۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
=تولد و پرورش= | =تولد و پرورش= | ||
وی در روز جمعه قبل از طلوع فجر در 18 رجب 1324 هجری قمری برابر با 7 سپتامبر 1906 میلادی در شهر سربایا به دنیا آمد و مادرش مزنه بنت علی بن مصطفی بن شیخ ابیبکر بن سالم بود. قرآن می خواند و علوم گفتاری و فهمی را به دست اعضای خانواده اش می گرفت. پدرش از بزرگان صالح زمان خود بود و علم را از ائمه زمان خود مانند امام سید علی بن مصطفی فرزند شیخ ابیبکر بن سالم که پدر همسرش است و از عمویش شیخ صالح بن فارس بن الحسن بکیس و در جوانی از پدرش الحبیب الحسین بن صالح بن جندان گرفت.از امام مسند السید احمد بن الحسن. ابن عبدالرحمن غلام آزاد شده خیره و سید علی بن حسین بافقیه شهید صاعقه و کیاهی احمد بن حمید الصواهانی و هر سه از عالم سید احمد گرفته اند. ابن زینی دحلان. و اما جد پدرش سید صالح بن عبدالله بن جندان بیش از صد سال عمر کرده است و گفتهاند صد و چهل و پنج سال است و خلاف آن گفته شده است. امام محمد مرتضی الزبیدی متوجه شد و آقای صالح در حضرموت در روستای منیزه یکی از روستاهای وادی العین مستقر شد و بین آقای صالح و نوه هایش در مکاتبات جاوه و مجوزها و دستورات وجود داشت. صالح به نوه خود، آقای احمد بن الحسین بن صالح، و فرزندان و نوادگانش اجازه داد، بنابراین حبیب سالم وارد کلیت مرخصی خود شد زیرا تقریباً سالها از زندگی خود پی برد. | وی در روز جمعه قبل از طلوع فجر در 18 رجب 1324 هجری قمری برابر با 7 سپتامبر 1906 میلادی در شهر سربایا به دنیا آمد و مادرش مزنه بنت علی بن مصطفی بن شیخ ابیبکر بن سالم بود. قرآن می خواند و علوم گفتاری و فهمی را به دست اعضای خانواده اش می گرفت. پدرش از بزرگان صالح زمان خود بود و علم را از ائمه زمان خود مانند امام سید علی بن مصطفی فرزند شیخ ابیبکر بن سالم که پدر همسرش است و از عمویش شیخ صالح بن فارس بن الحسن بکیس و در جوانی از پدرش الحبیب الحسین بن صالح بن جندان گرفت. از امام مسند السید احمد بن الحسن. ابن عبدالرحمن غلام آزاد شده خیره و سید علی بن حسین بافقیه شهید صاعقه و کیاهی احمد بن حمید الصواهانی و هر سه از عالم سید احمد گرفته اند. ابن زینی دحلان. و اما جد پدرش سید صالح بن عبدالله بن جندان بیش از صد سال عمر کرده است و گفتهاند صد و چهل و پنج سال است و خلاف آن گفته شده است. امام محمد مرتضی الزبیدی متوجه شد و آقای صالح در حضرموت در روستای منیزه یکی از روستاهای وادی العین مستقر شد و بین آقای صالح و نوه هایش در مکاتبات جاوه و مجوزها و دستورات وجود داشت. صالح به نوه خود، آقای احمد بن الحسین بن صالح، و فرزندان و نوادگانش اجازه داد، بنابراین حبیب سالم وارد کلیت مرخصی خود شد زیرا تقریباً سالها از زندگی خود پی برد. | ||
پدربزرگش از طرف مادرش علی بن مصطفی بن شیخ ابیبکر بن سالم از شاگردان سید احمد بن زینی دحلان بود و از پدر عزیزش سید مصطفی بن علی بن شیخ ابیبکر بن سالم مفتی عالم آموخت. از حضرمیان سید عبدالرحمن بن محمد المشور و حبیب عیدروس بن عمرالحبشی و از حبیب احمد بن حسن العطاس جناب علی بن محمد الحبشی شیخ عبدالله. حمید الدغستانی، شیخ سعید الققایی، شیخ عبدالله السراج الحنفی، آقای هاشم بن شیخ الحبشی، آقای حسین بن محمد الحبشی، شیخ علی بن ذاهر الوطری، شیخ فالح. بن محمد المحنوی الظهری و بسیاری دیگر. | پدربزرگش از طرف مادرش علی بن مصطفی بن شیخ ابیبکر بن سالم از شاگردان سید احمد بن زینی دحلان بود و از پدر عزیزش سید مصطفی بن علی بن شیخ ابیبکر بن سالم مفتی عالم آموخت. از حضرمیان سید عبدالرحمن بن محمد المشور و حبیب عیدروس بن عمرالحبشی و از حبیب احمد بن حسن العطاس جناب علی بن محمد الحبشی شیخ عبدالله. حمید الدغستانی، شیخ سعید الققایی، شیخ عبدالله السراج الحنفی، آقای هاشم بن شیخ الحبشی، آقای حسین بن محمد الحبشی، شیخ علی بن ذاهر الوطری، شیخ فالح. بن محمد المحنوی الظهری و بسیاری دیگر. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
محمد ضیاء بن شهاب مورخ گفت که الحبیب سالم در خانه خود شورای آموزشی را برای معلمان و دانشآموزان افتتاح کرد که آن را قصر الوافیدین نامید تا مبلغان و معلمان رابه روشهای تبلیغ آشنا سازد. اما از شیوخ خود شنیدیم که میگفتند و تصدیق میکردند که در جاکارتا بهطور خاص و در [[اندونزی]] بهطور عام عالمی نیست جز این سه نفر و آن سه نفر عبارتند از: | محمد ضیاء بن شهاب مورخ گفت که الحبیب سالم در خانه خود شورای آموزشی را برای معلمان و دانشآموزان افتتاح کرد که آن را قصر الوافیدین نامید تا مبلغان و معلمان رابه روشهای تبلیغ آشنا سازد. اما از شیوخ خود شنیدیم که میگفتند و تصدیق میکردند که در جاکارتا بهطور خاص و در [[اندونزی]] بهطور عام عالمی نیست جز این سه نفر و آن سه نفر عبارتند از: | ||
آقایان حبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی، حبیب علی بن حسین العطاس و حبیب سالم بن احمد بن جندان. همچنین میگفتند در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور عام عالمی نیست مگر | آقایان حبیب علی بن عبدالرحمن الحبشی، حبیب علی بن حسین العطاس و حبیب سالم بن احمد بن جندان. همچنین میگفتند در جاکارتا به طور خاص و در اندونزی به طور عام عالمی نیست مگر شاگرد این سه یا شاگرد شاگردان آنها باشد. در اینجا به برخی از موارد قابل توجه اشاره می کنیم: | ||
عبدالرحمن بن أحمد بن عبدالقادر السقاف | عبدالرحمن بن أحمد بن عبدالقادر السقاف | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
1- محدث [[حجاز]] شیخ عمر حمدان بالکمال در بعضی دست نویس هایش که به مهر خود اوست از سالم بن احمد بن جندان با عنوان السید الکامل سالم بن أحمد بن جندان نام برده است. | 1- محدث [[حجاز]] شیخ عمر حمدان بالکمال در بعضی دست نویس هایش که به مهر خود اوست از سالم بن احمد بن جندان با عنوان السید الکامل سالم بن أحمد بن جندان نام برده است. | ||
2-الحجة علوی بن طاهر الحداد در اجازه اش به شیخ احمد چنین آورده است:اما بعد | 2-الحجة علوی بن طاهر الحداد در اجازه اش به شیخ احمد چنین آورده است:اما بعد السید العالم الفاضل الندب الملقن الملهم ذوالحفظ والبحث والتنقیب والآتی کل یوم بمبحث غریب السید سالم بن أحمد بن جندان بن الشیخ فخرالأکارم أبیبکر بن سالم العلوی الحسینی. الحداد اکثرا به اسنادی که او می داد تکیه میکرد. | ||
3- شیخ حسن المشاط در مورد او می گوید: یکی از شیوخ من سید سلیم بن احمد بن جندان الحضرمی العلوی ساکن جاکارتا از سرزمین جاوه است که چندین بار در [[مسجد الحرام]] و منزل خودم در [[غزه]] با او ملاقات کردم و او بیش از یک بار به من اجازه داد. او از علم و تقوای بزرگی برخوردار بود. | 3- شیخ حسن المشاط در مورد او می گوید: یکی از شیوخ من سید سلیم بن احمد بن جندان الحضرمی العلوی ساکن جاکارتا از سرزمین جاوه است که چندین بار در [[مسجد الحرام]] و منزل خودم در [[غزه]] با او ملاقات کردم و او بیش از یک بار به من اجازه داد. او از علم و تقوای بزرگی برخوردار بود. | ||
خط ۲۱۵: | خط ۲۱۵: | ||
«المسندات والوثائق فی الإجازات والطرائق» | «المسندات والوثائق فی الإجازات والطرائق» | ||
==شیوه نگارش== | == شیوه نگارش == | ||
1- او نه به منابعی که در اختیار داشت، نه به اسنادی که یافته بود و نه به اطلاعاتی که از مردم شنیده بود بسنده نکرد بلکه برای اعتماد و اطمینان خاطر خود به [[یمن]] و حضرموت رفت. | 1- او نه به منابعی که در اختیار داشت، نه به اسنادی که یافته بود و نه به اطلاعاتی که از مردم شنیده بود بسنده نکرد بلکه برای اعتماد و اطمینان خاطر خود به [[یمن]] و حضرموت رفت. | ||
خط ۲۲۱: | خط ۲۲۱: | ||
2- او اکثر تالیفاتش را در طول عمر خود انجام می داده است و لذا اثر آنها ناتمام مانده است. | 2- او اکثر تالیفاتش را در طول عمر خود انجام می داده است و لذا اثر آنها ناتمام مانده است. | ||
3- او بر محفوظاتش تکیه داشته و بعضی مواقع در بیان مطالب | 3- او بر محفوظاتش تکیه داشته و بعضی مواقع در بیان مطالب مشکلاتی به وجود می آورد. | ||
4- ممکن است چیزی را ذکر کند که در نگاه اول خطای آشکاری به نظر میرسد تا خواننده از آنچه ذکر کرده تعجب کند، بنابراین با سبک خود نه تنها توجه خواننده را جلب میکند، بلکه آن را از بین می برد و ابهام را در جای دیگری از کتابش یا در نوشتههایش توضیح میدهد. | 4- ممکن است چیزی را ذکر کند که در نگاه اول خطای آشکاری به نظر میرسد تا خواننده از آنچه ذکر کرده تعجب کند، بنابراین با سبک خود نه تنها توجه خواننده را جلب میکند، بلکه آن را از بین می برد و ابهام را در جای دیگری از کتابش یا در نوشتههایش توضیح میدهد. | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۸: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: تصوف]] | [[رده:تصوف]] |