عمار یاسر

عمار بن یاسر یکی از یاران رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) بود که در دوران دعوت مخفیانۀ عصر بعثت، اسلام آورد. خانواده او از سوی اشراف مشرک مکه به سختی شکنجه می‌شدند، بدین‌گونه که پدر و مادر وی در راه اسلام شهید شدند و خودش نیز چنان شکنجه می‌شد که هیچ‌یک از یاران رسول خدا به اندازه وی در راه اسلام شکنجه نشدند. عمار شناختی عمیق از اسلام داشت و بصیرت و معرفت کامل وی سبب شده بود تا فتنه‌ها را به خوبی بازشناسد و حقیقت را تبیین نماید و در فراز و نشیب حوادث مواضعی ثابت اتخاذ کند.

عمار بن یاسر
مرقد عمار بن یاسر.jpg
نام کاملعمار بن یاسر بن عامر
نام‌های دیگرابویقظان
اطلاعات شخصی
سال درگذشت۳۷ ق، ۳۶ ش‌، ۶۵۷ م
دیناسلام، شیعه

عمار در دروۀ هجرت همواره مدافع اسلام و در تمامی غزوات شرکت فعال داشت. پس از رحلت رسول خدا، وی در عصر سه خلیفه اول از اهل‌بیت حمایت کرد و از مخالفان بیعت با خلیفه اول بود. وی در روزگار خلیفه دوم مدتی استاندار کوفه بود و در دوره عثمان جزو معترضان به شیوه حکمرانی وی بود و از سوی وی شکنجه شد. عمار در روزگار خلافت امام علی (علیه‌السلام) جزو حامیان سرسخت آن حضرت بود و در جنگ جمل و صفین از وی حمایت کرد و در این راه به شهادت رسید.

خلاصه‌ای از زندگی عمار یاسر

عمار با کنیه ابو یقظان فرزند یاسر بن عامر، بن مالک، بن کنانه، بن قیس، بن الحصین، بن الوذیم، ابن ثعلبه، بن عوف، بن حارثه، بن عامر الأکبر، بن یام، بن عنس، بن مالک، بن أدد، بن زید، بن یشجب المذحجی بود[۱].

مادرش سمیه بنت خباط نام داشت[۲]. عمار از قبیله قحطانی یمن و هم‌پیمان بنی ‌مخزوم بود[۳]. وی از یاران برجسته رسول خدا بود که به همراه پدر و مادرش از اولین مسلمانان بودند و مادرش سمیه اولین شهید زن در راه اسلام استعمار جزو سی و چند نفری است که در ابتدای اسلام، مسلمان شد و شکنجه‌های فراوان دید[۴]. برخی گزارش‌ها او را جزو هفت نفری می‌د‌انند که مسلمان شدنش را علنی کرد[۵].

سمیه مادر عمار ابتدا کنیز ابی‌حذیفه مخزومی بود که او را بعد از آزادی به ازدواج یاسر که هم‌پیمان با قبیله بنی‌مخزوم بود درآورد[۶].

گزارش شده است که پیامبر وقتی عمار و خانواده‌‌اش را در حال شکنجه شدن می‌دید، می‌فرمود: ای خاندان یاسر! صبر کنید که بهشت وعده‌گاه شما است: «صبرا آل یاسر موعدکم الجنّة»[۷]. «صبرا یا آل یاسر، اللَّهمّ اغفر لآل یاسر»[۸].

در مورد هجرت عمار به حبشه اختلاف نظر وجود دارد[۹]، ولی وی از اولین مهاجران به مدینه بود[۱۰] و در ساخت اولین مسجد آن شهر (مسجد قبا) شرکت فعال داشت، [۱۱] و در نبردهای (مهم) زمان پیامبر حاضر بود[۱۲].

عمار یاسر بعد از پیامبر

عمار بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه وآله وسلم) نیز حضور فعالی در صحنه‌های اجتماعی داشت. خلیفه دوم بعد از مشورت با امام علی (علیه‌السلام)، عمار را به فرمانداری کوفه انتخاب کرد و در حکمش خطاب به مردم کوفه نوشت که عمار از نجبای اصحاب پیامبر است[۱۳].

راوی می‌گوید: روز نبرد یمامه، عمار یاسر را دیدم که بر صخره‌ای مشرف بر میدان نبرد ایستاده و با صدای بلند می‌گوید: ای مسلمان‌ها! من عمار یاسر هستم! آیا از بهشت فرار می‌کنید؟! به سوی من آیید! من نگاه کردم و دیدم که گوش عمار قطع شده و آویزان است، ولی عمار هم‌چنان به شدت به نبرد خود ادامه می‌دهد[۱۴].

آیات نازل شده در شأن عمار

بر اساس گزارش برخی منابع تفسیری، شأن نزول این آیات به گونه‌ای در ارتباط با عمار یاسر می‌باشد:

سوره آل عمران، آیه 69

  وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکتابِ لَوْ یضِلُّونَکمْ‏ وَ ما یضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یشْعُرُونَ [آل عمران–69]  [۱۵]؛ «گروهی از اهل کتاب در صدد گمراهی شما هستند، اما نادانسته خود را گمراه می‌کنند».

سوره انعام، آیه 122

  أَ وَ مَنْ کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ ... [انعام–122]  [۱۶]؛ «آیا کسی که مرده بود و زنده‌اش نموده و برای او نوری قرار دادیم تا با استفاده از آن نور میان مردم راه برود مانند فردی است که در تاریکی‌ها بوده و ...».

سوره نحل، آیه 106

  مَنْ کفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إیمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإیمانِ ... [نحل–106]  [۱۷]؛ «آنانی که بعد از ایمانشان کافر شدند، البته غیر از افرادی که درون قلبشان ایمان قطعی داشته اما مجبور به اظهار بی‌ایمانی شده‌اند».

نقل شده است که عمار در موقعیتی قرار گرفت که مجبور به اعلام کفر شد و به دنبال آن بود که برخی گفتند عمار کافر شده است، اما پیامبر فرمود: «هرگز، به راستى که عمار سر تا پا پر از ایمان است و ایمان با گوشت و خونش آمیخته است»[۱۸].

سوره قصص، آیه 61

  أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقیهِ کمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ هُوَ یوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ الْمُحْضَرینَ [قصص–61]  [۱۹]؛ «آیا آن‌که به او مژده خوبی داده و او نیز به آنچه مژده‌اش دادیم خواهد رسید، مانند کسی است که تنها در دنیا او را با منافعی بهره‌مند ساخته، اما در روز قیامت باید حساب پس بدهد؟!».

سوره زمر، آیه 9

  أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قائِماً... [زمر–9]  [۲۰]؛ «آیا آن‌که شب‌هنگام، در حال سجده و قیام به درگاه خدا رو می‌آورد و از قیامت در هراس بوده و با این حال به رحمت خداوند امیدوار است ...».

سوره زمر، آیه 22

  أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ... [زمر–22]  [۲۱]؛ «آیا آن‌که خداوند سینه‌اش را گشاده کرده و با نور خداوند دلش روشن است ...».

شهادت عمار

عمّار بن یاسر سرانجام پس از سال‌ها مجاهدت در راه اسلام، در جنگ صفین در سال 37 هجرى در سن 93[۲۲]، یا 94 سالگی[۲۳]. توسط ابوغایه مزنی به شهادت رسید و سر مبارک ایشان توسط شخص دیگری از بدن مطهر ایشان جدا شد.

آن دو نفر در مورد این‌که کدام یک قاتل عمار بودند با یک دیگر خصومت و ستیز می‌کردند، و هر یک افتخار می‌کرد که او را کشته است. عمرو بن عاص گفت: به خدا سوگند که درباره آتش جهنم با یکدیگر خصومت مى‏‌کنند. معاویه که این سخن را شنید، به عمرو عاص گفت: مانند چنین کارى که تو کردى ندیده‌‏ام؛ چراکه مردمى که جان خود را در راه ما مى‏‌بخشند به آنان مى‏‌گویى در مورد دوزخ و آتش ستیزه مى‌‏کنید؟ عمرو عاص گفت: به خدا سوگند هم‌چنین است و خودت هم مى‏‌دانى و من دوست مى‏داشتم که بیست سال پیش از این مرده بودم‏[۲۴].

امام علی (علیه‌السلام) در کنار بدنش فرمود: «رحم الله عمارا یوم أسلم، و رحم الله عمارا یوم قتل، و رحم الله عمارا یوم یبعث حیا»[۲۵] و بعد بر او نماز خواند و بدون غسل در همان پیراهنش او را دفن کرد[۲۶].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ابن اثیر؛ أسد الغابة فى معرفة الصحابة؛ ج 3، ص 626.
  2. بن اثیر، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج ‏6، ص 152، بیروت، دار الفکر، 1409ق، 1989م
  3. همان.
  4. همان.
  5. همان.
  6. ابن اثیر؛ أسد الغابة فى معرفة الصحابة؛ ج ‏6، ص 152.
  7. الإصابة، ج ‏4، ص 473.
  8. یوسف بن عبدالله‏ ابن عبدالبر؛ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 4، ص 1589.
  9. أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 3، ص 627
  10. أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 3، ص 628.
  11. عبدالملک ابن هشام؛ السیرة النبویة؛ ج 1، ص 498.
  12. طبری؛ أبوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک؛ ج 11، ص 563.
  13. الإصابة، ج ‏4، ص 473.
  14. الاستیعاب، ج ‏3، ص 1137؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ج 1، ص 161.
  15. در مورد ارتباط این آیه با عمار بن یاسر، ر. ک: بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 1، ص 283، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق
  16. شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 259.
  17. ‏زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 2، ص 637.
  18. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق، مصحح، عراقی، مجتبی، ج 2، ص 104.
  19. سمرقندی، نصربن محمد بن احمد، بحرالعلوم، تحقیق، تعلیق، العمروی، محب الدین ابو سعید عمر بن غرامة، ج 2، ص 615.
  20. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، تحقیق، عطا، محمد عبدالقادر، ج 3، ص 189.
  21. ابوحمزه ثمالی، ثابت بن دینار، تفسیر القرآن الکریم، تحقیق، حرز الدین، عبدالرزاق محمد حسین، معرفت، محمد هادی، ص 287.
  22. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی‏، المنتظم، ‏ محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 5، ص 148، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق
  23. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏11، ص 509.
  24. الطبقات الکبری‏، ج 3، ص 197.
  25. أنساب‏الأشراف، ج ‏1، ص 74
  26. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 138.