جبر و اختیار: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ دسامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
=جبر و اختیار در لغت و اصطلاح=
=جبر و [[اختیار]] در لغت و اصطلاح=


جبر و اختیار از جمله واژگانی است که نیازی به تفسیر و تحلیل ندارد و ذهن بدون هیچ تاملی و صرفا از راه ارتکاز معنای آن را می فهمد. علاوه، چنین واژه هایی حتی معنای کنایی را نیز تحمل نمی کند. مثلا اولین تداعی از کلمه جبر وادار کردن یا وادار شدن فاعل به فعلی است که مورد رضایتش نباشد، بلکه آن فعل با اکراه انجام شود. و یا اولین تداعی در باره اختیار اختیار فعل و ترک نسبت به هر فعلی است.
[[جبر]] و اختیار از جمله واژگانی است که نیازی به تفسیر و تحلیل ندارد و ذهن بدون هیچ تاملی و صرفا از راه ارتکاز معنای آن را می فهمد. علاوه، چنین واژه هایی حتی معنای کنایی را نیز تحمل نمی کند. مثلا اولین تداعی از کلمه جبر وادار کردن یا وادار شدن فاعل به فعلی است که مورد رضایتش نباشد، بلکه آن فعل با اکراه انجام شود. و یا اولین تداعی در باره اختیار، اختیار فعل و ترک نسبت به هر فعلی است.
و اما واژه جبر از لغات اضداد به معنای مقابل است و با حفظ معنای ارتکازی اش، کاربرد های متفاوتی دارد. همچنین این واژه در قرآن، و منابعی چون فقه، حقوق، فلسفه و کلام تعریف مربوط به خود را دارد.
و اما واژه جبر از لغات اضداد به معنای مقابل است و با حفظ معنای ارتکازی اش، کاربرد های متفاوتی دارد. همچنین این واژه در [[قرآن]]، و منابعی چون [[فقه]]، [[حقوق]]، [[فلسفه]] و [[کلام]] تعریف مربوط به خود را دارد.
از نتیجه جستجو در منابع لغت این نکته به دست می آید که در معنای جبر، نوعی اکراه شدید یا مضاعف وجود دارد. مثلا شخص را با اجبار و اکراه وادار به انجام عملی کنند که مطابق میل او نیست. اضافه بر این، جبر به معنای سر نوشت نیز می آید به طوری که شخص هیچ اختیاری در تغییر حال خود ندارد تا آن را به نفع خود عوض کند، در نتیجه خود را مسئول هیچ فعلی نمی داند.  
از نتیجه جستجو در منابع لغت این نکته به دست می آید که در معنای جبر، نوعی [[اکراه]] شدید یا مضاعف وجود دارد. مثلا شخص را با [[اجبار]] و اکراه وادار به انجام عملی کنند که مطابق میل او نیست. اضافه بر این، جبر به معنای [[سر نوشت]] نیز می آید به طوری که شخص هیچ اختیاری در تغییر حال خود ندارد تا آن را به نفع خود عوض کند، در نتیجه خود را مسئول هیچ فعلی نمی داند.  
و اما اختیار نیز چون جبر (با حفظ معنای ارتکازی اش) دارای معانی متفاوت اما هم سو است. این واژه نیز در هر علمی مطابق با معنای خودش به کار می رود. مثلا اختیار در فقه مقابل اضطرار است و در حقوق معنایی مقابل اکراه و در فلسفه معنایی مقابل اجبار دارد و در کلام مقابل تفویض است.
و اما اختیار نیز چون جبر (با حفظ معنای ارتکازی اش) دارای معانی متفاوت اما هم سو است. این واژه نیز در هر علمی مطابق با معنای خودش به کار می رود. مثلا اختیار در فقه مقابل [[اضطرار]] است و در حقوق معنایی مقابل اکراه و در فلسفه معنایی مقابل اجبار دارد و در علم کلام مقابل [[تفویض]] قرار می گیرد.






==معنای جبر در لغت==
==معنای جبر در لغت==
جبر در لغت به معنای اکراه و اجبار است. ابن منظور یکی از معانی جبر را به معنای اجبار و اکراه بر امری دانسته و نوشته است: «و جَبَرَ الرجلَ على الأَمر يَجْبُرُه‏ جَبْراً و جُبُوراً و أَجْبَرَه‏ أَكرهه» <ref>ابن منظور، لسان العرب،ج 4، ص 116</ref>
جبر در لغت به معنای اکراه و اجبار است. [[ابن منظور]] یکی از معانی جبر را به معنای اجبار و اکراه بر امری دانسته و نوشته است: «و جَبَرَ الرجلَ على الأَمر يَجْبُرُه‏ جَبْراً و جُبُوراً و أَجْبَرَه‏ أَكرهه» <ref>ابن منظور، لسان العرب،ج 4، ص 116</ref>
  در تعریف دیگری نوشته اند:«الجَبْر هو أن‏ تَجْبُر إنسانا على ما لا يريد و تُكْرِهه‏»<ref>فراهیدی خلیل بن احمد، کتاب العین،ج 6، ص 115</ref>
  در تعریف دیگری نوشته اند:«الجَبْر هو أن‏ تَجْبُر إنسانا على ما لا يريد و تُكْرِهه‏»<ref>فراهیدی خلیل بن احمد، کتاب العین،ج 6، ص 115</ref>
  جبر یعنی مجبور کردن انسان بر انجام فعلی که مطابق اراده اش نیست و نسبت به آن اکراه دارد. و نیز آورده اند: «الجبر فی اللغه، جبره علی الامر و اجبره، قهره و اکرهه علی الاتیان به».<ref>عسکری سید مرتضی، دراسة حول الجبر والتفويض والقضاء والقدر، ص5</ref>
  جبر یعنی مجبور کردن انسان بر انجام فعلی که مطابق اراده اش نیست و نسبت به آن اکراه دارد. و نیز آورده اند: «الجبر فی اللغه، جبره علی الامر و اجبره، قهره و اکرهه علی الاتیان به».<ref>عسکری سید مرتضی، دراسة حول الجبر والتفويض والقضاء والقدر، ص5</ref>
confirmed
۵٬۹۲۲

ویرایش