۸۷٬۹۰۶
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'می گوید' به 'میگوید') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
<big>عنصر دوم ترک اعتقادات فاسده است.</big> <br> | <big>عنصر دوم ترک اعتقادات فاسده است.</big> <br> | ||
بنابراین ممدوح ایمان را همانند سایر بزرگان از مذاهب اسلامی به امر قلبی و تصدیق باطنی تعریف کردهاندو عمل را در تعریف ایمان بیان نکردهاند، بر خلاف وهابیت و سلفیت که عمل را در ایمان داخل کرده و به همین دلیل گرفتار محذورات بسیاری شدهاند. <br> | بنابراین ممدوح ایمان را همانند سایر بزرگان از مذاهب اسلامی به امر قلبی و تصدیق باطنی تعریف کردهاندو عمل را در تعریف ایمان بیان نکردهاند، بر خلاف وهابیت و سلفیت که عمل را در ایمان داخل کرده و به همین دلیل گرفتار محذورات بسیاری شدهاند. <br> | ||
همچنین وی در تعریف کفر اینچنین مینویسد: کفر در زمان جاهلیت درآیه شریفه:«فلا تجعلوا لله اندادا و انتم تعلمون»<ref>سوره بقره، آیه 22.</ref> و سایر آیات به این معنا بود که مشرکین آله خود را به عنوان همتا برای خداوند متعال قرار میدادند. بنابراین آیا ممکن است مشرکین زمان جاهلیت که آله خود را همتای خداوند متعال قرارمیدادند بگوییم در ربوبیت موحد بودند؟ این خلاف صریح قرآن است:«و ما قدروا الله حق قدره اذ قالوا ما انزل الله علی بشر من شیء»<ref>سوره انعام، آیه 91.</ref> ابن عباس | همچنین وی در تعریف کفر اینچنین مینویسد: کفر در زمان جاهلیت درآیه شریفه:«فلا تجعلوا لله اندادا و انتم تعلمون»<ref>سوره بقره، آیه 22.</ref> و سایر آیات به این معنا بود که مشرکین آله خود را به عنوان همتا برای خداوند متعال قرار میدادند. بنابراین آیا ممکن است مشرکین زمان جاهلیت که آله خود را همتای خداوند متعال قرارمیدادند بگوییم در ربوبیت موحد بودند؟ این خلاف صریح قرآن است:«و ما قدروا الله حق قدره اذ قالوا ما انزل الله علی بشر من شیء»<ref>سوره انعام، آیه 91.</ref> ابن عباس میگوید این مشرکان ایمان نداشتند براینکه خداوند بر هر شیئ قادر است.<ref>ممدوح، محمود سعید، کشف الستور عما اشکل من احکام القبور، ناشر: دارالکتب المصریه، چاپ دوم 1429ه. ق. ص15الی 18.</ref> بنابراین گفته محمد بن عبدالوهاب در اینکه شرک مشرکین زمان ما «که مسلمانان باشند» شدیدتر از مشرکین زمان پیامبر باشد باطل است.<ref> همان. ص25.</ref> | ||
== مفهوم عبادت == | == مفهوم عبادت == | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
از جمله معتقدات عامه و علماء اهل سنت مشروع دانستن توسل و زیارت است. به همین جهت تألیفات بسیاری در این رابطه نگاشته شده است. ازجمله تألیفات میتوان به کتاب «رفع المنارة لتخریج احادیث التوسل و الزیارة» اشاره کرد. در این کتاب مینویسد مساله توسل و زیارت از جمله مسائلی هستند که تألیفات بسیاری در رابطه به آنان نوشته شده است. از آخرین نوشتههایی که در رد توسل نگاشته شده کتابی به عنوان«الأخطاء الاساسیة فی توحید الالوهیة الواقعة فی فتح الباری» مولف دراین کتاب ابن حجر را بسیار مورد سرزنش قرار داده که نشان از جهالت و تعصب و غلو مولف دارد. از این روی بنده با استعانت از خداوند متعال احادیث وارده در مورد توسل و زیارت را در این کتاب را تخریج نمودم. غرض بنده در نگاشتن این کتاب این است که ثابت نمایم اختلاف در مساله توسل اختلافی در فروع بشمار میرود و به همین جهت کسی نمیتواند دیگری را به دلیل توسل او به اولیاء مورد مذمت و سرزنش قرار دهد و عیب بشمار آورد. آنچه که از علمای اسلام رسیده و اجماع در آن وجود دارد استحباب و وجوب زیارت قبر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم حال با شدرحال باشد یا بدون شد رحال است. بنابراین حرام دانستن شد رحال یک بدعت و مخالف نصوص صریح و اجماع علماء بهشمار میرود.<ref>ممدوم، محمود سعید، رفع المنارة لتخریج احادیث التوسل و الزیارة، ناشر: المکتبة الازهریه للتراث، قاهره، 2006م. ص15</ref> | از جمله معتقدات عامه و علماء اهل سنت مشروع دانستن توسل و زیارت است. به همین جهت تألیفات بسیاری در این رابطه نگاشته شده است. ازجمله تألیفات میتوان به کتاب «رفع المنارة لتخریج احادیث التوسل و الزیارة» اشاره کرد. در این کتاب مینویسد مساله توسل و زیارت از جمله مسائلی هستند که تألیفات بسیاری در رابطه به آنان نوشته شده است. از آخرین نوشتههایی که در رد توسل نگاشته شده کتابی به عنوان«الأخطاء الاساسیة فی توحید الالوهیة الواقعة فی فتح الباری» مولف دراین کتاب ابن حجر را بسیار مورد سرزنش قرار داده که نشان از جهالت و تعصب و غلو مولف دارد. از این روی بنده با استعانت از خداوند متعال احادیث وارده در مورد توسل و زیارت را در این کتاب را تخریج نمودم. غرض بنده در نگاشتن این کتاب این است که ثابت نمایم اختلاف در مساله توسل اختلافی در فروع بشمار میرود و به همین جهت کسی نمیتواند دیگری را به دلیل توسل او به اولیاء مورد مذمت و سرزنش قرار دهد و عیب بشمار آورد. آنچه که از علمای اسلام رسیده و اجماع در آن وجود دارد استحباب و وجوب زیارت قبر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم حال با شدرحال باشد یا بدون شد رحال است. بنابراین حرام دانستن شد رحال یک بدعت و مخالف نصوص صریح و اجماع علماء بهشمار میرود.<ref>ممدوم، محمود سعید، رفع المنارة لتخریج احادیث التوسل و الزیارة، ناشر: المکتبة الازهریه للتراث، قاهره، 2006م. ص15</ref> | ||
<big>او در تعریف توسل مینویسد:</big> شخص متوسل تنها خدا را می خواند و خداست که معطی، مانع، نافع و ضار است و اما متوسل وسیلهای را میگیرد به امید قبول دعا و قربت در دعا به اتفاق مشروع است. ایشان وسیله را به قربه معنا نموده و قربه نیز امر مشروعی است. اما توسلی که مورد نزاع بیان کرده عبارتست از: درخواست از نبی یا ولی یا بحق و جاه و حرمت و به ذات نبی و یا ولی باشد. | <big>او در تعریف توسل مینویسد:</big> شخص متوسل تنها خدا را می خواند و خداست که معطی، مانع، نافع و ضار است و اما متوسل وسیلهای را میگیرد به امید قبول دعا و قربت در دعا به اتفاق مشروع است. ایشان وسیله را به قربه معنا نموده و قربه نیز امر مشروعی است. اما توسلی که مورد نزاع بیان کرده عبارتست از: درخواست از نبی یا ولی یا بحق و جاه و حرمت و به ذات نبی و یا ولی باشد. میگوید این موردی که در آن اختلاف کرده اند در اقوال سلف وجود ندارد که این نوع را حرام یا بدعت دانسته باشند؛ بلکه این بدعت حرمت این نوع از توسل از قرن هفتم به بعد ایجاد شد.<ref>همان، ص18.</ref> | ||
== سماع موتی == | == سماع موتی == | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
«من زارنی فی مماتی کان کمن زارنی فی حیاتی ومن زارنی حتی ینتهی الی قبری کنت له شهیدا یوم القیامة» بعد از بررسی حدیث میفرماید حاصل تحقیق این است که در سند این روایت یک راوی وجود دارد که نهایت علتی که می توان برای آن ذکر کرد مجهول بودن آن است و دارقطنی و ذهبی توثیق کرده و ابن حبان تصحیح کردهاند.<ref>همان، ص 320الی 323.</ref> | «من زارنی فی مماتی کان کمن زارنی فی حیاتی ومن زارنی حتی ینتهی الی قبری کنت له شهیدا یوم القیامة» بعد از بررسی حدیث میفرماید حاصل تحقیق این است که در سند این روایت یک راوی وجود دارد که نهایت علتی که می توان برای آن ذکر کرد مجهول بودن آن است و دارقطنی و ذهبی توثیق کرده و ابن حبان تصحیح کردهاند.<ref>همان، ص 320الی 323.</ref> | ||
«من صلی علیّ عند قبری سمعته ومن صلی علی نائیا ابلغته»حاصل اینکه این حدیث سند بسیار خوبی دارد و هرکسی حکم بر وضعی بودن این حدیث نماید نشان از عدم اطلاع او از روایت ابی شیخ دارد. بنابرای این حدیث ادعای ابن تیمیه و پیروان او را ابطال می کند.<ref>همان، ص351الی 354.</ref> | «من صلی علیّ عند قبری سمعته ومن صلی علی نائیا ابلغته»حاصل اینکه این حدیث سند بسیار خوبی دارد و هرکسی حکم بر وضعی بودن این حدیث نماید نشان از عدم اطلاع او از روایت ابی شیخ دارد. بنابرای این حدیث ادعای ابن تیمیه و پیروان او را ابطال می کند.<ref>همان، ص351الی 354.</ref> | ||
«ما من احد یسلم علی الا رد الله علی روحی حتی ارد علیه»این حدیث را احمد، ابو داود، بیهقی در سنن کبری ذکر کرده اند و طرق این حدیث از ابی صخر حمیدبن زیاد و یزید بن عبدالله بن قسیط از ابی هریره نقل شده است. اشکالی که شده در حمید بن زیاد است که مصنف | «ما من احد یسلم علی الا رد الله علی روحی حتی ارد علیه»این حدیث را احمد، ابو داود، بیهقی در سنن کبری ذکر کرده اند و طرق این حدیث از ابی صخر حمیدبن زیاد و یزید بن عبدالله بن قسیط از ابی هریره نقل شده است. اشکالی که شده در حمید بن زیاد است که مصنف میگوید مسلم احادیث این شخص را در صحیح خود ذکر کرده و امت نیز تلقی به قبول آن احادیث کرده اند و به همین جهت حمید بن زیاد حسن الحدیث است. اما یزید بن عبدالله نسائی و ابن حبان و ابن عبدالبر او را توثیق کرده اند.<ref>همان، ص355و 356.</ref> | ||
== بناء بر قبور == | == بناء بر قبور == |