۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' گرا ' به 'گرا ') |
جز (جایگزینی متن - ' آمیز ' به 'آمیز ') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
شک و تردید مذاهب اسلامى در مشروعیت طرح وحدت، یا دستکم نگرانى آنها از آن، نقش بسیار بالایى در ناکامى این طرح و توقف از فعل و انفعال آن در جامعه دارد و باعث پیچیدگى امور در برابر طرح مجدد هر پروژه مشابهان خواهد بود.<br> | شک و تردید مذاهب اسلامى در مشروعیت طرح وحدت، یا دستکم نگرانى آنها از آن، نقش بسیار بالایى در ناکامى این طرح و توقف از فعل و انفعال آن در جامعه دارد و باعث پیچیدگى امور در برابر طرح مجدد هر پروژه مشابهان خواهد بود.<br> | ||
تلاش طرفداران وحدت را در تشریح خواست آنها از اصطلاح وحدت نادیده نمىگیریم، چراکهآنها بارها و بارها چه در گذشته و چه در حال، تصریح کردهاند که نمىخواهند شیعه سنى یا سنى شیعه شود. هیچ یک از اینها نیست، بلکه هدف دسترسى به فصل مشترک است نسبت بهان چه طرفین دست یافته و پذیرفتهاند و در مواردى که طرفین نسبت به برخى مسائل اختلاف دارند از یکدیگر گذشت کنند. این گفتهاز طرف نسل اول طرفداران تقریب همچون جمال الدین، محمد عبده، قمى، شلتوت، امین، شرف الدین، عبدالمجید سلیم و... و از سوى نسل بعدى همچون تسخیرى، قرضاوى، واعظزاده خراسانى، محمدمهدى شمس الدین، محمد حسین فضلالله و... نیز تکرار شدهاست. هدف ما، مورد تحلیل قرار دادن ساختار این اصطلاح یعنى وحدت و اتحاد است، نه محاکمه نیتهاى وحدت خواهان و یا دست کم برخى از آنها. چون گروه دیگرى از آنها طرفدار اسلام بدون مذهب بودهاند کهاین ایدهاز سوى برخى طرفداران وحدت مورد نقد قرار گرفت. | تلاش طرفداران وحدت را در تشریح خواست آنها از اصطلاح وحدت نادیده نمىگیریم، چراکهآنها بارها و بارها چه در گذشته و چه در حال، تصریح کردهاند که نمىخواهند شیعه سنى یا سنى شیعه شود. هیچ یک از اینها نیست، بلکه هدف دسترسى به فصل مشترک است نسبت بهان چه طرفین دست یافته و پذیرفتهاند و در مواردى که طرفین نسبت به برخى مسائل اختلاف دارند از یکدیگر گذشت کنند. این گفتهاز طرف نسل اول طرفداران تقریب همچون جمال الدین، محمد عبده، قمى، شلتوت، امین، شرف الدین، عبدالمجید سلیم و... و از سوى نسل بعدى همچون تسخیرى، قرضاوى، واعظزاده خراسانى، محمدمهدى شمس الدین، محمد حسین فضلالله و... نیز تکرار شدهاست. هدف ما، مورد تحلیل قرار دادن ساختار این اصطلاح یعنى وحدت و اتحاد است، نه محاکمه نیتهاى وحدت خواهان و یا دست کم برخى از آنها. چون گروه دیگرى از آنها طرفدار اسلام بدون مذهب بودهاند کهاین ایدهاز سوى برخى طرفداران وحدت مورد نقد قرار گرفت. | ||
'''ایراد دوم:''' واژه وحدت در ذات خود اشکال داخلى دارد، چون به جاى تعدد و کثرت به فرهنگ وحدتگرایش دارد. کسى کهاصطلاح وحدت را بررسى مىکند در نظر دارد که مسلمانان با هم همزیستى | '''ایراد دوم:''' واژه وحدت در ذات خود اشکال داخلى دارد، چون به جاى تعدد و کثرت به فرهنگ وحدتگرایش دارد. کسى کهاصطلاح وحدت را بررسى مىکند در نظر دارد که مسلمانان با هم همزیستى مسالمتآمیز یا نزدیکى سیاسى داشته باشند و این از نظر ساختار معرفتى اتحاد را بر تعدد و وحدت را بر کثرت ترجیح مىدهد. ما از نظر «[[ایبستوبیولوجى]]» یا معرفتى، ایرادهایى بر این موضوع داریم. مفهوم وحدت غیر مقدور بلکهاصلا مطلوب نیست. منظور ما از این مطلب این است که ما از تعدد و کثرت استقبال مىکنیم و نهاز وحدت، چرا که در کثرت، تنوع نقطه نظر و مظاهر اجتماعى آنها وجود دارد، و این تنوع خود ضامن وجود تحرک دینامیکى داخلى در جامعهاسلامى خواهد بود. به عبارت دیگر، ما در نظر نداریم که مسلمانان را به رنگ واحدى از نظر اندیشه و رفتار در بیاوریم، چرا که چنین چیزى توهم است و تجربههاى زندگى و تاریخ ادیان، عدم وجود چنین چیزى را از نظر میدانى بهاثبات رساندهاست. بنابراین هیچ معنایى براى مصرف کردن وجود انسانى در راه رسیدن بهارمان هاى موهوم وجود ندارد و چنین چیزى فراتر از یک آرزوى در حال تعلیق نخواهد بود.<br> | ||
وجود مظاهر اتحاد در رفتار و اجتماع و دیدگاهها، یک هدف ضرورى براى ایجاد وحدت اجتماعى است که مىتواند در زندگى نقش داشته باشد. ولى سخن گفتن از وحدت اسلامى در زمانى که در تحلیل این اصطلاح متعهدانه توجه کنیم بىمعنا خواهد بود. اصطلاحى که به ما خبر مىدهد برخى از سازندگان آن معتقد بودند زدودن اختلاف یک اصل اصیل است که طرحهاى تقریب جهت حل مشکلات مسلمانان روى آن بنا نهاده شدهاست، بى آن که توجه داشته باشند اختلافات مشکل اصلى نیستند بلکه مشکل اصلى در جاى دیگرى است که باید در جستوجوى آن بود. در آینده نزدیک انشاءالله بهان اشاره خواهیم کرد.<br> | وجود مظاهر اتحاد در رفتار و اجتماع و دیدگاهها، یک هدف ضرورى براى ایجاد وحدت اجتماعى است که مىتواند در زندگى نقش داشته باشد. ولى سخن گفتن از وحدت اسلامى در زمانى که در تحلیل این اصطلاح متعهدانه توجه کنیم بىمعنا خواهد بود. اصطلاحى که به ما خبر مىدهد برخى از سازندگان آن معتقد بودند زدودن اختلاف یک اصل اصیل است که طرحهاى تقریب جهت حل مشکلات مسلمانان روى آن بنا نهاده شدهاست، بى آن که توجه داشته باشند اختلافات مشکل اصلى نیستند بلکه مشکل اصلى در جاى دیگرى است که باید در جستوجوى آن بود. در آینده نزدیک انشاءالله بهان اشاره خواهیم کرد.<br> | ||
* ب ـ اما درباره مفهوم تقریب، ما ایرادى نسبت به آن داریم دایر بر لزوم فراگیر بودن پیام بهگونهاى که همه جنبههاى وضع را در برگیرد. | * ب ـ اما درباره مفهوم تقریب، ما ایرادى نسبت به آن داریم دایر بر لزوم فراگیر بودن پیام بهگونهاى که همه جنبههاى وضع را در برگیرد. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
نگاه به دیگران از درون میراث ذاتى ما، جنایت بزرگى به علم و امانت معرفت است چراکه دیگران را نباید از زاویه میراث دیگران ارزیابى کرد، بلکه باید نخست بهاو و به میراث او رجوع کرد، تا تصویر او متجلى و بهتر آشکار شود بىآنکه مفهوم و مقولات با هم آمیخته گردد.<br> | نگاه به دیگران از درون میراث ذاتى ما، جنایت بزرگى به علم و امانت معرفت است چراکه دیگران را نباید از زاویه میراث دیگران ارزیابى کرد، بلکه باید نخست بهاو و به میراث او رجوع کرد، تا تصویر او متجلى و بهتر آشکار شود بىآنکه مفهوم و مقولات با هم آمیخته گردد.<br> | ||
یکى از مهمترین اشکالهاى موجود در نگاه به دیگران این است بسیارى از ما تصور مىکنیم هوى و هوس، تعصب، انحراف ذاتى، توطئه، مکر و حیله و غیره تنها عوامل بروز اختلاف میان مسلمانان بودهاست. ما تاریخ را از ظواهر اینگونه مسائل تبرئه نمىکنیم بلکه فقط تأکید مىکنیم کهاین عوامل تنها عوامل بروز اختلاف میان مسلمانان و بلکه میان همه بشر نبودهاست، چون سرشت مطالعات علمى و دادههایى که براى عقل از نظر کمیت و کیفیت فراهم مىشود و سرشت شرایط تاریخى، تشکیل دهنده روش بحث علمى مىباشد و طبیعت متون منابع دینى از کتاب و سنت و نیز خود متن، با طبیعتى که دارد در صورت تراکم نگاههاى عقلى بهان در برگیرنده وجههاى گوناگون و تفسیرهاى متعدد بوده و نیز ناپدید شدن بسیارى از قراین و شواهد تاریخى که به واسطه دهها عوامل مختلف پدیدار گشتهاست، همهاین گونه مسائل و غیره مىتواند ایجاد کنندهاختلاف کلامى و فقهى میان مسلمانان شود. اگر هم تصوّر کنیم که ممکن است عقول میلیونها انسان بر تفسیر متنى از متون دینى گرد آیند و به نتیجهاجتهادى واحدى دست یابند، به طور قطع ما چونان ایدهالیستها و وهمگرایان هستیم و از زبان و عقل بسیارى چیزها را نمىدانیم.<br> | یکى از مهمترین اشکالهاى موجود در نگاه به دیگران این است بسیارى از ما تصور مىکنیم هوى و هوس، تعصب، انحراف ذاتى، توطئه، مکر و حیله و غیره تنها عوامل بروز اختلاف میان مسلمانان بودهاست. ما تاریخ را از ظواهر اینگونه مسائل تبرئه نمىکنیم بلکه فقط تأکید مىکنیم کهاین عوامل تنها عوامل بروز اختلاف میان مسلمانان و بلکه میان همه بشر نبودهاست، چون سرشت مطالعات علمى و دادههایى که براى عقل از نظر کمیت و کیفیت فراهم مىشود و سرشت شرایط تاریخى، تشکیل دهنده روش بحث علمى مىباشد و طبیعت متون منابع دینى از کتاب و سنت و نیز خود متن، با طبیعتى که دارد در صورت تراکم نگاههاى عقلى بهان در برگیرنده وجههاى گوناگون و تفسیرهاى متعدد بوده و نیز ناپدید شدن بسیارى از قراین و شواهد تاریخى که به واسطه دهها عوامل مختلف پدیدار گشتهاست، همهاین گونه مسائل و غیره مىتواند ایجاد کنندهاختلاف کلامى و فقهى میان مسلمانان شود. اگر هم تصوّر کنیم که ممکن است عقول میلیونها انسان بر تفسیر متنى از متون دینى گرد آیند و به نتیجهاجتهادى واحدى دست یابند، به طور قطع ما چونان ایدهالیستها و وهمگرایان هستیم و از زبان و عقل بسیارى چیزها را نمىدانیم.<br> | ||
تنوع عوامل اختلاف مىتواند برخى از مشکلات ما را حل کند و زمینه را براى حسن ظن به دیگرى را فراهم کند، چون اختلاف او با من لازم نیست که در اثر کینه، تعصب، ستیز و غیره باشد...، وانگهى احتمال دارد که توجیههاى او از نظر حکم اخلاقى و عقل علمى قابل پذیرش باشد، هر چند من به خطاى نظر او از نظر علمى و عقل نظرى معتقد باشم. آمیختن این دو جنبه منجر به بروز بسیارى از مشکلات میان مسلمانان گردیدهاست و موجب شده که نگاهآنها به یکدیگر بسیار ظالمانه و | تنوع عوامل اختلاف مىتواند برخى از مشکلات ما را حل کند و زمینه را براى حسن ظن به دیگرى را فراهم کند، چون اختلاف او با من لازم نیست که در اثر کینه، تعصب، ستیز و غیره باشد...، وانگهى احتمال دارد که توجیههاى او از نظر حکم اخلاقى و عقل علمى قابل پذیرش باشد، هر چند من به خطاى نظر او از نظر علمى و عقل نظرى معتقد باشم. آمیختن این دو جنبه منجر به بروز بسیارى از مشکلات میان مسلمانان گردیدهاست و موجب شده که نگاهآنها به یکدیگر بسیار ظالمانه و اجحافآمیز گردد.<br> | ||
ما باید تلاش کنیم تا ابزار نگاه و ارزیابى ما نسبت به دیگران عارى از ذهنیات و پیشداورىها باشد و این موضوع تنها با بى طرف سازى آن به طور موقت فراهم نخواهد شد بلکه باید هدف از نگاه به دیگر، آشنایى نزدیک با او یا همکارى با اندیشههاى او براى دسترسى به همه راههاى حقیقت باشد. این موضوع تحقق نمىیابد جز با قناعت راسخ به پذیرش قبلى طرف مقابل تا تصور امکان همکارى براى دسترسى به حقیقت فراهم شود. چنان چه همچنان یکدیگر را از نظر معرفتى به رسمیت نشناسیم دیگر راهى براى ایجاد گفتوگوى منطقى میان ما و او نیست؛ گفتوگویى که در آن، طرف دیگر از احکام ویرانگر گذشته ما جدا شده باشد.<br> | ما باید تلاش کنیم تا ابزار نگاه و ارزیابى ما نسبت به دیگران عارى از ذهنیات و پیشداورىها باشد و این موضوع تنها با بى طرف سازى آن به طور موقت فراهم نخواهد شد بلکه باید هدف از نگاه به دیگر، آشنایى نزدیک با او یا همکارى با اندیشههاى او براى دسترسى به همه راههاى حقیقت باشد. این موضوع تحقق نمىیابد جز با قناعت راسخ به پذیرش قبلى طرف مقابل تا تصور امکان همکارى براى دسترسى به حقیقت فراهم شود. چنان چه همچنان یکدیگر را از نظر معرفتى به رسمیت نشناسیم دیگر راهى براى ایجاد گفتوگوى منطقى میان ما و او نیست؛ گفتوگویى که در آن، طرف دیگر از احکام ویرانگر گذشته ما جدا شده باشد.<br> | ||
یکى دیگر از مشکلات متدلوژى عمده موجود در گفتوگوى اسلامى آن است که گفتوگوهاى ما که تاریخ خود را پر از آن کردهایم در بسیارى از حالتها درگیرىهاى جنجالبرانگیز بودهاست و مشکل درگیرىهاى جنجالى آن است که نمىخواهد هدف را کشف کند بلکه در صدد خاموش کردن خصم است. این وضع منجر به برخورد با گفتوگوى مذهبى همانند برخورد با کشمکش سیاسى گردیدهاست و گاهى برخى از اسناد در آن پنهان مىشود یا اسناد دیگرى بر آن بر اساس ماهیت اختلاف و یا طرز تفکر که بر طرفهاى گفتوگو حاکم است، افزوده مىشود. اعمال منطق جدلى در گفتوگو از نظر تاریخى به بىتوجهى به روحیه همکارى معرفتى براى دسترسى به حقیقت توسط برخى طرفهاى گفتوگو مىانجامد و بهاعمال روش پنهان کارى اندیشهاز نظر اطلاعرسانى توسط آنها منجر مىگردد کهاین موضوع باعث محرومیت گروه دیگر از شناخت چهرهها شده و گاهى اعتماد آنها را در ارائه اندیشههاى خود سلب مىنماید. چنین طرز تفکرى باعث افزایش خدشه عمدى چهره طرف مقابل گشته و این موضوع مانع ادامه روند گفتوگو و احتمالا باعث عقیم ماندن این گفتوگو براى همیشه مىگردد. لازم است این روش بهانجام دادن تعدیلهایى در هدفهاى عمدهاین گفتوگو، دستکم با افزودن هدف تازهاى همچون آشنا شدن با طرف مقابل از یک سو و همکارى با او براى دسترسى به حقیقت از سوى دیگر منجر شود. تحقق این مسئله با روشهاى دوگماتیسم که طرف دیگر را به عنوان این که باطل مطلق است طرد و به عنوان بدعت گر و یا اهل تزویر و گمراهى است نفى مىنماید، ناسازگار است.<br> | یکى دیگر از مشکلات متدلوژى عمده موجود در گفتوگوى اسلامى آن است که گفتوگوهاى ما که تاریخ خود را پر از آن کردهایم در بسیارى از حالتها درگیرىهاى جنجالبرانگیز بودهاست و مشکل درگیرىهاى جنجالى آن است که نمىخواهد هدف را کشف کند بلکه در صدد خاموش کردن خصم است. این وضع منجر به برخورد با گفتوگوى مذهبى همانند برخورد با کشمکش سیاسى گردیدهاست و گاهى برخى از اسناد در آن پنهان مىشود یا اسناد دیگرى بر آن بر اساس ماهیت اختلاف و یا طرز تفکر که بر طرفهاى گفتوگو حاکم است، افزوده مىشود. اعمال منطق جدلى در گفتوگو از نظر تاریخى به بىتوجهى به روحیه همکارى معرفتى براى دسترسى به حقیقت توسط برخى طرفهاى گفتوگو مىانجامد و بهاعمال روش پنهان کارى اندیشهاز نظر اطلاعرسانى توسط آنها منجر مىگردد کهاین موضوع باعث محرومیت گروه دیگر از شناخت چهرهها شده و گاهى اعتماد آنها را در ارائه اندیشههاى خود سلب مىنماید. چنین طرز تفکرى باعث افزایش خدشه عمدى چهره طرف مقابل گشته و این موضوع مانع ادامه روند گفتوگو و احتمالا باعث عقیم ماندن این گفتوگو براى همیشه مىگردد. لازم است این روش بهانجام دادن تعدیلهایى در هدفهاى عمدهاین گفتوگو، دستکم با افزودن هدف تازهاى همچون آشنا شدن با طرف مقابل از یک سو و همکارى با او براى دسترسى به حقیقت از سوى دیگر منجر شود. تحقق این مسئله با روشهاى دوگماتیسم که طرف دیگر را به عنوان این که باطل مطلق است طرد و به عنوان بدعت گر و یا اهل تزویر و گمراهى است نفى مىنماید، ناسازگار است.<br> | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
شک و تردید در مصداق بودن این گروه در داخل حوزه مذهبى ویژهاى مىتواند به شکست پروژه تقریب منجر شود، چون کنار زدن آن و به حاشیه کشاندن نقش آن، مسائل را در دست جریان متعصب در درون هر گروه قرار خواهد داد و براى حمله به طرح تقریب جهت متلاشى کردن آن توجیههایى براى خود مىتراشند با این بهانه که وارد شدن در این پروژه و همراهى با آن عقاید اسلامى صحیح را با خطر روبهرو ساخته و آن را به بازیچه تبدیل خواهد کرد.<br> | شک و تردید در مصداق بودن این گروه در داخل حوزه مذهبى ویژهاى مىتواند به شکست پروژه تقریب منجر شود، چون کنار زدن آن و به حاشیه کشاندن نقش آن، مسائل را در دست جریان متعصب در درون هر گروه قرار خواهد داد و براى حمله به طرح تقریب جهت متلاشى کردن آن توجیههایى براى خود مىتراشند با این بهانه که وارد شدن در این پروژه و همراهى با آن عقاید اسلامى صحیح را با خطر روبهرو ساخته و آن را به بازیچه تبدیل خواهد کرد.<br> | ||
مسئله تأسفآور در این زمینه باز شدن یک جبهه در درون هر فرقه و مذهبى متناسب با کشمکش موجود در آن است چه موافق با طرح تقریب باشد و چه مخالف آن. برخى از وحدت طلبان به منظور پیروز شدن بر مخالفان داخلى خود و براى گریز از آنها جلو مىروند و دیدگاههایى را که با دیگران نزدیک است در پیش مىگیرند تا به وسیلهان مخالف داخلى خود را به خشم آورند و یا این که با او تصفیه حساب نمایند. همین وضع در طرف دیگر مخالف نیز وجود دارد به طورى که در پاسخ به گروههاى وحدت طلب موجود در جامعه خود، فعالیت فرقهاى خود را دوچندان مىکنند و بدین ترتیب طرح تقریب را با خطر روبهرو مىسازند تا با شکست این طرح به پیروزى چشمگیر خود بر گروهاصلاحطلب در داخل جامعه مذهبى خود تحقق بخشند، و میان این گروه و آنها گروه طرح تقریب به عنوان یک پدیده طبیعى مورد کشمکش قرار مىگیرد. تاریخ، مملو از کشمکشهاى مذهبى میان فرقههاى مسلمین است که حافظه جمعى نمىتواند آن را بهاسانى به فراموشى بسپارد، بلکهاین کشمکش داراى عمق استراتژى خود در آگاهى دینى سنتى است که تا این ساعت روى بسیارى از مواقف حساس در همهامت کنترل خود را دارد. از سوى دیگر ما مىخواهیم در توهم موافقت همه طرفها بر طرح خطیر و حساسى از اینگونه به سر ببریم. براى مثال، این مسئله را چنان که شیخ محمود شلتوت <ref>شيخ محمود شلتوت، مقدمه كتاب: الوحدة الاسلامية او التقريب بين المذاهب السبعة، ص29 و ر.ك.: محمدتقى قمى «رجال صدقوا»، چاپ شده در: همان، ص 36.</ref> متذکر مىشود تجربه تقریب در قاهره تکذیب کردهاست. ولى آن چه ما اعلام مىداریم این است که طرفداران تقریب نسبت به طرح اندیشههاى وحدتى که نهاز نظر تئورى و نهاز نظر عملى داخل محافل مذهبى به نضج نرسیدهاند، از خود شتاب نشان ندهند.<br> | مسئله تأسفآور در این زمینه باز شدن یک جبهه در درون هر فرقه و مذهبى متناسب با کشمکش موجود در آن است چه موافق با طرح تقریب باشد و چه مخالف آن. برخى از وحدت طلبان به منظور پیروز شدن بر مخالفان داخلى خود و براى گریز از آنها جلو مىروند و دیدگاههایى را که با دیگران نزدیک است در پیش مىگیرند تا به وسیلهان مخالف داخلى خود را به خشم آورند و یا این که با او تصفیه حساب نمایند. همین وضع در طرف دیگر مخالف نیز وجود دارد به طورى که در پاسخ به گروههاى وحدت طلب موجود در جامعه خود، فعالیت فرقهاى خود را دوچندان مىکنند و بدین ترتیب طرح تقریب را با خطر روبهرو مىسازند تا با شکست این طرح به پیروزى چشمگیر خود بر گروهاصلاحطلب در داخل جامعه مذهبى خود تحقق بخشند، و میان این گروه و آنها گروه طرح تقریب به عنوان یک پدیده طبیعى مورد کشمکش قرار مىگیرد. تاریخ، مملو از کشمکشهاى مذهبى میان فرقههاى مسلمین است که حافظه جمعى نمىتواند آن را بهاسانى به فراموشى بسپارد، بلکهاین کشمکش داراى عمق استراتژى خود در آگاهى دینى سنتى است که تا این ساعت روى بسیارى از مواقف حساس در همهامت کنترل خود را دارد. از سوى دیگر ما مىخواهیم در توهم موافقت همه طرفها بر طرح خطیر و حساسى از اینگونه به سر ببریم. براى مثال، این مسئله را چنان که شیخ محمود شلتوت <ref>شيخ محمود شلتوت، مقدمه كتاب: الوحدة الاسلامية او التقريب بين المذاهب السبعة، ص29 و ر.ك.: محمدتقى قمى «رجال صدقوا»، چاپ شده در: همان، ص 36.</ref> متذکر مىشود تجربه تقریب در قاهره تکذیب کردهاست. ولى آن چه ما اعلام مىداریم این است که طرفداران تقریب نسبت به طرح اندیشههاى وحدتى که نهاز نظر تئورى و نهاز نظر عملى داخل محافل مذهبى به نضج نرسیدهاند، از خود شتاب نشان ندهند.<br> | ||
تعامل با جامعه دینى همچون تعامل با یک میدان مین، حساس و | تعامل با جامعه دینى همچون تعامل با یک میدان مین، حساس و احتیاطآمیز است. لازم است در این تعامل احساسات و عواطف تا بالاترین حد مورد احترام قرار گیرد، هر چند نسبت به بسیارى از آنها متقاعد نباشیم. پس از آن باید بهاقدام مرحلهاى و تدریجى و سخن آرام غیر تحریکآمیز دست زد. وقت شناسى هوشیارانه و پخته مىتواند تا حد امکان در موفقیت این پروژه نقش ایفا کند، و اگر دستهاى نیرنگ علیهان طرح اقدام کنند در آن صورت صاحبان طرح نه گناهىخواهند داشت و نه تقصیر، چون کوتاهى از طرف آنها نبوده بلکه فشارها فراتر از امکانات و توان آنها بودهاست.<br> | ||
=تکیهگاههاى متنى طرح تقریب= | =تکیهگاههاى متنى طرح تقریب= | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
==ب ـ علم تاریخ اسلامى== | ==ب ـ علم تاریخ اسلامى== | ||
از جمله علوم اساسى که باید اسناد آن مورد ارزیابى و بازسازى مجدد قرار گیرد علم تاریخ اسلامى است. این تاریخ زیر نظر پادشاهان و سلاطین گوناگون نوشته شدهاست که در بسیارى از موارد منظور از آن ارضاى آنان با دروغ پردازى، تزویر یا مخفى کردن حقایق و پوشش کارى انجام مىگرفت. قدرت سیاسى بیش از هر قدرتى در تاریخ مسلمانان نیاز به وجود کشمکش مذهبى داشتهاست و در بسیارى از موارد بهاتش افروزى و شعلهور کردن این کشمکشها اقدام کرده تا از آن بهرههاى بزرگى ببرد، از این رو ما شاهد آن بودهایم که تاریخ اسلامى در شکلى که براى ما عرضه گردیده مظهرى از مظاهر کشمکش فرقهاى نامطلوب بودهاست. تا جایى که شهرستانى (متوفاى 548 ق) دراینباره مىگوید: هیچ شمشیرى بر پایه مذهب نظیر شمشیرى که علیهامامت در هر زمان و مکانى کشیده شد، کشیده نشدهاست. <ref>ابوبكر الشهرستانى، الملل و النخل، ج 1، ص 30.</ref> <br> | از جمله علوم اساسى که باید اسناد آن مورد ارزیابى و بازسازى مجدد قرار گیرد علم تاریخ اسلامى است. این تاریخ زیر نظر پادشاهان و سلاطین گوناگون نوشته شدهاست که در بسیارى از موارد منظور از آن ارضاى آنان با دروغ پردازى، تزویر یا مخفى کردن حقایق و پوشش کارى انجام مىگرفت. قدرت سیاسى بیش از هر قدرتى در تاریخ مسلمانان نیاز به وجود کشمکش مذهبى داشتهاست و در بسیارى از موارد بهاتش افروزى و شعلهور کردن این کشمکشها اقدام کرده تا از آن بهرههاى بزرگى ببرد، از این رو ما شاهد آن بودهایم که تاریخ اسلامى در شکلى که براى ما عرضه گردیده مظهرى از مظاهر کشمکش فرقهاى نامطلوب بودهاست. تا جایى که شهرستانى (متوفاى 548 ق) دراینباره مىگوید: هیچ شمشیرى بر پایه مذهب نظیر شمشیرى که علیهامامت در هر زمان و مکانى کشیده شد، کشیده نشدهاست. <ref>ابوبكر الشهرستانى، الملل و النخل، ج 1، ص 30.</ref> <br> | ||
ما نیاز به ترسیم تصویر منطقىترى از این تاریخ داریم و لازم است در نشان دادن مظاهر همزیستى | ما نیاز به ترسیم تصویر منطقىترى از این تاریخ داریم و لازم است در نشان دادن مظاهر همزیستى مسالمتآمیز موجود در آن تجدید نظر کنیم. ما نمىخواهیم تاریخ را به نفع تقریب مذاهب تزویر کنیم. پناه مىبریم به خدا از این کار و دست به کارى که منافى حقیقت باشد نخواهیم زد. بلکه منظور ما تجدید نظر در چیزهایى است که شرایط تلخ آنها را پنهان داشتهاست. چنین چیزى را بسیار ضرورى مىدانیم، و ضرورت آن براى اهل تسنن کمتر از ضرورت آن براى شیعیان نخواهد بود. از این رو طرفین در اذهان خود میراثهایى از تصویرهاى تاریخ دارند که با وجود آن و یا عدم اصلاح آن، انجام هر کارى دشوار خواهد بود. <ref>ر.ک.: حيدر حب الله، تأملات منهجية في قراءة التاريخ الاسلامي، ضمن كتاب مشروع اعادة كتابة التاريخ الاسلامى، مقاربات نقدية، ص 38ـ33.</ref> <br> | ||
آموزشگاههاى دینى و دانشگاههاى اسلامى و حوزههاى علمیه و غیره نیازمند اصلاحات جدى در علم کلام و تاریخ مىباشند تا براى ایجاد آگاهى جدید براى خود و دیگران نتیجه دهد و بتوان در پرتو آن زندگى بهترى را آغاز کرد.<br> | آموزشگاههاى دینى و دانشگاههاى اسلامى و حوزههاى علمیه و غیره نیازمند اصلاحات جدى در علم کلام و تاریخ مىباشند تا براى ایجاد آگاهى جدید براى خود و دیگران نتیجه دهد و بتوان در پرتو آن زندگى بهترى را آغاز کرد.<br> | ||
==ج ـ اجتهاد و ساز و کار و علوم آن== | ==ج ـ اجتهاد و ساز و کار و علوم آن== |