زید بن ثابت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - 'ه‌ی' به 'ه')
جز (تمیزکاری)
خط ۲۹: خط ۲۹:
زید بن ثابت بن الضحاک بن زید بن لوذان بن عمرو بن عوف بن غنم بن مالک بن النجار الأنصاری الخزرجی و نام مادرش «النوار» دختر مالک بن صرمه یا مالک بن معاویه از قبیلۀ بزرگ خزرج در [[مدینه]] است<ref>ابن‌اثیر، عز الدین بن‌الأثیر أبو ‌الحسن على بن محمد الجزرى(م 630)؛ أسد الغابة فى معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1409/ 1989، ج2، ص 126 و المزی؛ تهذیب الکمال، مصحح الدکتور بشار عواد معروف، بیروت - لبنان، مؤسسة الرسالة، 1409 - 1989م، چاپ 3، ج10، ص 25 و الذهبی؛ سیر أعلام النبلاء، مصحح شعیب الأرنؤوط، بیروت - لبنان، مؤسسة الرسالة، 1413 - 1993م، چاپ 9، ج2، ص 426 و مقریزى، تقى الدین؛ إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1420، چاپ اول، ج1، ص82.</ref>.
زید بن ثابت بن الضحاک بن زید بن لوذان بن عمرو بن عوف بن غنم بن مالک بن النجار الأنصاری الخزرجی و نام مادرش «النوار» دختر مالک بن صرمه یا مالک بن معاویه از قبیلۀ بزرگ خزرج در [[مدینه]] است<ref>ابن‌اثیر، عز الدین بن‌الأثیر أبو ‌الحسن على بن محمد الجزرى(م 630)؛ أسد الغابة فى معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1409/ 1989، ج2، ص 126 و المزی؛ تهذیب الکمال، مصحح الدکتور بشار عواد معروف، بیروت - لبنان، مؤسسة الرسالة، 1409 - 1989م، چاپ 3، ج10، ص 25 و الذهبی؛ سیر أعلام النبلاء، مصحح شعیب الأرنؤوط، بیروت - لبنان، مؤسسة الرسالة، 1413 - 1993م، چاپ 9، ج2، ص 426 و مقریزى، تقى الدین؛ إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1420، چاپ اول، ج1، ص82.</ref>.


کنیه او ابوسعید، ابو‌عبدالرحمن، ابو‌خارجه<ref>ابن اثیر پیشین، ج2، ص 12.</ref> و برخی کنیه او را ابو‌ثابت گقته‌اند<ref>عزیزی، حسین، رستگار، پرویز، بیات، یوسف؛ راویان مشترک (پژوهشی در بازشناسی راویان مشترک شیعه و اهل سنت)، قم، بوستان کتاب، 1380، چاپ اول، ج1، ص 347 و دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، بهار 1373، ج8، ص 11520.</ref>. وی در سال یازدهم قبل از [[هجرت]] در شهر مدینه متولد شد، و در [[مکه]] رشد و پرورش یافت هنگامی که شش ساله بود پدرش در جنگ « بعاث» جنگی که پیش از هجرت پیامبر به مدینه بین دو [[قبیله اوس]] و [[قبیله خزرج]] اتفاق افتاده بود کشته شد<ref> ابن عساکر؛ تاریخ مدینة دمشق، بیروت، دار الفکر، 1415 ه.ق، ج‌19، ص298 و ابن اثیر، پیشین، ج2، ص126 و الذهبی پیشین، ج2، ص426 و مقریزى، تقى الدین؛ پبیشین، ج1، ص426 و الذهبی، تذکرة الحفاظ؛ بیروت – لبنان، دار إحیاء التراث العربی، ج1، ص30 و راویان مشترک، پیشین، ج‌1، ص347.</ref>.
کنیه او ابوسعید، ابو‌عبدالرحمن، ابو‌خارجه<ref>ابن اثیر پیشین، ج2، ص 12.</ref> و برخی کنیه او را ابو‌ثابت گقته‌اند<ref>عزیزی، حسین، رستگار، پرویز، بیات، یوسف؛ راویان مشترک (پژوهشی در بازشناسی راویان مشترک شیعه و اهل سنت)، قم، بوستان کتاب، 1380، چاپ اول، ج1، ص 347 و دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، بهار 1373، ج8، ص 11520.</ref>. وی در سال یازدهم قبل از [[هجرت]] در شهر مدینه متولد شد، و در [[مکه]] رشد و پرورش یافت هنگامی که شش ساله بود پدرش در جنگ «بعاث» جنگی که پیش از هجرت پیامبر به مدینه بین دو [[قبیله اوس]] و [[قبیله خزرج]] اتفاق افتاده بود کشته شد<ref> ابن عساکر؛ تاریخ مدینة دمشق، بیروت، دار الفکر، 1415 ه. ق، ج‌19، ص298 و ابن اثیر، پیشین، ج2، ص126 و الذهبی پیشین، ج2، ص426 و مقریزى، تقى الدین؛ پبیشین، ج1، ص426 و الذهبی، تذکرة الحفاظ؛ بیروت – لبنان، دار إحیاء التراث العربی، ج1، ص30 و راویان مشترک، پیشین، ج‌1، ص347.</ref>.


‌در یازده سالگی با [[رسول اکرم]] مهاجرت کرد و در امور دین، علم آموخت[5] وی دارای 18 پسر و 9 دختر بود که هفت نفر از فرزندان وی در [[واقعه حرّه]] به قتل رسیدند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج‌19، ص298 و ابن اثیر، پیشین، ج2، ص126 و الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج2، ص426 و تقى الدین مقریزى؛ إمتاع الأسماع ...، پیشین، ج1، ص426 و الذهبی، تذکرة الحفاظ، ج1، ص30 و راویان مشترک، پیشین، ج1، ص347.</ref>.
‌در یازده سالگی با [[رسول اکرم]] مهاجرت کرد و در امور دین، علم آموخت[5] وی دارای 18 پسر و 9 دختر بود که هفت نفر از فرزندان وی در [[واقعه حرّه]] به قتل رسیدند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج‌19، ص298 و ابن اثیر، پیشین، ج2، ص126 و الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج2، ص426 و تقى الدین مقریزى؛ إمتاع الأسماع ... ، پیشین، ج1، ص426 و الذهبی، تذکرة الحفاظ، ج1، ص30 و راویان مشترک، پیشین، ج1، ص347.</ref>.


=حضور زید بن ثابت در غزوات=
=حضور زید بن ثابت در غزوات=


در اکثر کتاب‌های تاریخی آمده است که به علت کمی سن زید، پیامبر به وی اجازه شرکت در [[غزوه بدر]] را نداد و او را به همراه اشخاص دیگر از چهار منزلی مدینه «بیوت السقیا » بازگردانید<ref>البلاذری، انساب الأشراف، مصحح الشیخ محمد باقر المحمودی، بیروت – لبنان، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1394 - 1974 م، چاپ الأولى، ج‌1، ص531 و مقریزى، تقى الدین؛ إمتاع الأسماع ...، پیشین، ج1، ص82 و آیتی، ابراهیم؛ تاریخ پیامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ص203.</ref> و بنا بر گفته بیشتر منابع، [[جنگ خندق]]، اولین جنگی است که زید بن ثابت در آن حضور یافت<ref>الذهبی، تذکرة الحفاظ، پیشین، ج1، ص32.</ref> و از زید بن ثابت نقل شده است که: «در [[جنگ بدر]] و احد اجازه حضور نیافتم اما در جنگ خندق اجازه حضور یافتم و پیامبر لباس قبطی به من پوشانید<ref>الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص433.</ref>.»
در اکثر کتاب‌های تاریخی آمده است که به علت کمی سن زید، پیامبر به وی اجازه شرکت در [[غزوه بدر]] را نداد و او را به همراه اشخاص دیگر از چهار منزلی مدینه «بیوت السقیا» بازگردانید<ref>البلاذری، انساب الأشراف، مصحح الشیخ محمد باقر المحمودی، بیروت – لبنان، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1394 - 1974 م، چاپ الأولى، ج‌1، ص531 و مقریزى، تقى الدین؛ إمتاع الأسماع ... ، پیشین، ج1، ص82 و آیتی، ابراهیم؛ تاریخ پیامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ص203.</ref> و بنا بر گفته بیشتر منابع، [[جنگ خندق]]، اولین جنگی است که زید بن ثابت در آن حضور یافت<ref>الذهبی، تذکرة الحفاظ، پیشین، ج1، ص32.</ref> و از زید بن ثابت نقل شده است که: «در [[جنگ بدر]] و احد اجازه حضور نیافتم اما در جنگ خندق اجازه حضور یافتم و پیامبر لباس قبطی به من پوشانید<ref>الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص433.</ref>.»


بنا بر قول مغازی هنگامى که [[مسلمانان]] مشغول کندن خندق بودند، زید بن ثابت هم از کسانى بود که خاک مى‌برد. سعد بن معاذ که همراه [[رسول خدا(ص)]] نشسته بود، به زید بن ثابت نگاه کرد و به پیامبر(ص) گفت: اى [[رسول خدا]]، خدا را سپاس گزارم که مرا آن‌قدر زنده نگه داشت که به تو [[ایمان]] آوردم، من در روز جنگ بعاث پدر این زید را که ثابت بن ضحاک بود و بیمارى صرع داشت در آغوش گرفتم. پیامبر(ص) فرمود: بسیار پسر خوبى است! از قضا زید بن ثابت که در خندق دراز کشیده بود خوابش برد، و خوابش به حدّى سنگین شده بود که عمارة بن حزم شمشیر و کمان و سپرش را برداشت و او بیدار نشد. مسلمانان پس از حفر خندق به هنگام ترک آن متوجه زید نشدند و او را که هم‌چنان خوابیده بود ترک کردند. پس از این‌که زید بیدار شد و زمانی که این خبر به پیامبر(ص) رسید، زید را احضار فرموده و گفتند: اى خواب آلوده، خوابیدى تا آن‌که اسلحه‌ات را بردند؟! سپس رسول خدا(ص) فرمودند: چه کسى از اسلحه این پسر خبر دارد؟ [[عمارة بن حزم]] گفت: اى رسول خدا، اسلحه او دست من است. پیامبر(ص) دستور دادند که عماره اسلحه او را پس بدهد و هم فرمودند که هیچ کس حق ندارد حتّى به شوخى اسلحه مسلمانى را بردارد، که موجب ترس او گردد<ref>واقدى، محمد بن عمر؛ مغازى( تاریخ جنگهاى پیامبر(ص)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1369ش، چاپ دوم، ص336.</ref>.
بنا بر قول مغازی هنگامى که [[مسلمانان]] مشغول کندن خندق بودند، زید بن ثابت هم از کسانى بود که خاک مى‌برد. سعد بن معاذ که همراه [[رسول خدا(ص)]] نشسته بود، به زید بن ثابت نگاه کرد و به پیامبر(ص) گفت: اى [[رسول خدا]]، خدا را سپاس گزارم که مرا آن‌قدر زنده نگه داشت که به تو [[ایمان]] آوردم، من در روز جنگ بعاث پدر این زید را که ثابت بن ضحاک بود و بیمارى صرع داشت در آغوش گرفتم. پیامبر(ص) فرمود: بسیار پسر خوبى است! از قضا زید بن ثابت که در خندق دراز کشیده بود خوابش برد، و خوابش به حدّى سنگین شده بود که عمارة بن حزم شمشیر و کمان و سپرش را برداشت و او بیدار نشد. مسلمانان پس از حفر خندق به هنگام ترک آن متوجه زید نشدند و او را که هم‌چنان خوابیده بود ترک کردند. پس از این‌که زید بیدار شد و زمانی که این خبر به پیامبر(ص) رسید، زید را احضار فرموده و گفتند: اى خواب آلوده، خوابیدى تا آن‌که اسلحه‌ات را بردند؟! سپس رسول خدا(ص) فرمودند: چه کسى از اسلحه این پسر خبر دارد؟ [[عمارة بن حزم]] گفت: اى رسول خدا، اسلحه او دست من است. پیامبر(ص) دستور دادند که عماره اسلحه او را پس بدهد و هم فرمودند که هیچ کس حق ندارد حتّى به شوخى اسلحه مسلمانى را بردارد، که موجب ترس او گردد<ref>واقدى، محمد بن عمر؛ مغازى(تاریخ جنگهاى پیامبر(ص)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1369ش، چاپ دوم، ص336.</ref>.


و نوشته‌اند که وی در جریان [[غزوۀ حنین]] از سوی پیامبر(ص) مأمور شد که مردم را سرشماری و غنایم را حساب کند و بعد وی آن را میان مردم تقسیم نمود<ref>ابن سعد، محمد بن سعد زهری(م 230)؛ طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج‌2، ص150.</ref>.
و نوشته‌اند که وی در جریان [[غزوۀ حنین]] از سوی پیامبر(ص) مأمور شد که مردم را سرشماری و غنایم را حساب کند و بعد وی آن را میان مردم تقسیم نمود<ref>ابن سعد، محمد بن سعد زهری(م 230)؛ طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج‌2، ص150.</ref>.
خط ۷۸: خط ۷۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: اصحاب پیامبر ص]]
[[رده:اصحاب پیامبر ص]]
[[رده:کاتبان وحی]]
[[رده:کاتبان وحی]]
[[رده: اصحاب پیامبر ص]]
[[رده:اصحاب پیامبر ص]]
[[رده:انصار]]
[[رده:انصار]]
۴٬۹۳۳

ویرایش