۴٬۹۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵<references />↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
=زندگينامۀ باکثير= | =زندگينامۀ باکثير= | ||
علی احمد باکثير فـرزند شيخ احمد بن محمد، در 15 ذیالحجه 1328ق ـ 21دسامبر 1910 م ـ به دور از جهان عربی در شهر سورابايای [[اندونزی]]، در خانوادهای عربی چشم به جهان گشود.<ref>زرکلی، | علی احمد باکثير فـرزند شيخ احمد بن محمد، در 15 ذیالحجه 1328ق ـ 21دسامبر 1910 م ـ به دور از جهان عربی در شهر سورابايای [[اندونزی]]، در خانوادهای عربی چشم به جهان گشود.<ref>زرکلی، 1966م، ج4، ص264.</ref> <br> | ||
پدر باکثير از تاجران حضرموت و مادرش از خاندان باباسط، يا بابابسيط، يکى از خاندانهاى حضرموت بوده، که به همراه بسياری از حضرميان برای تجارت به اندونزی مهاجرت نموده و در آن ديار سکنى گزيده بودند. <ref>سومحی، 2007م، ص19.</ref> <br> | پدر باکثير از تاجران حضرموت و مادرش از خاندان باباسط، يا بابابسيط، يکى از خاندانهاى حضرموت بوده، که به همراه بسياری از حضرميان برای تجارت به اندونزی مهاجرت نموده و در آن ديار سکنى گزيده بودند. <ref>سومحی، 2007م، ص19.</ref> <br> | ||
خانوادۀ باکثير از تبار قبيلۀ کنده، يکی از بزرگترين و اصيلترين خاندانهای حضرموت، از دير باز به فصاحت و بلاغت، فضل و دانشوری شهرت داشته و این قبیله عرصۀ ظهـور شاعران و دانشمندان بسياری بوده است؛ چنان که میتوان از ميان چهرههای برجستۀ آن در زمان جاهليت به «امروالقيس کندی» و در دوران اسلام به «[[ابنخلدون]]» (732ـ808ق) و «يعقوب کندى» (185ـ256)<ref>يعقوب کندی، از اولين فيلسوفان عرب و برجستهترين آنان در عصر عباسی بود.</ref> اشاره نمود. <br> | خانوادۀ باکثير از تبار قبيلۀ کنده، يکی از بزرگترين و اصيلترين خاندانهای حضرموت، از دير باز به فصاحت و بلاغت، فضل و دانشوری شهرت داشته و این قبیله عرصۀ ظهـور شاعران و دانشمندان بسياری بوده است؛ چنان که میتوان از ميان چهرههای برجستۀ آن در زمان جاهليت به «امروالقيس کندی» و در دوران اسلام به «[[ابنخلدون]]» (732ـ808ق) و «يعقوب کندى» (185ـ256)<ref>يعقوب کندی، از اولين فيلسوفان عرب و برجستهترين آنان در عصر عباسی بود.</ref> اشاره نمود. <br> | ||
باکثير در نخستين اشعار خود همواره به اين نسب افتخار نموده و با غرور و سربلندی از آن ياد میکرد: <br> | باکثير در نخستين اشعار خود همواره به اين نسب افتخار نموده و با غرور و سربلندی از آن ياد میکرد: <br> | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|مِـنْ آلِ أَبـِي كَـثيـر|مِنْ ثُلالاتِ أقيالٍ لَهُـمْ مَجدُ | {{ب|مِـنْ آلِ أَبـِي كَـثيـر|مِنْ ثُلالاتِ أقيالٍ لَهُـمْ مَجدُ قُدّامٌ}} | ||
{{ب|فَهُـمْ في جاهلـيًَّتِهمْ مُلوکٌ|وَفي الإِسْـلامِ أَعـلامٌ عـِظامٌ}} | {{ب|فَهُـمْ في جاهلـيًَّتِهمْ مُلوکٌ|وَفي الإِسْـلامِ أَعـلامٌ عـِظامٌ}} | ||
{{ب|وَ حَسبُک بِابْنِ خَلْدونِ حَکيماً|لَهُ فِي الشَّرقِ و الغَـربِ احْتِرامٌ}} | {{ب|وَ حَسبُک بِابْنِ خَلْدونِ حَکيماً|لَهُ فِي الشَّرقِ و الغَـربِ احْتِرامٌ}} | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
{{پایان شعر}}<ref>باکثير، 1408م، ص103.</ref> <br> | {{پایان شعر}}<ref>باکثير، 1408م، ص103.</ref> <br> | ||
#من از آل ابی کثير هستم، از نسل امير زادگانی که داراى شکوهى ديرينه مىباشند. | # من از آل ابی کثير هستم، از نسل امير زادگانی که داراى شکوهى ديرينه مىباشند. | ||
#آنها در زمان جاهليت، پادشاهان و در زمان اسلام مشاهير برجستهای بودهاند. | # آنها در زمان جاهليت، پادشاهان و در زمان اسلام مشاهير برجستهای بودهاند. | ||
#و ابنخلدون دانشمند که در شرق و غرب از احترام فراوان برخوردار است برای تو کافی است. | # و ابنخلدون دانشمند که در شرق و غرب از احترام فراوان برخوردار است برای تو کافی است. | ||
#درمورد[[يعقوب کندی]] سؤال نما، که تاريخ عظيم و باشکوه تو را آگاه میسازد. <br> | # درمورد[[يعقوب کندی]] سؤال نما، که تاريخ عظيم و باشکوه تو را آگاه میسازد. <br> | ||
دوران کودکی باکثير در زادگاهش اندونزی، سپری شد. در مورد اين مرحله از زندگی وى اطلاعات زیادی وجود ندارد. هنگامی که به سن هشت سالگی رسيد، از سوی پدر به وطن اصلی خود «حضرموت» فرستاده شد تا زير نظر عموی خويش و بر اساس آداب و سنن پدرانش، رشد و نمو يابد، زيرا حضارمهاى که در سرزمين غربت زندگى مىکردند بر اساس رسم و عادتى ديرينه فرزندان خود را به سرزمين پدرى و اجداديشان مىفرستادند تا به اين وسيله، زبان عربی را از منابع اصلی آن فـرا گرفته و به اخلاق باديه آراسته گردند. <br> | دوران کودکی باکثير در زادگاهش اندونزی، سپری شد. در مورد اين مرحله از زندگی وى اطلاعات زیادی وجود ندارد. هنگامی که به سن هشت سالگی رسيد، از سوی پدر به وطن اصلی خود «حضرموت» فرستاده شد تا زير نظر عموی خويش و بر اساس آداب و سنن پدرانش، رشد و نمو يابد، زيرا حضارمهاى که در سرزمين غربت زندگى مىکردند بر اساس رسم و عادتى ديرينه فرزندان خود را به سرزمين پدرى و اجداديشان مىفرستادند تا به اين وسيله، زبان عربی را از منابع اصلی آن فـرا گرفته و به اخلاق باديه آراسته گردند. <br> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
«من آرزوی خود را در مصر يافتم؛ در حالىکه از ديرباز مشتاق ديدار آن بودم، زيرا تمام کتابهايی که مىخوانيم، يا تأليف مصريان بوده، و يا حداقل در مصر چاپ مىگردد، لذا طبيعی است که يک روشنفکر، مصر را به عنوان مرکز تشعشع فرهنگ و تمدن در سراسر عالم بشناسد».<ref>سومحی، پیشین، ص40.</ref> <br> | «من آرزوی خود را در مصر يافتم؛ در حالىکه از ديرباز مشتاق ديدار آن بودم، زيرا تمام کتابهايی که مىخوانيم، يا تأليف مصريان بوده، و يا حداقل در مصر چاپ مىگردد، لذا طبيعی است که يک روشنفکر، مصر را به عنوان مرکز تشعشع فرهنگ و تمدن در سراسر عالم بشناسد».<ref>سومحی، پیشین، ص40.</ref> <br> | ||
به اين ترتيب، باکثير به مقصد نهايىاش مصر رسيد، و از آنجا، خدمت به امتش را در سطحى گستردهتر آغاز نمود. <br> | به اين ترتيب، باکثير به مقصد نهايىاش مصر رسيد، و از آنجا، خدمت به امتش را در سطحى گستردهتر آغاز نمود. <br> | ||
باکثير، گمنام و ناشناخته، به مصر نرفت، بلکه شخصيتهاى بزرگ ادبى و روشنفکران، به خاطر انتشار آثارش در مهمترين مجلهها و نشريههاى آن زمان، او را به عنوان شاعرى معروف و اديبى توانا و مطرح در قاهره مىشناختند و به محض رسيدن وی به قاهره، روزنـامهها و مجلهها از اشعارش استقبال نموده و به نشر آن در صفحات اول نشريه پرداختند، بعد از رسيدن باکثیر به مصر، تعداد ابيات اولين قصيدهاش به بيش از هفتاد بيت رسيد.<ref> | باکثير، گمنام و ناشناخته، به مصر نرفت، بلکه شخصيتهاى بزرگ ادبى و روشنفکران، به خاطر انتشار آثارش در مهمترين مجلهها و نشريههاى آن زمان، او را به عنوان شاعرى معروف و اديبى توانا و مطرح در قاهره مىشناختند و به محض رسيدن وی به قاهره، روزنـامهها و مجلهها از اشعارش استقبال نموده و به نشر آن در صفحات اول نشريه پرداختند، بعد از رسيدن باکثیر به مصر، تعداد ابيات اولين قصيدهاش به بيش از هفتاد بيت رسيد.<ref>حميد، 2006م، ص 3.</ref> <br> | ||
باکثير، جهت ادامۀ تحصيل، در دانشکدۀ ملک فؤاد رشتۀ زبان انگليسی را برگزيد. درحاليکه با توجه به پشتوانۀ دينى و فرهنگى وى، از او انتظار میرفت که به دانشکدۀ زبان عربی و يا دانشگاه الازهر براى مطالعۀ آثار اسـلامى توجه کند، اما برخلاف همۀ انتظارها، او به دانشکدۀ زبان انگليسى رفت، و خود اينگونه بيان مىکند که درحالی وارد مصر شده که فرهنگ قديم و جديد عربی را کامل دريافته و در حضرموت، تحصيل علوم اسلامی را به پايان رسانده بود، و براى اينکه شاعرى بزرگ شود، بر او لازم بود که فرهنگ غربى را مطالعه نمايد و دريافت که زبان انگليسى مىتواند دريچهاى به سوى ديگر زبانهاى خارجى باشد.<ref>باكثير، پیشین، ص7.</ref> <br> | باکثير، جهت ادامۀ تحصيل، در دانشکدۀ ملک فؤاد رشتۀ زبان انگليسی را برگزيد. درحاليکه با توجه به پشتوانۀ دينى و فرهنگى وى، از او انتظار میرفت که به دانشکدۀ زبان عربی و يا دانشگاه الازهر براى مطالعۀ آثار اسـلامى توجه کند، اما برخلاف همۀ انتظارها، او به دانشکدۀ زبان انگليسى رفت، و خود اينگونه بيان مىکند که درحالی وارد مصر شده که فرهنگ قديم و جديد عربی را کامل دريافته و در حضرموت، تحصيل علوم اسلامی را به پايان رسانده بود، و براى اينکه شاعرى بزرگ شود، بر او لازم بود که فرهنگ غربى را مطالعه نمايد و دريافت که زبان انگليسى مىتواند دريچهاى به سوى ديگر زبانهاى خارجى باشد.<ref>باكثير، پیشین، ص7.</ref> <br> | ||
باکثير در سال 1939 با مدرک ليسانس زبان و ادبيات انگليسی از دانشگاه قاهره فارغالتحصيل و سپس وارد دانشکدۀ تربيت معلم شد، و در سال 1940 ديپلم عالی خود را از اين دانشکده دريافت نمود. بعد از اتمام تحصيلات به شهر منصوره نقل مکان کرد و به تدريس زبان انگليسی مشغول گشت. در حين تدريس در منصوره به تأليف نمايشنامه و رمان پرداخت و در سال 1943 با دخترى مصری ازدواج نمود.<ref>سومحی، پیشین، ص48.</ref> <br> | باکثير در سال 1939 با مدرک ليسانس زبان و ادبيات انگليسی از دانشگاه قاهره فارغالتحصيل و سپس وارد دانشکدۀ تربيت معلم شد، و در سال 1940 ديپلم عالی خود را از اين دانشکده دريافت نمود. بعد از اتمام تحصيلات به شهر منصوره نقل مکان کرد و به تدريس زبان انگليسی مشغول گشت. در حين تدريس در منصوره به تأليف نمايشنامه و رمان پرداخت و در سال 1943 با دخترى مصری ازدواج نمود.<ref>سومحی، پیشین، ص48.</ref> <br> | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
=آثـار= | =آثـار= | ||
آثار فراوان باکثير ـ حدود 90 اثر ـ در شکلهای گوناگون ادبی و با مضمونهای مختلف، نشاندهندۀ جايگاه ادبی والای او مىباشد. اين آثار بهطور کلی به انواع شعر، نمايشنامه و رمان تقسيم شده که هر يک دارای مجموعههای گوناگون و ارزشمندی مىباشد. <br> | آثار فراوان باکثير ـ حدود 90 اثر ـ در شکلهای گوناگون ادبی و با مضمونهای مختلف، نشاندهندۀ جايگاه ادبی والای او مىباشد. اين آثار بهطور کلی به انواع شعر، نمايشنامه و رمان تقسيم شده که هر يک دارای مجموعههای گوناگون و ارزشمندی مىباشد. <br> | ||
==شعـر== | == شعـر == | ||
باکثير، سه ديوان شعر از خود بر جای گذاشت، که عبارت است از: <br> | باکثير، سه ديوان شعر از خود بر جای گذاشت، که عبارت است از: <br> | ||
#أزهار الربي في الشعر الصبا: شامل اشعاری است که در حضرموت سروده است، و با تحقيق و مقدمۀ محمد ابوبکر حميد در سال 1987، در مؤسسۀ «الدار اليمنيه للنشر و التوزيع» به چاپ رسيد؛ | # أزهار الربي في الشعر الصبا: شامل اشعاری است که در حضرموت سروده است، و با تحقيق و مقدمۀ محمد ابوبکر حميد در سال 1987، در مؤسسۀ «الدار اليمنيه للنشر و التوزيع» به چاپ رسيد؛ | ||
#عدنيات: شامل قصایدی است که در مدت اقامت در عدن سروده، و به صورت مخطوط باقی مانده است؛ | # عدنيات: شامل قصایدی است که در مدت اقامت در عدن سروده، و به صورت مخطوط باقی مانده است؛ | ||
#حجازيات: شامل اشعاری است که در زمان اقامت در حجاز و پيش از سفر به مصر سروده است. اين اثر نيز مخطوط مىباشد. <br> | # حجازيات: شامل اشعاری است که در زمان اقامت در حجاز و پيش از سفر به مصر سروده است. اين اثر نيز مخطوط مىباشد. <br> | ||
#اشعار باکثير به اين ديوانها محدود نيست، بلکه وی اشعار پراکندۀ ديگری نيز دارد که بسياری از آنها در مجلات ادبی مصر و ساير کشورهای عربی، منتشر شده است. <br> | # اشعار باکثير به اين ديوانها محدود نيست، بلکه وی اشعار پراکندۀ ديگری نيز دارد که بسياری از آنها در مجلات ادبی مصر و ساير کشورهای عربی، منتشر شده است. <br> | ||
==نمايشنامه== | == نمايشنامه == | ||
بخش بزرگى از آثار باکثير را نمايشنامه تشکيل مىدهد. اين نمايشنامهها به دو نوع نمايشنامۀ منظوم و منثور تقسيم مىشود. <br> | بخش بزرگى از آثار باکثير را نمايشنامه تشکيل مىدهد. اين نمايشنامهها به دو نوع نمايشنامۀ منظوم و منثور تقسيم مىشود. <br> | ||
===نمايشنامههای شعری=== | === نمايشنامههای شعری === | ||
#اخناتون و نفرتيتی؛ | # اخناتون و نفرتيتی؛ | ||
#قصر الهودج؛ | # قصر الهودج؛ | ||
#الوطن الاکبر. | # الوطن الاکبر. | ||
===نمايشنامههای منثور=== | === نمايشنامههای منثور === | ||
إبراهيم باشا؛ <br> | إبراهيم باشا؛ <br> | ||
#الدنيا فوضي؛ | # الدنيا فوضي؛ | ||
#حبل الغسيل؛ | # حبل الغسيل؛ | ||
#هاروت وماروت؛ | # هاروت وماروت؛ | ||
#المحاکمه. <br> | # المحاکمه. <br> | ||
==رمانها== | == رمانها == | ||
#ليله النهر؛ | # ليله النهر؛ | ||
#سيره الشجاع؛ | # سيره الشجاع؛ | ||
#الفارس الجميل. | # الفارس الجميل. | ||
=فراخوانی به وحدت= | =فراخوانی به وحدت= | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
وی در قصيدۀ «ذکری حبيب» از آرزوى خود براى ايجاد وحدت سخن مىگويد: | وی در قصيدۀ «ذکری حبيب» از آرزوى خود براى ايجاد وحدت سخن مىگويد: | ||
#فَأَخْلِدْ ابَا تمامِ فِي وَطَـنِ هُوَ لِلْکَرَامَةِ مَعْقِـلُ أَشَـبُ | # فَأَخْلِدْ ابَا تمامِ فِي وَطَـنِ هُوَ لِلْکَرَامَةِ مَعْقِـلُ أَشَـبُ | ||
#الـوَحْدَةُ الْکُبْرَی لَهُ أَمَـلٌ يَـوْمَ الْـوُصولِ إِلَيه يَقْتَـرِبُ | # الـوَحْدَةُ الْکُبْرَی لَهُ أَمَـلٌ يَـوْمَ الْـوُصولِ إِلَيه يَقْتَـرِبُ | ||
#إِنْ لَـمْ تَتِـمْ فَبَعْـد غَـدٍ وَ الْـغَيثُ قَطْـرٌ ثُمَّ يَسْکـبُ | # إِنْ لَـمْ تَتِـمْ فَبَعْـد غَـدٍ وَ الْـغَيثُ قَطْـرٌ ثُمَّ يَسْکـبُ | ||
*اى ابوتمام! جاودانه باش در وطنى که دژى محکم براى کرامت است. | * اى ابوتمام! جاودانه باش در وطنى که دژى محکم براى کرامت است. | ||
*وحدت بزرگ که آرزوى او بود، نزديک است. | * وحدت بزرگ که آرزوى او بود، نزديک است. | ||
*اگر امروز نشود پس فردا خواهد شد، و باران ابتدا به شکل قطره است آنگاه جارى مىشود. <ref>پیشین، ص117.</ref> <br> | * اگر امروز نشود پس فردا خواهد شد، و باران ابتدا به شکل قطره است آنگاه جارى مىشود. <ref>پیشین، ص117.</ref> <br> | ||
=مسئله فلسطین در آثار باکثیر= | =مسئله فلسطین در آثار باکثیر= | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
باکثير، اشعار فراوانى در مورد فلسطين سروده، اما متأسفانه پيش از آنکه بتواند آنها را در ديوانى گردآورى نمايد، درگذشته است. از این رو اين اشعار بهطور پراکنده در کتابهاى اندکى که در مورد او تأليف شده، يافت مىشود. <br>وی در قصيدۀ «فلسطين المجاهدة» (فلسطين مبارز) که در سال 1355(1935) در [[مجلۀ الفتح]] چاپ شد، مشکل فلسطين را طرح کرده و ملت عرب را براى کمک به فلسطینیان تشویق نموده و با اشاره به بازرسى بدنى بانوان فلسطين، آنها را به غيرت فرا میخواند: <br> | باکثير، اشعار فراوانى در مورد فلسطين سروده، اما متأسفانه پيش از آنکه بتواند آنها را در ديوانى گردآورى نمايد، درگذشته است. از این رو اين اشعار بهطور پراکنده در کتابهاى اندکى که در مورد او تأليف شده، يافت مىشود. <br>وی در قصيدۀ «فلسطين المجاهدة» (فلسطين مبارز) که در سال 1355(1935) در [[مجلۀ الفتح]] چاپ شد، مشکل فلسطين را طرح کرده و ملت عرب را براى کمک به فلسطینیان تشویق نموده و با اشاره به بازرسى بدنى بانوان فلسطين، آنها را به غيرت فرا میخواند: <br> | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|بَنِي يَعْرَبُ! مَاذا | {{ب|بَنِي يَعْرَبُ! مَاذا دَهاكُمْ؟ أَجِيبُونِي|أَلَمْ تَشْهَدوا أَشْلاءَ كُم بِفِلَسْطينَ}} | ||
{{ب|تُرَاقُ عَلَى الأَرْضِ الْحَرامِ دِمَاءَكُم|لإِرْضَاءِ مَنْبوذِ الْخَـلائِقِ مَأْفُـونِ}} | {{ب|تُرَاقُ عَلَى الأَرْضِ الْحَرامِ دِمَاءَكُم|لإِرْضَاءِ مَنْبوذِ الْخَـلائِقِ مَأْفُـونِ}} | ||
{{ب|كِرامَتُكم فِيهَا تُداسُ وَ شَعْـبُكم|يُسَامُ الرَزَايا بِاضْطِهادِ أَفَانينَ}} | {{ب|كِرامَتُكم فِيهَا تُداسُ وَ شَعْـبُكم|يُسَامُ الرَزَايا بِاضْطِهادِ أَفَانينَ}} | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
=منابع و مآخذ= | =منابع و مآخذ= | ||
#باکثير، على أحمد، فن المسرحيه من خلال تجاربى الشخصية، مکتبة مصر، قاهره، بىتا. | # باکثير، على أحمد، فن المسرحيه من خلال تجاربى الشخصية، مکتبة مصر، قاهره، بىتا. | ||
#ــــــــــــــــ، أزهار الربى في شعر الصبا، دار المناهل، بيروت، چاپ اول، 1408ق. | # ــــــــــــــــ، أزهار الربى في شعر الصبا، دار المناهل، بيروت، چاپ اول، 1408ق. | ||
#باوزير، أحمد عوض، علي أحمد باکثير ـ سنوات في جاوه و حضرموت، «ضمن کتاب: وثائق مهرجان باکثير»، دار الحداثه، بيروت، چاپ اول، 1988م. | # باوزير، أحمد عوض، علي أحمد باکثير ـ سنوات في جاوه و حضرموت، «ضمن کتاب: وثائق مهرجان باکثير»، دار الحداثه، بيروت، چاپ اول، 1988م. | ||
#بهي، عصام، الشخصيه الشريره في الادب المسرحى في المصر، مکتبة الأنجلو المصريه، قاهره، چاپ دوم، 2006م. | # بهي، عصام، الشخصيه الشريره في الادب المسرحى في المصر، مکتبة الأنجلو المصريه، قاهره، چاپ دوم، 2006م. | ||
#حميد، محمد أبوبکر، علي أحمد باکثير في مرآه عصره، مکتبة مصر، قاهره، 1991م. | # حميد، محمد أبوبکر، علي أحمد باکثير في مرآه عصره، مکتبة مصر، قاهره، 1991م. | ||
#ــــــــــــــــــ، علي احمد باکثير، مراحل حياته و تطورة الفکري والفني، 2007م. | # ــــــــــــــــــ، علي احمد باکثير، مراحل حياته و تطورة الفکري والفني، 2007م. | ||
#زرکلی، خیرالدین، الأعلام، دارالعلم للملایین، بیروت، ج9، 1996م. | # زرکلی، خیرالدین، الأعلام، دارالعلم للملایین، بیروت، ج9، 1996م. | ||
#سعدنى، أدب باکثير المسرحي، مكتبة الطليعه، أسيوط، چاپ اول، 1980م. | # سعدنى، أدب باکثير المسرحي، مكتبة الطليعه، أسيوط، چاپ اول، 1980م. | ||
#سومحى، أحمد | # سومحى، أحمد عبدالله، علىأحمد باكثير، حياته و شعره الوطني و الاسلامي، النادى الادبي، جده، 2007 م. | ||
#ناجى، هلال، شعراءاليمن المعاصرون، دارالعودة، بيروت، چاپ اول، 1966م. | # ناجى، هلال، شعراءاليمن المعاصرون، دارالعودة، بيروت، چاپ اول، 1966م. | ||
{{پانویس رنگی}} | {{پانویس رنگی}} | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: مقالات]] | [[رده:مقالات]] | ||
[[رده: فصلنامه اندیشه تقریب]] | [[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | ||
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |