۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
'''جنبشهای اسلامی آسیای مرکزی''' مقالهای است که درباره [[مسلمانان]] و جنبشهای اسلامیهای صورت گرفته در آن منطقه خواهد بود. | '''جنبشهای اسلامی آسیای مرکزی''' مقالهای است که درباره [[مسلمانان]] و جنبشهای اسلامیهای صورت گرفته در آن منطقه خواهد بود. | ||
==علت نامگذاری به آسیای مرکزی== | == علت نامگذاری به آسیای مرکزی == | ||
آسیای مرکزی که برگردان آن از واژگان روسی آسیای میانه خوانده شده است، در قلب آسیا و در منطقهای قرار گرفته که رودهای آن به آبهای آزاد جهان راه نمییابند<ref>Robert Lewis, Geographical Perspective on Soviet Central Asia, London: Routledge, 1992, p.80.</ref> | آسیای مرکزی که برگردان آن از واژگان روسی آسیای میانه خوانده شده است، در قلب آسیا و در منطقهای قرار گرفته که رودهای آن به آبهای آزاد جهان راه نمییابند<ref>Robert Lewis, Geographical Perspective on Soviet Central Asia, London: Routledge, 1992, p.80.</ref> | ||
==کشورهای آسیای مرکزی== | == کشورهای آسیای مرکزی == | ||
آسیای میانه یا آسیای مرکزی سرزمین پهناوری در قارهٔ آسیا است که هیچ مرزی با آبهای آزاد جهان ندارد. (محصور در خشکی) اگر چه مرزهای دقیقی برای این سرزمین تعریف نشدهاست،<br> | آسیای میانه یا آسیای مرکزی سرزمین پهناوری در قارهٔ آسیا است که هیچ مرزی با آبهای آزاد جهان ندارد. (محصور در خشکی) اگر چه مرزهای دقیقی برای این سرزمین تعریف نشدهاست،<br> | ||
ولی بهطور معمول آن را دربرگیرندهٔ کشورهای [[ازبکستان]]، [[تاجیکستان]]، [[ترکمنستان]]، [[قزاقستان]] و [[قرقیزستان]] میدانند.<br> | ولی بهطور معمول آن را دربرگیرندهٔ کشورهای [[ازبکستان]]، [[تاجیکستان]]، [[ترکمنستان]]، [[قزاقستان]] و [[قرقیزستان]] میدانند.<br> | ||
اغلب سرزمینهای دیگری چون [[افغانستان]]، شمال شرق [[ایران]]، [[مغولستان]]، [[کشمیر]]، شمال و غرب [[پاکستان]]، و گاه '''سینکیانگ (ترکستان شرقی قدیم)''' در غرب [[چین]] و جنوب سیبری در [[روسیه]] نیز شامل آسیای مرکزی میشوند. | اغلب سرزمینهای دیگری چون [[افغانستان]]، شمال شرق [[ایران]]، [[مغولستان]]، [[کشمیر]]، شمال و غرب [[پاکستان]]، و گاه '''سینکیانگ (ترکستان شرقی قدیم)''' در غرب [[چین]] و جنوب سیبری در [[روسیه]] نیز شامل آسیای مرکزی میشوند. | ||
==گسترش اسلام در قرن اول هجری== | == گسترش اسلام در قرن اول هجری == | ||
این منطقه که ماوراءالنهر، '''فرارود یا ورارود''' هم خوانده شده، از همان قرن اول گسترش اسلام در مناطق غربی و مرکزی آسیا، به بخشی از '''دارالاسلام''' تبدیل شد.<br> | این منطقه که ماوراءالنهر، '''فرارود یا ورارود''' هم خوانده شده، از همان قرن اول گسترش اسلام در مناطق غربی و مرکزی آسیا، به بخشی از '''دارالاسلام''' تبدیل شد.<br> | ||
سرنوشت مردم این منطقه با دیگر مسلمانان، در مسیری کمتر یا بیشتر مشابه قرار گرفت. مسلمانان آسیای مرکزی در قرون اولیه گسترش اسلام، در روند شکلگیری و تکامل فرهنگ و تمدن اسلامی نقش آفریدند. این منطقه از دیرباز محل سکونت اقوام ایرانی بود. | سرنوشت مردم این منطقه با دیگر مسلمانان، در مسیری کمتر یا بیشتر مشابه قرار گرفت. مسلمانان آسیای مرکزی در قرون اولیه گسترش اسلام، در روند شکلگیری و تکامل فرهنگ و تمدن اسلامی نقش آفریدند. این منطقه از دیرباز محل سکونت اقوام ایرانی بود. | ||
<ref>جیبویل، تاریخ ایران کمبریج، ترجمه: حسن انوشه، تهران: امیرکبیر، 1368، ص 335</ref><br> | <ref>جیبویل، تاریخ ایران کمبریج، ترجمه: حسن انوشه، تهران: امیرکبیر، 1368، ص 335</ref><br> | ||
===نفوذ ایران=== | === نفوذ ایران === | ||
پیش از ورود [[اسلام]] قبایل و طوایف گوناگونی را در آن منطقه جای داده بود. آثار و نفوذ فرهنگی [[ایران]] در بخشهایی از این منطقه مانند مرو و هرات بسیار چشمگیر بود. در دوره ساسانیان نفوذ ایران در این منطقه بسیار آشکار بود.<br> | پیش از ورود [[اسلام]] قبایل و طوایف گوناگونی را در آن منطقه جای داده بود. آثار و نفوذ فرهنگی [[ایران]] در بخشهایی از این منطقه مانند مرو و هرات بسیار چشمگیر بود. در دوره ساسانیان نفوذ ایران در این منطقه بسیار آشکار بود.<br> | ||
پس از سیطره سربازان مسلمان بر شمال و شرق [[ایران]]، از همان قرن نخست هجری، آسیای مرکزی هم وارد مرحله جدیدی از حیات خود شد.<br> | پس از سیطره سربازان مسلمان بر شمال و شرق [[ایران]]، از همان قرن نخست هجری، آسیای مرکزی هم وارد مرحله جدیدی از حیات خود شد.<br> | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این منطقه تحت تأثیر [[اسلام]] قرار گرفت. در این دوره جغرافیدانان مسلمان این منطقه را ترکستان خواندند. | شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این منطقه تحت تأثیر [[اسلام]] قرار گرفت. در این دوره جغرافیدانان مسلمان این منطقه را ترکستان خواندند. | ||
<ref>بارتولد، ترکستاننامه، ترجمه: کریم کشاورز، تهران: آگاه، 1366، ص. 167</ref><br> | <ref>بارتولد، ترکستاننامه، ترجمه: کریم کشاورز، تهران: آگاه، 1366، ص. 167</ref><br> | ||
===اسلام عامل وحدت=== | === اسلام عامل وحدت === | ||
[[پرونده:مسلمانان تاجیکستان.jpg|بندانگشتی|چپ|مسلمانان تاجیکستان کشوری در آسیای مرکزی]] | [[پرونده:مسلمانان تاجیکستان.jpg|بندانگشتی|چپ|مسلمانان تاجیکستان کشوری در آسیای مرکزی]] | ||
[[اسلام]] در آسیای مرکزی و در میان اقوام ساکن در آن وحدتی را به وجود آورد که پیش از آن حتی در دوره هخامنشیان و سلطه اسکندر مقدونی هم به چشم نخورده بود.<br> | [[اسلام]] در آسیای مرکزی و در میان اقوام ساکن در آن وحدتی را به وجود آورد که پیش از آن حتی در دوره هخامنشیان و سلطه اسکندر مقدونی هم به چشم نخورده بود.<br> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
مسلمانان آسیای مرکزی مانند دیگر مسلمانان، در قرن هفتم ه. با حملههای سنگین و ویرانگر چنگیزخان و جانشینانشان رو به رو شدند. | مسلمانان آسیای مرکزی مانند دیگر مسلمانان، در قرن هفتم ه. با حملههای سنگین و ویرانگر چنگیزخان و جانشینانشان رو به رو شدند. | ||
<ref>Beatrice F. Manz, “Historical Background”, in: Beatrice F. Manz, Central Asia in Historical Perspective, Boulder, Westview Press, 1994, p. 7.</ref><br> | <ref>Beatrice F. Manz, “Historical Background”, in: Beatrice F. Manz, Central Asia in Historical Perspective, Boulder, Westview Press, 1994, p. 7.</ref><br> | ||
===حمله مغولان=== | === حمله مغولان === | ||
با این تهاجم، به مدنیت ایرانی – اسلامی در این منطقه، آسیبهای شدیدی وارد شد. با ورد مغولان به آسیای مرکزی و پیرامون آن و از میان رفتن حکومتهای محلی اسلامی، مدتهای طولانی گسترش اسلام در این منطقه متوقف شد.<br> | با این تهاجم، به مدنیت ایرانی – اسلامی در این منطقه، آسیبهای شدیدی وارد شد. با ورد مغولان به آسیای مرکزی و پیرامون آن و از میان رفتن حکومتهای محلی اسلامی، مدتهای طولانی گسترش اسلام در این منطقه متوقف شد.<br> | ||
هر چند مغولان به زودی شیوه مدارای مذهبی را هدف قرار دادند و حتی باورهایشان را با اندیشههای مسیحیت نیز درآمیختند.<br> | هر چند مغولان به زودی شیوه مدارای مذهبی را هدف قرار دادند و حتی باورهایشان را با اندیشههای مسیحیت نیز درآمیختند.<br> | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
<ref>غلامرضا ورهرام، تاریخ آسیای مرکزی در دوران اسلامی، مشهد: آستان قدس، 1372، صص. 289 تا 302.</ref><br> | <ref>غلامرضا ورهرام، تاریخ آسیای مرکزی در دوران اسلامی، مشهد: آستان قدس، 1372، صص. 289 تا 302.</ref><br> | ||
==روسها و مسلمانان در آسیای مرکزی== | == روسها و مسلمانان در آسیای مرکزی == | ||
[[پرونده:مسلمانان روسیه 2.jpg|بندانگشتی|چپ|مسلمانان روسیه]] | [[پرونده:مسلمانان روسیه 2.jpg|بندانگشتی|چپ|مسلمانان روسیه]] | ||
از قرن شانزدهم میلادی. و از دوره '''ایوان چهارم (مخوف)'''، گروهها و هیئتهای مختلف مذهبی برای تبلیغ مسیحیت به آسیای مرکزی فرستاده شدند.<br> | از قرن شانزدهم میلادی. و از دوره '''ایوان چهارم (مخوف)'''، گروهها و هیئتهای مختلف مذهبی برای تبلیغ مسیحیت به آسیای مرکزی فرستاده شدند.<br> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[پرونده:کاترین دوم.jpg|بندانگشتی|چپ|کاترین دوم امپراطور روسیه در سال 1762 میلادی]] | [[پرونده:کاترین دوم.jpg|بندانگشتی|چپ|کاترین دوم امپراطور روسیه در سال 1762 میلادی]] | ||
او مرکزی را برای اداره امور مسلمانان ایجاد کرد و شیوهای ملایم در برخورد با مسلمانان در پیش گرفت. سیاستهای فرهنگی او شرایط را برای احیای فرهنگی تاتارهای ولگا – اورال و شکلگیری «جنبش جدیدی» فراهم ساخت. سیاستهای او در سیاست روسی گردانی مسلمانان تأخیرهایی را ایجاد کرد. | او مرکزی را برای اداره امور مسلمانان ایجاد کرد و شیوهای ملایم در برخورد با مسلمانان در پیش گرفت. سیاستهای فرهنگی او شرایط را برای احیای فرهنگی تاتارهای ولگا – اورال و شکلگیری «جنبش جدیدی» فراهم ساخت. سیاستهای او در سیاست روسی گردانی مسلمانان تأخیرهایی را ایجاد کرد. | ||
===سیاستهای استعماری=== | === سیاستهای استعماری === | ||
ولی در فرارود سیاستها به گونهای دیگر در برابر مسلمانان این منطقه شکل گرفت: سیاستی کاملاً استعماری. روسهای مهاجر محل زندگی متفاوتی را برای خود ایجاد کردند.<br> | ولی در فرارود سیاستها به گونهای دیگر در برابر مسلمانان این منطقه شکل گرفت: سیاستی کاملاً استعماری. روسهای مهاجر محل زندگی متفاوتی را برای خود ایجاد کردند.<br> | ||
در مناطقی خاص محل زندگی آنان برپا شد. این سیاست تا حد زیادی به سیاست آپارتاید در افریقای جنوبی قرن بیستم شباهت داشت.<br> | در مناطقی خاص محل زندگی آنان برپا شد. این سیاست تا حد زیادی به سیاست آپارتاید در افریقای جنوبی قرن بیستم شباهت داشت.<br> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
حتی تبلیغ دین مسیح هم ممنوع بود و نهادهای اداری محلی بر آن بودند عقب ماندهترین اشکال بقایای فرهنگ اسلامی را نگه دارند و از ورود اندیشههای جدیدی هم جلوگیری کنند.<br> | حتی تبلیغ دین مسیح هم ممنوع بود و نهادهای اداری محلی بر آن بودند عقب ماندهترین اشکال بقایای فرهنگ اسلامی را نگه دارند و از ورود اندیشههای جدیدی هم جلوگیری کنند.<br> | ||
از سال 1552 (تصرف قازان) تا سال 1917 (انقلاب اکتبر) روسها با شیوههای گوناگون از جمله: نابودی از راه اخراج (مهاجرت اجباری) مانند مسلمانان آبخازیا، نابودی از راه کشتار گروهی مانند مسلمانان ترکمن، نابودی از راه مرگ، مانند تاتارهای ولگا و کریمه، همسانگردانی از راه گرویدن به مسیحیت ارتودکس، همسانی از راه گرویدن به مسیحیت و روسزدگی زبانی و فرهنگی، به مشارکت خواندن نخبگان و رها کردن تودهها به حال خود و سیاست مشارکت سیاسی و اقتصادی واقعی که در دوره کاترین در مورد برخی از تاتارهای ولگا اجرا شد، با مسلمانان رفتار میکردند. <ref>بنیگسن و براکس آپ، مسلمانان شوروی، گذشته، حال و آینده، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370، صص. 51 – 50</ref><br> | از سال 1552 (تصرف قازان) تا سال 1917 (انقلاب اکتبر) روسها با شیوههای گوناگون از جمله: نابودی از راه اخراج (مهاجرت اجباری) مانند مسلمانان آبخازیا، نابودی از راه کشتار گروهی مانند مسلمانان ترکمن، نابودی از راه مرگ، مانند تاتارهای ولگا و کریمه، همسانگردانی از راه گرویدن به مسیحیت ارتودکس، همسانی از راه گرویدن به مسیحیت و روسزدگی زبانی و فرهنگی، به مشارکت خواندن نخبگان و رها کردن تودهها به حال خود و سیاست مشارکت سیاسی و اقتصادی واقعی که در دوره کاترین در مورد برخی از تاتارهای ولگا اجرا شد، با مسلمانان رفتار میکردند. <ref>بنیگسن و براکس آپ، مسلمانان شوروی، گذشته، حال و آینده، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370، صص. 51 – 50</ref><br> | ||
===جهاد برای آزادی از استعمار=== | === جهاد برای آزادی از استعمار === | ||
با شکست [[روسیه]] در جنگ با قدرتهای بزرگ اروپایی، سیاست شرقی برای نزدیک شدن به مستعمره مهم [[بریتانیا]] در آسیا ([[هندوستان]]) مورد توجه قرار گرفت.<br> | با شکست [[روسیه]] در جنگ با قدرتهای بزرگ اروپایی، سیاست شرقی برای نزدیک شدن به مستعمره مهم [[بریتانیا]] در آسیا ([[هندوستان]]) مورد توجه قرار گرفت.<br> | ||
[[روسیه]] افزایش حضور خود را در ترکستان (آسیای مرکزی) برای متمدنسازی این منطقه اعلام میکرد. | [[روسیه]] افزایش حضور خود را در ترکستان (آسیای مرکزی) برای متمدنسازی این منطقه اعلام میکرد. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
با وجود جنگاوری و سلحشوری مسلمان آسیای مرکزی، برتری نظامی، فنی و سازمانی [[روسیه]] امکان پایداری مؤثر را از آنان گرفت.<br> | با وجود جنگاوری و سلحشوری مسلمان آسیای مرکزی، برتری نظامی، فنی و سازمانی [[روسیه]] امکان پایداری مؤثر را از آنان گرفت.<br> | ||
برخی از مسلمانان نیز با نام جهاد به مبارزه با نفوذ رو به گسترش [[روسیه]] روی آوردند. در این زمینه میتوان به تلاشهای '''خدایارخان و پسرش نصرالدین''' در '''خوقند''' اشاره کرد که مبارزهای ناکام را در سال 1876 علیه روسها شکل دادهاند.<br> | برخی از مسلمانان نیز با نام جهاد به مبارزه با نفوذ رو به گسترش [[روسیه]] روی آوردند. در این زمینه میتوان به تلاشهای '''خدایارخان و پسرش نصرالدین''' در '''خوقند''' اشاره کرد که مبارزهای ناکام را در سال 1876 علیه روسها شکل دادهاند.<br> | ||
در سال 1898 در '''اندیجان''' در دوره فرغانه شورشی با رهبری یکی از صوفیان به نام '''خان تورا''' شکل گرفت که به شدت سرکوب شد.<ref>Rashid, Op. cit., p. 87</ref><br> | در سال 1898 در '''اندیجان''' در دوره فرغانه شورشی با رهبری یکی از صوفیان به نام '''خان تورا''' شکل گرفت که به شدت سرکوب شد.<ref>Rashid, Op. cit. , p. 87</ref><br> | ||
[[روسیه]] در مان حال که در آسیای مرکزی پیشروی میکرد، مایل به رویارویی با بریتانیا نبود. رقابتهای روسیه تزاری و بریتانیا در غرب و مرکز آسیا به "'''بازی بزرگ'''" معروف شد.<br> | [[روسیه]] در مان حال که در آسیای مرکزی پیشروی میکرد، مایل به رویارویی با بریتانیا نبود. رقابتهای روسیه تزاری و بریتانیا در غرب و مرکز آسیا به "'''بازی بزرگ'''" معروف شد.<br> | ||
راهآهن [[روسیه]] از قفقاز به این منطقه امتداد داده شد، تا خروج منابع و ذخایر ارزشمند جوامع مسلماننشین آسانتر انجام گیرد.<br> | راهآهن [[روسیه]] از قفقاز به این منطقه امتداد داده شد، تا خروج منابع و ذخایر ارزشمند جوامع مسلماننشین آسانتر انجام گیرد.<br> | ||
حفظ سنتهای محلی و زیر سوال نبردن ارزشهای محلی مورد توجه برخی از تزارهای روس بود این سیاست در آستانه انقلاب اکتبر نیز ادامه داشت. | حفظ سنتهای محلی و زیر سوال نبردن ارزشهای محلی مورد توجه برخی از تزارهای روس بود این سیاست در آستانه انقلاب اکتبر نیز ادامه داشت. | ||
==طریقت صوفی در آسیای مرکزی== | == طریقت صوفی در آسیای مرکزی == | ||
[[پرونده:نقشبندیه.jpg|بندانگشتی|چپ|آرامگاه شیخ بهاءالدین نقشبندی در بخارا]] | [[پرونده:نقشبندیه.jpg|بندانگشتی|چپ|آرامگاه شیخ بهاءالدین نقشبندی در بخارا]] | ||
در آسیای مرکزی هم مانند دیگر مناطق مسلماننشین [[روسیه]] و دیگر نقاط جهان اسلام، دو گروه از رهبران وجود داشتند.<br> | در آسیای مرکزی هم مانند دیگر مناطق مسلماننشین [[روسیه]] و دیگر نقاط جهان اسلام، دو گروه از رهبران وجود داشتند.<br> | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
گروه دوم رهبران اسلامی، شیوخ دراویش – ایشانها بودند که به طور معمول در برابر گروه نخست قرار میگرفتند.<br> | گروه دوم رهبران اسلامی، شیوخ دراویش – ایشانها بودند که به طور معمول در برابر گروه نخست قرار میگرفتند.<br> | ||
آنها شبکه گستردهای از هواداران خود را داشتند. گرایشهای آنان در برخی مناطق مسلماننشین، در پیوند با میراث کهن پیش از ورود اسلام بود.<br> | آنها شبکه گستردهای از هواداران خود را داشتند. گرایشهای آنان در برخی مناطق مسلماننشین، در پیوند با میراث کهن پیش از ورود اسلام بود.<br> | ||
یکی از مهمترین طریقتهای صوفی در آسیای مرکزی، طریقت '''نقشبندی''' بود که به وسیله '''شیخ بهاءالدین نقشبندی''' تأسیس شد، از قرن چهاردهم م./ قرن هفتم ه. در این منطقه شکل گرفت.<br> | یکی از مهمترین طریقتهای صوفی در آسیای مرکزی، طریقت '''نقشبندی''' بود که به وسیله '''شیخ بهاءالدین نقشبندی''' تأسیس شد، از قرن چهاردهم م. / قرن هفتم ه. در این منطقه شکل گرفت.<br> | ||
طریقت رایج دیگر طریقت '''قادری''' بود که در قرن دوازدهم م. قرن پنجم ه. به وسیله '''عبدالقادر گیلانی''' از بغداد گسترش یافت.<br> | طریقت رایج دیگر طریقت '''قادری''' بود که در قرن دوازدهم م. قرن پنجم ه. به وسیله '''عبدالقادر گیلانی''' از بغداد گسترش یافت.<br> | ||
در نواحی شمال ازبکستان هم طریقت '''یسوعی''' که از قرن دوازدهم م./ قرن پنجم م. توسط '''شیح احمد یسوی''' پایهگذاری شد، پیروانی داشت. | در نواحی شمال ازبکستان هم طریقت '''یسوعی''' که از قرن دوازدهم م. / قرن پنجم م. توسط '''شیح احمد یسوی''' پایهگذاری شد، پیروانی داشت. | ||
<ref>الهه کولایی، "روند نوگرایی اسلامی در آسیای مرکزی"، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 39، بهار 1377، ص 206</ref><br> | <ref>الهه کولایی، "روند نوگرایی اسلامی در آسیای مرکزی"، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 39، بهار 1377، ص 206</ref><br> | ||
'''طریقت کبرویه''' را هم '''نجمالدین کبری''' در قرن هفتم هجری در قرن هفتم پایهگذاری کرد. | '''طریقت کبرویه''' را هم '''نجمالدین کبری''' در قرن هفتم هجری در قرن هفتم پایهگذاری کرد. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
<ref>الکساندر بنیگسن و آندرسن ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ترجمه افسانه منفرد، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1378، صص. 53 – 49</ref> | <ref>الکساندر بنیگسن و آندرسن ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی، ترجمه افسانه منفرد، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1378، صص. 53 – 49</ref> | ||
==جنبش جدیدی== | == جنبش جدیدی == | ||
[[جنبش جدیدی در آسیای مرکزی]] در دهههای پایانی قرن نوزدهم، مسلمانان آسیای مرکزی هم شاهد شکلگیری و گسترش جریانهایی بودند که در سراسر جوامع اسلامی در حال رشد و بالندگی بود.<br> | [[جنبش جدیدی در آسیای مرکزی]] در دهههای پایانی قرن نوزدهم، مسلمانان آسیای مرکزی هم شاهد شکلگیری و گسترش جریانهایی بودند که در سراسر جوامع اسلامی در حال رشد و بالندگی بود.<br> | ||
جنبش جدیدی که ابتدا در میان تاتارهای ولگا حیات خود را آغاز کرده بود، با وجود اجرای سیاست منزویسازی و دور نگهداشتن مسلمانان آسیای مرکزی از تحولات جهان اسلام، به زودی امواج این تکاپو به این منطقه هم انتقال یافت. | جنبش جدیدی که ابتدا در میان تاتارهای ولگا حیات خود را آغاز کرده بود، با وجود اجرای سیاست منزویسازی و دور نگهداشتن مسلمانان آسیای مرکزی از تحولات جهان اسلام، به زودی امواج این تکاپو به این منطقه هم انتقال یافت. | ||
==جنبش باسماچی== | == جنبش باسماچی == | ||
[[جنبش باسماچی در آسیای مرکزی]] با اعلام خودمختاری ترکستان از سوی کنگره مسلمانان خوقند، درگیریهای خونینی در جریان سرکوب شدید روسها در فوریه 1918 ایجاد شد.<br> | [[جنبش باسماچی در آسیای مرکزی]] با اعلام خودمختاری ترکستان از سوی کنگره مسلمانان خوقند، درگیریهای خونینی در جریان سرکوب شدید روسها در فوریه 1918 ایجاد شد.<br> | ||
بلشویکها این تحرکها را متوقف کردند و صدها نفر در جریان رویارویی آنان با مسلمانان کشته شدند. | بلشویکها این تحرکها را متوقف کردند و صدها نفر در جریان رویارویی آنان با مسلمانان کشته شدند. | ||
==مبارزه با اسلام بعد انقلاب اکتبر 1917== | == مبارزه با اسلام بعد انقلاب اکتبر 1917== | ||
[[پرونده:انقلاب اکتبر 1917.jpg|بندانگشتی|چپ|انقلاب اکتبر 1917]] | [[پرونده:انقلاب اکتبر 1917.jpg|بندانگشتی|چپ|انقلاب اکتبر 1917]] | ||
رهبران انقلاب اکتبر 1917 اسلام را از نمادهای جامعه فئودالی میدانستند. بنابراین در پی تثبیت قدرت خود در سراسر مناطق مسلماننشین از جمله در آسیای مرکزی، نابودسازی همه نهادها و نمادهای دینی را با جدیت دنبال کردند.<br> | رهبران انقلاب اکتبر 1917 اسلام را از نمادهای جامعه فئودالی میدانستند. بنابراین در پی تثبیت قدرت خود در سراسر مناطق مسلماننشین از جمله در آسیای مرکزی، نابودسازی همه نهادها و نمادهای دینی را با جدیت دنبال کردند.<br> | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
با سرکوب گرایشهای خودمختاری خواهانه مسلمانان، به ویژه در آسیای مرکزی، حکومت کمونیستی در سراسر اتحاد شوروی نابودی ادیان و به ویژه اسلام را هدف قرار داد. برخلاف انتظار جدیدیها، بخاراییان جوان و هواداران بلشویکها در آسیای مرکزی، تقاضاهای خودمختاری و تشکیل ملت واحد ترکستان به شدت سرکوب شد. | با سرکوب گرایشهای خودمختاری خواهانه مسلمانان، به ویژه در آسیای مرکزی، حکومت کمونیستی در سراسر اتحاد شوروی نابودی ادیان و به ویژه اسلام را هدف قرار داد. برخلاف انتظار جدیدیها، بخاراییان جوان و هواداران بلشویکها در آسیای مرکزی، تقاضاهای خودمختاری و تشکیل ملت واحد ترکستان به شدت سرکوب شد. | ||
==منابع== | == منابع == | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده: جنبش ها]] | [[رده:جنبش ها]] |