، روابط قبیله‌ای نقش مهمی ایفا می‌کند). خصوصا حملات هواپیماهای آمریکایی به این مناطق که در نتیجه آن غالبا افراد غیرنظامی بی‌گناه به خاک و خون کشیده می‌شوند هم خود بعضا به نفوذ القاعده در این مناطق کمک می‌رساند. انصار الشریعه تمایل دارد قبایل یمنی (و حتی اگر توانست کل مردم) را به خود جذب کند و به جای فعالیت در دایره نخبگانی، حکومت شرع را به میان مردم بکشاند و از این طریق تفکر سلفی‌گری جهادی را گسترش دهد. از مهم‌ترین سران قبیله که این گروه موفق به جذب آنها شده می‌توان به طارق الذهب، از شیوخ قبیله «قیفة» اشاره کرد که از طرف این سازمان به عنوان «امیر» شهر رداع (مرکز استان البیضا) منصوب شد، هرچند که بعد از وساطت قبیلگی مجبور به عقب‌نشینی از آنجا گردید. بعد از آنکه نیروهای انصار‌الله به دلیل بی توجهی دولت مجبور شدند خود اقدام به دفاع از مردم و مراکز خود کرده و در همین راستا در سپتامبر 2014 بر صنعا مسلط شده، و پس از آن به شهر رداع در استان البیضا نیز وارد گردیدند، درگیری نظامی مستقیم بین نیروهای القاعده و هم‌پیمانانشان و نیروهای انصارالله و هم‌پیمانانشان آغاز گردید. در این زمان نیروهای القاعده سعی داشتند با انتشار دروغ و تبلیغات، خود را به عنوان «مدافعان اهل سنت» در مقابل «رافضی‌ها» جلوه دهند. جنگ بین انصارالله و القاعده با پیشروی‌های گسترده‌ انصار‌الله همراه بوده و پس از فرار عبد ربه منصور هادی رئیس‌جمهور مستعفی (که دوره ریاست‌جمهوری‌اش نیز به پایان رسیده بود)، پیشروی‌های آنان سرعت بیشتری گرفت و برخی تحلیل‌گران معتقدند دلیل ورود مستقیم عربستان به جنگ با انصارالله و مردم یمن آن است که فهمیده القاعده دیگر توان مقابله با آنان را نخواهد داشت و اگر هنوز رمقی در القاعده بود، عربستان خودش را وارد این درگیری پرهزینه نمی‌کرد[۲].

پانویس