۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[رده: ' به '[[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|- | |- | ||
|آثار | |آثار | ||
|طوق الحمامة (گلوبند کبوتر ) • رسائل إبن حزم الأندلسی • جوامع السیرة النبویة • جمهرة أنساب العرب • رساله فی فضل الاندلس • الاحکام فی اصول الاحکام • المُحَلّی فی شرح المُجَلّی • ابطال القیاس • نَقْط العروس • الفِصَل فی المِلَل و... | |طوق الحمامة (گلوبند کبوتر) • رسائل إبن حزم الأندلسی • جوامع السیرة النبویة • جمهرة أنساب العرب • رساله فی فضل الاندلس • الاحکام فی اصول الاحکام • المُحَلّی فی شرح المُجَلّی • ابطال القیاس • نَقْط العروس • الفِصَل فی المِلَل و... | ||
|- | |- | ||
|[[مذهب]] | |[[مذهب]] | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
=ابنحزم اندلسی کیست= | =ابنحزم اندلسی کیست= | ||
«علی بن احمد بن سعید بن حزم اندلسی» در روز آخر [[رمضان]] سال 384 در شهر «قرطبه» به دنیا آمد و در 28 [[شعبان]] 456 درگذشت. <ref>.شرح حال ابن حزم در منابع کهن را بنگرید در: جذوة | «علی بن احمد بن سعید بن حزم اندلسی» در روز آخر [[رمضان]] سال 384 در شهر «قرطبه» به دنیا آمد و در 28 [[شعبان]] 456 درگذشت. <ref>.شرح حال ابن حزم در منابع کهن را بنگرید در: جذوة المقتبس، ش708؛ مطمح الانفس از فتح بن خاقان، ص 55؛ الذخیرة، ج1، ص140؛ المُغْرب، ش253؛ تذکرة الحفاظ، ج3، ص341؛ لسان المیزان، ج4، ص 724-732. | ||
2.ابن حزم دراینباره چنین سرود: (سیر اعلام، 18/205): فإن تَحْرِقوا القِرطاس لا تَحْرقوا الذی کذاک النصاری یحرقون اذا علَتْ تضمّنه القرطاس بَل هو فی صدری اکُفهم القرآن فی مُدُنِ الثغر.</ref> بیشتر وی را ایرانی الاصل دانستهاند که جدش از اسرای ایرانی، اسیر [[یزید بن ابی سفیان]] بوده است. <ref>سیر اعلام النبلاء، ج18، ص186</ref> عدهای هم وی را اسپانیایی تبار دانستهاند. وی در اواخر قدرت دولت [[امویان]] اندلس، در ناز و نعمت، فراوانی کتاب، شکوه اشرافیگری و ذهنباز و سیال همراه با ذکاوت و هوش قابل توجه رشد کرد. به گفته ذهبی: نشأ فی تنّعم و رفاهیة، و رُزق ذکاء مفرطاً، و ذهنا سیّالاً و کتباً نفیسة کثیرة. <ref>سیر: 186/18</ref> | 2.ابن حزم دراینباره چنین سرود: (سیر اعلام، 18/205): فإن تَحْرِقوا القِرطاس لا تَحْرقوا الذی کذاک النصاری یحرقون اذا علَتْ تضمّنه القرطاس بَل هو فی صدری اکُفهم القرآن فی مُدُنِ الثغر.</ref> بیشتر وی را ایرانی الاصل دانستهاند که جدش از اسرای ایرانی، اسیر [[یزید بن ابی سفیان]] بوده است. <ref>سیر اعلام النبلاء، ج18، ص186</ref> عدهای هم وی را اسپانیایی تبار دانستهاند. وی در اواخر قدرت دولت [[امویان]] اندلس، در ناز و نعمت، فراوانی کتاب، شکوه اشرافیگری و ذهنباز و سیال همراه با ذکاوت و هوش قابل توجه رشد کرد. به گفته ذهبی: نشأ فی تنّعم و رفاهیة، و رُزق ذکاء مفرطاً، و ذهنا سیّالاً و کتباً نفیسة کثیرة. <ref>سیر: 186/18</ref> | ||
اما با آغاز اختلافات و اوجگیری آشوبهای سیاسی در اندلس، زندگی پر تلاطمی پیدا کرد. وی به اقتفای پدرش که مدتی منصب وزارت داشت، این منصب را در سه نوبت و هر بار برای مدتی کوتاه در اختیار داشت. پس از نوبت اول مدت زمانی زندانی شد اما باز وزارت یافت. | اما با آغاز اختلافات و اوجگیری آشوبهای سیاسی در اندلس، زندگی پر تلاطمی پیدا کرد. وی به اقتفای پدرش که مدتی منصب وزارت داشت، این منصب را در سه نوبت و هر بار برای مدتی کوتاه در اختیار داشت. پس از نوبت اول مدت زمانی زندانی شد اما باز وزارت یافت. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
ابنحزم، پس از آن که در جوانی قدری به کارهای اداری پرداخت، به سرعت آنها را رها کرد و به تحصیل [[فقه]] و سایر علوم همت گماشت و در مقام یک عالم دینی تا پایان عمر از تدریس، تألیف، مناظره و هم چنین تأسیس و توسعه مکتب فکری- فقهی خود باز نماند. | ابنحزم، پس از آن که در جوانی قدری به کارهای اداری پرداخت، به سرعت آنها را رها کرد و به تحصیل [[فقه]] و سایر علوم همت گماشت و در مقام یک عالم دینی تا پایان عمر از تدریس، تألیف، مناظره و هم چنین تأسیس و توسعه مکتب فکری- فقهی خود باز نماند. | ||
وی پس از آن که در علم فقه موقعیتی یافت، به ستیز با عالمان زمانش برخاست و از آنجا که زبان تندی داشت، مورد خشم آنان قرار گرفت. در نهایت، برخوردهای تند وی درباره عالمان زمانش سبب تبعید او به قریهای گشت که آن جا نیز جماعتی از مالکیان بر او حمله بردند. زمانی هم عالمان و ملوک از او بیزار گشتند که او را به بادیه کوچ داده و حتی برخی از کتابهایش را به آتش کشیدند. <ref>سیر: 198/18</ref> | وی پس از آن که در علم فقه موقعیتی یافت، به ستیز با عالمان زمانش برخاست و از آنجا که زبان تندی داشت، مورد خشم آنان قرار گرفت. در نهایت، برخوردهای تند وی درباره عالمان زمانش سبب تبعید او به قریهای گشت که آن جا نیز جماعتی از مالکیان بر او حمله بردند. زمانی هم عالمان و ملوک از او بیزار گشتند که او را به بادیه کوچ داده و حتی برخی از کتابهایش را به آتش کشیدند. <ref>سیر: 198/18</ref> | ||
ابنحزم، در رساله طوق الحمامه خود- که موضوعش عشق و عاشقی و حب است- خاطرات خواندنی و جالبی از زندگی خصوصی خویش آورده است. وی اشعاری هم سروده است که برخی از آنها برجای مانده است. <ref>سیر: 205/18- 209</ref> | ابنحزم، در رساله طوق الحمامه خود- که موضوعش عشق و عاشقی و حب است- خاطرات خواندنی و جالبی از زندگی خصوصی خویش آورده است. وی اشعاری هم سروده است که برخی از آنها برجای مانده است. <ref>سیر: 205/18- 209</ref> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
طبعاً از همان روزگار کهن، تمجید از وی همراه با مذمت بوده است. شاگردانش از وی ستایش میکردند، اما بسیاری از معاصرانش و همچنین عالمان بعدی- به ویژه مالکی مذهبان- او را سخت نکوهش میکنند. <ref>.برای نمونه رک: سیر اعلام النبلاء، ج18، ص187-188؛ مطالبی که ابوبکر بن العربی در القواصم و العواصم بر ضد وی نوشته، بسیار تند است.</ref> چرا که وی به همان اندازه که حافظهاش نیرومند و استنتاجاتش تازه و مبتکرانه بود، زبانش تند و تعصب مذهبیاش بر ضد مخالفانش از حنفیان و مالکیان و [[شیعیان]] <ref>.دراینباره رک: گفتار مفصل و بلند علامه امینی در الغدیر ج1 تحت عنوان «الرأی العام فی ابن حزم الاندلسی» ص585-608</ref> به شدت افراطی و همراه با ناسزا و توهین و تکفیرهای پیاپی و بی دلیل و هیاهویی بود. | طبعاً از همان روزگار کهن، تمجید از وی همراه با مذمت بوده است. شاگردانش از وی ستایش میکردند، اما بسیاری از معاصرانش و همچنین عالمان بعدی- به ویژه مالکی مذهبان- او را سخت نکوهش میکنند. <ref>.برای نمونه رک: سیر اعلام النبلاء، ج18، ص187-188؛ مطالبی که ابوبکر بن العربی در القواصم و العواصم بر ضد وی نوشته، بسیار تند است.</ref> چرا که وی به همان اندازه که حافظهاش نیرومند و استنتاجاتش تازه و مبتکرانه بود، زبانش تند و تعصب مذهبیاش بر ضد مخالفانش از حنفیان و مالکیان و [[شیعیان]] <ref>.دراینباره رک: گفتار مفصل و بلند علامه امینی در الغدیر ج1 تحت عنوان «الرأی العام فی ابن حزم الاندلسی» ص585-608</ref> به شدت افراطی و همراه با ناسزا و توهین و تکفیرهای پیاپی و بی دلیل و هیاهویی بود. | ||
معروفترین آثار برجای مانده از وی، در فقه المُحلّی، در فِرق و مذاهب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل میباشد. اثر اخیر با همه گستردگی، ابتکار و نوآوریهای فراوانی دارد، مولف در تدوین آن کوشیده است تا از منابع مختلف در همه عرصهها بهره | معروفترین آثار برجای مانده از وی، در فقه المُحلّی، در فِرق و مذاهب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل میباشد. اثر اخیر با همه گستردگی، ابتکار و نوآوریهای فراوانی دارد، مولف در تدوین آن کوشیده است تا از منابع مختلف در همه عرصهها بهره بگیرد، [منابعی که بسیاری از آنها امروزه در دسترس نیست] اما با ادبیاتی فوق العاده افراطی و متعصبانه نگاشته شده است <ref>.یکی از نشانههای آشکار این تعصب، ناسزاها و تکفیرهای او در حجمی گسترده است که پس از بیان عقاید فرق اسلامی با تعبیر «هذا کفر صریح»، «هذا مجرد کفر» و... آنها را بدرقه میکند. رک: الفصل، ج4، ص197-198، 205، 207 «هذا والله أعظم من قول النصاری و أدخل فی الکفر و الشرک».</ref> که مقدار زیادی از ارزش علمی کتاب را کاسته است. از آثار فراوان او، شماری به چاپ رسیده، برخی مخطوط مانده و تعدادی از میان رفته است. <ref>برای فهرست آثار او بنگرید: سیر: 193/18- 197 | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
مجموعه رسائل تاریخی ابنحزم تحت عنوان مجلد دوم کتاب رسائل ابنحزم الاندلسی به چاپ رسیده است. این رسائل عبارتند از: | مجموعه رسائل تاریخی ابنحزم تحت عنوان مجلد دوم کتاب رسائل ابنحزم الاندلسی به چاپ رسیده است. این رسائل عبارتند از: | ||
رسالة نَقْطُ العروس فی تواریخ الخلفاء؛ <ref>.این رساله، کتابچه کوچکی است با ویژگیهای منحصر به فرد از نوع آنچه در قرون نخستین به صورت تک نگاری پیرامون موضوعاتی بدیع نگارش مییافت. القاب خلفا، ولی عهدهایی که به خلافت نرسیدند، خلفایی که با مشاورت به خلافت رسیدند، آنان که به زور خلافت را تصرف کردند، آنان که به دنبال خلافت رفتند، خلیفه هم نامیده شدند، اما خلیفه نشدند، آنان که خلیفه شدند و برادر بزرگتر داشتند، و موضوعاتی دیگر. در ادامه به بیان برخی از اخبار عجایب و غرایب ازدواجها، زنان و مسائل دیگر (مانند فضیحتی که جهان مانند آن ندیده است و...) پرداخته شده است که به راستی شگفت است و انسان را به یاد نوشتههای محمد بن حبیب و شمار دیگری از مورخان شرقی قرن سوم میاندازد. این اثر برخلاف نامش تنها در «تواریخ | رسالة نَقْطُ العروس فی تواریخ الخلفاء؛ <ref>.این رساله، کتابچه کوچکی است با ویژگیهای منحصر به فرد از نوع آنچه در قرون نخستین به صورت تک نگاری پیرامون موضوعاتی بدیع نگارش مییافت. القاب خلفا، ولی عهدهایی که به خلافت نرسیدند، خلفایی که با مشاورت به خلافت رسیدند، آنان که به زور خلافت را تصرف کردند، آنان که به دنبال خلافت رفتند، خلیفه هم نامیده شدند، اما خلیفه نشدند، آنان که خلیفه شدند و برادر بزرگتر داشتند، و موضوعاتی دیگر. در ادامه به بیان برخی از اخبار عجایب و غرایب ازدواجها، زنان و مسائل دیگر (مانند فضیحتی که جهان مانند آن ندیده است و...) پرداخته شده است که به راستی شگفت است و انسان را به یاد نوشتههای محمد بن حبیب و شمار دیگری از مورخان شرقی قرن سوم میاندازد. این اثر برخلاف نامش تنها در «تواریخ خلفا» نیست بلکه همانگونه که احسان عباس یادآور شده بهتر است عنوان «النوادر» بر آن نهاده شود. برای نمونه یکی از این عجایب شرح حال مرزبانه دختر قدید بن منیع است. وی همسر نصر بن سیار والی خراسان بود. وقتی او مرد، ابومسلم خراسانی با وی ازدواج کرد، وقتی ابومسلم کشته شد، ابوداود خالد بن ابراهیم ذهلی والی خراسان با وی ازدواج کرد. ابن حزم درباره این زن مینویسد «فجرت هذه المرأة مجری ولایة خراسان، کل من ولّی خراسان تزوّجها». نَقْط العروس، ص68. و یک خبر شگفت دیگر آن که مردی پس از آن که بیست و دو سال از مرگ هشام بن حکم مؤید گذشته بود، ظهور کرد و گفت من هشام بن حکم مؤید هستم. در همه منابر اندلس به نام وی خطبه خوانده شد و خونها ریخته شد. نَقْط العروس، ص97. این رساله بارها تصحیح و ترجمه اسپانیانی آن هم نشر شده و آخرین تصحیح آن توسط احسان عباس در مجلد دوم رسائل ابن حزم ارائه شده است. مقالهای هم در مجله الدعوة الاسلامیة، (عربستان سعودی)، ش491 درباره آن انتشار یافته است.</ref> رسالة فی أمّهات الخلفاء؛ رسالة فی جُمَل فُتُوح الاسلام؛ رسالة فی أسماء الخلفاء؛ رسالة فی فضل الاندلس و ذکر رجالها. <ref>رسائل ابن حزم، ج2، تحقیق احسان عباس، بیروت: المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، 1987. رساله اخیر رساله کوچکی است که مؤلف ضمن آن تلاش کرده است تا برتری اندلس را در زمینههای مختلف جغرافیایی و علمی بر سایر نقاط نشان دهد.</ref> | ||
به جز این رسائل، چند اثر تاریخی دیگر هم به طور مستقل از وی به صورت کتاب درآمده است که دو نمونه عمده آن جوامع السیرة <ref>درباره این کتاب به لحاظ شیوه نگارش و منابع آن (که به طور عمده سیره ابن اسحاق است). رک: مقدمه احسان عباس بر چاپ آن که توسط دارالمعارف در قاهره انجام شده و پنج رساله هم به عنوان ضمیمه در آن آمده است.</ref> و حجة الوداع <ref>تصحیح ابوصهیب الکرمی، ریاض، 1418</ref> میباشد. شاید بتوان کتاب جمهرة انساب العرب او را هم با اندکی تسامح، نوعی کتاب تاریخی به شمار آورد؛ زیرا افزون بر دانش انساب که به گفته خود ابنحزم بخشی از علم الأخبار است، وی در بخشهای مختلف آن، اطلاعات تاریخی متناسب با اشخاص و قبایل به دست داده است. <ref>ابن حزم الاندلسی و جهوده فی البحث التاریخی و الحضاری، ص206-211</ref> گفتنی است که نگرش نسبی و اُمَمی ابنحزم نیرومند است. وی به جز آن که [[علم انساب]] را از اعراب شرق به [[ارث]] برده، درباره نسب قبایل بربر دیار خود هم مطالبی بر آن افزوده، نوعی نگاه اُمَمی را هم به جد گرفته است. | به جز این رسائل، چند اثر تاریخی دیگر هم به طور مستقل از وی به صورت کتاب درآمده است که دو نمونه عمده آن جوامع السیرة <ref>درباره این کتاب به لحاظ شیوه نگارش و منابع آن (که به طور عمده سیره ابن اسحاق است). رک: مقدمه احسان عباس بر چاپ آن که توسط دارالمعارف در قاهره انجام شده و پنج رساله هم به عنوان ضمیمه در آن آمده است.</ref> و حجة الوداع <ref>تصحیح ابوصهیب الکرمی، ریاض، 1418</ref> میباشد. شاید بتوان کتاب جمهرة انساب العرب او را هم با اندکی تسامح، نوعی کتاب تاریخی به شمار آورد؛ زیرا افزون بر دانش انساب که به گفته خود ابنحزم بخشی از علم الأخبار است، وی در بخشهای مختلف آن، اطلاعات تاریخی متناسب با اشخاص و قبایل به دست داده است. <ref>ابن حزم الاندلسی و جهوده فی البحث التاریخی و الحضاری، ص206-211</ref> گفتنی است که نگرش نسبی و اُمَمی ابنحزم نیرومند است. وی به جز آن که [[علم انساب]] را از اعراب شرق به [[ارث]] برده، درباره نسب قبایل بربر دیار خود هم مطالبی بر آن افزوده، نوعی نگاه اُمَمی را هم به جد گرفته است. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
کسانی که به بیان شرح حال و افکار و اندیشههای وی پرداختهاند، به طور معمول، درباره موضوع «تاریخ از دیدگاه ابنحزم» هم سخن گفتهاند. در این میان، مقالاتی هم وجود دارد که صرفاً در همین موضوع نگاشته شده است. در این زمینه احسان عباس در مقدمه مجلد دوم رسائل ابنحزم بحثی تحت عنوان «ابنحزم و التاریخ» و سالم یفوت در مجله کلیة الاداب و العلوم الانسانیة دانشگاه رباط مغرب، ش10، ص99-134، مقالهای تحت عنوان التاریخ و السیاسیة فی فکر ابنحزم نگاشته است. این مقاله بیشتر به بیان نگاه ابنحزم به تاریخ پرداخته و دیدگاه دینی- تاریخی وی را با نظریات «فارابی» و دیگران مورد بحث قرار داده است. به اعتقاد مؤلف این اثر، رویکرد ابنحزم به تاریخ دینی است که در شرایط ویژه فتنه خیز اندلس طرح شده و از دین به عنوان وسیلهای برای ایجاد اتحاد استفاده و سخت بر آن تأکید شده است. این رویکرد، با رویکرد [[فارابی]] و «اخوان الصفا» و دیگران که بیشتر فلسفی است و یا رویکرد [[ابن خلدون|ابنخلدون]] که آن هم جنبه فلسفی دارد، متفاوت است. | کسانی که به بیان شرح حال و افکار و اندیشههای وی پرداختهاند، به طور معمول، درباره موضوع «تاریخ از دیدگاه ابنحزم» هم سخن گفتهاند. در این میان، مقالاتی هم وجود دارد که صرفاً در همین موضوع نگاشته شده است. در این زمینه احسان عباس در مقدمه مجلد دوم رسائل ابنحزم بحثی تحت عنوان «ابنحزم و التاریخ» و سالم یفوت در مجله کلیة الاداب و العلوم الانسانیة دانشگاه رباط مغرب، ش10، ص99-134، مقالهای تحت عنوان التاریخ و السیاسیة فی فکر ابنحزم نگاشته است. این مقاله بیشتر به بیان نگاه ابنحزم به تاریخ پرداخته و دیدگاه دینی- تاریخی وی را با نظریات «فارابی» و دیگران مورد بحث قرار داده است. به اعتقاد مؤلف این اثر، رویکرد ابنحزم به تاریخ دینی است که در شرایط ویژه فتنه خیز اندلس طرح شده و از دین به عنوان وسیلهای برای ایجاد اتحاد استفاده و سخت بر آن تأکید شده است. این رویکرد، با رویکرد [[فارابی]] و «اخوان الصفا» و دیگران که بیشتر فلسفی است و یا رویکرد [[ابن خلدون|ابنخلدون]] که آن هم جنبه فلسفی دارد، متفاوت است. | ||
به هر روی، در میان ارجاعات هرکدام از این مقالات، میتوان دریافت که نوشتههای فراوانی درباره اندیشهها و آثار ابنحزم نوشته شده است. از آن جمله مقالهای است تحت عنوان تقییم لبدایات التاریخ العربی از علی اوملیل که در مجله دراسات فلسفیة و أدبیة (ش1، 1976) به چاپ رسیده. اما مؤلف این سطور آن را ندیده است. در این | به هر روی، در میان ارجاعات هرکدام از این مقالات، میتوان دریافت که نوشتههای فراوانی درباره اندیشهها و آثار ابنحزم نوشته شده است. از آن جمله مقالهای است تحت عنوان تقییم لبدایات التاریخ العربی از علی اوملیل که در مجله دراسات فلسفیة و أدبیة (ش1، 1976) به چاپ رسیده. اما مؤلف این سطور آن را ندیده است. در این میان، یک تک نگاری ویژه هم درباره دیدگاههای تاریخی ابنحزم نگاشته شده که اثری ارجمند است. | ||
عنوان این کتاب ابنحزم الاندلسی و جهوده فی البحث التاریخی و الحضاری است که دکتر عبدالحلیم عویس آن را نوشته است. <ref>قاهره، الزهراء للاعلام العربی، 1988</ref> وی در این کتاب، فصلی را با عنوان «قضایا الفکر التاریخی عند ابنحزم» آورده و ذیل بخشی از آن با عنوان «منهج ابنحزم فی البحث التاریخی» به روش تاریخ نویسی او از زاویه نقادی اخبار و پرداختنش به ارزیابی نقلهای تاریخی پرداخته است. | عنوان این کتاب ابنحزم الاندلسی و جهوده فی البحث التاریخی و الحضاری است که دکتر عبدالحلیم عویس آن را نوشته است. <ref>قاهره، الزهراء للاعلام العربی، 1988</ref> وی در این کتاب، فصلی را با عنوان «قضایا الفکر التاریخی عند ابنحزم» آورده و ذیل بخشی از آن با عنوان «منهج ابنحزم فی البحث التاریخی» به روش تاریخ نویسی او از زاویه نقادی اخبار و پرداختنش به ارزیابی نقلهای تاریخی پرداخته است. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
البته ابنعباس هم در این سفر بوده است، اما حالت روایت او به گونهای نیست که گویی در این [[نماز]] حضور داشته است. به نوشته ابنحزم، ابنعباس حدود سیزده سال داشته و چه بسا همراه زنان بوده و همین منشأ ورود وَهْم و خطا در روایت او شده است. | البته ابنعباس هم در این سفر بوده است، اما حالت روایت او به گونهای نیست که گویی در این [[نماز]] حضور داشته است. به نوشته ابنحزم، ابنعباس حدود سیزده سال داشته و چه بسا همراه زنان بوده و همین منشأ ورود وَهْم و خطا در روایت او شده است. | ||
و انّما دخل الوَهْم فی روایة ابنعباس لانّه کان یقدّمه النبی (صلی الله علیه وآله و سلم) فی ضعفة اهله لصِغَره. <ref>حجة | و انّما دخل الوَهْم فی روایة ابنعباس لانّه کان یقدّمه النبی (صلی الله علیه وآله و سلم) فی ضعفة اهله لصِغَره. <ref>حجة الوداع، ص252</ref> | ||
علاوه بر این، دقت انس در این نقل از شرح جزئیات هم به دست میآید؛ چون تصریح میکند که نماز ظهر را چهار رکعتی در مدینه خواندیم و نماز عصر را در ذوالحلیفه دو رکعتی. ولی چنین دقتی در جزئیات نقل ابنعباس نیست و صرفاً آمده است که نماز ظهر را در ذوالحلیفه خواندیم. نکته دیگر در بیان نسبت میان راوی و خبر آن است که وی با چه لحنی خبر را نقل کرده است. اگر دو روایت باشد، لحن یکی از آن دو «لحن تردید» و دیگری «لحن یقین» باشد، باید روایت کسی که با یقین بیشتری سخن میگوید پذیرفت. چرا که سخن راوی شکاک، بر غیر شاک حجت نیست، در حالی که عکس آن درست است: | علاوه بر این، دقت انس در این نقل از شرح جزئیات هم به دست میآید؛ چون تصریح میکند که نماز ظهر را چهار رکعتی در مدینه خواندیم و نماز عصر را در ذوالحلیفه دو رکعتی. ولی چنین دقتی در جزئیات نقل ابنعباس نیست و صرفاً آمده است که نماز ظهر را در ذوالحلیفه خواندیم. نکته دیگر در بیان نسبت میان راوی و خبر آن است که وی با چه لحنی خبر را نقل کرده است. اگر دو روایت باشد، لحن یکی از آن دو «لحن تردید» و دیگری «لحن یقین» باشد، باید روایت کسی که با یقین بیشتری سخن میگوید پذیرفت. چرا که سخن راوی شکاک، بر غیر شاک حجت نیست، در حالی که عکس آن درست است: | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۴: | ||
=منابع= | =منابع= | ||
#[http://www.wikiferaq.org/index.php/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%AD%D8%B2%D9%85 برگرفته از سایت ابنحزم - دایره المعارف فرق اسلامی] | # [http://www.wikiferaq.org/index.php/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%AD%D8%B2%D9%85 برگرفته از سایت ابنحزم - دایره المعارف فرق اسلامی] | ||
# | # | ||
#[https://rasekhoon.net/article/show/1330497/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%B2%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%84%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C برگرفته از سایت ابنحزم اندلسی و نقد تاریخی - راسخون] | # [https://rasekhoon.net/article/show/1330497/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%B2%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%84%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C برگرفته از سایت ابنحزم اندلسی و نقد تاریخی - راسخون] | ||
# | # | ||
#[https://www.cgie.org.ir/fa/article/223016/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%B2%D9%85%D8%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF برگرفته از سایت ابنحزم، ابومحمد | دائرةالمعارف بزرگ اسلامی] | # [https://www.cgie.org.ir/fa/article/223016/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%B2%D9%85%D8%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF برگرفته از سایت ابنحزم، ابومحمد | دائرةالمعارف بزرگ اسلامی] | ||
# | # | ||
#[https://lib.eshia.ir/23022/3/1098 برگرفته از سایت دانشنامه بزرگ اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهت] | # [https://lib.eshia.ir/23022/3/1098 برگرفته از سایت دانشنامه بزرگ اسلامی - کتابخانه مدرسه فقاهت] | ||
# | # | ||
#[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%B2%D9%85--Ibn-Hazm__a-46103.aspx برگرفته از سایت ابنحزم Ibn Hazm | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم] | # [http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%B2%D9%85--Ibn-Hazm__a-46103.aspx برگرفته از سایت ابنحزم Ibn Hazm | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم] | ||
# | # | ||