۸۷٬۹۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مجله ها' به 'مجلهها') |
جز (جایگزینی متن - 'نوشته ها' به 'نوشتهها') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== تاثیر پذیری از شخصیتهای مهم سیاسی و مذهبی == | == تاثیر پذیری از شخصیتهای مهم سیاسی و مذهبی == | ||
وی همچنین درباره تاثیرپذیری خود از شخصیتهای سیاسی و مذهبی چنین می گوید: از اولین کسانی که تحت تأثیر قرار گرفتم [[ابوالکلام آزاد]]، [[محمدعلی جوهر]]، [[جواهر لعل نهرو]]، مولانا [[حسرت مهانی]] بودند و اتفاقا دو کتاب نهرو را در سن فارغ التحصیلی خوانده بودم. '''تاریخ و دیگر نامه های پدر به دختر''' اینها در واقع نامههایی هستند که نهرو به '''ایندیرا گاندی''' نوشت. او داستان تاریخ را به زیبایی بیان کرد. از زمانی که جواهر لعل نهرو خواندم کمی به [[کمونیسم]] گرایش داشتم، اما در عین حال از آنجایی که پدرم در [[جنبش انصاف پاکستان]] فعال بود، من نیز به [[حزب مسلم لیگ]] پیوستم. این موضوع بسیار جالبی بود که تحت آن [[اسلام]] [[پاکستان]]، [[مسلمانان]] به سمت استقلال و هویت ملی گرایش داشتند. از این رو وقتی به پاکستان آمدم، برای اولین بار با مولانا مودودی آشنا شدم و ادبیات او را خواندم.<br> | وی همچنین درباره تاثیرپذیری خود از شخصیتهای سیاسی و مذهبی چنین می گوید: از اولین کسانی که تحت تأثیر قرار گرفتم [[ابوالکلام آزاد]]، [[محمدعلی جوهر]]، [[جواهر لعل نهرو]]، مولانا [[حسرت مهانی]] بودند و اتفاقا دو کتاب نهرو را در سن فارغ التحصیلی خوانده بودم. '''تاریخ و دیگر نامه های پدر به دختر''' اینها در واقع نامههایی هستند که نهرو به '''ایندیرا گاندی''' نوشت. او داستان تاریخ را به زیبایی بیان کرد. از زمانی که جواهر لعل نهرو خواندم کمی به [[کمونیسم]] گرایش داشتم، اما در عین حال از آنجایی که پدرم در [[جنبش انصاف پاکستان]] فعال بود، من نیز به [[حزب مسلم لیگ]] پیوستم. این موضوع بسیار جالبی بود که تحت آن [[اسلام]] [[پاکستان]]، [[مسلمانان]] به سمت استقلال و هویت ملی گرایش داشتند. از این رو وقتی به پاکستان آمدم، برای اولین بار با مولانا مودودی آشنا شدم و ادبیات او را خواندم.<br> | ||
او درباره تاثیر پذیری از [[سید ابوالاعلی مودودی]] این چنین میگوید: مولانا را در کودکی دیده بودم. حدود سال 1938 یا 1939م پدرم با او یک مراسم دوستانه داشت و من در آن زمان برایش غزلی انقلابی خواندم. پس از آن، وقتی | او درباره تاثیر پذیری از [[سید ابوالاعلی مودودی]] این چنین میگوید: مولانا را در کودکی دیده بودم. حدود سال 1938 یا 1939م پدرم با او یک مراسم دوستانه داشت و من در آن زمان برایش غزلی انقلابی خواندم. پس از آن، وقتی نوشتههای مولانا مودودی را خواندم، دنیای دیگری به رویم باز شد. دو کتابی که بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد، خطبه ها و نقدهای مولانا بود. نقد کتاب کمی سخت است، اما به دلیل ارتباط ذهنی من با جامعه، این کتاب من را بسیار تحت تاثیر قرار داد. به ویژه دو مقاله '''بردگی ذهنی ما و علل آن''' و '''انحطاط تمدن اسلامی در هند'''.<br> | ||
در این مدت، | در این مدت، نوشتههای علامه [[محمد اسد]] '''نو مسلمان''' را خواندم. در زمان تشکیل کشور [[پاکستان]]، تا سال 1947م، 6 یا 7 شماره از مجله عرفات او منتشر شده بود که پس از جستجوی زیاد به آنها دست یافتم. یک دنیای دیگر به روی من باز شد.<br> | ||
== رهایی از تفکر کمونیسم و پیوستن به جماعت اسلامی == | == رهایی از تفکر کمونیسم و پیوستن به جماعت اسلامی == | ||
وی درباره نجات خود از تفکر کمونیسم این چنین می گوید: '''اقبال لاهوری، مولانا مودودی و علامه محمد اسد،''' این سه نفر کسانی بودند که در برهه از زندگی، زمانی که گرایش من به کمونیسم بود، وسیله ای شدند تا مرا به سوی [[اسلام]] برسانند. بعدها من جمعیت اسلامی به جمع طلاب پیوستم و خیلی زود مسئولیت های مهم را بر عهده گرفتم.<br> | وی درباره نجات خود از تفکر کمونیسم این چنین می گوید: '''اقبال لاهوری، مولانا مودودی و علامه محمد اسد،''' این سه نفر کسانی بودند که در برهه از زندگی، زمانی که گرایش من به کمونیسم بود، وسیله ای شدند تا مرا به سوی [[اسلام]] برسانند. بعدها من جمعیت اسلامی به جمع طلاب پیوستم و خیلی زود مسئولیت های مهم را بر عهده گرفتم.<br> |