سلفی‌گرایی در فرانسه (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۳۸: خط ۳۸:
اسلام‌گرایی به جریانی اطلاق‌ می‌شود که به دخالت [[دین اسلام]] در حوزه‌ عمومی و سیاسی باور دارد و برای اجرای [[شریعت]] اسلامی و برپایی [[حکومت اسلامی]]، از روش‌های مسالمت‌آمیز یا قهری استفاده‌ می‌کند. جهادگرایی، بیانگر جریانی است که با اعتقاد به اسلام سیاسی، برای برپایی حکومت مبتنی‌ بر شریعت اسلامی، به کاربست خشونت و نیروی نظامی با فرمان جهاد (ضد کافران)، متوسل می‌شود. طالبانی‌گری، شیوه خاص اسلام سیاسیِ جهادیِ پیاده‌ شده در [[افغانستان]] است که با اجرای شریعت، جنگ داخلی و فرقه‌ای و قومی، همراه بود.
اسلام‌گرایی به جریانی اطلاق‌ می‌شود که به دخالت [[دین اسلام]] در حوزه‌ عمومی و سیاسی باور دارد و برای اجرای [[شریعت]] اسلامی و برپایی [[حکومت اسلامی]]، از روش‌های مسالمت‌آمیز یا قهری استفاده‌ می‌کند. جهادگرایی، بیانگر جریانی است که با اعتقاد به اسلام سیاسی، برای برپایی حکومت مبتنی‌ بر شریعت اسلامی، به کاربست خشونت و نیروی نظامی با فرمان جهاد (ضد کافران)، متوسل می‌شود. طالبانی‌گری، شیوه خاص اسلام سیاسیِ جهادیِ پیاده‌ شده در [[افغانستان]] است که با اجرای شریعت، جنگ داخلی و فرقه‌ای و قومی، همراه بود.


سلفی‌گری، جریانی اصول‌گرا و اسلام‌گراست که می‌تواند سیاسی باشد؛ درحالی‌که به‌طور عمومی، غیرسیاسی است؛ جریان‌های سلفی سیاسی نیز می‌توانند برای اجرای شریعت و برپایی حکومت اسلامی، بر آموزه‌های جهادی یا حزبی تکیه‌کنند و به نبرد نظامی یا کارزار حزبی برای دستیابی به قدرت، متوسل شوند. این نکته را بایددرنظرداشت که هر سلفی به‌ضرورت، جهادگر نیست و هر جهادگر مسلمان هم، لزوما سلفی نیست؛ هرچند جریان‌های جهادی سیاسی معاصرِ فعال در حوزه‌ [[اهل‌سنت]]، به‌طور عمومی از آموزه‌های سلفی، سیراب شده‌اند. شمار و گستره‌ فعالیت سلفیان مذهبی (تنزه‌طلب)، بیش از دیگر گروه‌هاست؛ هرچند گروه‌های دیگر به دلایل روشن سیاسی، در رسانه‌های جمعی، بیشتر دیده‌ می‌شوند.
سلفی‌گری، جریانی اصول‌گرا و اسلام‌گراست که می‌تواند سیاسی باشد؛ درحالی‌که به‌طور عمومی، غیرسیاسی است؛ جریان‌های سلفی سیاسی نیز می‌توانند برای اجرای شریعت و برپایی حکومت اسلامی، بر آموزه‌های جهادی یا حزبی تکیه‌ کنند و به نبرد نظامی یا کارزار حزبی برای دستیابی به قدرت، متوسل شوند. این نکته را باید درنظر داشت که هر سلفی به‌ضرورت، جهادگر نیست و هر جهادگر مسلمان هم، لزوما سلفی نیست؛ هرچند جریان‌های جهادی سیاسی معاصرِ فعال در حوزه‌ [[اهل‌سنت]] به‌طور عمومی از آموزه‌های سلفی، سیراب شده‌اند. شمار و گستره‌ فعالیت سلفیان مذهبی (تنزه‌طلب)، بیش از دیگر گروه‌هاست؛ هرچند گروه‌های دیگر به دلایل روشن سیاسی، در رسانه‌های جمعی، بیشتر دیده‌ می‌شوند.


==== سلفی‌گری به‌مثابه‌ اندیشه‌ بازگشت ====
==== سلفی‌گری به‌مثابه‌ اندیشه‌ بازگشت ====


سلفی‌گری به‌عنوان پدیده‌ای نو در عرصه‌ تحولات اجتماعی و سیاسی در اروپا، مجموعه‌ای از اندیشه و عمل است که مبانی و انگیخته‌هایی کهنه و نو برای تجدید حیات در گستره‌ گیتی یافته‌است. شرایط بین‌المللی در جهان، پس از رویداد یازدهم سپتامبر 2001 و حملات انتحاری به برج‌های مرکز تجارت جهانی در نیویورک، به تغییر معادلات سیاسی در سطح جهانی و منطقه‌ای انجامید؛ این دگرگونی در خلأ روی‌ نداد؛ بلکه در تاریخ سیاسی منطقه‌ جنوب‌ غرب آسیا و [[شمال آفریقا]] (به‌ویژه در آنچه خاورمیانه نامیده‌می‌شود)، زمینه‌هایی نظری و عملی داشته‌است.
سلفی‌گری به‌عنوان پدیده‌ای نو در عرصه‌ تحولات اجتماعی و سیاسی در اروپا، مجموعه‌ای از اندیشه و عمل است که مبانی و انگیخته‌هایی کهنه و نو برای تجدید حیات در گستره‌ گیتی یافته‌ است. شرایط بین‌المللی در جهان، پس از رویداد یازدهم سپتامبر 2001 و حملات انتحاری به برج‌های مرکز تجارت جهانی در نیویورک، به تغییر معادلات سیاسی در سطح جهانی و منطقه‌ای انجامید؛ این دگرگونی در خلأ روی‌ نداد؛ بلکه در تاریخ سیاسی منطقه‌ جنوب‌ غرب آسیا و [[شمال آفریقا]] (به‌ویژه در آنچه خاورمیانه نامیده‌ می‌شود)، زمینه‌هایی نظری و عملی داشته‌ است.


اندیشه‌ سلفی را باید در شمار «اندیشه‌های بازگشت» دسته‌بندی و معناکرد. ویژگی اصلی اندیشه‌های بازگشت، خصلت ایدئولوژیک و یوتوپیایی آنها در اعتراض نسبت‌به وضع موجود و بازگشت به وضعیتی مفقود و مطلوب است که به‌جای آنکه در آینده باشد، در گذشته قراردارد؛ چنین اندیشه‌ای، بیشتر در دوران گذار و دوران عدم استقرار، پدیدار می‌شود و خود، نشانه‌ای از وجود بحران (در هویت یا در حوزه‌های فرهنگ، سیاست و اجتماع) است؛ در واقع، متعلق این بازگشت است که رویکرد کلی و راهبرد آن را مشخص‌می‌کند: بازگشت به خود (خویشتن خویش) در رویکرد هویتی؛ به سنت (به‌مثابه‌ گنجینه‌ قابل‌اتکا در روزگار گذار؛ منبع ارزش‌ها، دانش‌ها و روش‌ها برای مقابله با بحران) در رویکرد سنت‌گرا، و به مبدأیی تاریخی (مانند صدر اسلام یا خلافت راشدین یا حتی خلافت عثمانی به‌عنوان آخرین رمز وحدت اسلامی و نماد جامع دین و دنیا) در رویکرد بنیادگرا یا تجدیدنظرطلب (در اصطلاح مثبت).  
اندیشه‌ سلفی را باید در شمار «اندیشه‌های بازگشت» دسته‌بندی و معناکرد. ویژگی اصلی اندیشه‌های بازگشت، خصلت ایدئولوژیک آنها در اعتراض راجع به وضع موجود و بازگشت به وضعیتی مفقود و مطلوب است که به‌جای آنکه در آینده باشد، در گذشته قرار دارد؛ چنین اندیشه‌ای، بیشتر در دوران گذار و دوران عدم استقرار، پدیدار می‌شود و خود، نشانه‌ای از وجود بحران (در هویت یا در حوزه‌های فرهنگ، سیاست و اجتماع) است؛ در واقع، متعلق این بازگشت است که رویکرد کلی و راهبرد آن را مشخص‌ می‌کند: بازگشت به خود (خویشتن) در رویکرد هویتی؛ به سنت (به‌مثابه‌ گنجینه‌ قابل‌اتکا در روزگار گذار؛ منبع ارزش‌ها، دانش‌ها و روش‌ها برای مقابله با بحران) در رویکرد سنت‌گرا، و به مبدأیی تاریخی (مانند صدر اسلام یا خلافت راشدین یا حتی خلافت عثمانی به‌عنوان آخرین رمز [[وحدت اسلامی]] و نماد جامع دین و دنیا) در رویکرد بنیادگرا یا تجدیدنظرطلب (در اصطلاح مثبت).  


اگر سلفی‌گری را جریانی برای بازگشت به الگو و روش زیست مسلمانی در صدر اسلام (با به تعبیر خود آنان رجوع به سیره‌ سلف صالح) بدانیم، می‌توان پرسش‌های چیستی و چرایی آن را در دو مرحله‌ شکل‌گیری و ظهور اندیشه یا جریان و بازتولید آن برکشید و پرسید: «اندیشه یا جریان سلفی در پاسخ به چه بحرانی شکل‌گرفته‌است؟» و هربار با ظهور آن در هر محیط تازه، پرسید که «چه عواملی به بازتولید آن کمک‌کرده‌اند؟».
اگر سلفی‌گری را جریانی برای بازگشت به الگو و روش زیست مسلمانی در صدر اسلام (با به تعبیر خود آنان رجوع به سیره‌ سلف صالح) بدانیم، می‌توان پرسش‌های چیستی و چرایی آن را در دو مرحله‌ شکل‌گیری و ظهور اندیشه یا جریان و بازتولید آن برکشید و پرسید: «اندیشه یا جریان سلفی در پاسخ به چه بحرانی شکل‌ گرفته‌ است؟» و هربار با ظهور آن در هر محیط تازه، پرسید که «چه عواملی به بازتولید آن کمک‌کرده‌اند؟».


درواقع، ورای مبانی فکری، از منظر تاریخ اندیشه‌ اجتماعی پدیده‌های دینی، بازتولید سلفی‌گری واکنشی تنزیه‌طلبانه یا تغییرطلبانه در برابر واقعیت بیرونی و اجتماعی- سیاسی تحمیل‌کننده است؛ واقعیتی که در زبان دینی از آن به حوادث واقعه تعبیر‌می‌شود؛ این حادثه یا واقعیت می‌تواند بحرانی مقطعی، مانند حمله‌ نظامی یا رویدادی نمادین مانند فروپاشی و الغای خلافت اسلامی (در زمان حمله‌ مغولان در سال 555 ه. ق. یا الغای خلافت عثمانی در سال 1922) یا رویارویی با غرب (به‌مثابه‌ کل) باشد. سلفی‌گری به‌مثابه‌ بازگشت به اسلام سلف، پاسخی به بحران سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است که در آن، نسبتی میان تقوای سلف صالح و فتوحات نظامی آنان، برقرار می‌شود و بازگشت به تقوای سلف و سیره‌ آنان، رمز بازگشت به عصر فتوحات نظامی و خروج از بحران شمرده‌می‌شود.
درواقع، ورای مبانی فکری، از منظر تاریخ اندیشه‌ اجتماعی پدیده‌های دینی، بازتولید سلفی‌گری واکنشی تنزیه‌طلبانه یا تغییرطلبانه در برابر واقعیت بیرونی و اجتماعی- سیاسی تحمیل‌کننده است؛ واقعیتی که در زبان دینی از آن به حوادث واقعه تعبیر‌می‌شود؛ این حادثه یا واقعیت می‌تواند بحرانی مقطعی، مانند حمله‌ نظامی یا رویدادی نمادین مانند فروپاشی و الغای خلافت اسلامی (در زمان حمله‌ مغولان در سال 555 ه. ق. یا الغای خلافت عثمانی در سال 1922) یا رویارویی با غرب (به‌مثابه‌ کل) باشد. سلفی‌گری به‌مثابه‌ بازگشت به اسلام سلف، پاسخی به بحران سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است که در آن، نسبتی میان تقوای سلف صالح و فتوحات نظامی آنان، برقرار می‌شود و بازگشت به تقوای سلف و سیره‌ آنان، رمز بازگشت به عصر فتوحات نظامی و خروج از بحران شمرده‌می‌شود.