۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=چیستی علم= | =چیستی علم= | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
• مهمترین وظیفه امام، هدایت مردم به سوی خداست و این مهم بی علم الهی دستیافتنی نیست؛ از اینرو، امام باید به ویژگی علم مجهّز باشد تا بتواند مردم را به سعادت و کمال رهنمون شود. از سویی، کسی میتواند امام و عهدهدار رهبری انسانها شود که هم نیاز حقیقی مخاطبان و ظرفیت آنها را بشناسد و هم بتواند نیازهای علمیو معنوی افراد و اقشار گوناگون را برآورده کند<ref>ر.ک: آیات الولایة فی القرآن، ص۳۵۸؛ الشافی فی الإمامة، ج۲، ص۱۵؛ علم الإمام، ص۵؛ آگاهی سوم یا علم غیب.</ref> | • مهمترین وظیفه امام، هدایت مردم به سوی خداست و این مهم بی علم الهی دستیافتنی نیست؛ از اینرو، امام باید به ویژگی علم مجهّز باشد تا بتواند مردم را به سعادت و کمال رهنمون شود. از سویی، کسی میتواند امام و عهدهدار رهبری انسانها شود که هم نیاز حقیقی مخاطبان و ظرفیت آنها را بشناسد و هم بتواند نیازهای علمیو معنوی افراد و اقشار گوناگون را برآورده کند<ref>ر. ک: آیات الولایة فی القرآن، ص۳۵۸؛ الشافی فی الإمامة، ج۲، ص۱۵؛ علم الإمام، ص۵؛ آگاهی سوم یا علم غیب.</ref> | ||
• [[امام باقر(ع)]] در تفهیم لزوم علم برای رهبر و امام جامعه، علاوه بر تأکید به آگاهی امام، جهل به برخی از امور را با شأن امام منافی میداند و میفرماید: "نه به خدا عالم هرگز جاهل نباشد (یعنی عالمیکه خدا اطاعتش را بر مردم واجب کرده و از همان امام است) ممکن نیست چیزی را بداند و چیزی را نداند (او همه چیز میداند) سپس فرمود: خدا والاتر از آن است که فرمانبری از بندهای را واجب کند که علم آسمان و زمینش را از او نهان داشته است و باز فرمود: آن را از او نهان نکند"<ref>مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۷۰-۷۱.</ref>. | • [[امام باقر(ع)]] در تفهیم لزوم علم برای رهبر و امام جامعه، علاوه بر تأکید به آگاهی امام، جهل به برخی از امور را با شأن امام منافی میداند و میفرماید: "نه به خدا عالم هرگز جاهل نباشد (یعنی عالمیکه خدا اطاعتش را بر مردم واجب کرده و از همان امام است) ممکن نیست چیزی را بداند و چیزی را نداند (او همه چیز میداند) سپس فرمود: خدا والاتر از آن است که فرمانبری از بندهای را واجب کند که علم آسمان و زمینش را از او نهان داشته است و باز فرمود: آن را از او نهان نکند"<ref>مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۷۰-۷۱.</ref>. | ||
=شرط علم خدادای= | =شرط علم خدادای= | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
• [[امام صادق(ع)]] فرمود: "آن که دارای علم کتاب است، امیرالمؤمنین علی(ع) است و خود فرموده است: آگاه باشید! دانشی که از آسمان به وسیله آدم به زمین آمده و همه آنچه انبیا تا خاتم پیامبران بدان فضیلت داده شدهاند در عترت خاتم النّبیین وجود دارد"<ref>همان.</ref> وسعت علم امام طوری است که هر چه از او بپرسند فوراً جواب میدهد. از سعید بن مسیب نقل شده است که گفت: "هیچکس به جز به علی بن ابیطالب نگفته است: از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید"<ref>کنز العمال، ج۱۵، ص۱۱۳.</ref>. | • [[امام صادق(ع)]] فرمود: "آن که دارای علم کتاب است، امیرالمؤمنین علی(ع) است و خود فرموده است: آگاه باشید! دانشی که از آسمان به وسیله آدم به زمین آمده و همه آنچه انبیا تا خاتم پیامبران بدان فضیلت داده شدهاند در عترت خاتم النّبیین وجود دارد"<ref>همان.</ref> وسعت علم امام طوری است که هر چه از او بپرسند فوراً جواب میدهد. از سعید بن مسیب نقل شده است که گفت: "هیچکس به جز به علی بن ابیطالب نگفته است: از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید"<ref>کنز العمال، ج۱۵، ص۱۱۳.</ref>. | ||
• پس از ورود [[امام رضا(ع)]] به مرو، مأمون عباسی مجلسی ترتیب داد که در آن علمای معروف تمام مکاتب شرکت داشتند؛ از جمله رئیس مسیحیان، رئیس علمای یهود، بزرگ ستارهپرستان و کسانی که به شریعتی ایمان نداشتند، قاضی آیین زرتشت، طبیب رومی و متکلّمان از فرق مختلف اسلامی، آنگاه از امام خواست که در صورت تمایل در این مجلس شرکت نماید. امام(ع) پذیرفت...، در جلسه مناظره رئیس علمای یهود گفت: ما جز از [[تورات]] و [[انجیل]] و [[زبور]] داوود و صحف ابراهیم، دلیلی از شما نمیپذیریم. حضرت قبول کرد و با وضوح تمام به کتب انبیای گذشته برای اثبات خاتمیت پیامبر اسلام(ص) استدلال نمود. برهانهای آن جناب آنچنان استوار و عمیق بود که جای هیچ اشکالی برای آنان باقی نگذاشت و رئیس علمای یهود، تسلیم حقّ گردید، آنگاه امام با دیگران به بحث و گفتگو پرداخت و چون همه خاموش ماندند، فرمود: اگر میان شما کسی پرسشی دارد، بیهیچ ملاحظهای بگوید. عمران صابی - که در علم کلام بینظیر بود- گفت: من در نقاط مختلف با متکلمان گفتگو کردهام؛ امّا کسی نتوانسته خدای یگانه را بر من ثابت کند. امام(ع) برهان اثبات خدای واحد را بیان فرمود طوری که "عمران" قانع و متحوّل گردید و همان جا به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر(ص) گواهی داد و رو به قبله به سجده افتاد و به آیین اسلام گروید. | • پس از ورود [[امام رضا(ع)]] به مرو، مأمون عباسی مجلسی ترتیب داد که در آن علمای معروف تمام مکاتب شرکت داشتند؛ از جمله رئیس مسیحیان، رئیس علمای یهود، بزرگ ستارهپرستان و کسانی که به شریعتی ایمان نداشتند، قاضی آیین زرتشت، طبیب رومی و متکلّمان از فرق مختلف اسلامی، آنگاه از امام خواست که در صورت تمایل در این مجلس شرکت نماید. امام(ع) پذیرفت... ، در جلسه مناظره رئیس علمای یهود گفت: ما جز از [[تورات]] و [[انجیل]] و [[زبور]] داوود و صحف ابراهیم، دلیلی از شما نمیپذیریم. حضرت قبول کرد و با وضوح تمام به کتب انبیای گذشته برای اثبات خاتمیت پیامبر اسلام(ص) استدلال نمود. برهانهای آن جناب آنچنان استوار و عمیق بود که جای هیچ اشکالی برای آنان باقی نگذاشت و رئیس علمای یهود، تسلیم حقّ گردید، آنگاه امام با دیگران به بحث و گفتگو پرداخت و چون همه خاموش ماندند، فرمود: اگر میان شما کسی پرسشی دارد، بیهیچ ملاحظهای بگوید. عمران صابی - که در علم کلام بینظیر بود- گفت: من در نقاط مختلف با متکلمان گفتگو کردهام؛ امّا کسی نتوانسته خدای یگانه را بر من ثابت کند. امام(ع) برهان اثبات خدای واحد را بیان فرمود طوری که "عمران" قانع و متحوّل گردید و همان جا به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر(ص) گواهی داد و رو به قبله به سجده افتاد و به آیین اسلام گروید. | ||
=گستره علم امام= | =گستره علم امام= | ||
• یکی از پرسشهای مهم، بحث علم امام به چگونگی و زمان مرگشان است. | • یکی از پرسشهای مهم، بحث علم امام به چگونگی و زمان مرگشان است. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
2. ائمه(ع) از زمان و کیفیت شهادت خویش آگاه بودند و شبههای هم وجود نخوهد داشت. | 2. ائمه(ع) از زمان و کیفیت شهادت خویش آگاه بودند و شبههای هم وجود نخوهد داشت. | ||
• امام به موجب اخبار کثیره، مقامیاز قرب دارد که هر چه را بخواهد به اذن خدا میتواند بداند و از آن جمله است علم به تفصیل مرگ و شهادت خود با جمیع جزئیات آن. | • امام به موجب اخبار کثیره، مقامیاز قرب دارد که هر چه را بخواهد به اذن خدا میتواند بداند و از آن جمله است علم به تفصیل مرگ و شهادت خود با جمیع جزئیات آن. | ||
• پس ائمه اطهار(ع) به اذن الهی، دارای علم غیب هستند و غیب در اصطلاح به حقایقی گفته میشود که حواس و ابزار ادارکی بشر، راهی بدان نداشته باشند<ref>ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۷۸ - ۳۸۷.</ref>. | • پس ائمه اطهار(ع) به اذن الهی، دارای علم غیب هستند و غیب در اصطلاح به حقایقی گفته میشود که حواس و ابزار ادارکی بشر، راهی بدان نداشته باشند<ref>ر. ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۷۸ - ۳۸۷.</ref>. | ||
• پس اعلمیت امام، علاوه بر علوم شرعی، علوم غیر شرعی را هم در بر میگیرد مثل سحر و شعبده را. | • پس اعلمیت امام، علاوه بر علوم شرعی، علوم غیر شرعی را هم در بر میگیرد مثل سحر و شعبده را. | ||
• واجب نیست که امام، به کلیه امور، عالم باشد، عالم به ضمایر بودن هم از صفات واجب او نمیباشد و همچنین علم به سایر لغات. اما درباره ائمه معصومین(ع) اخباری رسیده که آنان چنین علومیداشتند زیرا خداوند میتواند چنین تفضلاتی را شامل حال آنها بگرداند و از طرفی مانع عقلی از وجود چنین علومیبرای ائمه(ع) نمیباشد. | • واجب نیست که امام، به کلیه امور، عالم باشد، عالم به ضمایر بودن هم از صفات واجب او نمیباشد و همچنین علم به سایر لغات. اما درباره ائمه معصومین(ع) اخباری رسیده که آنان چنین علومیداشتند زیرا خداوند میتواند چنین تفضلاتی را شامل حال آنها بگرداند و از طرفی مانع عقلی از وجود چنین علومیبرای ائمه(ع) نمیباشد. |