confirmed، مدیران
۳۷٬۲۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''حوزه علمیه اصفهان''' اولین [[حوزه علمیه]] ای است که در [[اصفهان]] در دوره [[آل بویه]] به درخواست [[ابنسینا]] از فرمانروای وقت تاسیس گردید. در دوره [[سلجوقیان]] فرهنگ مدرسهسازی در بین مردم ایجاد شد و این امر باعث تعدد مدارس در این دوره گردید، البته بیشتر مدارس [[مذهب شافعی]] داشتند و در دوره بعد با وجود این فرهنگ، مدارس [[شیعه]] به اوج شکوفایی خود رسیدند، تا جایی که از حکومت [[افشاریه]] تا [[پهلوی]] همیشه حوزه اصفهان در تقابل با حکومتهای جابر و ظالم به عنوان یک قدرت ایستادگی داشت. این شکوفایی و قدرت علمی تا زمان تاسیس [[حوزه علمیه قم]] ادامه داشت ولی با تاسیس آن حوزه اصفهان تحت الشعاع حوزه قم قرار گرفت و از مرکزیت سابق آن کاسته شد. | '''حوزه علمیه اصفهان''' اولین [[حوزه علمیه]] ای است که در [[اصفهان]] در دوره [[آل بویه]] به درخواست [[ابوعلی سینا|ابنسینا]] از فرمانروای وقت تاسیس گردید. در دوره [[سلجوقیان]] فرهنگ مدرسهسازی در بین مردم ایجاد شد و این امر باعث تعدد مدارس در این دوره گردید، البته بیشتر مدارس [[مذهب شافعی]] داشتند و در دوره بعد با وجود این فرهنگ، مدارس [[شیعه]] به اوج شکوفایی خود رسیدند، تا جایی که از حکومت [[افشاریه]] تا [[پهلوی]] همیشه حوزه اصفهان در تقابل با حکومتهای جابر و ظالم به عنوان یک قدرت ایستادگی داشت. این شکوفایی و قدرت علمی تا زمان تاسیس [[حوزه علمیه قم]] ادامه داشت ولی با تاسیس آن حوزه اصفهان تحت الشعاع حوزه قم قرار گرفت و از مرکزیت سابق آن کاسته شد. | ||
=تاریخچه اصفهان= | =تاریخچه اصفهان= | ||
فتح اصفهان در سال 23 هجری در زمان [[خلافت]] [[عمر]] روی داد<ref>فتوح البلدان، بلاذری، ص 308.</ref> و فرمانروایان آن تا | فتح اصفهان در سال 23 هجری در زمان [[خلافت]] [[عمر]] روی داد<ref>فتوح البلدان، بلاذری، ص 308.</ref> و فرمانروایان آن تا سیصد سال از طرف خلفا معین میشدند. لذا این شهر در زمان [[آل بویه]] و [[سلجوقیان]] پایتخت بود<ref>جغرافیای کامل ایران، ج 1، ص 308.</ref> و در عهد سلجوقیان به سرعت ترقی کرد و جزء مهمترین شهرهای کشور گردید. | ||
[[ابن حوقل]] ضمن توصیف اصفهان در نیمه دوم قرن چهارم هجری و اشاره به منسوجات ابریشمی و پنبهای، زعفران و | [[ابن حوقل]] ضمن توصیف اصفهان در نیمه دوم قرن چهارم هجری و اشاره به منسوجات ابریشمی و پنبهای، زعفران و میوههای گوناگون آن که به سایر نقاط صادر میشد، میگوید: از [[عراق]] تا [[خراسان]] شهری تجاری بزرگتر از اصفهان، جز [[ری]] وجود نداشته است<ref>مقدمهای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، سلطانزاده، ص 94، به نقل از صورةالارض، ص 106.</ref>. | ||
این موقعیت همچنان روبه رشد بود تا آنکه یورش تیمور سبب خرابی و سقوط تعدادی از شهر و | این موقعیت همچنان روبه رشد بود تا آنکه یورش تیمور سبب خرابی و سقوط تعدادی از شهر و آبادهای [[ایران]] شد. وی در اصفهان دستور داد که منارههایی از سر هفتاد هزار نفر مقتول برپا دارند<ref>زندگانی شگفتآور تیمور، ابن عبرشاه، ترجمه محمدعلی نجاتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1339، ص 50 .</ref>. | ||
در سال 1000ق، پایتخت [[صفویه]] از [[قزوین]] به اصفهان منتقل شد و اصفهان بار دیگر از آبادترین شهرهای ایران گردید و علاوه بر مرکز سیای – اجتماعی، مرکز فرهنگی – علمی نیز به شمار آمد و حوزهای بزرگ با دانشمندانی والا مقام به جهان شیعه ارزانی داشت. | در سال 1000ق، پایتخت [[صفویه]] از [[قزوین]] به اصفهان منتقل شد و اصفهان بار دیگر از آبادترین شهرهای ایران گردید و علاوه بر مرکز سیای – اجتماعی، مرکز فرهنگی – علمی نیز به شمار آمد و حوزهای بزرگ با دانشمندانی والا مقام به جهان [[مذهب شیعه|شیعه]] ارزانی داشت. | ||
پس از تأسیس [[حوزه علمیه قم]]، حوزه اصفهان تحتالشعاع [[قم]] واقع شد و از مرکزیت سابق آن کاسته گردید. | پس از تأسیس [[حوزه علمیه قم]]، حوزه اصفهان تحتالشعاع [[قم]] واقع شد و از مرکزیت سابق آن کاسته گردید. | ||
=دوره اوّل= | =دوره اوّل= | ||
براساس آنچه در تاریخ نقل گردیده، نخستین دوره از ادوار حوزه علمیه اصفهان به زمان سلطنت آل بویه میرسد. زمانی که ابو جعفر علاءالدوله کاکویه فرمانروای اصفهان بود، «ابن سینا» نزد وی رفت<ref>آل بویه، فقیهی، ص 301.</ref>. مدرسه اصفهان یادگار آن دوره است. | براساس آنچه در تاریخ نقل گردیده، نخستین دوره از ادوار حوزه علمیه اصفهان به زمان سلطنت [[آل بویه]] میرسد. زمانی که ابو جعفر علاءالدوله کاکویه فرمانروای اصفهان بود، «ابن سینا» نزد وی رفت<ref>آل بویه، فقیهی، ص 301.</ref>. مدرسه اصفهان یادگار آن دوره است. | ||
=مدرسه علایی= | =مدرسه علایی= | ||
مدتی که [[ابوعلی سینا]] در زمان امارت علاءالدوله کاکویه دیلمی در اصفهان، در خدمت او بود، با وجود مشاغل وزارتی، به تدریس هم میپرداخت. گنبدی موسوم به ابو علی علایی در محله «در دشت» و در نزدیکی مدرسه شفیعیه اصفهان موجود است که گفتهاند مدرس ابو علی سینا و متعلق به مدرسهای در آن هنگام بوده است<ref>تاریخ مدارس ایران، ص 99؛ آموزش قدیم در کشورهای اسلامی، شبلی نعمان، ترجمه فخر داعی، آموزش و پرورش، سال نهم، شماره 3، ص 30؛ آثار ملی اصفهان، ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، ص 431.</ref>. | مدتی که [[ابوعلی سینا]] در زمان امارت علاءالدوله کاکویه دیلمی در اصفهان، در خدمت او بود، با وجود مشاغل وزارتی، به تدریس هم میپرداخت. گنبدی موسوم به ابو علی علایی در محله «در دشت» و در نزدیکی مدرسه شفیعیه اصفهان موجود است که گفتهاند مدرس ابو علی سینا و متعلق به مدرسهای در آن هنگام بوده است<ref>تاریخ مدارس ایران، ص 99؛ آموزش قدیم در کشورهای اسلامی، شبلی نعمان، ترجمه فخر داعی، آموزش و پرورش، سال نهم، شماره 3، ص 30؛ آثار ملی اصفهان، ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، ص 431.</ref>. | ||
«ابو عبدالله معصومی از محققان و حکمای بزرگ اسلام است که در علوم [[حکمت]] و [[فلسفه]] استاد مسلم بود. | «ابو عبدالله معصومی از محققان و حکمای بزرگ اسلام است که در علوم [[حکمت]] و [[فلسفه]] استاد مسلم بود. تولدش در اصفهان اتفاق افتاد و در آن سامان به تحصیل دانش پرداخت و در علوم طبیعی و اسلامی تبحّری تام یافت. | ||
هنگام توقف شیخالرئیس ابوعلی سینا در اصفهان، ابو عبدالله پیوسته جلیس و مصاحب او بود و به تکمیل مقامات فلسفی خود پرداخت. شیخ پیوسته او را بر سایر شاگردان ترجیح میداد. گویند وقتی [[ابوریجان بیرونی]] هیجده مسأله نزد شیخالرئیس فرستاد که آنها را جواب گوید، او به ابو عبدالله محوّل کرد و این دلیل وسعت فکر و نظر او در مسایل فلسفه است. وفات او حدود نیمه قرن پنجم اتفاق افتاد. وی را مؤلفات بسیار است. از جمله کتابی است در «مفارقات عقلیه و اعداد عقول و اعداد مبدعات.» | هنگام توقف [[ابوعلی سینا|شیخالرئیس ابوعلی سینا]] در اصفهان، ابو عبدالله پیوسته جلیس و مصاحب او بود و به تکمیل مقامات فلسفی خود پرداخت. شیخ پیوسته او را بر سایر شاگردان ترجیح میداد. گویند وقتی [[ابوریجان بیرونی]] هیجده مسأله نزد [[ابوعلی سینا|شیخالرئیس]] فرستاد که آنها را جواب گوید، او به ابو عبدالله محوّل کرد و این دلیل وسعت فکر و نظر او در مسایل فلسفه است. وفات او حدود نیمه قرن پنجم اتفاق افتاد. وی را مؤلفات بسیار است. از جمله کتابی است در «مفارقات عقلیه و اعداد عقول و اعداد مبدعات.» | ||
شیخالرئیس رسالهای در عشق به نام او نوشته و درباره او چنین گفته است: | شیخالرئیس رسالهای در عشق به نام او نوشته و درباره او چنین گفته است: | ||
«ابو عبدالله منی بمنزلة ارسطاطالیس من افلاطون. «ابو عبدالله در نزد من همان مقامی را داراست که ارسطو پیش افلاطون داشت<ref>اصفهان، دکتر لطفالله هنرفر، ص 210 و 211.</ref>.» | «ابو عبدالله منی بمنزلة ارسطاطالیس من افلاطون. «ابو عبدالله در نزد من همان مقامی را داراست که ارسطو پیش افلاطون داشت<ref>اصفهان، دکتر لطفالله هنرفر، ص 210 و 211.</ref>.» |