ابراهیم حسین شاذلی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶۹: خط ۶۹:
== معالم فـی الطـریق ==
== معالم فـی الطـریق ==


کتاب '''«معالم فـی الطـریق»''' ثمرۀ زندگی سید و اوج آثار ادبی و فکری او است‌ که‌ قسمت اعظم آن به موعظه اسلامی ربطی ندارد و سند مهمی است‌ که‌ به ایدئولوژی جنبش‌ اسلامی مربوط می‌شود. اقدامات‌ گرایشات‌ عمده‌ جـنبش مذکور، در اصولی‌که در کتاب‌ معلم‌ فی طریق مندرج است به روشی به چشم می‌خورد و بدین ترتیب بود که‌ معالم‌ فی‌ الطریق در نهایت به‌ مانیفست‌ اغلب جنبش‌های‌ اسلام‌گرا‌ تبدیل‌ شد. به عـبارتی مـعالم فی‌ الطریق‌ دروازۀ رسیدن به ایدئولوژی جنبش اسلامی دهه ۱۹۷۰ می‌باشد.
کتاب '''«معالم فـی الطـریق»''' ثمرۀ زندگی سید و اوج آثار ادبی و فکری اوست‌ که‌ قسمت اعظم آن به مباحث اسلامی ربطی ندارد و سند مهمی است‌ که‌ به ایدئولوژی جنبش‌ اسلامی مربوط می‌شود. اقدامات‌ و گرایشات‌ عمدۀ جـنبش مذکور، در اصولی‌ که در کتاب‌ '''«معالم‌ فی طریق»''' مندرج است، در نهایت به‌ مانیفست‌ اغلب جنبش‌های‌ اسلام‌گرا‌ تبدیل‌ شد. به عـبارتی مـعالم فی‌ الطریق‌ دروازۀ رسیدن به ایدئولوژی جنبش اسلامی دهه ۱۹۷۰ می‌باشد. کتاب معالم فی الطریق‌ در‌ واقع یک اثر کاملا جدید نبود‌ بلکه چهار بخش از سیزده‌ بخش آن، از کتاب فی‌ ضلال‌ القرآن گـرفته شـده بود که در حد فاصل سال‌های‌ ۱۹۵۳-۱۹۶۴ بیشتر در‌ زندان‌، پیرامون تفسیر قرآن نوشته شده‌ بود‌. حال‌ به بررسی محتوای‌ ایدئولوژیک‌ معالم فی الطریق می‌پردازیم‌ و اینکه‌ به قول طارق البشری روشن‌فـکر مـصری، چرا و چگونه‌این اثر به‌"چه باید‌ کرد‌، جنبش اسلامی تبدیل شد؟ کتاب معالم فی‌ الطریق‌ سید قطب‌ در‌ سال‌ ۱۹۶۴ در زمینه رویارویی‌ فرهنگ اسلامی با چالش‌های معاصر نوشته شد و به عـقیده رضـوان السـید این کتاب بیانیه بنیادین‌ احـزاب‌ مـبارزه جـوی‌ اسلامی شد. سید بر‌ میراث‌ انتقادی‌ نویسندگان‌ اسلام‌گرای دهه ۴۰ و ۵۰ و به‌ویژه مودودی و ندوی تکیه زد تا از خاستگاه فکری ایده‌ "حاکمیت الهی‌" کـه آن را سـتون‌ فـقرات‌ الگوی‌ اسلامی‌ و هویت اختصاصی اسلام قرار داده بود‌، سـخن‌ مـشخص‌ در‌ باب‌ فرهنگ‌ و سیاست بگوید.
کتاب معالم فی الطریق‌ در‌ واقع یک اثر کاملا جدید نبود‌ بلکه چهار بخش از سیزده‌ بخش آن، از کتاب فی‌ ضلال‌ القرآن گـرفته شـده بود که در حد فاصل سال‌های‌ ۱۹۵۳-۱۹۶۴ بیشتر در‌ زندان‌، پیرامون تفسیر قرآن نوشته شده‌ بود‌. حال‌ به بررسی محتوای‌ ایدئولوژیک‌ معالم فی الطریق می‌پردازیم‌ و اینکه‌ به قول طارق البشری روشن‌فـکر مـصری، چرا و چگونه‌این اثر به‌"چه باید‌ کرد‌، جنبش اسلامی تبدیل شد؟ کتاب معالم فی‌ الطریق‌ سید قطب‌ در‌ سال‌ ۱۹۶۴ در زمینه رویارویی‌ فرهنگ اسلامی با چالش‌های معاصر نوشته شد و به عـقیده رضـوان السـید این کتاب بیانیه بنیادین‌ احـزاب‌ مـبارزه جـوی‌ اسلامی شد. سید بر‌ میراث‌ انتقادی‌ نویسندگان‌ اسلام‌گرای دهه ۴۰ و ۵۰ و به‌ویژه مودودی و ندوی تکیه زد تا از خاستگاه فکری ایده‌ "حاکمیت الهی‌" کـه آن را سـتون‌ فـقرات‌ الگوی‌ اسلامی‌ و هویت اختصاصی اسلام قرار داده بود‌، سـخن‌ مـشخص‌ در‌ باب‌ فرهنگ‌ و سیاست بگوید.


در نظر سید قطب، قضاوت درباره هرآنچه در سرزمین‌های مسلمانان جریان دارد با یک پرسش اساسی‌ ممکن اسـت: ایـنکه چـه کسی در عرصه اندیشه و فرهنگ‌ و سیاست و حکومت، حکم می‌راند؟ خدا (شریعت خـدا) یا طاغوت (قوانین، رجال و نظام‌های طاغوتی)؟! هدف تلاش‌های فرهنگ‌ اسلامی در دهه ۵۰ تدوین نشانه‌های الگوی اسلامی در رویارویی با "تـمدن عـصر گـمراهی‌" بود‌. امام‌ این تمدن گمراهی‌"امر خارجی و گمراه کننده‌"نبود. بـلکه در قـالب شیوه‌های زندگی و اندیشه و نظام سیاسی مسلط در درون سرزمین مسلمانان نمود یافته بود. این مبارزه سیاسی و فرهنگی مـی‌بایست‌ از‌ پنـجه در افـکندن با دشمن ناشناخته خارجی به رویارویی با طاغوت مسلط داخلی تغییر یـافت. زیـرا اگـر اسلام در زمینه سیاسی مسلط نمی‌شد‌ دیگر‌ نمی‌توانست در داخل‌ سرزمین‌های اسلامی‌ جایی‌ داشته باشد. از ایـن‌رو لازم بـود تـا اسلام‌گرایان مخلص هرچند شمارشان اندک در تشکلی پیشتاز، یگانه شوند و طاغوت سیاسی درونی را در هـم بـکوبند‌ تا‌ شریعت خدا بر سرزمین‌ تاریخی‌ اسلام حکم براند، پس از آن در هرمسأله‌ای حرفی برای گـفتن‌ خـواهد داشـت.
در نظر سید قطب، قضاوت درباره هرآنچه در سرزمین‌های مسلمانان جریان دارد با یک پرسش اساسی‌ ممکن اسـت: ایـنکه چـه کسی در عرصه اندیشه و فرهنگ‌ و سیاست و حکومت، حکم می‌راند؟ خدا (شریعت خـدا) یا طاغوت (قوانین، رجال و نظام‌های طاغوتی)؟! هدف تلاش‌های فرهنگ‌ اسلامی در دهه ۵۰ تدوین نشانه‌های الگوی اسلامی در رویارویی با "تـمدن عـصر گـمراهی‌" بود‌. امام‌ این تمدن گمراهی‌"امر خارجی و گمراه کننده‌"نبود. بـلکه در قـالب شیوه‌های زندگی و اندیشه و نظام سیاسی مسلط در درون سرزمین مسلمانان نمود یافته بود. این مبارزه سیاسی و فرهنگی مـی‌بایست‌ از‌ پنـجه در افـکندن با دشمن ناشناخته خارجی به رویارویی با طاغوت مسلط داخلی تغییر یـافت. زیـرا اگـر اسلام در زمینه سیاسی مسلط نمی‌شد‌ دیگر‌ نمی‌توانست در داخل‌ سرزمین‌های اسلامی‌ جایی‌ داشته باشد. از ایـن‌رو لازم بـود تـا اسلام‌گرایان مخلص هرچند شمارشان اندک در تشکلی پیشتاز، یگانه شوند و طاغوت سیاسی درونی را در هـم بـکوبند‌ تا‌ شریعت خدا بر سرزمین‌ تاریخی‌ اسلام حکم براند، پس از آن در هرمسأله‌ای حرفی برای گـفتن‌ خـواهد داشـت.