خواجه نظام الملک

ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق طوسی پسر علی پسر اسحاق طوسی شناخته شده به خواجه نظام‌الملک طوسی، وزیر نیرومند دو تن از شاهان دوره سلجوقیان در ایران بود. وی نیرومند‌ترین وزیر در دودمان سلجوقی بود و سلجوقیان نیز در زمان وی به اوج نیرومندی رسیدند. او بیست و نه سال به سیاست درونی و بیرونی سلجوقی سو می‌داد.

خواجه نظام الملک
خواجه نظام الملک.jpg
نام کاملابوعلی حسن بن علی بن اسحاق طوسی
نام‌های دیگرنظام‌الملک طوسی، خواجه نظام‌الملک
اطلاعات شخصی
روز تولد۴۰۸ق. جمعه ۲۱ ذی‌القعده
محل تولدخراسان، طوس، نوقان
روز درگذشت۴۸۵ق. رمضان
محل درگذشتکرمانشاه یا نهاوند،
دیناسلام، شافعی
آثارتقویم جلالی سیاست‌نامه(یا سیرالملوک)

خواجه ‌نظام‌‌‌الملک توسی در سال 408 هجری در شهر نوقان طوس در خراسان دیده به جهان گشود. شغل پدرش علی ابن اسحاق، دهقانی بوده و از یاران محمود سبک تکین به شمار می‌آمد. خواجه‌ نظام‌الملک نیز در کودکی به همراه پدر به دهقانی پرداخت و در همان زمان نزد وی قرآن را ختم کرد و پس از آن پدرش وی را به کسب علم و دانش و آموختن لغت و نحو واداشت.

زندگی‌نامه

نام اصلی خواجه نظام‌الملک، ابوعلی حسن و نام پدرش ابوالحسن علی بود و نام پدر او نیز علی بن اسحق بن عباس بود که از دهقان‌ زادگان بیهق بود، علی بن اسحاق که کنیه‌ اش ابوالحسن بود در نویسندگی و حسابداری دستی داشت.

او در دستگاه حکمران خراسان داخل شده بود و خدمت می‌ کرد. منزل اصلی خاندان او نیز بیهق بود، ولی ابوالحسن علی را پس از آن‌ که در مشاغل دیوانی ترقی کرده بود مامور اداره اموال دولتی در ناحیه طوس کرده بودند‍ و او آنجا اقامت کرده و متاهل شده بود و سه پسر او در طوس به دنیا آمده بودند که بزرگ‌‌ترین آن‌ ها همین حسن یعنی نظام‌الملک بعدی بود.

چون حسن به سن تعلم رسید، مقدمات علوم را فراگرفت. همین‌ که در حدود بیست سالگی از تحصیل فقه و حدیث و سایر علوم شرعی و فنون ادبی فارغ شد و فاضلی عالم و دبیری توانا گشت، به اعمال دیوانی مشغول شد. گفته‌ شده که خواجه در خانه دهقانی نشو و نما یافت.

دهقان در قاموس سیاسی و برخلاف دوره‌های بعد که غالبا به زارعان بی‌زمین گفته می‌شد، در زمان خواجه و پیش از آن نشانه نسب و بزرگ‌‌زادگی بومی بود. دهاقین در زمان ساسانیان مالکان بومی بودند که در سلسله‌ مراتب اجتماعی و اقتصادی و همچنین ایجاد قدرت نقش به‌ سزایی داشتند. دهقانان به همین مفهوم به سده‌های ابتدایی اسلام منتقل‌ شده است.

خواجه در 21 سالگی با انحطاط سلطنت غزنوی و هجوم ترکمانان سلجوقی به خراسان به خدمت سلجوقیان وارد شد. خواجه بعد از شکست مسعود در دندانقان به سال 432 در ماوراء‌النهر به دستگاه سلجوقیان پیوست اما پس از آزار و اذیت‌‌هایی که از ابن شاذان عمید بلخ دید به مرو رفت و به دستگاه چغری‌ بیگ پیوست و به مدت 10 سال یعنی تا سال 444 در خدمت آنان بود.

تنها سلجوقیان بودند که با گسترش متصرفات خود، وحدت ملی ایران را ممکن ساختند. طغرل‌‌بیگ ری را پایتخت خود قرار داد و در میانه قرن پنجم با تصرف بغداد سلطه خود را تا کانون قدرت معنوی امپراطوری گسترش دادند و دست آل‌ بویه را از خلافت در بغداد کوتاه کردند.

سلجوقیان برای اداره متصرفات وسیع خود از دانش و تجربه بهره‌ایی نداشتند و مجبور شدند فرهیختگان و کارگزاران باتجربه ایرانی را به خدمت گیرند که در راس ایشان خواجه نظام‌الملک قرار داشت که با قبول وزارت دو شاه مقتدر سلجوقی، در عمل و نظر در تمرکز وحدت سیاسی و ملی ایران کوشید.

در ده سالی که خواجه در خدمت چغری‌ بیگ بود، طغرل در مناطق مرکزی ایران به لشگرکشی پرداخت و در 455 درگذشت و به علت اینکه پسری نداشت، آلپ‌ارسلان جانشین او شد. در پادشاهی آلپ ارسلان، نظام‌الملک دستی باز در نظارت بر گردش امپراطوری داشت.

از این گذشته، وی وقت زیادی را صرف امور نظامی می‌کرد. او فرمانروایش را در سفر‌های جنگی همراهی می‌نمود و نیز خود در راس، سپاهیان را در جنگ‌ها فرماندهی می‌کرد ازجمله سفر‌هایی به فارس که پیروزی‌هایش در هردو جنگ بر شهرت و اعتبارش بسیار افزود.

خواجه نظام‌الملک در حدود بیست و نه سال و هفت ماه و کسری وزارت در زیر دست آلپ ارسلان و ملک‌شاه در اداره امور و فتح بلاد و سرکوبی مخالفین این دو پادشاه چنان کفایت و حسن تدبیر به خرج داد که دولتی وسیع از حلب تا کاشغر را تحت امر ایشان آورد و نام و نشان آن دو سلطان را در شرق و غرب عالم معلوم آن زمان جاری کرد تا آنجا که باید قسمت عمده شهرت و پیشرفتی را که در کارها نصیب آلپ ارسلان و ملک‌شاه شده از برکت خردمندی و کاردانی خواجه دانست.

او حوزه قلمرو حکومت ایران را چنان وسیع کرد که در کلیه این هزار و چهارصد ساله تاریخ اسلام نظیر آن دیده نشده است و در این حوزه جایی نبود که در انجام دادن امر او اندک تأخیری روا دارند.

خواجه نظام‌الملک دارای همتی بالا بود و به ایران عشق می‌ورزید و همواره به دنبال راهی برای رشد میهن و ساختن مدارسی بود که علم را دوباره برای هم‌وطن‌‌هایش رونق بخشد.

آلب ارسلان خواجه را به عنوان وزیر خویش برگزید و او را پدری دلسوز و مهربان می‌پنداشت و هیچ امری را بدون مشورت وی انجام نمی‌داد و خلاف امر وی را نمی‌پسندید؛ پس از اینکه آلب ارسلان لحظات آخر عمرش را سپری می‌‌کرد، فرزندش ملک‌شاه وصیت کرد که در اداره امور حکومتی از رای خواجه سرپیچی نکند و او را پدری دلسوز و مهربان بداند و ملک‌شاه نیز پذیرفت و او را در سمت وزارت باقی نگاه داشت.

خواجه‌‌‌‌‌‌‌ نظام‌الملک در عهد وزارت خود خدمات فرهنگی بسیار عظیمی را انجام داد که بدون تردید می‌‌توان گفت که در طول تاریخ سابقه نداشته است. او به ایجاد و تأسیس مدارس پرداخت که در تاریخ به نام وی و به مدارس نظامیه مشهورند.

همان مدارس هستند که سرمشق دانشگاه‌ها شدند و مهم‌‌ترین آنها عبارتند از:

نظامیه‌های بغداد، موصل، نیشابور، بلخ، هرات، مرو، آمل، گرگان، بصره، شیراز و اصفهان. نهضتی که نظام‌الملک با ساختن نظامیه‌های متعدد به وجود آورد، به زودی و با سرعت شگفت‌آوری از طرف تمامی نقاط ایران و بسیاری دیگر از بلاد کشورهای اسلامی دنبال شد، به طوری که در قرن‌های پنجم و ششم هجری هیچ شهری نبود که در آن مدارس متعدد وجود نداشته باشد.

در این مدارس درس‌هایی چون علوم ادبی، ریاضیات، طب و حکمت، فقه، حدیث، تفسیر تدریس می‌شد و همچنین کلیه مدارس دارای کتابخانه‌هایی معتبر بودند. خواجه دستور داد برای هر کتابخانه، کاتبان، 5 شاهنامه از حکیم طوس فردوسی جاودانه سخن را رونویسی و نگهداری کنند.

هدایای جاودانه برای ایرانیان

  • نخست دستور داد سال‌شمار خورشیدی فراهم شود تا سال‌شمار قمری کنار گذاشته شود.
  • دوم آن‌که دستور داد هزاران بار کتاب شاهنامه فردوسی خردمند بازنویسی شود تا زبان ایرانیان نجات یابد.
  • سوم برافراشتن دانشگاه‌های نظامیه بود که ریشه و پایه دانشگاه‌های امروزی است.

خواجه نظام‌الملک علاوه بر ساختن دانشگاه، خدمات فراوان دیگری هم‌چون آب انبار، گرمابه، بازار، بیمارستان‌ها را به جهانیان عرضه کرد و قرن پنجم را مبدل به شکوفا‌ترین قرون فرهنگی اسلام ساخت.

دیدگاه و روش کشور‌داری

خواجه نظام‌الملک در کتاب سیاست‌نامه از الگوی حکومت یکپارچه مانند حکومت دوره ساسانی و دولت‌های پس از اسلام که از این دولت الگوبرداری کردند مانند بوییان، سامانیان و حتا غزنویان به عنوان الگوی یک نظام آرمانی دفاع می‌کرد.

وی دشمن سرسخت جریان فئودالی زمان بود که به دید او به پراکندگی کشور می‌انجامید، اگر‌چه خود گوی پیشی را در گسترش زمین‌هایش از بزرگ‌‌ترین زمین‌داران زمان خود می‌ربود. وی دشمن سرسخت سران غز بود که می‌ خواستند برای خویش سرزمینی خود مختار و به دور از دید دولت مرکزی داشته باشند و تا توانست کوشید از نیرومندی خانواده شاهی و ترکان خویشاوند با آنها پیشگیری کند و در سر این راه نیز با فشار همینان از کار کنار گذاشته شد.

خواجه نظام‌الملک پیرو کیش سنی و شافعی بود. مورخان خواجه نظام‌الملک را جز کسانی می‌دانند که آخرت را بر دنیا ترحیح می‌داده و همیشه در مجالس علمای دینی حضور داشته است. مشهور است خواجه زمانی که صدای اذان را می‌شنیده مشغول هر کاری بوده از آن دست می‌کشیده و به نماز می‌ایستاده است و اگر موذن در اذان گفتن سستی می‌کرده به او تذکر می‌داده است. در زمان خواجه در ایران اوج وفور نعمت بوده طوری که یکی از سیاحان می‌گوید در ایران نان به فراوانی و با قیمت ارزان یافت می‌شود این در حالی بود که در آن زمان به قول پاپ اوربان مردم اروپا از گرسنگی شکم همدیکر را پاره می‌کردند.

خواجه جهاد را نیز جدی می‌گرفت به صورتی که حکومت سلجوقیان از جانب شرق به شهر کاشغر در چین امروزی و در غرب تا انتهای بخش آسیایی ترکیه امروزی پیشروی کرده بودند و نیروی دریایی ایشان شهر امپراتوری بیزانس را بشدت تهدید می‌کرد.

آثار خواجه نظام‌الملک طوسی

او نویسنده کتاب سیاست نامه (سیر الملوک) است. این اثر با تصحیح هیوبرت دارک توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب در سال 1340 در 372 صفحه منتشر شده‌ است. هم‌چنین وی در پردازش تقویم جلالی با دانشمندانی هم‌چون خیام همکاری داشت، این تقویم در سال 451 هجری تکمیل شد.

هم‌چنین دانشگاه نظامیه بغداد که امام محمد غزالی از آموزگاران آن بود به دستور او برپا شد. نظامیه‌های مشهور دیگر در اصفهان، نیشابور (نظامیه نیشابور)، بصره، موصل و هرات بودند.

القاب خواجه نظام‌الملک طوسی

خواجه نظام‌الملک را در کتاب‌های تاریخی با هفت لقب یاد کرده‌‌اند:

  • وزیر کبیر: از آنجا که در دستگاه سلجوقیان به بزرگی او وزیری یافت نشده بود؛
  • خواجه بزرگ: برای آموزگاری ملکشاه در زمان ولیعهدی؛
  • تاج‌ الحضرتین: برای وزیری دو پادشاه؛
  • قوام‌ الدین: این لقبی مذهبی بود که فقیهان زمان بدو داده بودند؛
  • نظام‌الملک: لقبی که عامه بیشتر وی را با این لقب می‌خواندند. پس از وی در دوره‌های پسین تاریخ بسیاری از وزیران معتمد شاهان در ایران و هند با این لقب خوانده می‌شدند؛
  • اتابک: لقبی که ملکشاه پس از شاهی بدو داده بود؛
  • رضی‌ امیرالمؤمنین: لقبی که خلیفه المقتدی بامرالله در سال 475 بدو داده بود. هم‌چنین بر روی مهر نظام‌الملک این جمله نوشته شده بود: الحمدلله علی نعمه.

ترور خواجه نظام‌الملک طوسی

در واپسین سال‌های پادشاهی ملک‌شاه میان او و خواجه اختلافاتی پیش آمد که سرانجام به کنار گذاشتن او از وزیری و سپس ترور مشکوک خواجه‌ نظام‌الملک انجامید.

وی در 12 رمضان 485 هجری قمری هنگامی که با اردوی شاهی از اصفهان به بغداد می‌رفت در بروجرد در نزدیکی نهاوند به دست کسی که رخت صوفیان را پوشیده بود با ضرب کارد بر سینه و رگش زخمی شد و یک روز پس از آن درگذشت.

کشتن او را در آن زمان به اسماعیلیان پیوند دادند. سی و پنج روز بعد در 15 شوال پس از مرگ او ملک‌شاه نیز درگذشت و برپایه برخی حدس‌های تاریخ‌نویسان به دست هواخواهان خواجه به او زهر خورانده شده بود.

برخی تاریخ‌نویسان نیز برکناری و مرگ او را نتیجه توطئه "ترکان خاتون" همسر ملک‌شاه می‌دانند چرا که نظام‌الملک با ولیعهدی پسر وی محمود مخالف بود. ملک‌شاه پس ار برکناری او تاج‌الملک قمی را جایگزین وی ساخت.

برخی این فرد را نیز انگیزاننده کشتن خواجه می‌دانند. نام قاتل وی را بوطاهر ارانی نوشته‌‌اند که نامبرده بی‌‌درنگ پس از انجام عمل به دست پاسداران خواجه کشته شد.

آرامگاه خواجه نظام‌الملک طوسی

آرامگاه خواجه نظام‌‌الملک بنای دارالبطیخ در محله احمدآباد اصفهان و در کوچه‌ ای به نام خواجه نظام‌الملک واقع است. این بنای کوچک و بی‌‌پیرایه آرام‌گاهی سلجوقی است و در آن حدودا ده قبر وجود دارد که به شاهزادگان و بزرگان سلجوقی نسبت داده می‌شوند.

بر روی اغلب مقبره‌ها سنگ‌های مرمر نفیس قرار گرفته است و بر روی مدفن خواجه نیز سنگ مرمرین بسیار زیبایی قرار دارد که در اطراف آن کتیبه‌ای مزین به آیة الکرسی و کلمات دیگر وجود دارد. مشهور است که خواجه نظام‌‌الملک و سلطان ملک‌شاه نیز در این مکان دفن شده‌اند. هرچند که این بنا به شماره 99 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است اما در بین آثار تاریخی اصفهان فراموش شده و بی‌ رونق باقی‌ مانده است.

منابع

برگرفته از سایت خواجه نظام‌الملک طوسی - مدیاسافتhttps://mediasoft.ir