۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اندیشه ها' به 'اندیشهها') |
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'مینویسد') |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
ملا احمد نراقی در حلقه نورانی آن سلسله از فقیهان شیعه قرار دارد که در طول تاریخ با افکار و اندیشههای نو و پویا، انقلاب بزرگ فقهی و فرهنگی ایجاد کردند و کارآمدی [[فقه|فقه شیعه]] و کارآیی [[اسلام]] و [[تشیع]] را برای همیشه تضمین نمودند و به اثبات رساندند و به همین سبب نیز خود در تاریخ زنده و جاوید به یادگار ماندند. در این بخش به چند نمونه از افکار و اندیشههای این عالم بزرگ نظر می افکنیم: | ملا احمد نراقی در حلقه نورانی آن سلسله از فقیهان شیعه قرار دارد که در طول تاریخ با افکار و اندیشههای نو و پویا، انقلاب بزرگ فقهی و فرهنگی ایجاد کردند و کارآمدی [[فقه|فقه شیعه]] و کارآیی [[اسلام]] و [[تشیع]] را برای همیشه تضمین نمودند و به اثبات رساندند و به همین سبب نیز خود در تاریخ زنده و جاوید به یادگار ماندند. در این بخش به چند نمونه از افکار و اندیشههای این عالم بزرگ نظر می افکنیم: | ||
از مسائل مهمی که ملا احمد نراقی را از سایر فقیهان متمایز می سازد، بحث مبسوط و شفاف وی پیرامون «ولایت همه جانبه فقیه» جامع الشرایط است که او این موضوع سرنوشت ساز را برای نخستین بار به طور منسجم، مستدل و جامع در عائده 54 از کتاب «[[عوائد الایام]]» خویش مطرح کرده است. البته این هرگز بدان معنا نیست که این بحث در آثار فقیهان پیشین عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه بر خلاف این توهم باطل بحث فوق همواره در کتابهای فقهی شیعه و در محافل علمی حوزهها به طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است. چنان که خود مرحوم ملا احمد نراقی به این نکته توجه داشته و در آغاز این بحث چنین | از مسائل مهمی که ملا احمد نراقی را از سایر فقیهان متمایز می سازد، بحث مبسوط و شفاف وی پیرامون «ولایت همه جانبه فقیه» جامع الشرایط است که او این موضوع سرنوشت ساز را برای نخستین بار به طور منسجم، مستدل و جامع در عائده 54 از کتاب «[[عوائد الایام]]» خویش مطرح کرده است. البته این هرگز بدان معنا نیست که این بحث در آثار فقیهان پیشین عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه بر خلاف این توهم باطل بحث فوق همواره در کتابهای فقهی شیعه و در محافل علمی حوزهها به طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است. چنان که خود مرحوم ملا احمد نراقی به این نکته توجه داشته و در آغاز این بحث چنین مینویسد: | ||
«... به تحقیق، من فقها و نویسندگان کتب فقهی را دیدم که در زمان غیبت، بسیاری از اموری را به حاکم وقت ارجاع می دهند و ولایت او را در اکثر کارها امضا می کنند. اما در این خصوص هیچ دلیلی ارائه نمی دهند، اگر هم بعضی دلیل آوردند، دلیلشان ناتمام می باشد. از طرفی با این که این مسأله خیلی مهم و سرنوشت ساز است ولی متأسفانه منقح نشده است<ref>عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص 530.</ref>.» | «... به تحقیق، من فقها و نویسندگان کتب فقهی را دیدم که در زمان غیبت، بسیاری از اموری را به حاکم وقت ارجاع می دهند و ولایت او را در اکثر کارها امضا می کنند. اما در این خصوص هیچ دلیلی ارائه نمی دهند، اگر هم بعضی دلیل آوردند، دلیلشان ناتمام می باشد. از طرفی با این که این مسأله خیلی مهم و سرنوشت ساز است ولی متأسفانه منقح نشده است<ref>عوائد الایام، ملا احمد نراقی، ص 530.</ref>.» | ||
بنابر این هنر ملا احمد نراقی در این بود که با تیزبینی و شجاعت کم نظیر و با یک بینش نوین حکومتی وارد عرصه پرمخاطره [[اجتهاد]] و فقاهت شد و این موضوع ریشه دار و اصیل را از پراکندگی رهانید و بدان انسجام، استحکام و پویایی بخشید. او با تلاش فقیهانه، مقوله «[[ولایت فقیه]]» را از لابلای متون فقهی، اصولی و کلامی استنباط کرد و بیرون کشید و آن را برای اولین بار به شکل یک اصل، مبنا، پایه و قاعده، درآورد و به جامعه اسلامی تحویل داد. فاضل نراقی در این باب با استناد به نوزده روایت از امامان معصوم علیه السلام به تحلیل عقلی این احادیث می پردازد و | بنابر این هنر ملا احمد نراقی در این بود که با تیزبینی و شجاعت کم نظیر و با یک بینش نوین حکومتی وارد عرصه پرمخاطره [[اجتهاد]] و فقاهت شد و این موضوع ریشه دار و اصیل را از پراکندگی رهانید و بدان انسجام، استحکام و پویایی بخشید. او با تلاش فقیهانه، مقوله «[[ولایت فقیه]]» را از لابلای متون فقهی، اصولی و کلامی استنباط کرد و بیرون کشید و آن را برای اولین بار به شکل یک اصل، مبنا، پایه و قاعده، درآورد و به جامعه اسلامی تحویل داد. فاضل نراقی در این باب با استناد به نوزده روایت از امامان معصوم علیه السلام به تحلیل عقلی این احادیث می پردازد و مینویسد: | ||
«... براستی از مسائل آشکاری که هر عامی و عالمی آن را می فهمد و به آن حکم می کند، این است که: هرگاه پیامبری، هنگام سفر یا مرگ بگوید: فلانی وارث من، مانند من، در جای و مقام من است، جانشین، امین و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکمیت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنید، گردش امور و قانونگزاری به دست اوست و او سرپرست رعیت من می باشد، هر ولایتی که در اداره امور مردم بر پیامبر بود، برای او نیز هست. به طوری که هیچ کس در کلام پیامبر شک نمی کند و این مطلب از آن گفتار فوری به ذهن تبادر می کند<ref>همان، ص 537.</ref> ...» | «... براستی از مسائل آشکاری که هر عامی و عالمی آن را می فهمد و به آن حکم می کند، این است که: هرگاه پیامبری، هنگام سفر یا مرگ بگوید: فلانی وارث من، مانند من، در جای و مقام من است، جانشین، امین و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکمیت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنید، گردش امور و قانونگزاری به دست اوست و او سرپرست رعیت من می باشد، هر ولایتی که در اداره امور مردم بر پیامبر بود، برای او نیز هست. به طوری که هیچ کس در کلام پیامبر شک نمی کند و این مطلب از آن گفتار فوری به ذهن تبادر می کند<ref>همان، ص 537.</ref> ...» | ||
آن گاه در بخش دیگر از این بحث این گونه به ولایت مطلقه فقیه اشاره می کند: | آن گاه در بخش دیگر از این بحث این گونه به ولایت مطلقه فقیه اشاره می کند: |