۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می گوید' به 'میگوید') |
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
* در روایت دیگری امام صادق(علیهالسلام) در ادامه نقل این مطلب فرمود: «خداوند از طرف ما به موسی جزای خیر دهد.»<ref> این بخش با عبارت «جزی اللّه موسی عن هذة الامة» نیز آمده و در برخی از آن ها چنین دعایی از زبان پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز نقل شده است: «جزی اللّه موسی بن عمران عن امتی خیراً» (ر. ک: صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص197 و علی قمی، تفسیر القمی، ج2، ص12 و قاضی نعمان تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج1، ص 132).</ref> | * در روایت دیگری امام صادق(علیهالسلام) در ادامه نقل این مطلب فرمود: «خداوند از طرف ما به موسی جزای خیر دهد.»<ref> این بخش با عبارت «جزی اللّه موسی عن هذة الامة» نیز آمده و در برخی از آن ها چنین دعایی از زبان پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز نقل شده است: «جزی اللّه موسی بن عمران عن امتی خیراً» (ر. ک: صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص197 و علی قمی، تفسیر القمی، ج2، ص12 و قاضی نعمان تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج1، ص 132).</ref> | ||
مفاد این روایت در منابع روایی شیعه و اهل سنت آمده و بعضی از عالمان، آن را در حد روایت متواتر می دانند.<ref>علامه مجلسی در باب درستی محتوای این روایات، سخن کراجکی را به شرح زیر نقل کرده و پذیرفته است: راویان بر این متفق اند که زمانی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در آسمان بود و وجوب نماز به او ابلاغ شد، موسی(علیهالسلام) به او گفت: امت تو طاقت نمی آورند و ایشان از پس مرتبه ای به پیشگاه خداوند مراجعه کرد. و آن چه بر آن اتفاق نظر باشد دروغی در آن نخواهد ماند. (مجلسی، بحار الانوار، ج18، ص199) اگرچه سید مرتضی آن را خبر واحد دانسته و بر اساس مبنای مشهور خود، آن را حجت نمی داند، هر چند سند آن صحیح باشد. وی دراینباره گفته است: این روایت از طریق آحاد است که علم آور نیست، علاوه بر این که تضعیف هم شده است، ولی اگر صحیح باشد امر محالی نیست، زیرا مصلحت در ابتدا اقتضای عبادت به پنجاه نماز را داشته و پس از درخواست پیامبر در هر بار، مصلحت تغییر یافته تا به عدد کنونی رسیده است. مانند کاری که متعلق نذر قرار می گیرد که در آغاز مصلحتی بر وجوب آن نیست، اما پس از نذر، مصلحت تغییر کرده و واجب | مفاد این روایت در منابع روایی شیعه و اهل سنت آمده و بعضی از عالمان، آن را در حد روایت متواتر می دانند.<ref>علامه مجلسی در باب درستی محتوای این روایات، سخن کراجکی را به شرح زیر نقل کرده و پذیرفته است: راویان بر این متفق اند که زمانی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در آسمان بود و وجوب نماز به او ابلاغ شد، موسی(علیهالسلام) به او گفت: امت تو طاقت نمی آورند و ایشان از پس مرتبه ای به پیشگاه خداوند مراجعه کرد. و آن چه بر آن اتفاق نظر باشد دروغی در آن نخواهد ماند. (مجلسی، بحار الانوار، ج18، ص199) اگرچه سید مرتضی آن را خبر واحد دانسته و بر اساس مبنای مشهور خود، آن را حجت نمی داند، هر چند سند آن صحیح باشد. وی دراینباره گفته است: این روایت از طریق آحاد است که علم آور نیست، علاوه بر این که تضعیف هم شده است، ولی اگر صحیح باشد امر محالی نیست، زیرا مصلحت در ابتدا اقتضای عبادت به پنجاه نماز را داشته و پس از درخواست پیامبر در هر بار، مصلحت تغییر یافته تا به عدد کنونی رسیده است. مانند کاری که متعلق نذر قرار می گیرد که در آغاز مصلحتی بر وجوب آن نیست، اما پس از نذر، مصلحت تغییر کرده و واجب میشود. (علم الهدی(شریف مرتضی)، علی، تنزیه الأنبیاء، ص121). علامه طباطبایی در المیزان روایت معراج را که در بردارنده این مطلب نیز هست، نقل کرده و با تأکید بر این که در روایات زیادی از شیعه و اهل سنت وارد شده، از آن گذشته اند. (المیزان، ج 13، ص 15 و 16)، اما تاریخ پژوه معاصر سید جعفر مرتضی عاملی به تفصیل به نقد این بخش از روایت پرداخته و آن را نمی پذیرد. (ر. ک: جعفر مرتضی عاملی، الصحیح، ج3، ص 26به بعد).</ref> | ||
* در برخی روایات نیز از مفاد آن دفاع شده و راز تخفیف گرفتن در شمارگان نمازهای واجب، تبیین شده است.<ref>«وَ رُوِیَ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبِی سَیِّدَ الْعَابِدِینَ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ أَخْبِرْنِی عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّی قَالَ لَهُ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ ع ارْجِعْ إِلَی رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا یَقْتَرِحُ عَلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یُرَاجِعُهُ فِی شَیْء یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَی(علیهالسلام) ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لِأُمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ أَنْ یَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِیهِ مُوسَی(علیهالسلام) فَرَجَعَ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَی أَنْ رَدَّهَا إِلَی خَمْسِ صَلَوَات قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَات وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَی(علیهالسلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَرَادَ(علیهالسلام) أَنْ یُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها أَ لَا تَرَی أَنَّهُ ع لَمَّا هَبَطَ إِلَی الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّام لِلْعَبِیدِ». این روایت در منابع زیر آمده است: صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص197; همو، الامالی، ص543; همو، التوحید، ص175 ـ 176; همو، علل الشرایع، ج1، ص133 ـ 134. سند صدوق به زید شهید به شرح زیر است: محمد بن محمد بن عصام عن محمد بن یعقوب الکلینی عن علی بن محمد علان کلینی عن محمد بن سلیمان عن اسماعیل بن ابراهیم عن جعفر بن محمد التمیمی عن الحسین بن علوان عن عمروبن خالد عن زید بن علی. این سند، مجهول است.</ref> این روایت و روایات هم سو با آن، مؤید آن است که تا زمان معراج، نمازی بر پیامبر و مسلمانان واجب نبوده است. | * در برخی روایات نیز از مفاد آن دفاع شده و راز تخفیف گرفتن در شمارگان نمازهای واجب، تبیین شده است.<ref>«وَ رُوِیَ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبِی سَیِّدَ الْعَابِدِینَ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ أَخْبِرْنِی عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّی قَالَ لَهُ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ ع ارْجِعْ إِلَی رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا یَقْتَرِحُ عَلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یُرَاجِعُهُ فِی شَیْء یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَی(علیهالسلام) ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لِأُمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ أَنْ یَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِیهِ مُوسَی(علیهالسلام) فَرَجَعَ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَی أَنْ رَدَّهَا إِلَی خَمْسِ صَلَوَات قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَات وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَی(علیهالسلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَرَادَ(علیهالسلام) أَنْ یُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها أَ لَا تَرَی أَنَّهُ ع لَمَّا هَبَطَ إِلَی الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّام لِلْعَبِیدِ». این روایت در منابع زیر آمده است: صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص197; همو، الامالی، ص543; همو، التوحید، ص175 ـ 176; همو، علل الشرایع، ج1، ص133 ـ 134. سند صدوق به زید شهید به شرح زیر است: محمد بن محمد بن عصام عن محمد بن یعقوب الکلینی عن علی بن محمد علان کلینی عن محمد بن سلیمان عن اسماعیل بن ابراهیم عن جعفر بن محمد التمیمی عن الحسین بن علوان عن عمروبن خالد عن زید بن علی. این سند، مجهول است.</ref> این روایت و روایات هم سو با آن، مؤید آن است که تا زمان معراج، نمازی بر پیامبر و مسلمانان واجب نبوده است. | ||
* چنان که روایتی از امام باقر(علیهالسلام) نقل شده است: «هنگامی که رسول خدا را به معراج بردند، نماز را ده رکعت فرود آورد، دو رکعت دو رکعت... .<ref>کلینی، الکافی، ج 3، ص 487. علی بن محمد، عن بعض أصحابنا، عن علی بن الحکم، عن ربیع بن محمد المسلی، عن عبدالله بن سلیمان العامری، عن أبی جعفر(علیهالسلام) این سند، مجهول و مرسله است.</ref> یاد کرد این نکته بایسته است که رکعت های سوم و چهارم نماز بعدها در مدینه واجب شد، اما درباره مسافر همان حالت نخست (دو رکعت) باقی ماند. | * چنان که روایتی از امام باقر(علیهالسلام) نقل شده است: «هنگامی که رسول خدا را به معراج بردند، نماز را ده رکعت فرود آورد، دو رکعت دو رکعت... .<ref>کلینی، الکافی، ج 3، ص 487. علی بن محمد، عن بعض أصحابنا، عن علی بن الحکم، عن ربیع بن محمد المسلی، عن عبدالله بن سلیمان العامری، عن أبی جعفر(علیهالسلام) این سند، مجهول و مرسله است.</ref> یاد کرد این نکته بایسته است که رکعت های سوم و چهارم نماز بعدها در مدینه واجب شد، اما درباره مسافر همان حالت نخست (دو رکعت) باقی ماند. | ||
* روایاتی که اولین نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نماز ظهر معرفی کرده و همان را نماز وسطای سفارش شده در قرآن می داند.<ref>«حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی و قوموا للّه قانتین» (بقره، 238).</ref> | * روایاتی که اولین نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نماز ظهر معرفی کرده و همان را نماز وسطای سفارش شده در قرآن می داند.<ref>«حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی و قوموا للّه قانتین» (بقره، 238).</ref> | ||
* در برخی از این روایات، به جای نماز ظهر، نماز جمعه (که به جای نماز ظهر در روز جمعه به جماعت اقامه | * در برخی از این روایات، به جای نماز ظهر، نماز جمعه (که به جای نماز ظهر در روز جمعه به جماعت اقامه میشود) آمده است. این روایات هم پرشمارند و هم در برخی موارد معتبرند.<ref>دراینباره ر. ک: کلینی، الکافی، ج 8، ص 339. اگر چه علامه مجلسی سند را (به خاطر سعید بن مسیب) مجهول دانسته است. (مجلسی، مرآة العقول، ج 26، ص 496)، ولی نمی توان آن را بی اعتبار دانست، زیرا برخی رجالیان، مانند مرحوم مامقانی، سعید را توثیق کردهاند. مامقانی، تنقیح المقال، ج 1، ص 64). (برای مطالعه بیشتر درباره سعید بن مسیب ر. ک: علی اکبربابایی، مکاتب تفسیری، ص 217 ـ 221. هم چنین برای دیدن روایات دیگر در باب اولین نماز ر. ک: صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 322 و ص 354 ـ 355. علامه مجلسی سند بعضی از این روایات را صحیح دانسته است. ر. ک: مجلسی، بحار الأنوار، ج 80، ص30 و 108 و ج 79، ص 290 ـ 291).</ref> فرزندم! برای نماز ظهر این روز (جمعه) شرافت بزرگی است. این نماز اولین نمازی است که بر آقای ما رسول خدا(صلی الله علیه وآله) واجب شد و در روایت است که نماز وسطی همین است... .<ref>مجلسی. بحارالانوار. ج 79، ص290.</ref> | ||
* یعقوبی نیز این نکته را که نماز وسطی ظهر است، و نماز ظهر جمعه اولین نماز پیامبر بوده، گزارش کرده است.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.</ref> | * یعقوبی نیز این نکته را که نماز وسطی ظهر است، و نماز ظهر جمعه اولین نماز پیامبر بوده، گزارش کرده است.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.</ref> | ||
* سید بن طاووس دراینباره فرموده است: آن چه در این باب، روایت کردیم و به نظر ما نزدیک تر به درستی و صواب است آن است که اولین نمازی که بر بندگان واجب شد نماز ظهر و دو رکعت بود. اخبار در این باب، فراوان است، بنابراین نیازی به بیان آن ها نیست... .<ref>سید ابن طاووس حسنی، فلاح السائل، ص 93.</ref> | * سید بن طاووس دراینباره فرموده است: آن چه در این باب، روایت کردیم و به نظر ما نزدیک تر به درستی و صواب است آن است که اولین نمازی که بر بندگان واجب شد نماز ظهر و دو رکعت بود. اخبار در این باب، فراوان است، بنابراین نیازی به بیان آن ها نیست... .<ref>سید ابن طاووس حسنی، فلاح السائل، ص 93.</ref> | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
* در سوره مزمل نیز آمده است: «یا أیّها المزمل قم اللیل إلّا قلیلاً; ای جامه به خود پیچیده، شب را (به نماز) برخیز مگر اندکی».<ref>سوره مزمل، آیه1و2.</ref> | * در سوره مزمل نیز آمده است: «یا أیّها المزمل قم اللیل إلّا قلیلاً; ای جامه به خود پیچیده، شب را (به نماز) برخیز مگر اندکی».<ref>سوره مزمل، آیه1و2.</ref> | ||
پرسش مهم در باب این آیات، زمان نزول آنها است. در صورتی که آیات یاد شده در ابتدای بعثت نازل شده باشند نشان از وجود نماز در زمانی پیش از آن دارد.<ref>یعنی پیامبر پیش از آن با نماز آشنا بوده و اینک به نماز در شب فرمان یافته است یا مسلمانان با نماز آشنا بودند و اینک برای ترغیب بیشتر به آن، واقعیت هایی از تأثیر ترک نماز در زندگی اخروی مطرح شده است. هم چنین مخاطبان قرآن هنگام نزول آیه دهم علق می دانستند که مقصود از نماز چیست و نمازگزار پیامبر(صلی الله علیه وآله) است که در برابر کعبه می ایستد و ابوجهل او را تهدید به مرگ کرده است.</ref> بر این اساس برخی معتقدند که اصل نماز به وحی الهی (غیر قرآنی) بر پیامبر واجب شده بود و ایشان پیشتر نیز نمازگزار بودهاند. ـ و چنان که گذشت ـ روایاتی هم بر این مطلب دلالت دارند. علامه طباطبایی(قدس سره) با استناد به همین نکته معتقدند که چون سوره علق در آغاز بعثت نازل شده و در آن زمان هنوز آیه ای در باب نماز نیامده بود، معلوم | پرسش مهم در باب این آیات، زمان نزول آنها است. در صورتی که آیات یاد شده در ابتدای بعثت نازل شده باشند نشان از وجود نماز در زمانی پیش از آن دارد.<ref>یعنی پیامبر پیش از آن با نماز آشنا بوده و اینک به نماز در شب فرمان یافته است یا مسلمانان با نماز آشنا بودند و اینک برای ترغیب بیشتر به آن، واقعیت هایی از تأثیر ترک نماز در زندگی اخروی مطرح شده است. هم چنین مخاطبان قرآن هنگام نزول آیه دهم علق می دانستند که مقصود از نماز چیست و نمازگزار پیامبر(صلی الله علیه وآله) است که در برابر کعبه می ایستد و ابوجهل او را تهدید به مرگ کرده است.</ref> بر این اساس برخی معتقدند که اصل نماز به وحی الهی (غیر قرآنی) بر پیامبر واجب شده بود و ایشان پیشتر نیز نمازگزار بودهاند. ـ و چنان که گذشت ـ روایاتی هم بر این مطلب دلالت دارند. علامه طباطبایی(قدس سره) با استناد به همین نکته معتقدند که چون سوره علق در آغاز بعثت نازل شده و در آن زمان هنوز آیه ای در باب نماز نیامده بود، معلوم میشود پیش از وحی قرآنی، فرمان به نماز بر ایشان آمده، و مقصود از بنده نمازگزار، پیامبر(صلی الله علیه وآله)، و بازدارنده از نماز او نیز ابوجهل بوده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ج2، ص21 و ج20، ص325.</ref> این نکته در روایات اسباب نزول سوره علق مطرح شده و اکثر قریب به اتفاق مفسران و راویان اسباب نزول، آن را پذیرفته اند.<ref>تنها دیدگاه مخالف در این باب از حسن بصری است که شأن نزول آیه را درباره بازداشتن امیة بن خلف از نمازگزاردن سلمان فارسی (رض) دانسته است، اما با توجه به قطعی بودن نزول سوره علق در اوائل بعثت پیامبر در مکه، و اسلام آوردن سلمان فارسی (رض) در سال اول هجری در مدینه، سخن او به کلی ناصواب بوده و کسی از آن دفاع نکرده است. (برای نمونه ر. ک: طبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج30، ص 321 ـ 322 و احمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج20، ص124). ابوحیان در البحر المحیط از ابن عطیه نقل کرده که هیچ یک از مفسران در این اختلافی ندارند که ابوجهل بازدازنده از نماز، و بنده نمازگزار نیز حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)بوده است (ر. ک: ابوحیان اندلسی، البحر المحیط، ذیل آیه 10 علق). فخر رازی و آلوسی نیز دیدگاه حسن بصری را که مقصود از ناهی را امیة بن خلف و نمازگزار را سلمان فارسی دانسته نقد کردهاند (برای توضیح بیشتر ر. ک: محمد رازی، التفسیر الکبیر و محمود آلوسی، روح المعانی، ذیل آیه 10 علق).</ref> | ||
'''پیش فرض استدلال به این آیات''' | '''پیش فرض استدلال به این آیات''' | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
2. همه این سوره با هم نازل شده است و هیچ یک از قرآن پژوهان ادعای نزول پراکنده آیات این سوره نکرده و در روایات ترتیب نزول، آیه ای از آن استثنا نشده است و دست کم احتمال نزول جملگی آیات سوره با یکدیگر وجود دارد.<ref>ر. ک: طباطبایی، همان و سیوطی، الاتقان، نوع اول.</ref> | 2. همه این سوره با هم نازل شده است و هیچ یک از قرآن پژوهان ادعای نزول پراکنده آیات این سوره نکرده و در روایات ترتیب نزول، آیه ای از آن استثنا نشده است و دست کم احتمال نزول جملگی آیات سوره با یکدیگر وجود دارد.<ref>ر. ک: طباطبایی، همان و سیوطی، الاتقان، نوع اول.</ref> | ||
با فرض اجماعی بودن شروع نزول قرآن با سوره علق، نکته دیگری نیز به دست میآید و آن، معهود بودن نماز برای مخاطبان قرآن است که گزارش بازداشتن از نماز و فرمان به سجده را (به عنوان یکی از اجزای نماز<ref>از جمله پایانی سوره که میفرماید: «کلّا لا تطعه واسجد و اقترب» معلوم | با فرض اجماعی بودن شروع نزول قرآن با سوره علق، نکته دیگری نیز به دست میآید و آن، معهود بودن نماز برای مخاطبان قرآن است که گزارش بازداشتن از نماز و فرمان به سجده را (به عنوان یکی از اجزای نماز<ref>از جمله پایانی سوره که میفرماید: «کلّا لا تطعه واسجد و اقترب» معلوم میشود که فرمان به اقامه نماز، در برابر نهی ابوجهل با فرمان به یکی از بارزترین اجزای آن، یعنی سجده صورت گرفته است.</ref> در این سوره) برای آنان قابل فهم می سازد. | ||
* دو آیه دیگر در سوره مزمّل<ref>اگر چه آخرین آیه سوره مزمل به قرینه یادکرد زکات و قتال در راه خدا، مدنی است، زیرا زکات و جهاد در مدینه واجب شده است، اما ـ چنان که در متن گفتیم ـ به یقین آیات آغازین سوره از اولین سوره های نازل شده در مکه است و استدلال به آن بر وجود نماز خالی از اشکال است.</ref> و مدثّر نیز بر وجود نماز از ابتدای بعثت دلالت دارند، زیرا این دو سوره نیز از اولین سوره های قرآن بوده و به یقین سالها پیش از معراج نازل شدهاند. کمترین فاصله زمانی بیان شده در روایات برای دو واقعه بعثت و معراج، دو سال، و بیشترین آن یازده یا دوازده سال است.<ref>برای مطالعه بیشتر ر. ک: محمد هادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج1، ص533 ـ 534.</ref> | * دو آیه دیگر در سوره مزمّل<ref>اگر چه آخرین آیه سوره مزمل به قرینه یادکرد زکات و قتال در راه خدا، مدنی است، زیرا زکات و جهاد در مدینه واجب شده است، اما ـ چنان که در متن گفتیم ـ به یقین آیات آغازین سوره از اولین سوره های نازل شده در مکه است و استدلال به آن بر وجود نماز خالی از اشکال است.</ref> و مدثّر نیز بر وجود نماز از ابتدای بعثت دلالت دارند، زیرا این دو سوره نیز از اولین سوره های قرآن بوده و به یقین سالها پیش از معراج نازل شدهاند. کمترین فاصله زمانی بیان شده در روایات برای دو واقعه بعثت و معراج، دو سال، و بیشترین آن یازده یا دوازده سال است.<ref>برای مطالعه بیشتر ر. ک: محمد هادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج1، ص533 ـ 534.</ref> | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
2. پرسش و پاسخ های فرشتگان در شب معراج که در روایت معراج آمده، متناسب با فضای اوایل بعثت است. بعضی از آنان از جبرئیل می پرسیدند همراه تو کیست؟ و زمانی که محمد(صلی الله علیه وآله) را معرفی می کرد، سؤال می کردند که آیا او مبعوث شده است؟ و پس از پاسخ مثبت جبرئیل می پرسیدند که آیا عهده دار رسالت شده است؟ این گونه پرسش ها نشان از گذشتِ زمان زیادی از بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) در هنگامه معراج ندارد; | 2. پرسش و پاسخ های فرشتگان در شب معراج که در روایت معراج آمده، متناسب با فضای اوایل بعثت است. بعضی از آنان از جبرئیل می پرسیدند همراه تو کیست؟ و زمانی که محمد(صلی الله علیه وآله) را معرفی می کرد، سؤال می کردند که آیا او مبعوث شده است؟ و پس از پاسخ مثبت جبرئیل می پرسیدند که آیا عهده دار رسالت شده است؟ این گونه پرسش ها نشان از گذشتِ زمان زیادی از بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) در هنگامه معراج ندارد; | ||
3. روایاتی که فریقین درباره حضرت زهرا(علیها السلام) از پیامبر نقل کردهاند مبنی بر این که جوهره وجود فاطمه(علیها السلام) از میوه ای بوده که در شب معراج از دست جبرئیل تناول کرده و به صورت نطفه درآمده است.<ref>عبدالرحمان سیوطی، الدرالمنثور، ج 4، ص 153 و علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 1، ص 22 و 365.</ref> با توجه به این که بر اساس قول مشهور میلاد حضرت زهرا در سال پنجم بعثت بوده، معلوم | 3. روایاتی که فریقین درباره حضرت زهرا(علیها السلام) از پیامبر نقل کردهاند مبنی بر این که جوهره وجود فاطمه(علیها السلام) از میوه ای بوده که در شب معراج از دست جبرئیل تناول کرده و به صورت نطفه درآمده است.<ref>عبدالرحمان سیوطی، الدرالمنثور، ج 4، ص 153 و علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 1، ص 22 و 365.</ref> با توجه به این که بر اساس قول مشهور میلاد حضرت زهرا در سال پنجم بعثت بوده، معلوم میشود که معراج در فاصله نه ماه پیش از میلاد ایشان یا اندکی پیش تر واقع شده است. بدین ترتیب بعد از گذشت سه سال، معراج واقع شده و اندکی پس از آن، یعنی در سال چهارم، حضرت خدیجه به فرزندش فاطمه باردار گردیده و در اواخر سال چهارم و اوایل سال پنجم میلاد زهرا(علیها السلام) واقع شده است.<ref>برای توضیح بیش تر ر. ک: محمد هادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج1، ص533 به بعد و جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج3، ص10 به بعد.</ref> | ||
===== روایات داله بر تقدم بعثت بر معراج ===== | ===== روایات داله بر تقدم بعثت بر معراج ===== |