۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می گوید' به 'میگوید') |
جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
و در نهج البلاغه نیز به این معنا آمده: «َو لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون»<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح خطبه 1</ref>؛ (کسانی که با به کار گرفتن نهایت قدرت و توان خویش، نمی توانند حقّ پروردگار متعال را ادا کنند). | و در نهج البلاغه نیز به این معنا آمده: «َو لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون»<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح خطبه 1</ref>؛ (کسانی که با به کار گرفتن نهایت قدرت و توان خویش، نمی توانند حقّ پروردگار متعال را ادا کنند). | ||
این واژه، گاه در مواردی که انسان، اشیای ثقیل و سنگینی را حمل کند، یا آن را از زمین بردارد نیز استعمال | این واژه، گاه در مواردی که انسان، اشیای ثقیل و سنگینی را حمل کند، یا آن را از زمین بردارد نیز استعمال میشود. | ||
<ref>. المستصفی، غزالی، ابوحامد محمّد بن محمّد، ج 2، ص 350؛ الإحکام فی اصول الأحکام، آمدی، سیف الدین علی بن ابی علی، ج 4، ص 396؛ الاصول العامة للفقه المقارن، حکیم، سیّد محمّدتقی، ص 561؛ ارشاد الفحول الی تحقیق علم الاصول، الشوکانی، محمّد بن علی بن محمّد، ص 417؛ المحصول، الرازی، فخرالدین محمّد بن عمر بن الحسین، ج 2، ص 425</ref> | <ref>. المستصفی، غزالی، ابوحامد محمّد بن محمّد، ج 2، ص 350؛ الإحکام فی اصول الأحکام، آمدی، سیف الدین علی بن ابی علی، ج 4، ص 396؛ الاصول العامة للفقه المقارن، حکیم، سیّد محمّدتقی، ص 561؛ ارشاد الفحول الی تحقیق علم الاصول، الشوکانی، محمّد بن علی بن محمّد، ص 417؛ المحصول، الرازی، فخرالدین محمّد بن عمر بن الحسین، ج 2، ص 425</ref> | ||
در نتیجه، به کسی که ضروریات دین را به دست می آورد، نمی گویند اجتهاد کرده؛ ولی برای فقیهی که مسائل پیچیده فقهی و احکام شرعی را از منابع آن استنباط کرده، این واژه را به کار می برند. | در نتیجه، به کسی که ضروریات دین را به دست می آورد، نمی گویند اجتهاد کرده؛ ولی برای فقیهی که مسائل پیچیده فقهی و احکام شرعی را از منابع آن استنباط کرده، این واژه را به کار می برند. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
=اجتهاد از نظر اصطلاح= | =اجتهاد از نظر اصطلاح= | ||
علمای اصول برای اجتهاد معانی و تعاریف مختلفی ذکر کردهاند که به بعضی از آنها اشاره | علمای اصول برای اجتهاد معانی و تعاریف مختلفی ذکر کردهاند که به بعضی از آنها اشاره میشود: | ||
الف) هر گاه کسی در تحصیل و به دست آوردن ظن به حکمی شرعی تمام توان و همه قدرت خویش را به کار گیرد، در این صورت می گویند: او اجتهاد کرده و مجتهد است.<ref>کفایة الاصول، خراسانی، محمّد کاظم، ج 2، ص 422؛ ارشاد الفحول الی تحقیق علم الاصول، همان، ص 250؛ الإحکام فی اصول الأحکام، همان، ج 4، ص 396</ref> | الف) هر گاه کسی در تحصیل و به دست آوردن ظن به حکمی شرعی تمام توان و همه قدرت خویش را به کار گیرد، در این صورت می گویند: او اجتهاد کرده و مجتهد است.<ref>کفایة الاصول، خراسانی، محمّد کاظم، ج 2، ص 422؛ ارشاد الفحول الی تحقیق علم الاصول، همان، ص 250؛ الإحکام فی اصول الأحکام، همان، ج 4، ص 396</ref> | ||
این تعریف اگر چه در کلمات بعضی از علمای امامیّه دیده | این تعریف اگر چه در کلمات بعضی از علمای امامیّه دیده میشود<ref>مبادی الوصول الی علم الاصول، مطهر قمی ابومنصور حسین بن یوسف بن علی بن حلّی، ص 240</ref>، ولی ریشه اصلی آن در کلمات غیر امامیّه (عامّه) است<ref>شرح مختصر، حاجبی، ص 460</ref>؛ زیرا عامّه ظن به احکام را به طور مطلق حجّت شرعی می دانند و آنچه نزد امامیّه معتبر است ظنون خاصّی است که دلیل خاص بر حجیّت آن اقامه شده باشد. اشکال دیگر مقیّد شدن تعریف به «تحصیل ظن به حکم شرعی» است؛ چون اگر بذل وسع و طاقت در تحصیل علم به حکم شرعی شود نیز، اجتهاد صدق می کند.<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 597</ref> | ||
ب) «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِفْرَاغُ الْوُسْعِ فی تَحْصِیلِ الْحُجَّةُ عَلَی الحکم الشَّرْعِیِّ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 598</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از به کار گرفتن همه توان و قدرت و بذل وسع و طاقت در به دست آوردن حجّت بر حکم شرعی). | ب) «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِفْرَاغُ الْوُسْعِ فی تَحْصِیلِ الْحُجَّةُ عَلَی الحکم الشَّرْعِیِّ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 598</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از به کار گرفتن همه توان و قدرت و بذل وسع و طاقت در به دست آوردن حجّت بر حکم شرعی). | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
ج) تعریفی که در تنقیح آمده، و آن عبارت است از «تحصیل حجّت بر حکم شرعی».<ref> التنقیح فی شرح العروة الوثقی، الخویی، سید ابوالقاسم، به قلم: غروی تبریزی، میرزا علی، ج 1، ص 22</ref> | ج) تعریفی که در تنقیح آمده، و آن عبارت است از «تحصیل حجّت بر حکم شرعی».<ref> التنقیح فی شرح العروة الوثقی، الخویی، سید ابوالقاسم، به قلم: غروی تبریزی، میرزا علی، ج 1، ص 22</ref> | ||
این تعریف اگر چه از تعاریف دیگر بهتر و کامل تر است، ولی اشکالش این است که شامل عمل مقلّد نیز | این تعریف اگر چه از تعاریف دیگر بهتر و کامل تر است، ولی اشکالش این است که شامل عمل مقلّد نیز میشود، زیرا او نیز حجّت بر حکم شرعی را از طریق قول مجتهد تحصیل می کند؛ ولی از طریق دلیل اجمالی. | ||
د) تعریفی که نزد مشهور علمای اصول مورد قبول و خالی از اشکالات سابق است، چنین است: «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِخْرَاجُ الحکم الشَّرْعِیِّ الْفَرْعِیِّ اَوْ الْحُجَّةِ عَلَیْهِ عَنْ أَدِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 599</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از استخراج و استنباط حکم شرعی فرعی، یا حجّتی شرعی بر حکم شرعی فرعی از طریق دلیل های تفصیلی). | د) تعریفی که نزد مشهور علمای اصول مورد قبول و خالی از اشکالات سابق است، چنین است: «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِخْرَاجُ الحکم الشَّرْعِیِّ الْفَرْعِیِّ اَوْ الْحُجَّةِ عَلَیْهِ عَنْ أَدِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 599</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از استخراج و استنباط حکم شرعی فرعی، یا حجّتی شرعی بر حکم شرعی فرعی از طریق دلیل های تفصیلی). |