۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
جز (جایگزینی متن - ' شناس ' به 'شناس ') |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
یکم. تجددگرایی یا نوسازی، به خودی خود هدف نیست. به زبان دیگر، نوسازی برای نوسازی نیست؛ بلکه وسیله و ابزاری است که هدف از آن، برآوردن نیازهای نوی جامعه، همسویی و همگامی با تغییرات زمانه، پاسخ به پرسشهای شرعی و عقیدتی که انسان معاصر را از هر سو، فرا میگیرند و سرانجام نگاه به واقعیتها و تطابق آنها با ویژگیهای شرعی و از آنجا، ترسیم و تدوین پروژه پیشرفته اسلامی دربرگیرنده نیازهای امروز و فردای زندگی بشر و هموار کننده راه آخرت او است. به عبارت دیگر، نوسازی یا تجددگرایی در یک کلام، نه یک حرکت تئوریک و جدا از واقعیت و به دور از ضوابط شرعی، بلکه معلول نیازهای عملی و محسوس است. <br> | یکم. تجددگرایی یا نوسازی، به خودی خود هدف نیست. به زبان دیگر، نوسازی برای نوسازی نیست؛ بلکه وسیله و ابزاری است که هدف از آن، برآوردن نیازهای نوی جامعه، همسویی و همگامی با تغییرات زمانه، پاسخ به پرسشهای شرعی و عقیدتی که انسان معاصر را از هر سو، فرا میگیرند و سرانجام نگاه به واقعیتها و تطابق آنها با ویژگیهای شرعی و از آنجا، ترسیم و تدوین پروژه پیشرفته اسلامی دربرگیرنده نیازهای امروز و فردای زندگی بشر و هموار کننده راه آخرت او است. به عبارت دیگر، نوسازی یا تجددگرایی در یک کلام، نه یک حرکت تئوریک و جدا از واقعیت و به دور از ضوابط شرعی، بلکه معلول نیازهای عملی و محسوس است. <br> | ||
دوم. انگیزههای نوسازی، به تعداد نیاز به آن، متعدد است. تجددگرایی هدفمند، سنت خدا در آفرینش است. متون مقدسی چون حدیث «خداوند متعالی در هر صد سال کسی را بر امت مبعوث میسازد تا دین او را تازه کند» (مسند ابی داود، الملاحم 1) نیز آن را تأکید میکنند. افزون بر این، نوسازی حقیقت مدعیان تجددگرایی را نیز که به جریانهای انحرافی، التقاطی و غربگرا وابستهاند و کسانی را که به بهانه اجتهاد و تجددگرایی، در جهت مسخ شریعت عمل میکنند، رسوا میسازد. <br> | دوم. انگیزههای نوسازی، به تعداد نیاز به آن، متعدد است. تجددگرایی هدفمند، سنت خدا در آفرینش است. متون مقدسی چون حدیث «خداوند متعالی در هر صد سال کسی را بر امت مبعوث میسازد تا دین او را تازه کند» (مسند ابی داود، الملاحم 1) نیز آن را تأکید میکنند. افزون بر این، نوسازی حقیقت مدعیان تجددگرایی را نیز که به جریانهای انحرافی، التقاطی و غربگرا وابستهاند و کسانی را که به بهانه اجتهاد و تجددگرایی، در جهت مسخ شریعت عمل میکنند، رسوا میسازد. <br> | ||
سوم. نوسازی یا تجدّد را فقط افراد متخصص انجام میدهند. شرع و عقل نیز همین را میگوید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِنْ کنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (نحل(16): 43)؛ اگر خود نمیدانید، از اهل کتاب بپرسید». «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیء فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَ الرَّسُولِ (نساء(4): 59)؛ و چون در امری اختلاف کردید، به خدا و پیامبر رجوع کنید». این متخصصان نیز همچون متخصصان رشتههای دیگر، ویژگیهای مشخصی دارند و اگر به تخصص پزشک، مهندس، شیمیدان، ستاره شناس، | سوم. نوسازی یا تجدّد را فقط افراد متخصص انجام میدهند. شرع و عقل نیز همین را میگوید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِنْ کنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (نحل(16): 43)؛ اگر خود نمیدانید، از اهل کتاب بپرسید». «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیء فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَ الرَّسُولِ (نساء(4): 59)؛ و چون در امری اختلاف کردید، به خدا و پیامبر رجوع کنید». این متخصصان نیز همچون متخصصان رشتههای دیگر، ویژگیهای مشخصی دارند و اگر به تخصص پزشک، مهندس، شیمیدان، ستاره شناس، جامعهشناس و روزنامه نگار احترام میگذاریم، باید به تخصص فردی که قرار است به تجدد اقدام کند نیز احترام بگذاریم. این تخصص به معنای توانایی و استعداد استنباط از منابع شرعی و حلاجی اندیشه و دقّت تأمل در آن است. به عبارت دیگر کسی که قرار است نوسازی کند، مجتهد اندیشهوری است که به علوم قرآنی احاطه دارد و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و اسباب نزول آیات را میداند و با علوم حدیث، رجال، علوم عربی، کلام و عقیده و فقه و قواعد آن و علم اصول و قواعد آنکه روی هم تخصّص عمیق و دقیقی است، کاملا آشنایی دارد، و این به هیچ وجه به معنای قیمومت بر اندیشه اسلامی از سوی گروهی از مردم نیست؛ بلکه برعکس، اعطای آزادی کامل به اندیشه اسلامی برای حرکت در فضای حقیقی خود و نه فضای دروغینی است که از اصالت منحرفش میکند. چنان که به پزشک آزادی عمل میدهیم که به تنهایی در علم طب حرکت کند و به فقیه و اندیشهور اجازه دخالت در کار و تخصص او را نمیدهیم و به پزشک قیمومت و ولایت بر علم طب و درمان بیماریها را میسپاریم، باید به پزشک و فیلسوف و جامعهشناس و ادیب و نویسنده هم اجازه ندهیم در کاری که تخصص ندارند، دخالت کنند. مسائل شریعت و نوسازی در چارچوب آن، در همین جهت قرار دارد. <br> | ||
چهارم. تجددگرایی یا نوسازی، نیازمند اندیشهور مجتهدی است که اندیشه باز و روشنی به زندگی و واقعیت داشته باشد و مشکلات و فشارهای آن را کاملا درک کند و در جریان مسائل و اندیشهها و فرهنگ زمان خود باشد و در یک کلام، اندیشهور مجتهد، روشنفکر باشد و در غیر این صورت، مجتهد متحجّر و دارای اندیشه بسته و پایبند درک دیگران از متون و به دور از فرهنگها و نیازها و چالشهای روزآمد و پرشتابی که زاییده انقلابهای پیاپی در ارتباطات و اتصالات و فن آوری و طب و مهندسی ژنتیک و بیولوژی و اقتصاد و حرکت پول و سیاست بینالمللی و جز اینها و نیز چالشهای تحمیلی شیوهها و روشهای اجرای شریعت در همه عرصهها است، هرگز نمیتواند به وادی نوسازی و مسائل مربوط به تجدّد وارد شود؛ زیرا در این صورت، تصویر منفی و ناخوشایندی از شریعت آسان و دین حنیف ارائه خواهد داد. از اینجا است که امام خمینی، شرایط جدیدی برای اجتهاد در نظر گرفته که مهمترین آنها، توانایی تشخیص نیازهای جامعه یا دوره و تعیین منافع جامعه و درک واقعیتها است. <br> | چهارم. تجددگرایی یا نوسازی، نیازمند اندیشهور مجتهدی است که اندیشه باز و روشنی به زندگی و واقعیت داشته باشد و مشکلات و فشارهای آن را کاملا درک کند و در جریان مسائل و اندیشهها و فرهنگ زمان خود باشد و در یک کلام، اندیشهور مجتهد، روشنفکر باشد و در غیر این صورت، مجتهد متحجّر و دارای اندیشه بسته و پایبند درک دیگران از متون و به دور از فرهنگها و نیازها و چالشهای روزآمد و پرشتابی که زاییده انقلابهای پیاپی در ارتباطات و اتصالات و فن آوری و طب و مهندسی ژنتیک و بیولوژی و اقتصاد و حرکت پول و سیاست بینالمللی و جز اینها و نیز چالشهای تحمیلی شیوهها و روشهای اجرای شریعت در همه عرصهها است، هرگز نمیتواند به وادی نوسازی و مسائل مربوط به تجدّد وارد شود؛ زیرا در این صورت، تصویر منفی و ناخوشایندی از شریعت آسان و دین حنیف ارائه خواهد داد. از اینجا است که امام خمینی، شرایط جدیدی برای اجتهاد در نظر گرفته که مهمترین آنها، توانایی تشخیص نیازهای جامعه یا دوره و تعیین منافع جامعه و درک واقعیتها است. <br> | ||
پنجم. اندیشه قرائتهای گوناگون از دین که بر اساس روشهای علمی وارداتی دور از معیارهای عقیدتی و بیگانه با جنس شریعت استوارند، مانند هرمونیتیک (تسامحاً تأویل) و ایدههای باستانشناختی و تاریخ گرایانه، ایدهای تصادفی، بی در و پیکر و به لحاظ عملی غیردقیق است. ما منکر وجود اختلاف در فهم متون، در فهم موضوع و در تکیه بر قواعد فقهی و اصولی و نیز در پذیرش حدیث و غیره نیستیم؛ ولی این اختلاف، در چارچوب ضوابطی است که خود شرع آنها را در نظر گرفته و در واقع تابع روشهای ویژه هر کدام از علوم اسلامی است؛ چنان که اختلافی میان خود اندیشهوران و مجتهدان و نویسندگان، روزنامهنگاران و جامعه شناسان و فیلسوفان و سیاستمداران است و از آنجا که پلورالیسم، حقیقت را به نسبتهای متعادلی میان هرکدام از صاحبان اندیشه تقسیم نمیکند، حقیقت یکی و ثابت است و این اندیشهوران و مجتهدانند که باید همه سعی خود را به کار گیرند تا از راه کشف حکم یا شیوه شرعی در چارچوب روششناسی اسلامی برگرفته از شریعت و اهداف دین، بدان نایل آیند؛ وگرنه این سمتگیری غربگرایانهای که با شعار پلورالیسم و قرائتهای متنوع و متعدد و در چارچوب روشها و آیینهایی که برای علوم دیگری در نظر گرفته شده و در جوامع و محیطهای دیگر و در فضاهای علمی و دینی کاملا مختلف با ما وضع شدهاند، مثال بسیار روشنی از وادادگی فکری است که به هر یک از افراد امت اسلامی اجازه میدهد قرائت و دید خاص خود درباره دین را داشته باشد و در نتیجه اگر تن به این روشها بدهیم، روزی خواهد رسید که از شریعت چیزی جز شبحی از احکام یا عقاید مسخ شده و به تعداد افراد، پاره شده، باقی نخواهد ماند. <br> | پنجم. اندیشه قرائتهای گوناگون از دین که بر اساس روشهای علمی وارداتی دور از معیارهای عقیدتی و بیگانه با جنس شریعت استوارند، مانند هرمونیتیک (تسامحاً تأویل) و ایدههای باستانشناختی و تاریخ گرایانه، ایدهای تصادفی، بی در و پیکر و به لحاظ عملی غیردقیق است. ما منکر وجود اختلاف در فهم متون، در فهم موضوع و در تکیه بر قواعد فقهی و اصولی و نیز در پذیرش حدیث و غیره نیستیم؛ ولی این اختلاف، در چارچوب ضوابطی است که خود شرع آنها را در نظر گرفته و در واقع تابع روشهای ویژه هر کدام از علوم اسلامی است؛ چنان که اختلافی میان خود اندیشهوران و مجتهدان و نویسندگان، روزنامهنگاران و جامعه شناسان و فیلسوفان و سیاستمداران است و از آنجا که پلورالیسم، حقیقت را به نسبتهای متعادلی میان هرکدام از صاحبان اندیشه تقسیم نمیکند، حقیقت یکی و ثابت است و این اندیشهوران و مجتهدانند که باید همه سعی خود را به کار گیرند تا از راه کشف حکم یا شیوه شرعی در چارچوب روششناسی اسلامی برگرفته از شریعت و اهداف دین، بدان نایل آیند؛ وگرنه این سمتگیری غربگرایانهای که با شعار پلورالیسم و قرائتهای متنوع و متعدد و در چارچوب روشها و آیینهایی که برای علوم دیگری در نظر گرفته شده و در جوامع و محیطهای دیگر و در فضاهای علمی و دینی کاملا مختلف با ما وضع شدهاند، مثال بسیار روشنی از وادادگی فکری است که به هر یک از افراد امت اسلامی اجازه میدهد قرائت و دید خاص خود درباره دین را داشته باشد و در نتیجه اگر تن به این روشها بدهیم، روزی خواهد رسید که از شریعت چیزی جز شبحی از احکام یا عقاید مسخ شده و به تعداد افراد، پاره شده، باقی نخواهد ماند. <br> |