۴٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
=معرفی مختصر هارون الرشید= | =معرفی مختصر هارون الرشید= | ||
هارون خلیفه معروف عباسی در سال صد و چهل و هشتم هجری قمری در منطقه ری بدنیا آمد. پدرش در آن زمان امیر منطقه ری و خراسان بود. کنیه هارون ابوجعفر و نسب وی هارون بن محمد بن منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس است. مادر وی کنیزی به نام خُبزدان بود. هارون در سال ۱۷۰ هجری با موت برادرش هادی به خلافت رسید. <ref> سیوطی، جلالالدین، تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰، انتشارات المکتبة العصریه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۶هق</ref> | هارون خلیفه معروف عباسی در سال صد و چهل و هشتم هجری قمری در منطقه ری بدنیا آمد. پدرش در آن زمان امیر منطقه ری و خراسان بود. کنیه هارون ابوجعفر و نسب وی هارون بن محمد بن منصور بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس است. مادر وی کنیزی به نام خُبزدان بود. هارون در سال ۱۷۰ هجری با موت برادرش هادی به خلافت رسید. <ref> سیوطی، جلالالدین، تاریخ الخلفاء، ص۲۱۰، انتشارات المکتبة العصریه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۶هق</ref> | ||
فضل بن یحیی پسر یحیی بن خالد برمکی ده روز پس از او به دنیا آمد و مادر فضل رشید را شیر داد و فضل و رشید برادر رضاعی بودند. <ref>طبری، ابوجعفر، تاریخ طبری، ج۸، ص۲۳۰</ref> | فضل بن یحیی پسر یحیی بن خالد برمکی ده روز پس از او به دنیا آمد و مادر فضل رشید را شیر داد و فضل و رشید برادر رضاعی بودند. <ref>طبری، ابوجعفر، تاریخ طبری، ج۸، ص۲۳۰</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
هارون از مشهورترین [[عباسیان|خلفای عباسی]] به حساب میآید شهرت او از شرق فراتر رفت و به غرب رسید و برخی از پادشاهان اروپا سعی در ایجاد روابط حسنه با او داشتند. <ref>طقوش، محمد بن سهیل، دولت عباسیان، ص۸۹، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۳</ref> | هارون از مشهورترین [[عباسیان|خلفای عباسی]] به حساب میآید شهرت او از شرق فراتر رفت و به غرب رسید و برخی از پادشاهان اروپا سعی در ایجاد روابط حسنه با او داشتند. <ref>طقوش، محمد بن سهیل، دولت عباسیان، ص۸۹، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۳</ref> | ||
هارون در همان شبی که هادی درگذشت به خلافت رسید. هنگامی که هادی درگذشت خزیمة بن خازم در نیمههای شب بر بستر جعفر بن هادی آمد و با ارعاب و تهدید برای هارون بیعت گرفت. هارون خلافت خود را مدیون مادرش و کوششهای مداوم یحیی بن خالد برمکی بود. یحیی که به دلیل پشتیبانی از هارون در زندان هادی به سر میبرد بلافاصله پس از آنکه هارون بر خلافت رسید از زندان رهایی یافت و از جانب خلیفه<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref> به مقام وزارت منصوب شد و فرمان داد تا خبر مرگ هادی و خلافت وی را به همه ولایات گزارش کند و از امیران و سپاهیان برای او بیعت بگیرد. | هارون در همان شبی که هادی درگذشت به خلافت رسید. هنگامی که هادی درگذشت خزیمة بن خازم در نیمههای شب بر بستر جعفر بن هادی آمد و با ارعاب و تهدید برای هارون بیعت گرفت. هارون خلافت خود را مدیون مادرش و کوششهای مداوم یحیی بن خالد برمکی بود. یحیی که به دلیل پشتیبانی از هارون در زندان هادی به سر میبرد بلافاصله پس از آنکه هارون بر خلافت رسید از زندان رهایی یافت و از جانب خلیفه<ref>ر. ک:مقاله خلیفه</ref> به مقام وزارت منصوب شد و فرمان داد تا خبر مرگ هادی و خلافت وی را به همه ولایات گزارش کند و از امیران و سپاهیان برای او بیعت بگیرد. | ||
=نسب هارون الرشید= | =نسب هارون الرشید= | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
هارون در آغاز حکومتش خواست سیاست خشن هادی را در برابر [[علویان]] جبران کند لذا با آنان ملایمت و همدردی نشان داد و به آنان امان داد و علویان ساکن [[بغداد]] را به [[مدینه]] بازگرداند و استاندار مدینه را به جهت آزار علویان درگذشته برکنار کرد. <ref> طبری، پیشین، 8/235</ref> | هارون در آغاز حکومتش خواست سیاست خشن هادی را در برابر [[علویان]] جبران کند لذا با آنان ملایمت و همدردی نشان داد و به آنان امان داد و علویان ساکن [[بغداد]] را به [[مدینه]] بازگرداند و استاندار مدینه را به جهت آزار علویان درگذشته برکنار کرد. <ref> طبری، پیشین، 8/235</ref> | ||
اما علویان از اعتقاد راسخ خود مبنی بر این که خلافت حق ایشان است برنگشتند و برای رسیدن به آن دست به مبارزه و شورش زدند. قیام یحیی بن عبدالله، از جمله قیام های علویان، در دوران هارون الرشید اتفاق افتاد. یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن برادر نفس زکیه از داعیان و مبلغان او بود. او هنگامی که قیام نفس زکیه با شکست روبرو شد و پیروانش مورد تعقیب عباسیان قرار گرفتند به دیلم رفت و خود را امام خواند و مردم نیز با وی بیعت<ref>ر.ک:مقاله بیعت</ref> کردند و او را فرمانروای دولت نامیدند. هارون الرشید برای از بین بردن خطر یحیی، وی را به همراه امان نامهای که به امضای قاضیان و بزرگان بنی هاشم رسانده بود به بغداد دعوت کرد و یحیی نیز با فضل به بغداد آمد. هارون ابتدا مقدم یحیی را گرامیداشت ولی اندکی بعد فقیهان و قاضیان را به صدور فتوایی مبنی بر مشروعیت نقض آن پیمان نامه مجبور کرد و سپس یحیی را به قتل رساند. قتل یحیی موجب برانگیخته شدن عواطف و احساسات مردم دیلم شد و زمینهی تاسیس دولتی مستقل و شیعی را در قلمرو خلافت عباسی یعنی علویان طبرستان را فراهم کرد. <ref>طبری، پیشین، 4/ 633-628</ref> | اما علویان از اعتقاد راسخ خود مبنی بر این که خلافت حق ایشان است برنگشتند و برای رسیدن به آن دست به مبارزه و شورش زدند. قیام یحیی بن عبدالله، از جمله قیام های علویان، در دوران هارون الرشید اتفاق افتاد. یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن برادر نفس زکیه از داعیان و مبلغان او بود. او هنگامی که قیام نفس زکیه با شکست روبرو شد و پیروانش مورد تعقیب عباسیان قرار گرفتند به دیلم رفت و خود را امام خواند و مردم نیز با وی بیعت<ref>ر. ک:مقاله بیعت</ref> کردند و او را فرمانروای دولت نامیدند. هارون الرشید برای از بین بردن خطر یحیی، وی را به همراه امان نامهای که به امضای قاضیان و بزرگان بنی هاشم رسانده بود به بغداد دعوت کرد و یحیی نیز با فضل به بغداد آمد. هارون ابتدا مقدم یحیی را گرامیداشت ولی اندکی بعد فقیهان و قاضیان را به صدور فتوایی مبنی بر مشروعیت نقض آن پیمان نامه مجبور کرد و سپس یحیی را به قتل رساند. قتل یحیی موجب برانگیخته شدن عواطف و احساسات مردم دیلم شد و زمینهی تاسیس دولتی مستقل و شیعی را در قلمرو خلافت عباسی یعنی علویان طبرستان را فراهم کرد. <ref>طبری، پیشین، 4/ 633-628</ref> | ||
دوران طولانی خلافت هارون با قیامها و شورشهای مختلفی همراه بود. گروهی از [[خوارج]] که قدرت خلفا و احکام شرعی آنان را قبول نداشتند در منطقه جزیره (قسمت شمالی عراق) به فرماندهی ولید بن طریف شاری فعال شدند و قدرت خود را به آذربایجان و ارمنستان و سواد عراق<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> گسترش دادند که هارون نیروی نظامی به رهبری یزید بن مزید شیبانی به رویارویی با آنان فرستاد و در سال 179 ه.ق بر آنان چیره شد. | دوران طولانی خلافت هارون با قیامها و شورشهای مختلفی همراه بود. گروهی از [[خوارج]] که قدرت خلفا و احکام شرعی آنان را قبول نداشتند در منطقه جزیره (قسمت شمالی عراق) به فرماندهی ولید بن طریف شاری فعال شدند و قدرت خود را به آذربایجان و ارمنستان و سواد عراق<ref>ر. ک:مقاله عراق</ref> گسترش دادند که هارون نیروی نظامی به رهبری یزید بن مزید شیبانی به رویارویی با آنان فرستاد و در سال 179 ه. ق بر آنان چیره شد. | ||
در سرزمین [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> نیز برخوردهای قبیلهای بین یمنیها و عرنانیها در سال 176 ه.ق، در [[دمشق]] به بالاترین حد خود رسید و نزدیک دو سال این درگیریها طول کشید و هارون با کمک برمکیان توانست اوضاع را سامان دهد. <ref>طبری، پیشین، 8/ 262-251</ref> | در سرزمین [[شام]]<ref>ر. ک:مقاله شام</ref> نیز برخوردهای قبیلهای بین یمنیها و عرنانیها در سال 176 ه. ق، در [[دمشق]] به بالاترین حد خود رسید و نزدیک دو سال این درگیریها طول کشید و هارون با کمک برمکیان توانست اوضاع را سامان دهد. <ref>طبری، پیشین، 8/ 262-251</ref> | ||
در افریقیه نیز از سال 171 ه.ق ناآرامیهایی به علت قیام خوارج و بعض فرماندهان سپاه و بربرها ایجاد شد. هارون هزیمة بن اعین را استاندار افریقیه کرد که وی توانست آرامش را به این منطقه بازگرداند و پس از او ابراهیم بن اغلب استاندار افریقیه شد وی باعث شکوفایی عمرانی و اقتصادی در افریقیه شد و زمینه ی ایجاد حکومت اغلبیان را فراهم آورد و بعدها از حکومت مرکزی بغداد مستقل شد و «قیروان» را در جنوب غربی تونس فعلی بر پایتختی برگزید. <ref>طبری، همان، 8/314</ref> | در افریقیه نیز از سال 171 ه. ق ناآرامیهایی به علت قیام خوارج و بعض فرماندهان سپاه و بربرها ایجاد شد. هارون هزیمة بن اعین را استاندار افریقیه کرد که وی توانست آرامش را به این منطقه بازگرداند و پس از او ابراهیم بن اغلب استاندار افریقیه شد وی باعث شکوفایی عمرانی و اقتصادی در افریقیه شد و زمینه ی ایجاد حکومت اغلبیان را فراهم آورد و بعدها از حکومت مرکزی بغداد مستقل شد و «قیروان» را در جنوب غربی تونس فعلی بر پایتختی برگزید. <ref>طبری، همان، 8/314</ref> | ||
=اوضاع شیعیان در زمان هارون الرشید= | =اوضاع شیعیان در زمان هارون الرشید= | ||
برخی کتابهای تاریخی برخورد هارون با شیعیان را شدید دانستهاند. <ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان | برخی کتابهای تاریخی برخورد هارون با شیعیان را شدید دانستهاند. <ref>جعفریان، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۳۹۱</ref> از ابوالفرج اصفهانی و طبری نقل کردهاند، هارون در دوران خلافت خود، درگیریهای مختلفی با علویان داشته و به کشتار آنان اقدام کرده است. | ||
برخی مورخان نقل میکنند، هارون برای حفظ حکومت و جلوگیری از قیام [[شیعیان]]، آنان را سرکوب میکرد. شخصی به نام سفیان بن بزار میگوید روزی نزد مأمون بودم و او در جمعی گفت، [[مذهب تشیع]] را پدرم هارون به من آموخت و اگر شیعیان را به قتل میرساند، بهخاطر حکومت بود؛ چراکه حکومت عقیم و نازا است. <ref>نجفی یزدی، مناقب اهل بیت(ع)، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۳۵۱</ref> | برخی مورخان نقل میکنند، هارون برای حفظ حکومت و جلوگیری از قیام [[شیعیان]]، آنان را سرکوب میکرد. شخصی به نام سفیان بن بزار میگوید روزی نزد مأمون بودم و او در جمعی گفت، [[مذهب تشیع]] را پدرم هارون به من آموخت و اگر شیعیان را به قتل میرساند، بهخاطر حکومت بود؛ چراکه حکومت عقیم و نازا است. <ref>نجفی یزدی، مناقب اهل بیت(ع)، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۳۵۱</ref> | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
{{پانویس|3}} | {{پانویس|3}} | ||
[[رده: خلفای عباسی]] | [[رده:خلفای عباسی]] | ||
[[رده: قاتلان اهل بیت]] | [[رده:قاتلان اهل بیت]] |