مهدویت: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - 'عقل گرایی' به 'عقل‌گرایی')
جز (تمیزکاری)
خط ۱: خط ۱:
'''مهدویت''' موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجات‌بخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسان‌ها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. اعتقاد به [[منجی]] در ادیان و ملل و اقوام مختلف و با آیین‌ها و فرهنگ‌های کاملاً متفاوت وجود دارد و در آنها منجی موعود و نجات‌بخش به اَشکال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است. در میان این گروه‌ها، شیعه به ظهور حضرت مهدی(ع) معتقد است. اهل سنت نیز بر اساس روایات متواتری که در منابع شان وجود دارد که ظهور امام مهدی علیه السلام اعتقاد داشته هر چند در برخی جزیئات این مساله با شیعه اختلاف دارند.  
'''مهدویت''' موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجات‌بخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسان‌ها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. اعتقاد به [[منجی]] در ادیان و ملل و اقوام مختلف و با آیین‌ها و فرهنگ‌های کاملاً متفاوت وجود دارد و در آنها منجی موعود و نجات‌بخش به اَشکال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است. در میان این گروه‌ها، شیعه به ظهور حضرت مهدی(ع) معتقد است. اهل سنت نیز بر اساس روایات متواتری که در منابع شان وجود دارد که ظهور امام مهدی علیه السلام اعتقاد داشته هر چند در برخی جزیئات این مساله با شیعه اختلاف دارند.  


==مفهوم‌شناسی==
== مفهوم‌شناسی ==


«مَهدَویت» واژه‌ای عربی و از ریشه «مهدی» است که از اضافه شدن «ت» به «مَهدَوی» ساخته شده. مهدوی به معنای مربوط‌ بودن به مهدی است مانند واژه عَلَوی و حَسَنی. «ت» در واژه «مهدویت»، تای تأنیث است و به واسطه حذف شدنِ موصوف آمده است؛ یعنی در اصل «طریقة مهدویة» یا مانند آن بوده است.<ref>الویری، «گونه‌شناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت در چهارچوب ظرفیت تمدنی»، ص۶۱</ref>
«مَهدَویت» واژه‌ای عربی و از ریشه «مهدی» است که از اضافه شدن «ت» به «مَهدَوی» ساخته شده. مهدوی به معنای مربوط‌ بودن به مهدی است مانند واژه عَلَوی و حَسَنی. «ت» در واژه «مهدویت»، تای تأنیث است و به واسطه حذف شدنِ موصوف آمده است؛ یعنی در اصل «طریقة مهدویة» یا مانند آن بوده است.<ref>الویری، «گونه‌شناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت در چهارچوب ظرفیت تمدنی»، ص۶۱</ref>
خط ۱۲: خط ۱۲:


این واژه در بین شیعیان دوازده امامی به حجت بن‌الحسن، فرزند امام حسن عسکری(ع)، اختصاص دارد. به اعتقاد آنان حجت بن‌الحسن شخصی است که پیامبر(ص) وعده آمدنش را داده و در پایان تاریخ نجات‌بخش بشریت خواهد بود.
این واژه در بین شیعیان دوازده امامی به حجت بن‌الحسن، فرزند امام حسن عسکری(ع)، اختصاص دارد. به اعتقاد آنان حجت بن‌الحسن شخصی است که پیامبر(ص) وعده آمدنش را داده و در پایان تاریخ نجات‌بخش بشریت خواهد بود.


استفاده از واژه مهدی به معنای منجی و نجات‌بخش عمدتاً بر اساس احادیث نبوی است. «الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی، وَجْهُهُ کالْکوْکبِ الدُّرِّی، وَ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِی، وَ الْجِسْمُ جِسْمٌ إِسْرَائِیلِی، یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً، یرْضَی بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّیرُ فِی الْجَو: مهدی مردی از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنی اسرائیل است، در گونه راست وی خالی است که چون ستاره تابناکی بدرخشد زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده باشد، ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وی خشنود خواهند بود». <ref>طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۴۴۱؛ ابن بطری، عمده عیون، ص۴۳۹</ref>
استفاده از واژه مهدی به معنای منجی و نجات‌بخش عمدتاً بر اساس احادیث نبوی است. «الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی، وَجْهُهُ کالْکوْکبِ الدُّرِّی، وَ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِی، وَ الْجِسْمُ جِسْمٌ إِسْرَائِیلِی، یمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً، یرْضَی بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّیرُ فِی الْجَو: مهدی مردی از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنی اسرائیل است، در گونه راست وی خالی است که چون ستاره تابناکی بدرخشد زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده باشد، ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وی خشنود خواهند بود». <ref>طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۴۴۱؛ ابن بطری، عمده عیون، ص۴۳۹</ref>


==موعود باوری==
== موعود باوری ==


موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجات بخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسان‌ها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. منجی موعود و نجاتبخش در نزد اقوام و ملل مختلف با آیین‌ها و فرهنگ‌های کاملاً متفاوت، به اَشکال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است؛ اما جملگی تقریباً در یک نکته متفق‌القول‌اند که نجات بخشی خواهد آمد و آنان را از یوغ بندگی ستمکاران و حاکمان زورگو رهانیده، جامعه‌ای پر از عدل و داد به وجود خواهد آورد. هندوها انتظارِ دهمین تجلی ویشنو یا کالکی را دارند؛ بودایی‌ها ظهور بودای پنجم را منتظرند؛ یهودیان مسیح (ماشیح) را نجات دهنده می‌دانند؛ مسیحیان، فارقلیط را می‌طلبند که عیسی مسیح مژده آمدنش را داده است؛ و بالاخره مسلمانان که قائل به ظهور حضرت مهدی(ع) هستند.
موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجات بخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسان‌ها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. منجی موعود و نجاتبخش در نزد اقوام و ملل مختلف با آیین‌ها و فرهنگ‌های کاملاً متفاوت، به اَشکال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است؛ اما جملگی تقریباً در یک نکته متفق‌القول‌اند که نجات بخشی خواهد آمد و آنان را از یوغ بندگی ستمکاران و حاکمان زورگو رهانیده، جامعه‌ای پر از عدل و داد به وجود خواهد آورد. هندوها انتظارِ دهمین تجلی ویشنو یا کالکی را دارند؛ بودایی‌ها ظهور بودای پنجم را منتظرند؛ یهودیان مسیح (ماشیح) را نجات دهنده می‌دانند؛ مسیحیان، فارقلیط را می‌طلبند که عیسی مسیح مژده آمدنش را داده است؛ و بالاخره مسلمانان که قائل به ظهور حضرت مهدی(ع) هستند.


==مهدویت در قرآن==
== مهدویت در قرآن ==
 


مسئله مهدویت به صراحت در قرآن نیامده اما در کتاب معجم احادیث امام مهدی(عج)٬ محققین برخی آیات قرآن کریم را مرتبط به موضوع مهدویت دانسته‌اند.<ref>جمعی از محققین، معجم احادیث امام مهدی، جلد ۵.</ref>
مسئله مهدویت به صراحت در قرآن نیامده اما در کتاب معجم احادیث امام مهدی(عج)٬ محققین برخی آیات قرآن کریم را مرتبط به موضوع مهدویت دانسته‌اند.<ref>جمعی از محققین، معجم احادیث امام مهدی، جلد ۵.</ref>
خط ۳۰: خط ۲۸:
امام صادق(ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: «در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد که مردم را به آنچه رسول خدا(ص) آورده هدایت می‌کند».<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۳، ص۵.</ref>
امام صادق(ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: «در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد که مردم را به آنچه رسول خدا(ص) آورده هدایت می‌کند».<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۳، ص۵.</ref>


۲. آیاتی که بشارت به حکومت صالحان و مومنان بر روی زمین می‌دهد: مثل سوره انبیاءآیه ۱۰۵ ٬ و سوره قصص آیه ۵. در روایات زیادی این آیات را به مسئله ظهور و مهدویت نسبت داده‌اند. در آیه‌ای دیگر خداوند حکومت و جانشینی مومنان و صالحان را به عنوان وعده الهی بر بندگان مومن خود بیان می‌کند و امنیت و آرامش را مژده می‌دهد.(نور/۵۵) روایات صادر شده از امامان شیعه این آیه را بر امام زمان و اصحاب او منطبق کرده‌اند.<ref>فرزی، محمدعلی، امید سبز، ص۳۴</ref>
۲. آیاتی که بشارت به حکومت صالحان و مومنان بر روی زمین می‌دهد: مثل سوره انبیاءآیه ۱۰۵ ٬ و سوره قصص آیه ۵. در روایات زیادی این آیات را به مسئله ظهور و مهدویت نسبت داده‌اند. در آیه‌ای دیگر خداوند حکومت و جانشینی مومنان و صالحان را به عنوان وعده الهی بر بندگان مومن خود بیان می‌کند و امنیت و آرامش را مژده می‌دهد. (نور/۵۵) روایات صادر شده از امامان شیعه این آیه را بر امام زمان و اصحاب او منطبق کرده‌اند.<ref>فرزی، محمدعلی، امید سبز، ص۳۴</ref>


در دیدگاه مفسران شیعه و با استناد به سخنان اهل بیت قرآن درباره ویژگی‌های عصرغیبت و همچنین نشانه‌های عصر ظهور و دوران پس از آن سخن گفته است.
در دیدگاه مفسران شیعه و با استناد به سخنان اهل بیت قرآن درباره ویژگی‌های عصرغیبت و همچنین نشانه‌های عصر ظهور و دوران پس از آن سخن گفته است.


در ویژگی‌های عصر غیبت قرآن کریم درباره مقام و منزلت منتظران در عصر غیبت (بقره،۱-۳)، صبر و ارتباط قلبی(آل عمران،۲۰۰) ، اطاعت محض(نساء، آیه ۵۹) و امتحانات بسیار دشوار آنها(بقره، آیه ۱۵۵)و شرایط سخت زندگی منتظران(یوسف، آیه۱۱۰) و پاداش بر این دشواری‌ها را بیان می‌کند.(نساء، آیه۶۹) قرآن کریم در آیه ۴۶ سوره ابراهیم به توطئه‌هایی اشاره می‌کند که به هدف تضعیف اعتقادات مردم انجام می‌شود.امام صادق(ع) در حدیثی این آیه را به تلاش دشمنان در عصر غیبت برای زائل کردن اعتقاد مردم به مسئله مهدویت تفسیر کرده است.<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۳۵.</ref>
در ویژگی‌های عصر غیبت قرآن کریم درباره مقام و منزلت منتظران در عصر غیبت (بقره، ۱-۳)، صبر و ارتباط قلبی(آل عمران، ۲۰۰)، اطاعت محض(نساء، آیه ۵۹) و امتحانات بسیار دشوار آنها(بقره، آیه ۱۵۵)و شرایط سخت زندگی منتظران(یوسف، آیه۱۱۰) و پاداش بر این دشواری‌ها را بیان می‌کند. (نساء، آیه۶۹) قرآن کریم در آیه ۴۶ سوره ابراهیم به توطئه‌هایی اشاره می‌کند که به هدف تضعیف اعتقادات مردم انجام می‌شود. امام صادق(ع) در حدیثی این آیه را به تلاش دشمنان در عصر غیبت برای زائل کردن اعتقاد مردم به مسئله مهدویت تفسیر کرده است.<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۳۵.</ref>


مسئله اختلاف مردم درباره اعتقاد به مهدویت (شوری،۱۸) و همچنین سرگردانی مردم در تشخیص حق(یونس،۵)و قساوت دل‌ها(حدید،۱۶) و انکار و تکذیب امام زمان در عصر غیبت(فرقان،۱۱) ثابت نمی‌مانند مگر کسی که یقینش قوی و معرفتش صحیح باشد و نسبت به ما اهل بیت تسلیم باشداز جمله موضوعاتی است که مفسران شیعه به آیات مختلفی در قرآن کریم استناد می‌کنند.
مسئله اختلاف مردم درباره اعتقاد به مهدویت (شوری، ۱۸) و همچنین سرگردانی مردم در تشخیص حق(یونس، ۵)و قساوت دل‌ها(حدید، ۱۶) و انکار و تکذیب امام زمان در عصر غیبت(فرقان، ۱۱) ثابت نمی‌مانند مگر کسی که یقینش قوی و معرفتش صحیح باشد و نسبت به ما اهل بیت تسلیم باشداز جمله موضوعاتی است که مفسران شیعه به آیات مختلفی در قرآن کریم استناد می‌کنند.


نشانه‌های ظهور هم موضوعی است که مفسران به آن اشاره می‌کنند؛ کشتار بی‌سابقه مردم(مریم،۳۷) کشته شدن کسانی که در حق پیامبر و عترت او مرتکب ظلمی شده‌اند(اسرا،۴-۶)و نزول عذاب در عصر غیبت به جهت امتحان و عذاب گنه کاران و مؤاخذه آنها(فصلت،۱۶) از جمله آنهاست.
نشانه‌های ظهور هم موضوعی است که مفسران به آن اشاره می‌کنند؛ کشتار بی‌سابقه مردم(مریم، ۳۷) کشته شدن کسانی که در حق پیامبر و عترت او مرتکب ظلمی شده‌اند(اسرا، ۴-۶)و نزول عذاب در عصر غیبت به جهت امتحان و عذاب گنه کاران و مؤاخذه آنها(فصلت، ۱۶) از جمله آنهاست.


==مهدویت در روایات شیعی==
== مهدویت در روایات شیعی ==


روایات شیعه در موضوع مهدویت بسیار زیاد و گسترده است.<ref>الامام المهدی، علی دخیل، ص۶۶.</ref>
روایات شیعه در موضوع مهدویت بسیار زیاد و گسترده است.<ref>الامام المهدی، علی دخیل، ص۶۶.</ref>


==مبانی فلسفی، کلامی و عرفانی مهدویت==
== مبانی فلسفی، کلامی و عرفانی مهدویت ==


هرچند اعتقاد به مهدویت ریشه در احادیث و روایات دارد ولی به جز محدثان، فلاسفه هم به این موضوع توجه داشتند و هر یک به فراخور نظام فلسفی خود آن را تحلیل و تبیین کرده‌اند. اما وضوح و ضرورت آن نزد برخی مثل فارابی و ابن‌سینا کمتر است و نزد برخی مثل ملاصدرا، بیشتر. به طور کلی این بحث را عمدتاً باید در پرتو نگاه آنها به بحث امامت و امام دید.
هرچند اعتقاد به مهدویت ریشه در احادیث و روایات دارد ولی به جز محدثان، فلاسفه هم به این موضوع توجه داشتند و هر یک به فراخور نظام فلسفی خود آن را تحلیل و تبیین کرده‌اند. اما وضوح و ضرورت آن نزد برخی مثل فارابی و ابن‌سینا کمتر است و نزد برخی مثل ملاصدرا، بیشتر. به طور کلی این بحث را عمدتاً باید در پرتو نگاه آنها به بحث امامت و امام دید.


سهروردی بیش از آنکه به نقش آخرالزمانی ولی توجه داشته باشد، بحث از مهدویت را در قول به استمرار ولایت مطرح می‌کند. تأکید او بر وجود و جایگاه ولایت و فایدۀ آن برای دیگران است.[۲۵] <ref>پوربهرامی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۱۶</ref>
سهروردی بیش از آنکه به نقش آخرالزمانی ولی توجه داشته باشد، بحث از مهدویت را در قول به استمرار ولایت مطرح می‌کند. تأکید او بر وجود و جایگاه ولایت و فایدۀ آن برای دیگران است. [۲۵] <ref>پوربهرامی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۱۶</ref>
او تفاوتی میان انبیا و اولیا قائل نیست. لذا برای فهم بحث استمرار ولایت باید نخست نظر او راجع به نبوت را بیان کرد. ضمن اینکه او انبیاء و اولیا و حکیمان متأله را متصل به عقول مفارق می‌دانست. پس برای بحث مهدویت نخست باید نظر او در باب نبوت و همچنین جهان‌شناسی او را شناخت.
او تفاوتی میان انبیا و اولیا قائل نیست. لذا برای فهم بحث استمرار ولایت باید نخست نظر او راجع به نبوت را بیان کرد. ضمن اینکه او انبیاء و اولیا و حکیمان متأله را متصل به عقول مفارق می‌دانست. پس برای بحث مهدویت نخست باید نظر او در باب نبوت و همچنین جهان‌شناسی او را شناخت.


سهروردی به مراتب موجودات قائل است. در رأس این سلسله واجب‌الوجود قرار دارد که طبق ادبیات سهروردی نورالانوار است. سایر موجودات از فیض او صادر می‌شوند. نخستین افاضۀ او نورالاقرب یا بهمن است و همین‌طور سلسله تا نازل‌ترین مراتب پایین می‌آید.[۲۶] <ref>پوربهرامی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۱۷</ref>
سهروردی به مراتب موجودات قائل است. در رأس این سلسله واجب‌الوجود قرار دارد که طبق ادبیات سهروردی نورالانوار است. سایر موجودات از فیض او صادر می‌شوند. نخستین افاضۀ او نورالاقرب یا بهمن است و همین‌طور سلسله تا نازل‌ترین مراتب پایین می‌آید. [۲۶] <ref>پوربهرامی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۱۷</ref>
او براساس انوار صادره از نورالانوار به چهار مرتبه برای عالم قائل است: مرتبۀ اول عالم عقول (جبروت)، مرتبۀ دوم عالم انوار مدبره (ملکوت)، مرتبۀ سوم عالم ملک و مرتبۀ چهارم عالم مثال که واسط میان عالم محسوس و عالم معقول انوار است.[۲۷] <ref>سهروردی، حکمة‌الاشراق، ص۲۳۴-۲۳۲ نقل شده در پوربهرامی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۱۸</ref>
او براساس انوار صادره از نورالانوار به چهار مرتبه برای عالم قائل است: مرتبۀ اول عالم عقول (جبروت)، مرتبۀ دوم عالم انوار مدبره (ملکوت)، مرتبۀ سوم عالم ملک و مرتبۀ چهارم عالم مثال که واسط میان عالم محسوس و عالم معقول انوار است. [۲۷] <ref>سهروردی، حکمة‌الاشراق، ص۲۳۴-۲۳۲ نقل شده در پوربهرامی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۱۸</ref>


عالم مثال در نظریۀ نبوت و ولایت سهروردی کاربرد ویژه دارد. عالم مثال عالم صور معلقی است که حالّ در جوهر مادی نیستند. این عالم واجد اجسام لطیف است و تمامی تنوع جهان را داراست. تجارب معنوی و رموز انبیاء از طریق این عالم محقق می‌شود و داده‌های وحیانی را تنها از طریق این عالم می‌شود تأویل کرد.[۲۸] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۱</ref>۸
عالم مثال در نظریۀ نبوت و ولایت سهروردی کاربرد ویژه دارد. عالم مثال عالم صور معلقی است که حالّ در جوهر مادی نیستند. این عالم واجد اجسام لطیف است و تمامی تنوع جهان را داراست. تجارب معنوی و رموز انبیاء از طریق این عالم محقق می‌شود و داده‌های وحیانی را تنها از طریق این عالم می‌شود تأویل کرد. [۲۸] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۱</ref>۸


او در آثار خود تفاوت زیادی میان نبی، امام متأله، ولی و قطب قائل نیست و آنها را تقریباً به یک معنا به کار می‌برد. فقط یک ویژگی مختص نبی است که سایرین آن را ندارند. آن ویژگی اصلاح خلق و ابلاغ رسالت است. در مابقی خصائل نبی و امام مشترک‌اند.[۲۹] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۱۹</ref>
او در آثار خود تفاوت زیادی میان نبی، امام متأله، ولی و قطب قائل نیست و آنها را تقریباً به یک معنا به کار می‌برد. فقط یک ویژگی مختص نبی است که سایرین آن را ندارند. آن ویژگی اصلاح خلق و ابلاغ رسالت است. در مابقی خصائل نبی و امام مشترک‌اند. [۲۹] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۱۹</ref>
در نظر سهروردی نبی کسی است که در سلسله مراتب موجودات کامل‌ترین و برترین انسان است. او کسی است که به مرتبۀ عقل بالفعل رسیده و معقولات را به نحو یقینی تعقل می‌کند و به عقول مفارق متصل است. او اخلاقی صالحه دارد و واجد فضایل پسندیده است.[۳۰] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۲۰</ref>
در نظر سهروردی نبی کسی است که در سلسله مراتب موجودات کامل‌ترین و برترین انسان است. او کسی است که به مرتبۀ عقل بالفعل رسیده و معقولات را به نحو یقینی تعقل می‌کند و به عقول مفارق متصل است. او اخلاقی صالحه دارد و واجد فضایل پسندیده است. [۳۰] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۲۰</ref>


چرا به نبی نیاز داریم؟ سهروردی در پاسخ به این پرسش همان استدلال فارابی و ابن سینا را می‌آورد: انسان برای رفع نیازهای خود به دیگران و زندگی اجتماعی محتاج است. زندگی اجتماعی هم برای اجتناب از نزاع و برقراری عدالت، به قانون نیاز دارد. نبی در حکم قانون‌گذار یا شارع اجتماع است. همچنین نبی مردم را انذار و تبشیر می‌کند و راه معرفت الهی را به آنها نشان می‌دهد.[۳۱] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۲۱</ref>
چرا به نبی نیاز داریم؟ سهروردی در پاسخ به این پرسش همان استدلال فارابی و ابن سینا را می‌آورد: انسان برای رفع نیازهای خود به دیگران و زندگی اجتماعی محتاج است. زندگی اجتماعی هم برای اجتناب از نزاع و برقراری عدالت، به قانون نیاز دارد. نبی در حکم قانون‌گذار یا شارع اجتماع است. همچنین نبی مردم را انذار و تبشیر می‌کند و راه معرفت الهی را به آنها نشان می‌دهد. [۳۱] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۲۱</ref>


نظر شیخ اشراق دربارۀ نبی روشن می‌سازد که در نظر او نبوت امری واجب و ضروری است و وجود یک انسان کامل یا ولی در هر زمانی واجب است.[۳۲] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۲۳</ref>
نظر شیخ اشراق دربارۀ نبی روشن می‌سازد که در نظر او نبوت امری واجب و ضروری است و وجود یک انسان کامل یا ولی در هر زمانی واجب است. [۳۲] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۲۳</ref>


در حکمة‌الاشراق از این شخص تحت عنوان حکیم متأله (کسی که از طریق وحی معارف را از جانب خدا دریافت می‌کند) یاد می‌شود. حکیم متأله جانشین و خلیفۀ خدا در عالم است.[۳۳] <ref>سهروردی، حکمةالاشراق، ص۲۲-۱۱، نقل شده در پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۲۶</ref>
در حکمة‌الاشراق از این شخص تحت عنوان حکیم متأله (کسی که از طریق وحی معارف را از جانب خدا دریافت می‌کند) یاد می‌شود. حکیم متأله جانشین و خلیفۀ خدا در عالم است. [۳۳] <ref>سهروردی، حکمةالاشراق، ص۲۲-۱۱، نقل شده در پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۲۶</ref>


ضمن اینکه طبق گفتۀ شارحان سهروردی انبیاء حافظان عالم‌اند. نظام و صلاح عالم به واسطۀ آنها برقرار می‌شود. لذا زمانه نمی‌تواند از وجود آنها خالی باشد که اگر چنین شد، نظام جهان فرومی‌پاشد و مردم هلاک خواهند شد.[۳۴] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۲۶</ref>
ضمن اینکه طبق گفتۀ شارحان سهروردی انبیاء حافظان عالم‌اند. نظام و صلاح عالم به واسطۀ آنها برقرار می‌شود. لذا زمانه نمی‌تواند از وجود آنها خالی باشد که اگر چنین شد، نظام جهان فرومی‌پاشد و مردم هلاک خواهند شد. [۳۴] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌ها، ص۱۲۶</ref>


به نظر شیخ لزومی ندارد ریاست حکیم متأله علنی و ظاهری باشد. این ریاست می‌تواند پنهانی باشد. نظر سهروردی از خلال این سخن تا حد زیادی به دیدگاه تشیع نزدیک می‌شود.[۳۵] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌هاص۱۲۷،</ref>  
به نظر شیخ لزومی ندارد ریاست حکیم متأله علنی و ظاهری باشد. این ریاست می‌تواند پنهانی باشد. نظر سهروردی از خلال این سخن تا حد زیادی به دیدگاه تشیع نزدیک می‌شود. [۳۵] <ref>پوررضایی، سهروردی و استمرار ولایت در تمام زمان‌هاص۱۲۷،</ref>  
ملاصدرا نیز مثل سهروردی به اختلاف اساسی میان نبی و امام و ولی قائل نیست. در نظر او نبی کسی است که علم بی‌واسطه و عظیم دارد. او به عقل کلی یا عقل فعال متصل می‌شود و معارف الهی از این طریق به او افاضه می‌شوند. قوۀ خیال نبی هم در کمال شدت و قوت است. به طوری که او می‌تواند در حالت بیداری، عالم غیب و عالم خیال را با چشم باطنی خود ببیند. نفس نبی از جهت قوای عملی هم به کمال رسیده. توانایی نبی بر اعجاز، از این خصیصۀ او برمی‌خیزد.[۳۶] <ref>پوررضایی، مهدویت و ضرورت وجود امام از دیدگاه صدرالمتألهین، ص۹۳</ref>
ملاصدرا نیز مثل سهروردی به اختلاف اساسی میان نبی و امام و ولی قائل نیست. در نظر او نبی کسی است که علم بی‌واسطه و عظیم دارد. او به عقل کلی یا عقل فعال متصل می‌شود و معارف الهی از این طریق به او افاضه می‌شوند. قوۀ خیال نبی هم در کمال شدت و قوت است. به طوری که او می‌تواند در حالت بیداری، عالم غیب و عالم خیال را با چشم باطنی خود ببیند. نفس نبی از جهت قوای عملی هم به کمال رسیده. توانایی نبی بر اعجاز، از این خصیصۀ او برمی‌خیزد. [۳۶] <ref>پوررضایی، مهدویت و ضرورت وجود امام از دیدگاه صدرالمتألهین، ص۹۳</ref>


ملاصدرا در کتاب شرح اصول کافی وجوب بعثت نبی را در باب «اضطرار الی الحجة» ذیل چند مقدمه می‌آورد:
ملاصدرا در کتاب شرح اصول کافی وجوب بعثت نبی را در باب «اضطرار الی الحجة» ذیل چند مقدمه می‌آورد:
خط ۸۲: خط ۸۰:
۵. مردم برای تدبیر امور دنیا و آخرت خود نیازمند کسی هستند که راه سعادت را به آنها بیاموزد.
۵. مردم برای تدبیر امور دنیا و آخرت خود نیازمند کسی هستند که راه سعادت را به آنها بیاموزد.


نیاز آدمی به واسطه هم همیشگی است و به دوره‌ای خاص محدود نمی‌شود. پس خدا در هر زمان، نبی مبعوث می‌کند.[۳۷] <ref>پوررضایی، مهدویت و ضرورت وجود امام از دیدگاه صدرالمتألهین، ص۹۵</ref>
نیاز آدمی به واسطه هم همیشگی است و به دوره‌ای خاص محدود نمی‌شود. پس خدا در هر زمان، نبی مبعوث می‌کند. [۳۷] <ref>پوررضایی، مهدویت و ضرورت وجود امام از دیدگاه صدرالمتألهین، ص۹۵</ref>
ملاصدرا برای حل مسئلۀ ختم نبوت و انقطاع وحی الهی می‌گوید اگر وحی به معنای تعلیم مردم توسط خداوند باشد، هرگز منقطع نخواهد شد. آن وحی‌ای که در ختم نبوت پایان می‌پذیرد، تمثل ملک وحی بر شخص نبی است. نبوت از لحاظ حکم در ائمه و مجتهدان علوم دینی و از لحاظ ماهیت در اولیای الهی ادامه پیدا می‌کند. برخی از اولیا مقام نبوت را از شخص نبی ارث می‌برند. اینها ائمه معصومین‌اند که نبوت‌شان غیبی و باطنی است.[۳۸] <ref>پوررضایی، مهدویت و ضرورت وجود امام از دیدگاه صدرالمتألهین، ص۹۷-۹۶</ref>
ملاصدرا برای حل مسئلۀ ختم نبوت و انقطاع وحی الهی می‌گوید اگر وحی به معنای تعلیم مردم توسط خداوند باشد، هرگز منقطع نخواهد شد. آن وحی‌ای که در ختم نبوت پایان می‌پذیرد، تمثل ملک وحی بر شخص نبی است. نبوت از لحاظ حکم در ائمه و مجتهدان علوم دینی و از لحاظ ماهیت در اولیای الهی ادامه پیدا می‌کند. برخی از اولیا مقام نبوت را از شخص نبی ارث می‌برند. اینها ائمه معصومین‌اند که نبوت‌شان غیبی و باطنی است. [۳۸] <ref>پوررضایی، مهدویت و ضرورت وجود امام از دیدگاه صدرالمتألهین، ص۹۷-۹۶</ref>


در نظر ملاصدرا ائمه فقط برای هدایت انسان‌ها خلق نشده‌اند. که اگر چنین باشد، فلسفۀ وجودی نبی غائب پرسش‌برانگیز خواهد شد. طبق نظر صدرا ائمه همچنین واسطه در خلق‌اند. او در تبیین این دیدگاه خود از نظریۀ وجود رابطی کمک می‌گیرد. به نظر او هدایت‌گری فقط از وجود نسبی ائمه حکایت می‌کند. حال آنکه وجود حقیقی آنها، واسطه در ایجاد و خلق است. این وجود حقیقی الی‌الابد باقی می‌ماند. این قول مؤید حدیثی از امام صادق است که می‌فرماید «حجت خدا پیش از خلق بوده و با خلق می‌باشد و بعد از خلق هم باشد». وجود قبل و بعد از خلق از فایدۀ تکوینی نبی و وجود همراه با خلق از فایدۀ تشریعی امام حکایت می‌کند.[۳۹] <ref>پوررضایی، مهدویت و ضرورت وجود امام از دیدگاه صدرالمتألهین، ص۱۰۰-۹۹</ref>
در نظر ملاصدرا ائمه فقط برای هدایت انسان‌ها خلق نشده‌اند. که اگر چنین باشد، فلسفۀ وجودی نبی غائب پرسش‌برانگیز خواهد شد. طبق نظر صدرا ائمه همچنین واسطه در خلق‌اند. او در تبیین این دیدگاه خود از نظریۀ وجود رابطی کمک می‌گیرد. به نظر او هدایت‌گری فقط از وجود نسبی ائمه حکایت می‌کند. حال آنکه وجود حقیقی آنها، واسطه در ایجاد و خلق است. این وجود حقیقی الی‌الابد باقی می‌ماند. این قول مؤید حدیثی از امام صادق است که می‌فرماید «حجت خدا پیش از خلق بوده و با خلق می‌باشد و بعد از خلق هم باشد». وجود قبل و بعد از خلق از فایدۀ تکوینی نبی و وجود همراه با خلق از فایدۀ تشریعی امام حکایت می‌کند. [۳۹] <ref>پوررضایی، مهدویت و ضرورت وجود امام از دیدگاه صدرالمتألهین، ص۱۰۰-۹۹</ref>


ضمن اینکه او در استدلالی بر اساس قاعدۀ امکان اشرف می‌گوید اگر ما برای موجودات به مراتب قائل باشیم، این مراتب از اشرف و اعلی شروع می‌شود تا به مراتب اخس می‌رسد. بر این اساس مرتبۀ اشرف مقدم بر مرتبۀ اخس است و چون رابطۀ مراتب مبتنی بر رابطۀ علیت و سببیت است، وجود مرتبۀ نازل و اخس به عنوان معلول، وابسته به وجود مرتبۀ اشرف به عنوان علت است. لذا انسان کامل بر همۀ موجودات تقدم رتبه‌ای و وجودی دارد. پس اگر زمانی امام (نبی یا ولی) نباشد، همۀ عالم که معلول او هستند، نخواهند بود.<ref>پوررضایی، مهدویت و ضرورت وجود امام از دیدگاه صدرالمتألهین، ص۱۰۳</ref>
ضمن اینکه او در استدلالی بر اساس قاعدۀ امکان اشرف می‌گوید اگر ما برای موجودات به مراتب قائل باشیم، این مراتب از اشرف و اعلی شروع می‌شود تا به مراتب اخس می‌رسد. بر این اساس مرتبۀ اشرف مقدم بر مرتبۀ اخس است و چون رابطۀ مراتب مبتنی بر رابطۀ علیت و سببیت است، وجود مرتبۀ نازل و اخس به عنوان معلول، وابسته به وجود مرتبۀ اشرف به عنوان علت است. لذا انسان کامل بر همۀ موجودات تقدم رتبه‌ای و وجودی دارد. پس اگر زمانی امام (نبی یا ولی) نباشد، همۀ عالم که معلول او هستند، نخواهند بود.<ref>پوررضایی، مهدویت و ضرورت وجود امام از دیدگاه صدرالمتألهین، ص۱۰۳</ref>
خط ۹۳: خط ۹۱:
می‌توان گفت موضع ملاصدرا جامع تمامی آراء فلاسفۀ پیشین در باب مهدویت است.
می‌توان گفت موضع ملاصدرا جامع تمامی آراء فلاسفۀ پیشین در باب مهدویت است.


==باور به مهدویت؛ نتایج و تأثیرات==
== باور به مهدویت؛ نتایج و تأثیرات ==


برای باور به مهدویت نتایج و آثار متعددی برشمرده‌اند. برخی از این آثار چنین است:
برای باور به مهدویت نتایج و آثار متعددی برشمرده‌اند. برخی از این آثار چنین است:
خط ۱۱۹: خط ۱۱۷:
الگوگیری برای پیشرفت جامعه
الگوگیری برای پیشرفت جامعه


در دیگر آثاری که برای باور به مهدی و اعتقاد به حکومت جهانی آن حضرت ذکر شده آمده است حکومت جهانی مهدی موعود(عج)، فقط پیش‌بینی و الگوسازی برای آینده نیست، بلکه مدل و الگوی زندگی امروزین نیز است. این ایده، هم نظر به حال دارد و هم نظر به آینده. می‌توانیم از الگوهای اخلاقی، دینی، سیاسی و اقتصادی آن برای رفع کاستی‌های و نابسامانی‌های اخلاقی و معنوی استفاده کنیم و در تربیت افراد جامعه از آن بهره بگیریم. با مراجعه به آیات و روایات به‌روشنی می‌توان به این الگوگیری دست یافت.[<ref>عرفان، «باورداشت آموزه مهدویت و نقش آن در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی»، ص۱۲۳.</ref>
در دیگر آثاری که برای باور به مهدی و اعتقاد به حکومت جهانی آن حضرت ذکر شده آمده است حکومت جهانی مهدی موعود(عج)، فقط پیش‌بینی و الگوسازی برای آینده نیست، بلکه مدل و الگوی زندگی امروزین نیز است. این ایده، هم نظر به حال دارد و هم نظر به آینده. می‌توانیم از الگوهای اخلاقی، دینی، سیاسی و اقتصادی آن برای رفع کاستی‌های و نابسامانی‌های اخلاقی و معنوی استفاده کنیم و در تربیت افراد جامعه از آن بهره بگیریم. با مراجعه به آیات و روایات به‌روشنی می‌توان به این الگوگیری دست یافت. [<ref>عرفان، «باورداشت آموزه مهدویت و نقش آن در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی»، ص۱۲۳.</ref>


=مهدویت در نگاه دیگران=
=مهدویت در نگاه دیگران=


==مهدویت از منظر فرق شیعه==
== مهدویت از منظر فرق شیعه ==


==مهدویت از دیدگاه زیدیه==
== مهدویت از دیدگاه زیدیه ==


زیدیه مانند دیگر فرق اسلامی به اصل مهدویت اعتقاد دارند. آنان، متولد شدن امام مهدی در گذشته و غیبت آن را نمی‎پذیرند و تنها معتقد به موعود بودن و ظهور امام مهدی در آخرالزمان هستند. از نگاه زیدیه، غیبت امام با شرط خروج امام و دعوت به امامت خود منافات دارد.<ref>سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ص۲۹۱</ref>
زیدیه مانند دیگر فرق اسلامی به اصل مهدویت اعتقاد دارند. آنان، متولد شدن امام مهدی در گذشته و غیبت آن را نمی‎پذیرند و تنها معتقد به موعود بودن و ظهور امام مهدی در آخرالزمان هستند. از نگاه زیدیه، غیبت امام با شرط خروج امام و دعوت به امامت خود منافات دارد.<ref>سلطانی، تاریخ و عقاید زیدیه، ص۲۹۱</ref>
خط ۱۳۳: خط ۱۳۱:
به طور کلی مهدویت در زیدیه، مهدویت نوعیه است. آنها آخرین امام از سلسله ائمه را که جهان را پراز عدل و داد کند مهدی موعود می‌دانند و معتقدند باید از هر سیدی که دعوت به خود کند پیروی کرد چه بسا او همان مهدی موعود باشد<ref>عقل‌گرایی زیدیه در انحراف از مهدویت</ref>
به طور کلی مهدویت در زیدیه، مهدویت نوعیه است. آنها آخرین امام از سلسله ائمه را که جهان را پراز عدل و داد کند مهدی موعود می‌دانند و معتقدند باید از هر سیدی که دعوت به خود کند پیروی کرد چه بسا او همان مهدی موعود باشد<ref>عقل‌گرایی زیدیه در انحراف از مهدویت</ref>


اگر جهان را پر از عدل و داد کرد و کار را به اتمام رساند، مهدی موعود بودن او معلوم می‌شود، در غیر این صورت منتظر سید دیگری می‌مانند.[۵۲] <ref>عقل‌گرایی زیدیه در انحراف از مهدویت</ref>
اگر جهان را پر از عدل و داد کرد و کار را به اتمام رساند، مهدی موعود بودن او معلوم می‌شود، در غیر این صورت منتظر سید دیگری می‌مانند. [۵۲] <ref>عقل‌گرایی زیدیه در انحراف از مهدویت</ref>


با این حال در طول تاریخ گروه‌هایی از زیدیه، ادعای مهدویت امامانی که در قیام‌ها کشته شده را مطرح می‌کردند و معتقد بودند آنان روزی بازخواهند گشت و جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد. آنان در مورد زید بن علی،<ref>مجموع کتب ورسائل امام زید بن علی، ص۳۶۰؛ مروج الذهب، ج۳،ص۲۳۰؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمة الطاهرین، ص۱۹۷</ref>
با این حال در طول تاریخ گروه‌هایی از زیدیه، ادعای مهدویت امامانی که در قیام‌ها کشته شده را مطرح می‌کردند و معتقد بودند آنان روزی بازخواهند گشت و جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد. آنان در مورد زید بن علی،<ref>مجموع کتب ورسائل امام زید بن علی، ص۳۶۰؛ مروج الذهب، ج۳،ص۲۳۰؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمة الطاهرین، ص۱۹۷</ref>
خط ۱۳۹: خط ۱۳۷:
نفس زکیه،<ref>مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۲۰۷ و ص۲۱۰۲۱۹؛ رسالة الحور العین، ص۳۹؛ شرح رسالة الحور العین، ص۱۵۶؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمة الطاهرین، ص۴۲۲؛ مقالات الإسلامیین، ص۶۷</ref>
نفس زکیه،<ref>مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ص۲۰۷ و ص۲۱۰۲۱۹؛ رسالة الحور العین، ص۳۹؛ شرح رسالة الحور العین، ص۱۵۶؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمة الطاهرین، ص۴۲۲؛ مقالات الإسلامیین، ص۶۷</ref>


محمد بن قاسم بن علی بن عمر بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب(م۲۱۹ق)،[۵۵] <ref>مروج الذهب، ج۴، ص۶۱؛ رسالة الحور العین، ص۳۹؛ الشافی، ج۱، ص۲۷۲و ص۲۷۶؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمة الطاهرین، ص۴۲۳؛ مقالات الإسلامیین، ص۶۷</ref>
محمد بن قاسم بن علی بن عمر بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب(م۲۱۹ق)، [۵۵] <ref>مروج الذهب، ج۴، ص۶۱؛ رسالة الحور العین، ص۳۹؛ الشافی، ج۱، ص۲۷۲و ص۲۷۶؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمة الطاهرین، ص۴۲۳؛ مقالات الإسلامیین، ص۶۷</ref>


یحیی بن عمر بن یحیی بن حسین بن زید بن علی بن حسین(م۲۵۰ق)[۵۶] <ref>رسالة الحور العین، ص۳۹؛ شرح رسالة الحور العین، ص۱۵۶؛ الشافی، ج۱ ص۲۸۶؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمة الطاهرین، ص۴۲۳؛ مقالات الإسلامیین، ص۶۷.</ref>
یحیی بن عمر بن یحیی بن حسین بن زید بن علی بن حسین(م۲۵۰ق)[۵۶] <ref>رسالة الحور العین، ص۳۹؛ شرح رسالة الحور العین، ص۱۵۶؛ الشافی، ج۱ ص۲۸۶؛ العقد الثمین فی أحکام الأئمة الطاهرین، ص۴۲۳؛ مقالات الإسلامیین، ص۶۷.</ref>


و حسین بن قاسم عیانی (م۴۰۴ق) ادعای مهدویت کرد‎ه‌اند. <ref>رجوع کنید به: سید علی موسوی نژاد، مهدویت و فرقه حسینیه زیدیه، هفت آسمان،ش ۲۷، پاییز ۱۳۸۴ش، ص۱۲۷ ۱۶۲.</ref>
و حسین بن قاسم عیانی (م۴۰۴ق) ادعای مهدویت کرد‎ه‌اند. <ref>رجوع کنید به: سید علی موسوی نژاد، مهدویت و فرقه حسینیه زیدیه، هفت آسمان، ش ۲۷، پاییز ۱۳۸۴ش، ص۱۲۷ ۱۶۲.</ref>


==مهدویت از دیدگاه اسماعیلیه==
== مهدویت از دیدگاه اسماعیلیه ==


مسئله مهدویت به عنوان یک آموزه اصیل در اسماعیلیه شمرده می‌شود. مهدویت گرایی در این فرقه، اندیشه ثابت نبوده بلکه به موازات انشعابات در این فرقه نظریات متعددی درباره مهدویت ارائه شده است. بر این اساس اسماعیلیه خالصه نخستین گروهی در این فرقه بودند که‌اندیشه مهدویت را مطرح کردند. آنان پس از مرگ اسماعیل فرزند امام صادق(ع) معتقد شدند وی نمرده و نخواهد مرد زیرا او مهدی قائم است. بر این اساس آنها از واژگانی نظیر قائم، حی، غائب، ستره، منتظر و مهدی که در روایات به عنوان ویژگی منجی آخرالزمان عنوان شده بود، استفاده می‌کردند. <ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۱، بیروت، درالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.</ref>
مسئله مهدویت به عنوان یک آموزه اصیل در اسماعیلیه شمرده می‌شود. مهدویت گرایی در این فرقه، اندیشه ثابت نبوده بلکه به موازات انشعابات در این فرقه نظریات متعددی درباره مهدویت ارائه شده است. بر این اساس اسماعیلیه خالصه نخستین گروهی در این فرقه بودند که‌اندیشه مهدویت را مطرح کردند. آنان پس از مرگ اسماعیل فرزند امام صادق(ع) معتقد شدند وی نمرده و نخواهد مرد زیرا او مهدی قائم است. بر این اساس آنها از واژگانی نظیر قائم، حی، غائب، ستره، منتظر و مهدی که در روایات به عنوان ویژگی منجی آخرالزمان عنوان شده بود، استفاده می‌کردند. <ref>نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۱، بیروت، درالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.</ref>
خط ۱۵۷: خط ۱۵۵:
اسماعیلیه همانند امامیه در پذیرفتن اصل غیبت با امامیه هم نظرند اما با توجه به تفاوت مصداق امام منتظر قائم با امامیه، برخی آنان معتقد به غیبت اسماعیل بن جعفر(ع) و برخی دیگر معتقد به غیبت محمد بن اسماعیل شدند. <ref>سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، تحقیق محمد جواد مشکور، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ش، ص۸۱.</ref>
اسماعیلیه همانند امامیه در پذیرفتن اصل غیبت با امامیه هم نظرند اما با توجه به تفاوت مصداق امام منتظر قائم با امامیه، برخی آنان معتقد به غیبت اسماعیل بن جعفر(ع) و برخی دیگر معتقد به غیبت محمد بن اسماعیل شدند. <ref>سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، تحقیق محمد جواد مشکور، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ش، ص۸۱.</ref>


==دیدگاه شیخیه==
== دیدگاه شیخیه ==


==مهدویت از دیدگاه صوفیه==
== مهدویت از دیدگاه صوفیه ==


اندیشۀ مهدویت در تصوف، بیش از آن‌که باوری دینی باشد، آموزه‌ای عرفانی است؛ با ابعاد تکوینی، تشریعی و سلوکی.<ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ص۲.</ref>
اندیشۀ مهدویت در تصوف، بیش از آن‌که باوری دینی باشد، آموزه‌ای عرفانی است؛ با ابعاد تکوینی، تشریعی و سلوکی.<ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ص۲.</ref>
خط ۱۶۵: خط ۱۶۳:


در آثار مکتوب عرفانی قرون نخستین تصوف (قرن دوم تا پنجم هجری)، اصطلاحاتی مانند قائم، موعود، منجی، حجت مصلح و... زیر سایۀ بحث ختم ولایت معنا می‌یابد.<ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف”، ص۲.</ref>
در آثار مکتوب عرفانی قرون نخستین تصوف (قرن دوم تا پنجم هجری)، اصطلاحاتی مانند قائم، موعود، منجی، حجت مصلح و... زیر سایۀ بحث ختم ولایت معنا می‌یابد.<ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف”، ص۲.</ref>
حکیم ترمذی (م ۲۸۵ ق) نخست صوفی است که با نگارش کتاب ختم الولایه در دوران غیبت صغری، درباره ختم ولایت سخن گفته است.[۶۷] <ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ص۳.</ref>
حکیم ترمذی (م ۲۸۵ ق) نخست صوفی است که با نگارش کتاب ختم الولایه در دوران غیبت صغری، درباره ختم ولایت سخن گفته است. [۶۷] <ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ص۳.</ref>
 
ابن‌عربی نیز مباحث مهدویت و خاتم‌الأولیای خود را در کتاب فتوحات المکیه ناظر بر پرسش‌های حکیم ترمذی مطرح کرده است. ترمذی در ختم الاولیاء از «مهدی آخرالزمان» سخن می‌گوید که برای برپاداشتن عدل قیام خواهد کرد؛ البته ترمذی دربارۀ خاتم الاولیاء نامی از شخص خاصی نمی‌برد و نمی‌توان گفت «مهدی»‌ای که او از آن نام برده است همان مهدی موردنظر شیعیان است.[۶۸] <ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ص۳.</ref>


ابن‌عربی نیز مباحث مهدویت و خاتم‌الأولیای خود را در کتاب فتوحات المکیه ناظر بر پرسش‌های حکیم ترمذی مطرح کرده است. ترمذی در ختم الاولیاء از «مهدی آخرالزمان» سخن می‌گوید که برای برپاداشتن عدل قیام خواهد کرد؛ البته ترمذی دربارۀ خاتم الاولیاء نامی از شخص خاصی نمی‌برد و نمی‌توان گفت «مهدی» ‌ای که او از آن نام برده است همان مهدی موردنظر شیعیان است. [۶۸] <ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ص۳.</ref>


ابن‌عربی (۵۶۰-۶۳۸ ق) باب ۳۶۶ فتوحات المکیه را «فی معرفه منزل وزراء المهدی الظاهر فی آخر الزمان الذی بشر به رسول اللّه(ص) و هو من أهل البیت» نام‌گذاری کرده است. وی آن حضرت را طبق روایات شیعه و اهل سنت، شخصی می‌داند که بعد از پر شدن زمین از ظلم و جور، زمین را از عدالت پر می‌کند و اگر از عمر زمین تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز طولانی می‌کند تا عدالت در زمین گستره شود؛ البته ابن‌عربی، آن حضرت را از فرزندان امام حسن مجتبی(ع) می‌داند که خَلقا و خُلقا شبیهترین به پیامبر اکرم(ص) است.[۶۹] <ref>الفتوحات المکیة، ج۳، ص۳۲۷.</ref>
ابن‌عربی (۵۶۰-۶۳۸ ق) باب ۳۶۶ فتوحات المکیه را «فی معرفه منزل وزراء المهدی الظاهر فی آخر الزمان الذی بشر به رسول اللّه(ص) و هو من أهل البیت» نام‌گذاری کرده است. وی آن حضرت را طبق روایات شیعه و اهل سنت، شخصی می‌داند که بعد از پر شدن زمین از ظلم و جور، زمین را از عدالت پر می‌کند و اگر از عمر زمین تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز طولانی می‌کند تا عدالت در زمین گستره شود؛ البته ابن‌عربی، آن حضرت را از فرزندان امام حسن مجتبی(ع) می‌داند که خَلقا و خُلقا شبیهترین به پیامبر اکرم(ص) است. [۶۹] <ref>الفتوحات المکیة، ج۳، ص۳۲۷.</ref>


در مورد اینکه ابن‌عربی، حضرت مهدی(عج) را از فرزندان امام حسن(ع) دانسته است دو نکته می‌توان گفت:
در مورد اینکه ابن‌عربی، حضرت مهدی(عج) را از فرزندان امام حسن(ع) دانسته است دو نکته می‌توان گفت:
خط ۱۷۷: خط ۱۷۴:
حتی اگر قائل به تحریف در کتاب فتوحات نشویم، اینکه جد حضرت مهدی(عج) را امام حسن(ع) بدانیم با حدیث نبوی که فرمودند: «... مهدی از فرزندان حسین و حسن است.»<ref>المهدی(عج)، ص ۷۴.<nowiki><ref> قابل‌حل است <ref>آموزۀ مهدویت در عرفان اسلامی، ص۱۲.</nowiki></ref>
حتی اگر قائل به تحریف در کتاب فتوحات نشویم، اینکه جد حضرت مهدی(عج) را امام حسن(ع) بدانیم با حدیث نبوی که فرمودند: «... مهدی از فرزندان حسین و حسن است.»<ref>المهدی(عج)، ص ۷۴.<nowiki><ref> قابل‌حل است <ref>آموزۀ مهدویت در عرفان اسلامی، ص۱۲.</nowiki></ref>


سید حیدر آملی (ولادت ۷۲۰ ق) در جامع الاسرار و منبع الانوار بحث مهدی قائم، صاحب الزمان و قطب وقت را مطرح می‌کند. او بر این باور است که ولایت مطلقه نیز مربوط به حقیقت کلیه حضرت ختمی‌مرتبت(ص) است. مظهر آن از نظر ابن‌عربی، حضرت عیسی(ع) و از نظر سید حیدر آملی، امام علی(ع) است. مظهر ولایت مقیده نیز که از نظر ابن‌عربی، خود ابن‌عربی است و از نظر سید حیدر، حضرت مهدی(عج). سید حیدر نظرات ابن‌عربی در این موضوع را خلاف عقل و نقل و کشف می‌داند.<ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ص۹ ر.ک، انوار الحقیقة و اطوار الطریق و اسرار الشریعة، ص۳۰۴.</ref>
سید حیدر آملی (ولادت ۷۲۰ ق) در جامع الاسرار و منبع الانوار بحث مهدی قائم، صاحب الزمان و قطب وقت را مطرح می‌کند. او بر این باور است که ولایت مطلقه نیز مربوط به حقیقت کلیه حضرت ختمی‌مرتبت(ص) است. مظهر آن از نظر ابن‌عربی، حضرت عیسی(ع) و از نظر سید حیدر آملی، امام علی(ع) است. مظهر ولایت مقیده نیز که از نظر ابن‌عربی، خود ابن‌عربی است و از نظر سید حیدر، حضرت مهدی(عج). سید حیدر نظرات ابن‌عربی در این موضوع را خلاف عقل و نقل و کشف می‌داند.<ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ص۹ ر. ک، انوار الحقیقة و اطوار الطریق و اسرار الشریعة، ص۳۰۴.</ref>


نظرات صوفیه در جزئیات آموزۀ مهدویت به موضع امامیه نزدیک‌ است. شخصیت‌های مهم صوفیه مانند سعدالدین حمویه (م ۶۵۰ ق)، از مریدان شیخ نجم‌الدین کبری <ref>همان، ص۸.</ref>  
نظرات صوفیه در جزئیات آموزۀ مهدویت به موضع امامیه نزدیک‌ است. شخصیت‌های مهم صوفیه مانند سعدالدین حمویه (م ۶۵۰ ق)، از مریدان شیخ نجم‌الدین کبری <ref>همان، ص۸.</ref>  


شاه نعمت‌الله ولی (۷۳۰-۸۳۲ ق) در رساله مهدیه <ref>آشنایان ره عشق ۱، ص۴۶۳</ref>
شاه نعمت‌الله ولی (۷۳۰-۸۳۲ ق) در رساله مهدیه <ref>آشنایان ره عشق ۱، ص۴۶۳</ref>
<ref>ابراهیم بن محمد جوینی (۶۴۴-۷۲۲ ق) در کتاب فرائد السمطین،<nowiki><ref>گونه شناسی اندیشه منجی موعود در اسلام، ص۵۱، به نقل از فرائد السمطین،‌ج۲، ص۳۱۰–۳۴۳</nowiki></ref>.<ref>
<ref>ابراهیم بن محمد جوینی (۶۴۴-۷۲۲ ق) در کتاب فرائد السمطین،<nowiki><ref>گونه شناسی اندیشه منجی موعود در اسلام، ص۵۱، به نقل از فرائد السمطین، ‌ج۲، ص۳۱۰–۳۴۳</nowiki></ref>.<ref>
عبدالوهاب شعرانی (۸۹۸- ۹۷۳ ق) در الیواقیت و الجواهر، <nowiki><ref>همان، ص۵۱، به نقل از The Encyclopedia of Islam, v. 5, p.1237.</ref</nowiki></ref>
عبدالوهاب شعرانی (۸۹۸- ۹۷۳ ق) در الیواقیت و الجواهر، <nowiki><ref>همان، ص۵۱، به نقل از The Encyclopedia of Islam, v. 5, p.1237.</ref</nowiki></ref>


شیخ محمد لاهیجی (م ۹۱۲ ق) در شرح گلشن راز<ref>مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص۳۱۳.</ref>نظرات خود را درباره موضوع مهدویت بیان کرده‌اند که بسیار نزدیک به نظر امامیه است. در میان صوفیه، سابقه ادعای مهدویت هم دیده می‌شود. سید محمد نوربخش که از صوفیان مهم و تأثیرگذار قرن نهم هجری و مؤسس سلسله نوربخشیه است،  
شیخ محمد لاهیجی (م ۹۱۲ ق) در شرح گلشن راز<ref>مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص۳۱۳.</ref>نظرات خود را درباره موضوع مهدویت بیان کرده‌اند که بسیار نزدیک به نظر امامیه است. در میان صوفیه، سابقه ادعای مهدویت هم دیده می‌شود. سید محمد نوربخش که از صوفیان مهم و تأثیرگذار قرن نهم هجری و مؤسس سلسله نوربخشیه است،  


در رساله الهدی، صراحتاً ادعای مهدویت می‌کند و بر ادعای خود ادله‌ای نیز می‌چیند.[۷۸] <ref>من مهدی هستم، ص۷۰۳</ref>.
در رساله الهدی، صراحتاً ادعای مهدویت می‌کند و بر ادعای خود ادله‌ای نیز می‌چیند. [۷۸] <ref>من مهدی هستم، ص۷۰۳</ref>.


جریان تصوف همواره کوشیده تا بُعد عرفانی، فرا تاریخی و قدسی این مفهوم را در درجۀ اول اهمیت بداند. ازآنجاکه جهان‌بینی صوفیانه، معطوف به ابعاد فرا تاریخی (انفسی) است، شخصیت تاریخی مهدی را نیز به ابعاد فرا تاریخی و باطنی تأویل می‌کند. بر این اساس تمام ویژگی‌ها و علائمی را که دربارۀ ظهور حضرت مهدی(عج) تاریخی در روایات شیعی مطرح شده است، بیشتر به ابعاد انفسی احاله می‌کند تا جایگاه مقدس آن نیز محفوظ بماند و از عرفی و سطحی شدن آن جلوگیری شود. این موضوع را برای مثال در آثار دو عارف اواخر عصر قاجار، سلطان علیشاه گنابادی و صفی علیشاه اصفهانی می‌توان دید.[۷۹] <ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ص۱۴.</ref>
جریان تصوف همواره کوشیده تا بُعد عرفانی، فرا تاریخی و قدسی این مفهوم را در درجۀ اول اهمیت بداند. ازآنجاکه جهان‌بینی صوفیانه، معطوف به ابعاد فرا تاریخی (انفسی) است، شخصیت تاریخی مهدی را نیز به ابعاد فرا تاریخی و باطنی تأویل می‌کند. بر این اساس تمام ویژگی‌ها و علائمی را که دربارۀ ظهور حضرت مهدی(عج) تاریخی در روایات شیعی مطرح شده است، بیشتر به ابعاد انفسی احاله می‌کند تا جایگاه مقدس آن نیز محفوظ بماند و از عرفی و سطحی شدن آن جلوگیری شود. این موضوع را برای مثال در آثار دو عارف اواخر عصر قاجار، سلطان علیشاه گنابادی و صفی علیشاه اصفهانی می‌توان دید. [۷۹] <ref>نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ص۱۴.</ref>


==دیدگاه اسلام‌شناسان و شرق‌شناسان==
== دیدگاه اسلام‌شناسان و شرق‌شناسان ==


موضوع پژوهش برخی از شرق شناسان مساله مهدویت بوده است و دیدگاه‌های متفاوتی در این زمینه دارند. هانری کربن با نگاه پدیدارشناسانه مهدویت را از محوری‌ترین عناصر اعتقادی عرفان و حکمت شیعی تلقی می‌کند از نظر وی مهدویت به معنای تفسیر باطن دین و ظهور امام احیای دوباره حیات انسان‌ها است.[۸۰] موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۷۲.از نگاه او با ظهور همه مبانی پنهان یا معانی معنوی وحی الهی اشکار می‌شود.[۸۱] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۷۷.</ref>
موضوع پژوهش برخی از شرق شناسان مساله مهدویت بوده است و دیدگاه‌های متفاوتی در این زمینه دارند. هانری کربن با نگاه پدیدارشناسانه مهدویت را از محوری‌ترین عناصر اعتقادی عرفان و حکمت شیعی تلقی می‌کند از نظر وی مهدویت به معنای تفسیر باطن دین و ظهور امام احیای دوباره حیات انسان‌ها است. [۸۰] موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۷۲.از نگاه او با ظهور همه مبانی پنهان یا معانی معنوی وحی الهی اشکار می‌شود. [۸۱] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۷۷.</ref>
. دارمستتر نویسنده فرانسوی با نگاهی تاریخی معتقد است که مهدویت در قرآن نیامده است و در سخنان پیامبر نیز نشانه‌های روشنی در این زمینه وجود ندارد. وی مهدویت را زاییده‌اندیشه فکری شیعه و متاثر از اساطیر ایرانی می‌داند.[۸۲] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۹۵.</ref>
. دارمستتر نویسنده فرانسوی با نگاهی تاریخی معتقد است که مهدویت در قرآن نیامده است و در سخنان پیامبر نیز نشانه‌های روشنی در این زمینه وجود ندارد. وی مهدویت را زاییده‌اندیشه فکری شیعه و متاثر از اساطیر ایرانی می‌داند. [۸۲] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۹۵.</ref>
فان فلوتن خاورشناس هندی مدعی است که‌اندیشه مهدویت به وسیله شیعیان کوفه ترویج شده است تا بتوانند از پتانسیل و توانایی‎هایش در مقابله با خلافت خلفاء بنی امیه ساکن شام استفاده کنند.[۸۳] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۱۰۷.</ref>
فان فلوتن خاورشناس هندی مدعی است که‌اندیشه مهدویت به وسیله شیعیان کوفه ترویج شده است تا بتوانند از پتانسیل و توانایی‎هایش در مقابله با خلافت خلفاء بنی امیه ساکن شام استفاده کنند. [۸۳] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۱۰۷.</ref>


ایگناتس گلدتسیهر خاورشناس مجارستانی با نگاهی تاریخی معتقد است که اعتقاد به مهدویت ریشه در عناصر فکری یهودی و مسیحی بازگشت دارد و در آن پاره‌ای از ویژگی مبحث سوشیانس که مورد استفاده زرتشتیان است دیده می‌شود.[۸۴] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۱۰۹.</ref>
ایگناتس گلدتسیهر خاورشناس مجارستانی با نگاهی تاریخی معتقد است که اعتقاد به مهدویت ریشه در عناصر فکری یهودی و مسیحی بازگشت دارد و در آن پاره‌ای از ویژگی مبحث سوشیانس که مورد استفاده زرتشتیان است دیده می‌شود. [۸۴] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۱۰۹.</ref>


دیوید سامویل مارگولیوث معتقد است که مهدویت از زمان محمد‌بن حنفیه توسط مختار بن عبیدالله و توسط عده‌ای از طرفداران محمد بن حنفیه-فرقه کیسانیه- به وجود آمده که پس از کشته شدن او عنوان مهدی راه به او اطلاق کرده‌اند.[۸۵] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۱۵۲.</ref>
دیوید سامویل مارگولیوث معتقد است که مهدویت از زمان محمد‌بن حنفیه توسط مختار بن عبیدالله و توسط عده‌ای از طرفداران محمد بن حنفیه-فرقه کیسانیه- به وجود آمده که پس از کشته شدن او عنوان مهدی راه به او اطلاق کرده‌اند. [۸۵] <ref>موسوی گیلانی، سیدرضی، ۱۳۸۵، ص۱۵۲.</ref>


=مهدویت؛ نقدها، اعتراض‌ها و پاسخ‌ها=
=مهدویت؛ نقدها، اعتراض‌ها و پاسخ‌ها=


==عدم اشاره قرآن به مهدویت==
== عدم اشاره قرآن به مهدویت ==
 
قرضاوی، عالم اهل سنت، معتقد است که در آیات قرآن اشاره‌ای به مهدویت نشده.[۸۶] <ref>حسینی قزوینی، «پاسخ به شبهات پیرامون مهدویت در اهل سنت»، ص۲۴</ref>
در مقابل، بسیاری از علمای اهل سنت، مانند امام فخررازی و قرطبی، معتقدند که برخی از آیات قرآن، مانند آیات ۶۹ و ۱۱۴ سوره بقره، آیه ۳۳ سوره توبه، و آیه ۶۱ سوره زخرف، به موضوع آخرالزمان و ظهور منجی پرداخته‌اند.[۸۷]<ref>قرطبی، تفسیر القرطبی(الجامع الاحکام القرآن)، ج۸، ص۱۲۱؛ فخر رازی، تفسیر الرازی، ج۱۶، ص۴۰؛ ابن جوزی، زاد المسیر لابن الجوزی، ج۳، ص۲۹۰؛ به نقل از حسینی قزوینی، «پاسخ به شبهات پیرامون مهدویت در اهل سنت»، ص۲۳ -۴۱</ref>


قرضاوی، عالم اهل سنت، معتقد است که در آیات قرآن اشاره‌ای به مهدویت نشده. [۸۶] <ref>حسینی قزوینی، «پاسخ به شبهات پیرامون مهدویت در اهل سنت»، ص۲۴</ref>
در مقابل، بسیاری از علمای اهل سنت، مانند امام فخررازی و قرطبی، معتقدند که برخی از آیات قرآن، مانند آیات ۶۹ و ۱۱۴ سوره بقره، آیه ۳۳ سوره توبه، و آیه ۶۱ سوره زخرف، به موضوع آخرالزمان و ظهور منجی پرداخته‌اند. [۸۷]<ref>قرطبی، تفسیر القرطبی(الجامع الاحکام القرآن)، ج۸، ص۱۲۱؛ فخر رازی، تفسیر الرازی، ج۱۶، ص۴۰؛ ابن جوزی، زاد المسیر لابن الجوزی، ج۳، ص۲۹۰؛ به نقل از حسینی قزوینی، «پاسخ به شبهات پیرامون مهدویت در اهل سنت»، ص۲۳ -۴۱</ref>


تعارض در روایات مهدویت و عدم نقل آنها در صحیحین
تعارض در روایات مهدویت و عدم نقل آنها در صحیحین


رشید رضا در تفسیر المنار مدعی است که روایات مهدویت متعارض‌اند و یکدیگر را دفع می‌کنند.[۸۸] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۹، ص۴۹۹
رشید رضا در تفسیر المنار مدعی است که روایات مهدویت متعارض‌اند و یکدیگر را دفع می‌کنند. [۸۸] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۹، ص۴۹۹
</ref>
</ref>
متفکران شیعی در پاسخ گفته‌اند صرف تعارض، باعث رد حدیث نمی‌شود؛ چه اینکه در برخی موارد اعتقادی نیز احادیث باهم تعارض دارند. همچنین تعارض واقعی زمانی است که قوت و ضعف هر دو دسته احادیث مساوی باشد؛ درحالی که در این موارد یک دسته از روایات قوت بیشتری دارند.[۸۹] <ref>اکبرنژاد، «بررسی و نقد دیدگاه رشید رضا و احمد امین درباره احادیث مهدویت»، ص۲۳
متفکران شیعی در پاسخ گفته‌اند صرف تعارض، باعث رد حدیث نمی‌شود؛ چه اینکه در برخی موارد اعتقادی نیز احادیث باهم تعارض دارند. همچنین تعارض واقعی زمانی است که قوت و ضعف هر دو دسته احادیث مساوی باشد؛ درحالی که در این موارد یک دسته از روایات قوت بیشتری دارند. [۸۹] <ref>اکبرنژاد، «بررسی و نقد دیدگاه رشید رضا و احمد امین درباره احادیث مهدویت»، ص۲۳
</ref>
</ref>
احمد امین در کتاب ضحی الاسلام و رشید رضا در تفسیر المنار معتقدند که این روایات در صحیحین (صحیح بخاری و صحیح مسلم) نیامده‌اند؛ بنابراین اعتبار ندارند.[۹۰] ر<ref>شید رضا، تفسیر المنار، ج۹،</ref>
احمد امین در کتاب ضحی الاسلام و رشید رضا در تفسیر المنار معتقدند که این روایات در صحیحین (صحیح بخاری و صحیح مسلم) نیامده‌اند؛ بنابراین اعتبار ندارند. [۹۰] ر<ref>شید رضا، تفسیر المنار، ج۹،</ref>


ابن صلاح درباره این موضوع آورده است: «بخاری و مسلم همه احادیث صحیح را در صحاحشان جمع‌آوری نکرده‌اند».[۹۱] <ref>ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۱-۲۲</ref>
ابن صلاح درباره این موضوع آورده است: «بخاری و مسلم همه احادیث صحیح را در صحاحشان جمع‌آوری نکرده‌اند». [۹۱] <ref>ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۱-۲۲</ref>
از بخاری نقل است: «من در این کتاب جز حدیث صحیح ذکر نکرده‌ام؛ ولی آنچه را از احادیث صحیح نیاورد‌ه‌ام بیشتر است»[۹۲] <ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، ص۷۱</ref>
از بخاری نقل است: «من در این کتاب جز حدیث صحیح ذکر نکرده‌ام؛ ولی آنچه را از احادیث صحیح نیاورد‌ه‌ام بیشتر است»[۹۲] <ref>ابن حجر عسقلانی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، ص۷۱</ref>
و از مسلم نیز نقل شده: «چنین نیست که هر حدیثی که نزد من صحیح باشد آن را در اینجا بیاورم».[۹۳] <ref>ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۱-۲۲</ref>
و از مسلم نیز نقل شده: «چنین نیست که هر حدیثی که نزد من صحیح باشد آن را در اینجا بیاورم». [۹۳] <ref>ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۱-۲۲</ref>


همچنین حاکم نیشابوری، از محدثان بزرگ اهل سنت، در کتابالمستدرک علی الصحیحین، صدها حدیث را ذکر می‌کند که بر اساس شرایط این دو کتاب صحیح‌اند؛ ولی در آنها نیامده‌اند.[۹۴] <ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۱۷۵</ref>
همچنین حاکم نیشابوری، از محدثان بزرگ اهل سنت، در کتابالمستدرک علی الصحیحین، صدها حدیث را ذکر می‌کند که بر اساس شرایط این دو کتاب صحیح‌اند؛ ولی در آنها نیامده‌اند. [۹۴] <ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۱۷۵</ref>


منحصر دانستن احادیث صحیح در این دو کتاب، به معنای تشکیک و تردید در همه کتاب‌های حدیثی دیگر است.
منحصر دانستن احادیث صحیح در این دو کتاب، به معنای تشکیک و تردید در همه کتاب‌های حدیثی دیگر است.


ایجاد اندیشه مهدویت در دوران حیرت و شیعی بودن این اندیشه
ایجاد اندیشه مهدویت در دوران حیرت و شیعی بودن این اندیشه
خط ۲۳۰: خط ۲۲۵:
احمد الکاتب ریشه مهدویت را نه در آیات و روایات، بلکه در شهادت امام حسن عسکری و پدید آمدن دوران حیرت می‌داند. او معتقد است هنگامی که امام عسکری فوت کرد، فرزندی نداشت و مردم دچار حیرت شدند. در این میان عده‌ای از یاران امام عسکری ادعای وجود فرزند برای او را مطرح کردند. آنان ادعا کردند که این فرزند قبل از مرگ امام عسکری به دنیا آمده است. به همین دلیل اعتقاد به مهدی غایب به وجود آمد.<ref>[۹۵] احمد الکاتب، تطور الفکر السیاسی الشیعی، ص۱۲۷</ref>
احمد الکاتب ریشه مهدویت را نه در آیات و روایات، بلکه در شهادت امام حسن عسکری و پدید آمدن دوران حیرت می‌داند. او معتقد است هنگامی که امام عسکری فوت کرد، فرزندی نداشت و مردم دچار حیرت شدند. در این میان عده‌ای از یاران امام عسکری ادعای وجود فرزند برای او را مطرح کردند. آنان ادعا کردند که این فرزند قبل از مرگ امام عسکری به دنیا آمده است. به همین دلیل اعتقاد به مهدی غایب به وجود آمد.<ref>[۹۵] احمد الکاتب، تطور الفکر السیاسی الشیعی، ص۱۲۷</ref>


نعمانی، محدث شیعی، با اینکه حیرت و سرگردانی را تصدیق می‌کند، این حیرت را نتیجه عدم توجه به روایات مربوط به غیبت می‌داند.[۹۶] <ref>النعمانی، الغیبه، ۱۳۹۷ق، ص۲۲</ref>
نعمانی، محدث شیعی، با اینکه حیرت و سرگردانی را تصدیق می‌کند، این حیرت را نتیجه عدم توجه به روایات مربوط به غیبت می‌داند. [۹۶] <ref>النعمانی، الغیبه، ۱۳۹۷ق، ص۲۲</ref>


نعمانی کتاب الغیبه را برای این می‌نویسد که توجه شیعیان را به این احادیث جلب کند. شیخ صدوق نیز ضمن تصدیق وجود حیرت، معتقد است عدم مراجعه مردم به سخنان ائمه موجب حیرت شده است؛ زیرا در سخنان پیامبر(ص) و ائمه بر امر غیبت بسیار تأکید شده است.[۹۷<ref>قاضی زاده، کاظم، «تحلیلی درباره احادیث غیبت در کتاب الغیبة نعمانی»، ص۱۹۷]</ref>
نعمانی کتاب الغیبه را برای این می‌نویسد که توجه شیعیان را به این احادیث جلب کند. شیخ صدوق نیز ضمن تصدیق وجود حیرت، معتقد است عدم مراجعه مردم به سخنان ائمه موجب حیرت شده است؛ زیرا در سخنان پیامبر(ص) و ائمه بر امر غیبت بسیار تأکید شده است. [۹۷<ref>قاضی زاده، کاظم، «تحلیلی درباره احادیث غیبت در کتاب الغیبة نعمانی»، ص۱۹۷]</ref>


رشید رضا می‌نویسد: «شیعیان می‌کوشیدند خلافت را در آل الرسول از علی قرار دهند، بنابراین احادیثی را برای آماده‌سازی این کار وضع کردند». [۹۸] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۹، ص۵۰۲۵۰۳</ref>


رشید رضا می‌نویسد: «شیعیان می‌کوشیدند خلافت را در آل الرسول از علی قرار دهند، بنابراین احادیثی را برای آماده‌سازی این کار وضع کردند».[۹۸] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۹، ص۵۰۲۵۰۳</ref>
احمد امین نیز در تأیید این نظریه می‌نویسد: «این رهبران ماهر (منظور رؤسای شیعه) افکار توده مردم را به کار گرفتند... و احادیثی را وضع کردند که از رسول خدا روایت می‌کردند». [۹۹] <ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۴۱</ref>


احمد امین نیز در تأیید این نظریه می‌نویسد: «این رهبران ماهر (منظور رؤسای شیعه) افکار توده مردم را به کار گرفتند... و احادیثی را وضع کردند که از رسول خدا روایت می‌کردند».[۹۹] <ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۴۱</ref>
بستوی، نویسنده کتاب المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه، در پاسخ به این ادعا می‌نویسد: «از مجموع ۴۶ حدیث صحیحی که درباره مهدی وجود دارد، جز ۱۱ حدیث که برخی افراد متهم به شیعه بودن در اسناد آنها وجود دارد، دیگر احادیث هیچ‌گونه اتهامی در این باب در سندشان وجود ندارد» ؛[۱۰۰] <ref>بستوی، المهدی المنتظر، ص۳۷۵</ref>
 
بستوی، نویسنده کتاب المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه، در پاسخ به این ادعا می‌نویسد: «از مجموع ۴۶ حدیث صحیحی که درباره مهدی وجود دارد، جز ۱۱ حدیث که برخی افراد متهم به شیعه بودن در اسناد آنها وجود دارد، دیگر احادیث هیچ‌گونه اتهامی در این باب در سندشان وجود ندارد»؛[۱۰۰] <ref>بستوی، المهدی المنتظر، ص۳۷۵</ref>


یعنی ۳۵ حدیث از طریق اهل سنت نقل شده است. احادیث مهدویت در کتاب‌هایی مانند جامع الاصول نوشته ابن اثیر، المصنف نوشته صنعانی، المصنف نوشته ابن ابی‌شیبه و مسند نوشته احمد بن حنبل آمده است و دست‌کم ۳۲ نفر از اصحاب رسول خدا این احادیث را نقل کرده‌اند.
یعنی ۳۵ حدیث از طریق اهل سنت نقل شده است. احادیث مهدویت در کتاب‌هایی مانند جامع الاصول نوشته ابن اثیر، المصنف نوشته صنعانی، المصنف نوشته ابن ابی‌شیبه و مسند نوشته احمد بن حنبل آمده است و دست‌کم ۳۲ نفر از اصحاب رسول خدا این احادیث را نقل کرده‌اند.
    
    
==پیامدهای باور به مهدویت==
== پیامدهای باور به مهدویت ==
 
ناقدان معتقدند انتظار موعود، موجب خمودگی و رکود اجتماعی شده است. رشید رضا می‌نویسد: «گسترش این اندیشه میان مسلمانان، باعث سستی آنان نسبت به واجبات الاهی شده است».[۱۰۱] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۳۹۳</ref>


مرتضی مطهری در پاسخ به این نگاه، مفهوم انتظار را به دو نوع انتظار سازنده و انتظار ویرانگر تقسیم کرده است و معتقد است که انتظار سازنده در مقابل انتظار مخرب است: «از آیات استفاده می‌شود که ظهور مهدی موعود حلقه‌ای است از حلقات مبارزه اهل حق با باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می‌شود».[۱۰۲] <ref>مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۵۷۵۸</ref>
ناقدان معتقدند انتظار موعود، موجب خمودگی و رکود اجتماعی شده است. رشید رضا می‌نویسد: «گسترش این اندیشه میان مسلمانان، باعث سستی آنان نسبت به واجبات الاهی شده است». [۱۰۱] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۱۰، ص۳۹۳</ref>


مرتضی مطهری در پاسخ به این نگاه، مفهوم انتظار را به دو نوع انتظار سازنده و انتظار ویرانگر تقسیم کرده است و معتقد است که انتظار سازنده در مقابل انتظار مخرب است: «از آیات استفاده می‌شود که ظهور مهدی موعود حلقه‌ای است از حلقات مبارزه اهل حق با باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می‌شود». [۱۰۲] <ref>مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۵۷۵۸</ref>


نیز او معتقد است که با موعودباوری تکلیف از انسان برداشته نمی‌شود: «به انتظار ظهور حجت، هیچ تکلیفی از ما ساقط نمی‌شود، نه تکلیف فردی و نه تکلیف اجتماعی».[۱۰۳] <ref>مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۵۷۵۸</ref>
نیز او معتقد است که با موعودباوری تکلیف از انسان برداشته نمی‌شود: «به انتظار ظهور حجت، هیچ تکلیفی از ما ساقط نمی‌شود، نه تکلیف فردی و نه تکلیف اجتماعی». [۱۰۳] <ref>مطهری، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۵۷۵۸</ref>


منتقدان مهدویت، ظهور مدعیان مهدویت را باعث تفرقه بین مسلمانان می‌دانند. رشید رضا می‌نویسد: «اعتقاد به مهدی باعث پیدایش فتنه‌های عظیمی شده که در مناطق و زمان‌های مختلف افرادی به پا خواسته و مدعی مهدویت شده‌اند و بر اهل و نزدیگان سلطان وقت خروج کرده و فریب خوردگانی وی را اجابت کرده و میان آنها و حاکمان جور خون به راه افتاده».[۱۰۴] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۶، ص۵۷۵۸</ref>
منتقدان مهدویت، ظهور مدعیان مهدویت را باعث تفرقه بین مسلمانان می‌دانند. رشید رضا می‌نویسد: «اعتقاد به مهدی باعث پیدایش فتنه‌های عظیمی شده که در مناطق و زمان‌های مختلف افرادی به پا خواسته و مدعی مهدویت شده‌اند و بر اهل و نزدیگان سلطان وقت خروج کرده و فریب خوردگانی وی را اجابت کرده و میان آنها و حاکمان جور خون به راه افتاده». [۱۰۴] <ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج۶، ص۵۷۵۸</ref>


احمد امین نیز با همین مضمون اعتراضاتی را به تفکر مهدویت وارد می‌کند: «اگر شمار کسانی که در تاریخ اسلام خروج کرده‌اند و ادعای مهدویت داشته‌اند بر شماریم،... سخن به درازا می‌کشد».[۱۰۵] <ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۱۳، ص۲۴۴</ref>
احمد امین نیز با همین مضمون اعتراضاتی را به تفکر مهدویت وارد می‌کند: «اگر شمار کسانی که در تاریخ اسلام خروج کرده‌اند و ادعای مهدویت داشته‌اند بر شماریم،... سخن به درازا می‌کشد». [۱۰۵] <ref>احمد امین، ضحی الاسلام، ج۱۳، ص۲۴۴</ref>


برخی از صاحب‌نظران از این موضوع عکس آنچه اینان نتیجه گرفته‌اند را برداشته کرده‌اند. ایشان معتقدند این موضوع اثبات‌کننده حقانیت این اعتقاد و اندیشه است؛ زیرا نشان می‌دهد که عده‌ای می‌خواهند از یک باور حقیقی سوءاستفاده کنند.[۱۰۶] <ref>صدر، سید محمد باقر، بحث حول المهدی، ص۱۶؛ به نقل از: اکبرنژاد، «بررسی و نقد دیدگاه رشید رضا و احمد امین درباره احادیث مهدویت»</ref>
برخی از صاحب‌نظران از این موضوع عکس آنچه اینان نتیجه گرفته‌اند را برداشته کرده‌اند. ایشان معتقدند این موضوع اثبات‌کننده حقانیت این اعتقاد و اندیشه است؛ زیرا نشان می‌دهد که عده‌ای می‌خواهند از یک باور حقیقی سوءاستفاده کنند. [۱۰۶] <ref>صدر، سید محمد باقر، بحث حول المهدی، ص۱۶؛ به نقل از: اکبرنژاد، «بررسی و نقد دیدگاه رشید رضا و احمد امین درباره احادیث مهدویت»</ref>
همچنین این آفت دامن نبوت را نیز گرفته است و بسیار دیده می‌شود که عده‌ای ادعای پیامبری می‌کنند. آیا می‌توان به سبب این ادعاها دست از آموزه نبوت برداشت؟
همچنین این آفت دامن نبوت را نیز گرفته است و بسیار دیده می‌شود که عده‌ای ادعای پیامبری می‌کنند. آیا می‌توان به سبب این ادعاها دست از آموزه نبوت برداشت؟


مهدویت؛ رویکردها و تحولات گفتمانی
مهدویت؛ رویکردها و تحولات گفتمانی


مفهوم مهدویت آموز‌ۀ مشترک میان فرق اسلامی است. مهدی‌باوری را حتی می‌توان در سایر ادیان آسمانی هم مشاهده کرد. این مفهوم در طول تاریخ دچار تطور شده و همواره یک معنا نداشته. هرچند در نصوص دینی و توسط شخص پیامبر، هم مفهوم مهدویت و هم مصداق آن دقیقاً مشخص شده بود، اما در طول تاریخ شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، سبب شد مدعیان مختلف مهدویت ظهور کنند و حتی تعریف جدیدی از آن ارائه شود. همین امر حتی باعث پیدایش مذاهب و فرق مختلف مذهبی همچون کیسانیه، واقفیه، مبارکیه و ادیانی مثل قادریه و بهائیت شده است.‌[۱۰۷] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۴۹</ref>
مفهوم مهدویت آموز‌ۀ مشترک میان فرق اسلامی است. مهدی‌باوری را حتی می‌توان در سایر ادیان آسمانی هم مشاهده کرد. این مفهوم در طول تاریخ دچار تطور شده و همواره یک معنا نداشته. هرچند در نصوص دینی و توسط شخص پیامبر، هم مفهوم مهدویت و هم مصداق آن دقیقاً مشخص شده بود، اما در طول تاریخ شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، سبب شد مدعیان مختلف مهدویت ظهور کنند و حتی تعریف جدیدی از آن ارائه شود. همین امر حتی باعث پیدایش مذاهب و فرق مختلف مذهبی همچون کیسانیه، واقفیه، مبارکیه و ادیانی مثل قادریه و بهائیت شده است. ‌[۱۰۷] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۴۹</ref>
 
 
گروهی مهدویت را امری اکتسابی می‌دانستند. در چنین تلقی‌ای مهدویت برخی شرایط عمومی و غیرانحصاری دارد که افراد با احراز آن شرایط می‌توانند مصداق مهدی موعود باشند. یکی از افراد این رویکرد محمدبن عبدالله بن حسن (۹۳-۱۴۵ق) معروف به نفس زکیه است.[۱۰۸] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۱</ref>


در نظریۀ دیگری که مبدع آن سید محمد مشعشع (۸۷۰ق) است، مهدویت در شخصی غیر از مهدی موعود که حاجب، حامل و وکیل اوست، تحقق پیدا می‌کند. مشعشع میان گوهر امام زمانی و فرزند امام حسن عسکری تمایز قائل بود. گوهر امام زمانی در هر زمان می‌توانست در کالبد کسی ظهور کند، لذا عنوان مهدی به مصداق خاصی منحصر نمی‌شد.[۱۰۹] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۲</ref>
گروهی مهدویت را امری اکتسابی می‌دانستند. در چنین تلقی‌ای مهدویت برخی شرایط عمومی و غیرانحصاری دارد که افراد با احراز آن شرایط می‌توانند مصداق مهدی موعود باشند. یکی از افراد این رویکرد محمدبن عبدالله بن حسن (۹۳-۱۴۵ق) معروف به نفس زکیه است. [۱۰۸] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۱</ref>


در دیدگاه دیگری از معنای اصطلاحی مهدی در روایات صرف‌نظر می‌کنند و تنها بر معنای لغوی مهدی، یعنی هدایت‌شده، تأکید دارند. براساس این نگاه مهدی کسی است که از جانب خدا هدایت شده و با ظلم و ظالمان مبارزه می‌کند و از مظلومان در برابر ظالمان دفاع می‌کند. لذا این نگاه به نوعی موعود مصطلح در کلام انبیاء را انکار می‌کند. سید محمد نوربخش (۸۶۹ق) را می‌توان با تسامح از قائلین این قول دانست.[۱۱۰] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۴</ref>
در نظریۀ دیگری که مبدع آن سید محمد مشعشع (۸۷۰ق) است، مهدویت در شخصی غیر از مهدی موعود که حاجب، حامل و وکیل اوست، تحقق پیدا می‌کند. مشعشع میان گوهر امام زمانی و فرزند امام حسن عسکری تمایز قائل بود. گوهر امام زمانی در هر زمان می‌توانست در کالبد کسی ظهور کند، لذا عنوان مهدی به مصداق خاصی منحصر نمی‌شد. [۱۰۹] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۲</ref>


در تلقی دیگری مؤلفۀ غیبت در مهدویت را نه ترفندی برای حفظ جان مهدی و فراهم شدن شرایط لازم ظهور، بلکه آن را مجازاتی الهی می‌دانند. طبق این نظر چون آن حضرت در انجام رسالت خود کوتاهی کرده، مستحق مجازات غیبت است. مثلاً در مورد محمد بن حنفیه چنین ادعایی شد.[۱۱۱] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۶</ref>
در دیدگاه دیگری از معنای اصطلاحی مهدی در روایات صرف‌نظر می‌کنند و تنها بر معنای لغوی مهدی، یعنی هدایت‌شده، تأکید دارند. براساس این نگاه مهدی کسی است که از جانب خدا هدایت شده و با ظلم و ظالمان مبارزه می‌کند و از مظلومان در برابر ظالمان دفاع می‌کند. لذا این نگاه به نوعی موعود مصطلح در کلام انبیاء را انکار می‌کند. سید محمد نوربخش (۸۶۹ق) را می‌توان با تسامح از قائلین این قول دانست. [۱۱۰] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۴</ref>


در تلقی دیگری مؤلفۀ غیبت در مهدویت را نه ترفندی برای حفظ جان مهدی و فراهم شدن شرایط لازم ظهور، بلکه آن را مجازاتی الهی می‌دانند. طبق این نظر چون آن حضرت در انجام رسالت خود کوتاهی کرده، مستحق مجازات غیبت است. مثلاً در مورد محمد بن حنفیه چنین ادعایی شد. [۱۱۱] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۶</ref>


در تعریف دیگری از مهدویت، تمام آثار مادی و معنوی ظهور مهدی در یک سلسله یا خاندان خاص متجلی می‌شود. خلفای فاطمی قرن چهارم از شواهد تاریخی این رویکرداند که حکومت خود را با ادعای مهدویت آغاز کردند.[۱۱۲] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۷</ref>
در تعریف دیگری از مهدویت، تمام آثار مادی و معنوی ظهور مهدی در یک سلسله یا خاندان خاص متجلی می‌شود. خلفای فاطمی قرن چهارم از شواهد تاریخی این رویکرداند که حکومت خود را با ادعای مهدویت آغاز کردند. [۱۱۲] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۷</ref>


طبق دیدگاه دیگری مهم نیست که شرایط ذکر شده برای مهدویت در نصوص، احراز شود. بلکه این روابط و مناسبات سیاسی و فکری است که شرایط، اهداف و ویژگی‌های مهدی و مهدویت را تعیین می‌کند.[۱۱۳] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۹</ref> لذا چه بسا میان آن مهدویتی که در نصوص آمده و آن مهدویتی که بسته به شرایط خاص اجتماعی تعریف می‌شود، تفاوت‌های جزئی یا حتی بنیادین وجود داشته باشد. از شواهد تاریخی این دیدگاه می‌توان به ادعای مهدویت منصور عباسی برای فرزندش و یا مهدویت ابداع‌ شده توسط خالدبن معاویه اشاره کرد.[۱۱۴] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۶۰</ref>
طبق دیدگاه دیگری مهم نیست که شرایط ذکر شده برای مهدویت در نصوص، احراز شود. بلکه این روابط و مناسبات سیاسی و فکری است که شرایط، اهداف و ویژگی‌های مهدی و مهدویت را تعیین می‌کند. [۱۱۳] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۵۹</ref> لذا چه بسا میان آن مهدویتی که در نصوص آمده و آن مهدویتی که بسته به شرایط خاص اجتماعی تعریف می‌شود، تفاوت‌های جزئی یا حتی بنیادین وجود داشته باشد. از شواهد تاریخی این دیدگاه می‌توان به ادعای مهدویت منصور عباسی برای فرزندش و یا مهدویت ابداع‌ شده توسط خالدبن معاویه اشاره کرد. [۱۱۴] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۶۰</ref>


در رویکرد دیگری که نوعی مهدویت ارتدادی بود، برخی از افراد یا نحله‌ها با گرایش‌های خاص فکری و مذهبی، از گفتمان مذهبی غالب در جامعه خارج می‌شدند و ادعای مهدویت می‌کردند. این مفهوم از مهدویت، بسته به هدفش به نصوص دینی نزدیک یا دور می‌شد. ادعایی که اسپهبدان گبر در مورد ابومسلم خراسانی داشتند، از این قسم است. [۱۱۵] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۶۳</ref>


در رویکرد دیگری که نوعی مهدویت ارتدادی بود، برخی از افراد یا نحله‌ها با گرایش‌های خاص فکری و مذهبی، از گفتمان مذهبی غالب در جامعه خارج می‌شدند و ادعای مهدویت می‌کردند. این مفهوم از مهدویت، بسته به هدفش به نصوص دینی نزدیک یا دور می‌شد. ادعایی که اسپهبدان گبر در مورد ابومسلم خراسانی داشتند، از این قسم است.[۱۱۵] <ref>فرمانیان، گونه‌شناسی کارکردی مفهوم مهدویت با تکیه بر گزارشات تاریخی، ص۱۶۳</ref>
این تحول و تطور در نقطه‌ای از تاریخ متوقف نشد و تا زمان معاصر ادامه داشت. به عنوان مثال پدیدۀ انقلاب اسلامی در ایران به آموزۀ مهدویت بی‌ارتباط نیست. از طرفی در تفکر اسلامی، تحقق جامعۀ موعود، کامل‌ترین مرحلۀ تمدن اسلامی به شمار می‌رود. از طرف دیگر انقلاب اسلامی ایران نیز به عنوان حکومتی که اجرای احکام اسلامی را تسهیل می‌کند، رویکرد تمدنی دارد. آموزۀ مهدویت نه تنها در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب، بلکه در استمرار و بقاء آن هم نقش محوری داشت. بنابراین میان آموزۀ مهدویت و رویکرد تمدنی انقلاب اسلامی ربط و نسبت هست. به طوری‌که می‌توان گفت آموزه‌های مربوط به مهدویت راهنمای انقلاب اسلامی بود. [۱۱۶] <ref>الویری، گونه‌شناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت در چهارچوب ظرفیت تمدنی، ص۷-۵۶</ref>


 
پس از انقلاب در میان صاحب‌نظران رهیافت‌ها و رویکردهای مختلفی در حوزۀ مهدویت شکل گرفت. می‌توان از خلال مصاحبه با اساتید و صاحب‌نظران و منابع مکتوب و چند رسانه‌ای موجود، این رویکردها را استخراج کرد. رویکرد قرآنی، روایی، کلامی، فلسفی، فقهی، تاریخی، تمدنی، سیاسی، تربیتی، عرفانی، تبلیغی و اطلاع‌رسانی، راهبردی و آینده‌نگارانه، مدیریتی، اجتماعی، جامعه‌شناختی، روش‌شناختی، ادبی و آیینی و مناسکی، از جملۀ این رویکردها هستند. [۱۱۷] <ref>الویری، گونه‌شناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت در چهارچوب ظرفیت تمدنی، ص۷۹
این تحول و تطور در نقطه‌ای از تاریخ متوقف نشد و تا زمان معاصر ادامه داشت. به عنوان مثال پدیدۀ انقلاب اسلامی در ایران به آموزۀ مهدویت بی‌ارتباط نیست. از طرفی در تفکر اسلامی، تحقق جامعۀ موعود، کامل‌ترین مرحلۀ تمدن اسلامی به شمار می‌رود. از طرف دیگر انقلاب اسلامی ایران نیز به عنوان حکومتی که اجرای احکام اسلامی را تسهیل می‌کند، رویکرد تمدنی دارد. آموزۀ مهدویت نه تنها در شکل‌گیری و پیروزی انقلاب، بلکه در استمرار و بقاء آن هم نقش محوری داشت. بنابراین میان آموزۀ مهدویت و رویکرد تمدنی انقلاب اسلامی ربط و نسبت هست. به طوری‌که می‌توان گفت آموزه‌های مربوط به مهدویت راهنمای انقلاب اسلامی بود.[۱۱۶] <ref>الویری، گونه‌شناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت در چهارچوب ظرفیت تمدنی، ص۷-۵۶</ref>
 
 
پس از انقلاب در میان صاحب‌نظران رهیافت‌ها و رویکردهای مختلفی در حوزۀ مهدویت شکل گرفت. می‌توان از خلال مصاحبه با اساتید و صاحب‌نظران و منابع مکتوب و چند رسانه‌ای موجود، این رویکردها را استخراج کرد. رویکرد قرآنی، روایی، کلامی، فلسفی، فقهی، تاریخی، تمدنی، سیاسی، تربیتی، عرفانی، تبلیغی و اطلاع‌رسانی، راهبردی و آینده‌نگارانه، مدیریتی، اجتماعی، جامعه‌شناختی، روش‌شناختی، ادبی و آیینی و مناسکی، از جملۀ این رویکردها هستند.[۱۱۷] <ref>الویری، گونه‌شناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت در چهارچوب ظرفیت تمدنی، ص۷۹
== آسیب‌شناسی مهدویت؛ مدعیان مهدویت، خرافات و بدعت‌ها</ref>
== آسیب‌شناسی مهدویت؛ مدعیان مهدویت، خرافات و بدعت‌ها</ref>


===مدعیان مهدویت===
=== مدعیان مهدویت ===
از جمله مسائلی که بیانگر اهمیت «مسئله مهدویت» است، این است که در طول تاریخ، به نام کسانی برخورد می‌کنیم که با جعل و تطبیق نام «مهدی موعود» بر خود، و یا اطلاق این عنوان از سوی دیگران به آنها، داعیه‌های بزرگی داشته، یا برای آنها قائل بودند که این خود یکی از ادله مهم در اصالت مهدویت است. مهم‌ترین ویژگی این ادعا آن است که پیروان آنها، قائل شده‌اند که آنها نمرده‌اند و در جایی نسبتا نامعلوم در جهان زندگی می‌کنند و در آینده، ظهور خواهند نمود و بر ظالمان غلبه پیدا کرده و دین خود را در جهان گسترده خواهند کرد.
از جمله مسائلی که بیانگر اهمیت «مسئله مهدویت» است، این است که در طول تاریخ، به نام کسانی برخورد می‌کنیم که با جعل و تطبیق نام «مهدی موعود» بر خود، و یا اطلاق این عنوان از سوی دیگران به آنها، داعیه‌های بزرگی داشته، یا برای آنها قائل بودند که این خود یکی از ادله مهم در اصالت مهدویت است. مهم‌ترین ویژگی این ادعا آن است که پیروان آنها، قائل شده‌اند که آنها نمرده‌اند و در جایی نسبتا نامعلوم در جهان زندگی می‌کنند و در آینده، ظهور خواهند نمود و بر ظالمان غلبه پیدا کرده و دین خود را در جهان گسترده خواهند کرد.


خط ۲۹۵: خط ۲۸۲:
پس از محمد حنفیه، اشخاص دیگری بودند که یا خود را مهدی می‌خواندند یا اینکه پیروانشان، به آن افراد، مهدی می‌گفتند. مهم‌ترین این افراد، محمد بن عبدالله محض، عبیدالله المهدی فاطمی، اسحاق سبتی، غلام احمد قادیانی، علی محمد شیرازی و مهدی سودانی است.
پس از محمد حنفیه، اشخاص دیگری بودند که یا خود را مهدی می‌خواندند یا اینکه پیروانشان، به آن افراد، مهدی می‌گفتند. مهم‌ترین این افراد، محمد بن عبدالله محض، عبیدالله المهدی فاطمی، اسحاق سبتی، غلام احمد قادیانی، علی محمد شیرازی و مهدی سودانی است.


==منابع==
== منابع ==


امین، احمد، ضحی الاسلام، مصر، مکتبه الاسره، ۱۹۹۹۹م
امین، احمد، ضحی الاسلام، مصر، مکتبه الاسره، ۱۹۹۹۹م
خط ۳۰۴: خط ۲۹۱:
ابن صلاح، عثمان، علوم الحدیث، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق
ابن صلاح، عثمان، علوم الحدیث، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق


ابن‌عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیة، بیروت،‌دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
ابن‌عربی، محمد بن علی، الفتوحات المکیة، بیروت، ‌دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.


ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۹ق.
ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۹ق.
خط ۳۱۲: خط ۲۹۹:
اسفندیار، محمود رضا، نصرالله پورجوادی و گروهی از نویسندگان، آشنایان ره عشق۱. تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۴.
اسفندیار، محمود رضا، نصرالله پورجوادی و گروهی از نویسندگان، آشنایان ره عشق۱. تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۴.


اسفندیار، محمود‌رضا و فائزه رحمان، نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ادبیات عرفانی و اسطوره‌شناختی،ش ۸، ۱۳۹۱.
اسفندیار، محمود‌رضا و فائزه رحمان، نگاهی گذرا به سیر تاریخی مهدویت در تصوف، ادبیات عرفانی و اسطوره‌شناختی، ش ۸، ۱۳۹۱.


اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین، ترجمه حسن مؤیدی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲ش.
اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین، ترجمه حسن مؤیدی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲ش.
خط ۳۲۲: خط ۳۰۹:
الویری، محسن، «گونه‌شناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت در چهارچوب ظرفیت تمدنی»، مشرق موعود، تابستان ۱۳۹۴ش، ش۳۴
الویری، محسن، «گونه‌شناسی رویکردهای آموزۀ مهدویت در چهارچوب ظرفیت تمدنی»، مشرق موعود، تابستان ۱۳۹۴ش، ش۳۴


بستوی، عبدالعظیم، المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه، بیروت،‌دار ابن حزم، ۱۴۲۰ق
بستوی، عبدالعظیم، المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه، بیروت، ‌دار ابن حزم، ۱۴۲۰ق


حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه محمدتقی آتی‌اللهی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۶ش
حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه محمدتقی آتی‌اللهی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۶ش
خط ۳۶۸: خط ۳۵۵:
موحدیان‌عطار، علی، گونه شناسی اندیشه منجی موعود در اسلام، هفت آسمان ۱،ش ۶، ۱۳۸۳.
موحدیان‌عطار، علی، گونه شناسی اندیشه منجی موعود در اسلام، هفت آسمان ۱،ش ۶، ۱۳۸۳.


موسوی نژاد، سید علی، مهدویت و فرقه حسینیه زیدیه، هفت آسمان،ش ۲۷، پاییز ۱۳۸۴ش.
موسوی نژاد، سید علی، مهدویت و فرقه حسینیه زیدیه، هفت آسمان، ش ۲۷، پاییز ۱۳۸۴ش.


موسوی نژاد، سیدعلی، عقل‌گرایی زیدیه در انحراف از مهدویت، خبرگزاری شبستان.
موسوی نژاد، سیدعلی، عقل‌گرایی زیدیه در انحراف از مهدویت، خبرگزاری شبستان.
خط ۳۷۸: خط ۳۶۵:
نوربخش، سید محمد، من مهدی هستم، (ترجمه رساله •
نوربخش، سید محمد، من مهدی هستم، (ترجمه رساله •


 
منبع: ویکی شیعه (با حذف برخی قسمتها)
منبع : ویکی شیعه (با حذف برخی قسمتها )


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: مفاهیم اسلامی]]
[[رده:مفاهیم اسلامی]]
[[رده: مهدویت]]
[[رده:مهدویت]]
۴٬۹۳۳

ویرایش