۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می خوانند' به ' میخوانند') |
جز (جایگزینی متن - 'جمال الدین' به 'جمالالدین') |
||
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در شرایع الهی لازمه [[نبوت]]، برخورداری از [[عصمت]] است، و دینداران نیز به برکت برخورداری از تعالیم پیامبران، و درک فطری و عقلانی خویش، نفی عصمت را به معنای انکار نبوت تلقی میکردهاند. بنابراین لازم است موضوع سهو النبی از این منظر مورد بررسی قرار گیرد که آیا سهو یا نسیان پیامبر با عصمت او سازگار است یا خیر؟ در واقع عصمت به مصونیت خاصی اطلاق میشود که پیامبران را در مقابل گناه و خطا حفظ | در شرایع الهی لازمه [[نبوت]]، برخورداری از [[عصمت]] است، و دینداران نیز به برکت برخورداری از تعالیم پیامبران، و درک فطری و عقلانی خویش، نفی عصمت را به معنای انکار نبوت تلقی میکردهاند. بنابراین لازم است موضوع سهو النبی از این منظر مورد بررسی قرار گیرد که آیا سهو یا نسیان پیامبر با عصمت او سازگار است یا خیر؟ در واقع عصمت به مصونیت خاصی اطلاق میشود که پیامبران را در مقابل گناه و خطا حفظ میکند. <ref>ویکی نویس: رحیم ابوالحسینی</ref> | ||
=معنای لغوی سهو= | =معنای لغوی سهو= | ||
سهو در لغت فراموشی و غفلت از چیزی است که به دلیل توجه به امری دیگر رخ میدهد. (خلیل فراهیدی ،ج ۴، ص ۷۱) مولف لسان العرب این غفلت را به دو نوع تقسیمبندی | سهو در لغت فراموشی و غفلت از چیزی است که به دلیل توجه به امری دیگر رخ میدهد. (خلیل فراهیدی ،ج ۴، ص ۷۱) مولف لسان العرب این غفلت را به دو نوع تقسیمبندی مینماید و نوعی از آن را خارج از اختیار انسان میداند مانند غفلت یک فرد مجنون، و نوع دوم را ناشی از اختیار انسان میداند که توسط فراهم آوردن اسبابی به صورت ارادی سبب غفلت خودش شده است. (ابن منظور، ج ۱۴، ص۴۰۶؛ راغب اصفهانی، ص۲۴۶) | ||
=سهو در اصطلاح= | =سهو در اصطلاح= | ||
زمانی که واژه ی سهو در کنار واژه ی نبی قرار نمیگیرد معنای اصطلاحی مدنظر در این پژوهش را این گونه القا | زمانی که واژه ی سهو در کنار واژه ی نبی قرار نمیگیرد معنای اصطلاحی مدنظر در این پژوهش را این گونه القا مینماید که ارتکاب اعمالی از حضرت رسول (ص) به صورت خاص و انبیاء به صورت عموم که ناشی از سهو و غفلتشان است کاملا طبیعی میباشد و مصونیت (عصمت) ویژه ی آنها فقط از گناهان میباشد. | ||
=ادله اختیاری بودن سهو= | =ادله اختیاری بودن سهو= | ||
سید مرتضی در کتاب الصحیح من سیره النبی (ص) سهو و نسیان را از اعمالی میدانند که انسان در انجام آن دارای اختیار است و دلایل خود را چنین بیان | سید مرتضی در کتاب الصحیح من سیره النبی (ص) سهو و نسیان را از اعمالی میدانند که انسان در انجام آن دارای اختیار است و دلایل خود را چنین بیان میکند: | ||
۱ – تلاش مضاعف انسان برای ضابط بودن و حافظ بودن و عدم داشتن نسیان سبب میشود که درصد خطای انسان نیز کمتر شود، در واقع اهتمام زیاد سبب نسیان کمتر میشود. پیامبر (ص) به عنوان اشرف مخلوقات و | ۱ – تلاش مضاعف انسان برای ضابط بودن و حافظ بودن و عدم داشتن نسیان سبب میشود که درصد خطای انسان نیز کمتر شود، در واقع اهتمام زیاد سبب نسیان کمتر میشود. پیامبر (ص) به عنوان اشرف مخلوقات و حافظترین و ضابطترین فرد، تنها هدفشان جلب رضایت الهی بوده است و علاوه بر آن تلاشهای ایشان در راه حفظ دین و احکام الهی نیز موجب فیض و لطف الهی میشود. ((والذین جاهدوا فینا لهدینهم سبلنا)) ((ولینصرن الله من ینصره)) ((ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا)) | ||
۲ – ذکر مواردی که با اجتناب از آنها میتوان از نسیان جلوگیری کرد مانند خوردن پنیر و … و در مقابل ذکر مواردی که سبب تقویت حافظه میشود نشاندهنده این امر است که سهو و نسیان از امور اختیاری است. و انسان میتواند اسباب و وسایلی فراهم آورد که هرگز به دام خطا و نسیان نیفتد. کسی که نسبت به اسباب و علل تحقق کاری اختیار داشته باشد، میتوان گفت که بر خود آن کار نیز اختیار دارد، زیرا قدرت بر سبب عین قدرت بر مسبب است. | ۲ – ذکر مواردی که با اجتناب از آنها میتوان از نسیان جلوگیری کرد مانند خوردن پنیر و … و در مقابل ذکر مواردی که سبب تقویت حافظه میشود نشاندهنده این امر است که سهو و نسیان از امور اختیاری است. و انسان میتواند اسباب و وسایلی فراهم آورد که هرگز به دام خطا و نسیان نیفتد. کسی که نسبت به اسباب و علل تحقق کاری اختیار داشته باشد، میتوان گفت که بر خود آن کار نیز اختیار دارد، زیرا قدرت بر سبب عین قدرت بر مسبب است. | ||
۳ – سرزنش نسیان در بسیاری از آیات و هم چنین ذکر موارد عقاب در آخرت به دلیل نسیان • ((و من اظلم ممن ذکر بایات ربه فاعرض عنها و نسی ما قدمت یداه)) کهف:۵۷ | ۳ – سرزنش نسیان در بسیاری از آیات و هم چنین ذکر موارد عقاب در آخرت به دلیل نسیان • ((و من اظلم ممن ذکر بایات ربه فاعرض عنها و نسی ما قدمت یداه)) کهف:۵۷ | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
((فذوقوا بما نسیتم لقائ یومکم هذا)) سجده: ۱۴ | ((فذوقوا بما نسیتم لقائ یومکم هذا)) سجده: ۱۴ | ||
((ربنا لا تواخذنا ان نسینا او اخطانا)) بقره :۲۸۶ | ((ربنا لا تواخذنا ان نسینا او اخطانا)) بقره :۲۸۶ | ||
در مورد آیه اخیر سید مرتضی معتقدند این مطلب بعد از فرض صحت مواخذه بر نسیان صحیح است و به طور کلی دلیل غیاب این مطالب از ذهن را سهل انگاری و عدم اهتمام | در مورد آیه اخیر سید مرتضی معتقدند این مطلب بعد از فرض صحت مواخذه بر نسیان صحیح است و به طور کلی دلیل غیاب این مطالب از ذهن را سهل انگاری و عدم اهتمام میداند. | ||
در ادامه ایشان به نهی برخی از آیات از نسیان اشاره میکنند و معتقدند نهی بر امریست که توانمندی بر آن باشد. | در ادامه ایشان به نهی برخی از آیات از نسیان اشاره میکنند و معتقدند نهی بر امریست که توانمندی بر آن باشد. | ||
((ولا تنس نصیبک من الدنیا)) قصص: ۷۷ | ((ولا تنس نصیبک من الدنیا)) قصص: ۷۷ | ||
((و لا تنسوا الفضل بینکم)) بقره :۲۳۷ | ((و لا تنسوا الفضل بینکم)) بقره :۲۳۷ | ||
در این دو آیه مقصود ترک نسیان ناشی از سهل انگاری و عدم اهتمام است با علم به اینکه مکلف امکان عدم نسیان را دارد. در نتیجه عقاب بر نسیان در موارد مشابه ناپسند نیست. | در این دو آیه مقصود ترک نسیان ناشی از سهل انگاری و عدم اهتمام است با علم به اینکه مکلف امکان عدم نسیان را دارد. در نتیجه عقاب بر نسیان در موارد مشابه ناپسند نیست. | ||
خداوند متعال نیز به اختیاری بودن نسیان در انسان اشاره | خداوند متعال نیز به اختیاری بودن نسیان در انسان اشاره کردهاند: ((و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما)) این آیه دال بر این است که اگر آدم دارای طاقت و و تحمل و عزم بود به آن کار اقدام نمیکرد و هر چه که قدرت انسان و عزم و طاقت او زیاد شود به نسبت آن نسیان او به مقتضای آیه کم میشود. | ||
۴ – دلیل آخر بر اختیاری بودن نسیان را از اقوال حضرت رسول (ص) انتخاب | ۴ – دلیل آخر بر اختیاری بودن نسیان را از اقوال حضرت رسول (ص) انتخاب کردهاند که: «رفع عن امتی نسیان حیث انه رفع امتنان و تسهیل» به گفته ایشان رفع و از بین رفتن امری زمانی معنا مییابد که در مقابلش مواخذه باشد و مواخذه نیز برای امور اختیاری است. (صحیح من سیره النبی، ج ۵، ص ۱۸۵) | ||
نگاهی گذرا به دیدگاه سایر علماء در زمینه عصمت با پیش فرض اختیاری بودن سهو و نسیان، در اثبات فرضیه عصمت از سهو و نسیان تاثیر به سزایی دارد. | نگاهی گذرا به دیدگاه سایر علماء در زمینه عصمت با پیش فرض اختیاری بودن سهو و نسیان، در اثبات فرضیه عصمت از سهو و نسیان تاثیر به سزایی دارد. | ||
=روایات سهو النبی (ص)= | =روایات سهو النبی (ص)= | ||
روایات دربرگیرنده ی سهو پیامبر ص) دوازده روایت میباشند که از دیدگاه سید مرتضی و علامه شوشتری تنها چهار روایت صحیح و یکی از آنها حسن | روایات دربرگیرنده ی سهو پیامبر ص) دوازده روایت میباشند که از دیدگاه سید مرتضی و علامه شوشتری تنها چهار روایت صحیح و یکی از آنها حسن میباشد .این دسته از روایات اخبار آحادی است که نه تنها فایده علمی ندارند بلکه سبب وجوب عملی نیز نمیشوند. واخبار آحاد تنها سبب ظن میشود و عمل از روی ظن طبق فرامین الهی در قرآن و سنت باطل میباشد: | ||
” وأن تقولوا | ” وأن تقولوا علی الله ما لا تعلمون ” بقره ۱۶۹ ” إلا من شهد بالحق وهم یعلمون ” زخرف۸۶ ” ولا تقف ما لیس لک به علم “اسراء ۳۶٫ (شوشتری، ص ۸-۲) | ||
با توجه به اینکه اکثر این روایات دارای این مضمون مشترک اند که حضرت رسول (ص) در یک نمازی که عصر، ظهر، مغرب و … اشاره شده است دچار سهو میشوند و رکعاتی از نماز را | با توجه به اینکه اکثر این روایات دارای این مضمون مشترک اند که حضرت رسول (ص) در یک نمازی که عصر، ظهر، مغرب و … اشاره شده است دچار سهو میشوند و رکعاتی از نماز را نمیخوانند و با تذکر مردم و خصوصا ذوالیدین متوجه این سهو شده و برگشته و ادامه نماز را میخوانند، در بررسی سندی و متنی روایات به معنای روایات ذکر شده اشاره نشده است. | ||
=بررسی سندی روایات= | =بررسی سندی روایات= | ||
حدثنا آدم حدثنا شعبه عن سعد بن ابراهیم عن ابی سلمه عن ابی هریره رضی الله عنه قال صلی بنا النبی صلی الله علیه و سلم الظهر او العصر فسلم فقال له ذوالیدین الصلاه یا رسول الله انقصت فقال النبی صلی اله علیه و سلم لاصحابه احق ما یقول قالوا نعم فصلی رکعتین اخریین ثم سجد سجدتین. (بخاری، ج ۲، ص ۶۵) | حدثنا آدم حدثنا شعبه عن سعد بن ابراهیم عن ابی سلمه عن ابی هریره رضی الله عنه قال صلی بنا النبی صلی الله علیه و سلم الظهر او العصر فسلم فقال له ذوالیدین الصلاه یا رسول الله انقصت فقال النبی صلی اله علیه و سلم لاصحابه احق ما یقول قالوا نعم فصلی رکعتین اخریین ثم سجد سجدتین. (بخاری، ج ۲، ص ۶۵) | ||
اخبرنا سلیمان بن عبدالله قال حدثنا بهز بن اسد قال حدثنا شعبه عن سعیدبن ابراهیم انه سمع اباسلمه یحدث عن ابی هریره ان رسول الله صلی الله علیه و سلم صلی صلاه الظهر رکعتین ثم سلم فقالوا قصرت الصلوه فقام و صلی رکعتین ثم سلم ثم سجد سجدتین. (نسائی، ج۳، ص ۲۲) | اخبرنا سلیمان بن عبدالله قال حدثنا بهز بن اسد قال حدثنا شعبه عن سعیدبن ابراهیم انه سمع اباسلمه یحدث عن ابی هریره ان رسول الله صلی الله علیه و سلم صلی صلاه الظهر رکعتین ثم سلم فقالوا قصرت الصلوه فقام و صلی رکعتین ثم سلم ثم سجد سجدتین. (نسائی، ج۳، ص ۲۲) | ||
با توجه به این که روایت از لحاظ سندی مشابه روایت قبلی | با توجه به این که روایت از لحاظ سندی مشابه روایت قبلی میباشد، از لحاظ متنی متفاوت ذکر شده است. | ||
حدثنا عبدالله حدثنی ابی ثنا عبدالرزاق انا سفیان عن جابر عن عبدالرحمان بن الاسود عن الاسود عن عبدالله ان النبی صلی الله علیه و سلم صلی الظهر او العصر خمسا ثم سجد سجدتی السهو ثم قال رسول الله صلی الله علیه و سلمهاتان سجدتان لمن ظن منکم انه زاد او نقص. (احمد بن حنبل، ج۱، ص ۴۰۹) | حدثنا عبدالله حدثنی ابی ثنا عبدالرزاق انا سفیان عن جابر عن عبدالرحمان بن الاسود عن الاسود عن عبدالله ان النبی صلی الله علیه و سلم صلی الظهر او العصر خمسا ثم سجد سجدتی السهو ثم قال رسول الله صلی الله علیه و سلمهاتان سجدتان لمن ظن منکم انه زاد او نقص. (احمد بن حنبل، ج۱، ص ۴۰۹) | ||
حدثنا عبدالله حدثنا ابی ثنا یحیی بن آدم ثنا ابوبکر بن عبدالله النهشلی قال ثنا عبدالرحمان بن الاسود عن ابیه عن عبدالله بن مسعود قال صلی رسول الله صلی الله علیه و سلم خمسا الظهر او العصر فلما انصرف قیل له یا رسول الله ازید فی الصلاه قال لا قالوا فانک صلیت خمسا قال فسجد سجدتی السهو ثم قال انما انا بشر اذکر کما تذکرون و انسی کما تنسون. (احمدبن حنبل، ج ۱، ص ۴۲۰) | حدثنا عبدالله حدثنا ابی ثنا یحیی بن آدم ثنا ابوبکر بن عبدالله النهشلی قال ثنا عبدالرحمان بن الاسود عن ابیه عن عبدالله بن مسعود قال صلی رسول الله صلی الله علیه و سلم خمسا الظهر او العصر فلما انصرف قیل له یا رسول الله ازید فی الصلاه قال لا قالوا فانک صلیت خمسا قال فسجد سجدتی السهو ثم قال انما انا بشر اذکر کما تذکرون و انسی کما تنسون. (احمدبن حنبل، ج ۱، ص ۴۲۰) | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
این سه روایت هم با اینکه از طریق ابوسلمه از ابوهریره نقل شدهاند اما دارای متنی متفاوت اند، ضمن اینکه فردی که متذکر فراموشی حضرت رسول (ص)میشوند نیز متفاوت نقل شدهاند. | این سه روایت هم با اینکه از طریق ابوسلمه از ابوهریره نقل شدهاند اما دارای متنی متفاوت اند، ضمن اینکه فردی که متذکر فراموشی حضرت رسول (ص)میشوند نیز متفاوت نقل شدهاند. | ||
برخی از متون اهل سنت با توجه به تعدد و پراکندگی روایات پیرامون سهو النبی سه روایت منقول از ابن بحینه و ابن مسعود و ذوالیدین را قابل پذیرش دانستهاند، از این روی روایات ذکر شده شامل منقولات این سه تن نیز بود تا ضعف در این روایات به صورت عموم و در روایات این سه نفر به طور اخص اشاره شود. | برخی از متون اهل سنت با توجه به تعدد و پراکندگی روایات پیرامون سهو النبی سه روایت منقول از ابن بحینه و ابن مسعود و ذوالیدین را قابل پذیرش دانستهاند، از این روی روایات ذکر شده شامل منقولات این سه تن نیز بود تا ضعف در این روایات به صورت عموم و در روایات این سه نفر به طور اخص اشاره شود. | ||
با نگاهی گذرا به روایات ذکر شده میتوان گفت ذکر احادیث با سند یکسان و متن متفاوت در یک موضوع خاص از نکات قابل توجهی است که در پذیرش این روایات ما را دچار تردید | با نگاهی گذرا به روایات ذکر شده میتوان گفت ذکر احادیث با سند یکسان و متن متفاوت در یک موضوع خاص از نکات قابل توجهی است که در پذیرش این روایات ما را دچار تردید میسازد. علاوه بر این، نکته قابل توجه دیگر پیرامون شخصیت فردی است که میتوان به نقش محوری او در این روایات اشاره نمود. | ||
=هویت ذوالشمالین و ذوالیدین= | =هویت ذوالشمالین و ذوالیدین= | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
شوشتری: ذوالیدین فردی ناشناخته و مجهول است و در اصول فقهاء نیز هیچ حدیثی از او یاد نشده است. | شوشتری: ذوالیدین فردی ناشناخته و مجهول است و در اصول فقهاء نیز هیچ حدیثی از او یاد نشده است. | ||
علامه الحلی: اخبار وارده از ایشان را به دلیل عدم جواز سهو بر نبی (ص)باطل میدانند و به نقل تاریخی این قضیه پرداخته و امکان رویت او با ابوهریره را رد نموده است به دلیل اینکه او در جنگ بدر شهید شده، در حالی که ابوهریره چندین سال بعد از بدر اسلام آورده است: | علامه الحلی: اخبار وارده از ایشان را به دلیل عدم جواز سهو بر نبی (ص)باطل میدانند و به نقل تاریخی این قضیه پرداخته و امکان رویت او با ابوهریره را رد نموده است به دلیل اینکه او در جنگ بدر شهید شده، در حالی که ابوهریره چندین سال بعد از بدر اسلام آورده است: | ||
خبر | خبر ذی الیدین عندنا باطل لان النبی صلی الله علیه وآله لا یجوز علیه السهو مع ان جماعه من أصحاب الحدیث طعنوا فیه لان راویه أبو هریره وکان إسلامه بعد موت ذی الیدین بسنتین فان ذا الیدین قتل یوم بدر وذلک بعد الهجره بسنتین وأسلم أبو هریره بعد الهجره بسبع سنین قال المحتجون به ان المقتول یوم بدر وهو ذوا الشمالین واسمه عبدالله بن عمرو بن فضیله الخزاعی وذوالیدین عاش بعد النبی صلی الله علیه وآله ومات فی ایام معویه وقبره بذی خشب واسمه الخرباق لان عمران بن الحسین روی هذا الحدیث فقال فیه فقام الخرباق فقال اقصرت الصلوه واجیب بان الاوزاعی قال فقام ذوالشمالین فقال اقصرت الصلوه ام نسیت یا رسول الله صلی الله علیه وآله فقال کل ذلک لم یکن وروی انه قال انما أسهو لابین لکم وروی انه قال لم أنس ولم تقصر الصلوه وروی من طریق الخاصه ان ذا الیدین کان یقال له ذا الشمالین عن الصادق (ع) .(تذکره الفقهاء، ج ۱، ص ۱۳۰) | ||
ابن حجر: در توجیه روایاتی که شامل نام ذوالشمالین یا ذوالیدین یا هر دوی آنها | ابن حجر: در توجیه روایاتی که شامل نام ذوالشمالین یا ذوالیدین یا هر دوی آنها میباشد به این نکات اشاره مینماید: | ||
این عمل ناشی از توهم زهری | این عمل ناشی از توهم زهری میباشد. در ادامه میگوید که با توجه به اینکه ذوالشمالین (عمیر بن عبد عمرو بن نضله) در جنگ بدر شهید شده است مقتضای قصه این است که قبل جنگ بدر رخ داده باشد که این امری محال است زیرا قبل از اسلام ابوهریره میشود و ابوهریره بالغ بر پنج سال بعد از بدر اسلام آورده است. اما ذوالیدین (خرباق) مدتی بعد از رحلت پیامبر (ص) نیز زندگی نمود. | ||
در جواب این توجیه باید گفت که روایات دربرگیرنده سهو پیامبر(ص) در بسیاری از منابع اهل سنت از طریق ذوالشمالین نقل شده است وپذیرش این توجیه موجب نادرست دانستن آن روایتها و عدم پذیرش استناد به آنها میشود. | در جواب این توجیه باید گفت که روایات دربرگیرنده سهو پیامبر(ص) در بسیاری از منابع اهل سنت از طریق ذوالشمالین نقل شده است وپذیرش این توجیه موجب نادرست دانستن آن روایتها و عدم پذیرش استناد به آنها میشود. | ||
در ادامه توجیهات اشاره به جواز ائمه بر وقوع این قصه برای هر دوی آنها | در ادامه توجیهات اشاره به جواز ائمه بر وقوع این قصه برای هر دوی آنها مینماید و میگوید که روایت ابوهریره از ذوالشمالین دارای ارسال است و روایت از ذوالیدین را ناشی از مشاهده او میداند. | ||
در پاسخ این توجیه باید گفت که به چه دلیلی و برای چه مصلحتی میتوان تکرار در این قضیه را پذیرفت؟ علاوه بر اینکه ارسال در روایت سبب ضعف و رد آن روایت میشود. در صورت مشاهده این قضیه توسط ابوهریره اختلافات موجود در نقل او که در منابع مختلف قابل استنادند چگونه توجیه میشود؟ | در پاسخ این توجیه باید گفت که به چه دلیلی و برای چه مصلحتی میتوان تکرار در این قضیه را پذیرفت؟ علاوه بر اینکه ارسال در روایت سبب ضعف و رد آن روایت میشود. در صورت مشاهده این قضیه توسط ابوهریره اختلافات موجود در نقل او که در منابع مختلف قابل استنادند چگونه توجیه میشود؟ | ||
در احتمال بعدی که ذکر | در احتمال بعدی که ذکر میکند میگوید شاید ذوالشمالین را ذوالیدین نیز مینامیدند و هم چنین بالعکس ذوالیدین نیز ذوالشمالین نامیده میشد و این امر سبب اشتباه شده است .(ابن حجر، فتح الباری ،ج۳، ص۷۷ و ابن اثیر ،ج ۲ ،ص ۱۴۱) | ||
این توجیه نیز از ادعاهایی است که هیچ دلیلی برای آن ذکر نشده است. | این توجیه نیز از ادعاهایی است که هیچ دلیلی برای آن ذکر نشده است. | ||
=بررسی متنی روایات= | =بررسی متنی روایات= | ||
در این قسمت میتوان به موارد ذیل که برخاسته از متن روایات | در این قسمت میتوان به موارد ذیل که برخاسته از متن روایات میباشد اشاره نمود: | ||
تعیین نمازی که در آن سهو رخ داده است: | تعیین نمازی که در آن سهو رخ داده است: | ||
… قال ابوهریره صلی بنا النبی صلی الله علیه و سلم احدی صلاتی العشی قال قال ابوهریره ولکنی نسیت قال فصلی بنا رکعتین ثم سلم. (نسائی، ج ۳، ص ۲۰) | … قال ابوهریره صلی بنا النبی صلی الله علیه و سلم احدی صلاتی العشی قال قال ابوهریره ولکنی نسیت قال فصلی بنا رکعتین ثم سلم. (نسائی، ج ۳، ص ۲۰) | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
… عن عبدالله بن مسعود ان النبی صلی الله علیه و سلم صلی الظهر او العصر خمسا ثم سجد سجدتی السهو. (صنعانی، ص ۳۰۲) | … عن عبدالله بن مسعود ان النبی صلی الله علیه و سلم صلی الظهر او العصر خمسا ثم سجد سجدتی السهو. (صنعانی، ص ۳۰۲) | ||
در کتاب فتح الباری در این زمینه به این موارد اشاره شده است: | در کتاب فتح الباری در این زمینه به این موارد اشاره شده است: | ||
در طریق آدم از شعبه تعیین نماز با شک همراه است، در نقل از ابوالولید از شعبه و در طریق ابوسلمه با قاطعیت لفظ ظهر آمده است، در طریق ابوسفیان مولی بن ابی احمد بدون هیچ شکی نماز عصر گفته شده است، در طریق ابن سیرین آمده: اکثر ظنی انها العصر، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده احدی صلاتی العشی که ابوهریره نام برده و ابن سیرین فراموش نموده است، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده شک از جانب ابوهریره | در طریق آدم از شعبه تعیین نماز با شک همراه است، در نقل از ابوالولید از شعبه و در طریق ابوسلمه با قاطعیت لفظ ظهر آمده است، در طریق ابوسفیان مولی بن ابی احمد بدون هیچ شکی نماز عصر گفته شده است، در طریق ابن سیرین آمده: اکثر ظنی انها العصر، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده احدی صلاتی العشی که ابوهریره نام برده و ابن سیرین فراموش نموده است، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده شک از جانب ابوهریره میباشد که فراموش کرده است .دلیل این تشتت از جانب ابوهریره در فتح الباری اینگونه آمده که شاید او زمانی یقین داشته نماز عصر بوده و با قاطعیت گفته نماز عصر و گاهی اندیشه نماز ظهر بر او غلبه مییافته و این تفاوت به دلیل اهتمام به ذکر رویدادی است که شامل احکام شرعی میباشد. در ادامه ایشان روایت عمران را بدون اختلاف میدانند که او به نماز عصر اشاره نموده و به این قرینه روایات ابوهریره که نماز عصر را گفتهاند ترجیح داده است. (ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص ۷۷) | ||
با توجه به روایات ذکر شده اختلاف نظر در مورد نمازی که در آن سهو رخ داده کاملا مشهود است. علیرغم وجود افراد مشترک در اسناد دیده میشود که گاهی نقلهای متفاوتی از یک فرد در این زمینه وجود دارد از جمله: روایات منقول از ابوهریره که عمده روایات است در تعیین این نماز گاهی با اطمینان کامل نماز ظهر و گاهی نماز عصر و گاهی ظهر یا عصر و … بیان شده است. در مجموعه این روایات نیز از افراد متفاوت این اختلاف وجود دارد که برخی نماز مغرب را مطرح نمودهاند. در تعداد رکعات نماز نیز برخی قایل به نقصان در دو رکعت و برخی در یک رکعت از یک نماز چهار رکعتی شدهاند و برخی از این روایات که عمدتا منقول از ابن مسعود است قایل به زیادت در رکعات نماز شدهاند. این اختلاف نظر نیز از جمله عوامل موثر در رد این روایات | با توجه به روایات ذکر شده اختلاف نظر در مورد نمازی که در آن سهو رخ داده کاملا مشهود است. علیرغم وجود افراد مشترک در اسناد دیده میشود که گاهی نقلهای متفاوتی از یک فرد در این زمینه وجود دارد از جمله: روایات منقول از ابوهریره که عمده روایات است در تعیین این نماز گاهی با اطمینان کامل نماز ظهر و گاهی نماز عصر و گاهی ظهر یا عصر و … بیان شده است. در مجموعه این روایات نیز از افراد متفاوت این اختلاف وجود دارد که برخی نماز مغرب را مطرح نمودهاند. در تعداد رکعات نماز نیز برخی قایل به نقصان در دو رکعت و برخی در یک رکعت از یک نماز چهار رکعتی شدهاند و برخی از این روایات که عمدتا منقول از ابن مسعود است قایل به زیادت در رکعات نماز شدهاند. این اختلاف نظر نیز از جمله عوامل موثر در رد این روایات میباشد. در توجیه ابن حجر که عامل اصلی این تشت را از جانب ابوهریره اهتمام به بیان مساله شرعی عنوان میکند باید گفت: این تشتت فقط در منقولات ابوهریره وجود ندارد بلکه سایر افرادی که روایات مشابه را ذکر نمودهاند نیز دارای این اختلاف اند، آن روایات چگونه قابل توجیه اند و از طرفی چگونهاین روایات با اختلافات زیاد راجع به یک مساله قابل جمع اند ؟! | ||
=عملکرد پیامبر (ص) در مقابل تذکر به ایشان= | =عملکرد پیامبر (ص) در مقابل تذکر به ایشان= | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
… فخرج مغضبا فصلی الرکعه التی کان ترک. (همان، ص ۸۸) | … فخرج مغضبا فصلی الرکعه التی کان ترک. (همان، ص ۸۸) | ||
… ثم سجد سجدتی السهو. (ابن حنبل، ج ۱، ص ۴۰۹) | … ثم سجد سجدتی السهو. (ابن حنبل، ج ۱، ص ۴۰۹) | ||
با فرض پذیرش روایات دربرگیرنده ی سهو، نکته قابل توجه پیرامون عملکرد پیامبر(ص) این است که ایشان (ص) ارتکاب سهو را رد نمودهاند و با قاطعیت تمام این مطلب را ذکر | با فرض پذیرش روایات دربرگیرنده ی سهو، نکته قابل توجه پیرامون عملکرد پیامبر(ص) این است که ایشان (ص) ارتکاب سهو را رد نمودهاند و با قاطعیت تمام این مطلب را ذکر کردهاند که جای هیچ گونه شبهه ای در این زمینه وجود ندارد و اعتراض به پاسخ رسول الله (ص) در واقع اجتهاد در مقابل نص است، چرا که در آیات الهی اطاعت همهجانبه از ایشان به صورت مطلق توصیه شده است. ((اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم …)) | ||
اندکی از این روایات به این مساله اشاره دارند که پیامبر (ص) از حاضرین صدق گفته ذوالیدین را جویا شدند و آنها نیز تایید نمودند. در پاسخ به این مساله باید گفت: اولا در برخی از این روایات آمده که مردم بلافاصله بعد از نماز همگی با هم عبارت قصرت الصلاه را ذکر کردند که دیگر جای پرسشی | اندکی از این روایات به این مساله اشاره دارند که پیامبر (ص) از حاضرین صدق گفته ذوالیدین را جویا شدند و آنها نیز تایید نمودند. در پاسخ به این مساله باید گفت: اولا در برخی از این روایات آمده که مردم بلافاصله بعد از نماز همگی با هم عبارت قصرت الصلاه را ذکر کردند که دیگر جای پرسشی نمیماند. ثانیا افرادی که گفته ذوالیدین را تایید نمودند چرا پیش از او متذکر این نکته نشدند و فقط او این نکته را متذکر شد تا جایی که همه روایات دربرگیرنده ی سهو از جانب او ذکر شدهاند؟ | ||
برخی از این روایات اشاره به این مطلب دارند که حضرت (ص) در هنگام شنیدن این تذکر عصبانی شدند، آیا صدور عصبانیت از جانب ایشان سابقه تاریخی دارد؟ دلیل عصبانیت ایشان چیست؟ آیا به خاطر حقیقتی بود که به ایشان تذکر داده بودند؟ اگر به این دلیل بود با روایاتی که اشاره دارند حضرت (ص) گفتهاند من هم مانند شما فراموش | برخی از این روایات اشاره به این مطلب دارند که حضرت (ص) در هنگام شنیدن این تذکر عصبانی شدند، آیا صدور عصبانیت از جانب ایشان سابقه تاریخی دارد؟ دلیل عصبانیت ایشان چیست؟ آیا به خاطر حقیقتی بود که به ایشان تذکر داده بودند؟ اگر به این دلیل بود با روایاتی که اشاره دارند حضرت (ص) گفتهاند من هم مانند شما فراموش میکنم پس شما به من تذکر دهید در تناقض میباشد. اگر به دلیل اتهام ناروا به ایشان بود پس چرا بازگشتند و نماز را تمام کردند؟ | ||
اضطراب موجود در این روایات و عدم توجیه مناسب برای آنهاو عدم امکان نقل به معنا از عواملی است که فرضیه در نظر گرفته ما را مبنی بر عدم امکان ارتکاب سهو از جانب ایشان تقویت | اضطراب موجود در این روایات و عدم توجیه مناسب برای آنهاو عدم امکان نقل به معنا از عواملی است که فرضیه در نظر گرفته ما را مبنی بر عدم امکان ارتکاب سهو از جانب ایشان تقویت مینماید. | ||
=توجیه حضرت رسول (ص)= | =توجیه حضرت رسول (ص)= | ||
… قال انما انا بشر اذکر کما تذکرون و انسی کما تنسون. (ابن حنبل، ج۱ ،ص ۴۲۰) | … قال انما انا بشر اذکر کما تذکرون و انسی کما تنسون. (ابن حنبل، ج۱ ،ص ۴۲۰) | ||
روایاتی که این توجیه را از جانب حضرت رسول (ص) بیان میکنند، مصلحت این سهو را در چه مطلبی میدانند؟ آیا فقط این که ایشان فردی مانند سایر مردم اند کفایت از سهو ایشان | روایاتی که این توجیه را از جانب حضرت رسول (ص) بیان میکنند، مصلحت این سهو را در چه مطلبی میدانند؟ آیا فقط این که ایشان فردی مانند سایر مردم اند کفایت از سهو ایشان میکند؟ این نکته که در آیات الهی هم آمده: ((قل :انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد)) و تفاوت پیامبر (ص) را با افراد عادی در نزول وحی عنوان نموده است. | ||
با فرض پذیرش توجیهی که سهو حضرت رسول (ص) را بیان احکام شرعی عنوان | با فرض پذیرش توجیهی که سهو حضرت رسول (ص) را بیان احکام شرعی عنوان میکند، ذکر این نکته که ایشان همانند سایر افراد عادی اند چه جایگاهی دارد و آیا در این حال سزاوار نبود که حضرت (ص) توجیه خود را همان بیان احکام شرعی ذکر مینمودند که دلیل قانع کننده ای برای رفتارشان باشد؟ در هیچ یک از روایات ذکر شده به توجیهی از حانب ایشان مبنی بر بیان شرعی و … اشاره نشده است و توجیه سهو ایشان برای بیان این نکته که ایشان نیز همانند سایر خلقند ادعایی است که برای پذیرشش دلیل قانع کننده ای وجود ندراد. | ||
=تعارض شبهه سهو النبی با آیات قرآن= | =تعارض شبهه سهو النبی با آیات قرآن= | ||
((انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)) احزاب ۳۳ | ((انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)) احزاب ۳۳ | ||
آیه تطهیر از آیاتیست که طهارت و پاکی اهل بیت را به صورت مطلق از همه چیز (رجس با ال) و در همه | آیه تطهیر از آیاتیست که طهارت و پاکی اهل بیت را به صورت مطلق از همه چیز (رجس با ال) و در همه زمانها بیان میکند و حقیقت رجس نیز موقوف به علم و جهل افراد نیست. | ||
((یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)) نساء ۵۹ | ((یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)) نساء ۵۹ | ||
آیه اولی الامر نیز از آیاتی است که اطاعت بدون قید و شرط از ائمه (ع) را بیان | آیه اولی الامر نیز از آیاتی است که اطاعت بدون قید و شرط از ائمه (ع) را بیان میکند و پذیرش این امر مستلزم پذیرش عصمت آنها به صورت مطلق میباشد. | ||
تعارض با ادله نقلی: | تعارض با ادله نقلی: | ||
این روایت و روایات مشابه عصمت انبیاء را به صورت مطلق در تمام حالات و از همه گناهان عمدی و سهوی بیان | این روایت و روایات مشابه عصمت انبیاء را به صورت مطلق در تمام حالات و از همه گناهان عمدی و سهوی بیان مینماید: | ||
الوراق عن سعد عن النهدی عن ابن علوان عن عمرو بن خالد عن ابن طریف عن ابن نباته عن ابن عباس قال: سمعت رسول الله | الوراق عن سعد عن النهدی عن ابن علوان عن عمرو بن خالد عن ابن طریف عن ابن نباته عن ابن عباس قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله یقول: أنا وعلی والحسن والحسین وتسعه من ولد الحسین مطهرون معصومون. (مجلسی، ج ۲۵، ص ۲۰۱) | ||
فی خبر الاعمش عن الصادق علیهالسلام :الانبیاء وأوصیاؤهم لا ذنوب لهم لانهم معصومون مطهرون. (مجلسی، ج ۲۵، ص ۱۹۹) | فی خبر الاعمش عن الصادق علیهالسلام :الانبیاء وأوصیاؤهم لا ذنوب لهم لانهم معصومون مطهرون. (مجلسی، ج ۲۵، ص ۱۹۹) | ||
=تعارض شبهه سهو النبی با ادله عقلی= | =تعارض شبهه سهو النبی با ادله عقلی= | ||
ضمن آگاهی از این مطلب که پیامبر (ص) هر چه میگویند وحی است ((ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی)) و با توجه به سه صفت علم، قدرت و حکمت، به خوبی مصونیت وحی الهی از هر گونه تصرف عمدی یا سهوی به اثبات میرسد. زیرا: | ضمن آگاهی از این مطلب که پیامبر (ص) هر چه میگویند وحی است ((ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی)) و با توجه به سه صفت علم، قدرت و حکمت، به خوبی مصونیت وحی الهی از هر گونه تصرف عمدی یا سهوی به اثبات میرسد. زیرا: | ||
اگر خداوند نداند که از چه راهی و توسط چه کسی پیام خویش و راه سعادت را به | اگر خداوند نداند که از چه راهی و توسط چه کسی پیام خویش و راه سعادت را به انسانها برساند، این مساله با علم بی پایان خداوند سازگار نیست. ((انه بکل شی ء علیم)) شوری ۱۲ | ||
اگر خداوند نتواند راه نجات و پیام سعادت خویش را از دستبرد انحرافات محفوظ دارد، | اگر خداوند نتواند راه نجات و پیام سعادت خویش را از دستبرد انحرافات محفوظ دارد، لازمهاش نقص و ضعف در قدرت الهی است و حال آنکه او بر هر چیزی قدرت دارد، ((انه بکل شی ء قدیر)) فصلت ۳۹ | ||
این با حکمت خداوند منافات دارد که در عین علم و قدرت بر حفظ و حراست از وحی نخواهد آنرا محفوظ نگاه دارد، یعنی اراده ای نسبت به مصونیت آن از خطا و اشتباه نداشته باشد. زیرا هدف خداوند از ارسال وحی به آدمیان ارائه راه صواب و حق به آنها بوده است. (شریفی، ص ۱۰۳) | این با حکمت خداوند منافات دارد که در عین علم و قدرت بر حفظ و حراست از وحی نخواهد آنرا محفوظ نگاه دارد، یعنی اراده ای نسبت به مصونیت آن از خطا و اشتباه نداشته باشد. زیرا هدف خداوند از ارسال وحی به آدمیان ارائه راه صواب و حق به آنها بوده است. (شریفی، ص ۱۰۳) | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
۱ – ابطحی، محمد علی، تهذیب المقال فی تنقیح کتاب الرجال نجاشی، چاپ اول، نجف أشرف ۱۳۸۹ ه ق. | ۱ – ابطحی، محمد علی، تهذیب المقال فی تنقیح کتاب الرجال نجاشی، چاپ اول، نجف أشرف ۱۳۸۹ ه ق. | ||
۲ – ابن أنس، مالک، الموطأ، تصحیح و تعلیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار احیاء التراث العربی بیروت، ۱۴۰۶ ه | ۲ – ابن أنس، مالک، الموطأ، تصحیح و تعلیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار احیاء التراث العربی بیروت، ۱۴۰۶ ه | ||
۳ – ابن جبر، زین الدین | ۳ – ابن جبر، زین الدین علی بن یوسف، نهج الایمان، تحقیق: احمد حسینی، چاپ اول، ناشر: مجتمع امامهادی علیهالسلام مشهد، ۱۴۱۸ ه | ||
۴ – ابن حبان، صحیح ابن حبان، چاپ دوم، «بی جا»، سال ۱۴۱۴ | ۴ – ابن حبان، صحیح ابن حبان، چاپ دوم، «بی جا»، سال ۱۴۱۴ | ||
۵ – ابن حنبل، احمد، ناشر: دار صادر بیروت، «بی تا». | ۵ – ابن حنبل، احمد، ناشر: دار صادر بیروت، «بی تا». | ||
۶ – ابن سعد، محمد، الطبقات | ۶ – ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ناشر: دار صادر بیروت، «بی تا». | ||
۷ – ابن منظور | ۷ – ابن منظور افریقی، جمالالدین ممد بن مکرم، لسان العرب، ناشر: نشر أدب الحوزه قم، ۱۴۰۵ ه. | ||
۸ – أبوریه، محمود، أضواء | ۸ – أبوریه، محمود، أضواء علی السنه المحمدیه أو دفاع عن الحدیث، چاپ پنجم، «بی جا» «بی تا». | ||
۹ – إحقاق الحق وإزهاق الباطل نور الله حسینی المرعشی تعلیقات: شهابالدین النجفی، ناشر: مکتبه | ۹ – إحقاق الحق وإزهاق الباطل نور الله حسینی المرعشی تعلیقات: شهابالدین النجفی، ناشر: مکتبه آیتاللهالعظمی المرعشی النجفی قم، «بی تا» | ||
۱۰ – انصاری قرطبی، ابی عبدالله محمد بن أحمد، الجامع لاحکام القرآن، ناشر: دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۵ ه – ۱۹۸۵ م | ۱۰ – انصاری قرطبی، ابی عبدالله محمد بن أحمد، الجامع لاحکام القرآن، ناشر: دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۵ ه – ۱۹۸۵ م | ||
۱۱ – البخاری الجعفی، أبی عبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم، صحیح البخاری، ناشر: دار الطباعه العامره استانبول، ۱۴۰۱ ه. | ۱۱ – البخاری الجعفی، أبی عبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم، صحیح البخاری، ناشر: دار الطباعه العامره استانبول، ۱۴۰۱ ه. | ||
۱۲ – البیهقی، ابیبکر احمد بن الحسین بن علی، السنن | ۱۲ – البیهقی، ابیبکر احمد بن الحسین بن علی، السنن الکبری، ناشر: دار الفکر، «بی تا». | ||
۱۳ – الترمذی، | ۱۳ – الترمذی، أبی عیسی محمد بن عیسی بن سوره، سنن الترمذی، تحقیق: عبدالوهاب عبداللطیف، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر، «بی تا». | ||
۱۴ – التمیمی الحنظلی الرازی، | ۱۴ – التمیمی الحنظلی الرازی، ابی محمد عبدالرحمن بن ابی حاتم محمد بن ادریس بن المنذر، الجرح والتعدیل، چاپ اول، ناشر: مجلس دائره المعارف العثمانیه، هند، سال ۱۲۷۱ ه. | ||
۱۵ – ثعالبی مالکی، عبدالرحمن بن محمد بن مخلوف أبی زید، تفسیر الثعالبی | ۱۵ – ثعالبی مالکی، عبدالرحمن بن محمد بن مخلوف أبی زید، تفسیر الثعالبی المسمی بالجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، تحقیق: علی محمد معوض وعادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت. | ||
۱۶ – جزائری، قصص الانبیاء، «بی جا» «بی تا». | ۱۶ – جزائری، قصص الانبیاء، «بی جا» «بی تا». | ||
۱۷ – حاکم النیسابوری، | ۱۷ – حاکم النیسابوری، أبی عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ناشر: دار المعرفه بیروت، «بی تا». | ||
۱۸ – حلی، حسن بن یوسف بن علی بن مطهر، رساله سعدیه، تحقیق: عبدالحسین محمد | ۱۸ – حلی، حسن بن یوسف بن علی بن مطهر، رساله سعدیه، تحقیق: عبدالحسین محمد علی بقال، چاپ اول، سال ۱۴۱۰ ه. ق، قم | ||
۱۹ – حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، تذکره الفقهاء، تحقیق: مؤسسه آل البیت | ۱۹ – حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، تذکره الفقهاء، تحقیق: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام لاحیاء التراث، «بی تا». | ||
۲۰ – دارمی، أبو محمد عبدالله بن الرحمن بن الفضل بن بهرام، سنن الدارمی، دمشق: باب البرید، ۱۳۴۹. | ۲۰ – دارمی، أبو محمد عبدالله بن الرحمن بن الفضل بن بهرام، سنن الدارمی، دمشق: باب البرید، ۱۳۴۹. | ||
۲۱ – ذهبی، أبی عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق: علی محمد بجاوی، ناشر: دار المعرفه للطباعه والنشر، بیروت، «بی تا». | ۲۱ – ذهبی، أبی عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق: علی محمد بجاوی، ناشر: دار المعرفه للطباعه والنشر، بیروت، «بی تا». | ||
۲۲ – راغب | ۲۲ – راغب اصفهانی، أبی القاسم الحسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن، «بی جا» «بی تا». | ||
۲۳ – السجستانی، ابی داود سلیمان بن الاشعث، سنن أبی داود، تحقیق وتعلیق: سعید محمد اللحام، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع «بی تا». | ۲۳ – السجستانی، ابی داود سلیمان بن الاشعث، سنن أبی داود، تحقیق وتعلیق: سعید محمد اللحام، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع «بی تا». | ||
۲۴ – شریفی، احمد، پژوهشی در عصمت معصومان (ع)، محقق: حسن یوسفیان، چاپ اول، ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. | ۲۴ – شریفی، احمد، پژوهشی در عصمت معصومان (ع)، محقق: حسن یوسفیان، چاپ اول، ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. | ||
۲۵ – شوشتری،، قاموس الرجال، | ۲۵ – شوشتری،، قاموس الرجال، | ||
۲۶ – شوکانی، محمد بن علی بن محمد، فتح القدیر الجامع بین فنی الروایه والدرایه من علم التفسیر، «بی جا» «بی تا». | ۲۶ – شوکانی، محمد بن علی بن محمد، فتح القدیر الجامع بین فنی الروایه والدرایه من علم التفسیر، «بی جا» «بی تا». | ||
۲۷ – شیبانی (ابن اثیر)، عزالدین | ۲۷ – شیبانی (ابن اثیر)، عزالدین أبی الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالواحد، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، انتشارات: اسماعیلیان تهران «بی تا». | ||
۲۸ – الصالحی الشامی، محمد بن یوسف، سبل | ۲۸ – الصالحی الشامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، تحقیق وتعلیق: عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، چاپ اول، ناشر: دار الکتب العلمیه بیروت، ۱۴۱۴ ه. | ||
۲۹ – صدوق، | ۲۹ – صدوق، ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، من لا یحضره الفقیه، تعلیق علیه علی اکبر غفاری، چاپ دوم، ناشر: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. | ||
۳۰ – | ۳۰ – صنعانی، أبی بکر عبدالرزاق بن همام، مصنف، ناشر: مجلس علمی، تحقیق :حبیب رحمن اعظمی، «بی تا». | ||
۳۱ – طرابلسی، عبدالعزیز بن براج، جواهر الفقه، تحقیق: ابراهیم بهادری، اشراف: شیخ جعفر سبحانی، چاپ اول، ناشر: مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ه. ق. | ۳۱ – طرابلسی، عبدالعزیز بن براج، جواهر الفقه، تحقیق: ابراهیم بهادری، اشراف: شیخ جعفر سبحانی، چاپ اول، ناشر: مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۱ ه. ق. | ||
۳۲ – طوسی، محمدبن حسن، رسائل عشر، مصحح: سید محمد علی روضاتی «بی جا» «بی تا» | ۳۲ – طوسی، محمدبن حسن، رسائل عشر، مصحح: سید محمد علی روضاتی «بی جا» «بی تا» | ||
۳۳ – عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم (ص)، چاپ چهارم، ناشر: دار الهادی للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۴۱۵ ه. | ۳۳ – عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم (ص)، چاپ چهارم، ناشر: دار الهادی للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۴۱۵ ه. | ||
۳۴ – | ۳۴ – عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ناشر: مؤسسه اسماعیلیان قم، تاریخ نشر: ۱۴۱۲. | ||
۳۵ – عسقلانی، أحمد بن علی بن حجر، الاصابه فی تمیز الصحابه، تحقیق وتعلیق: عادل أحمد عبدالموجود، «بی جا» «بی تا». | ۳۵ – عسقلانی، أحمد بن علی بن حجر، الاصابه فی تمیز الصحابه، تحقیق وتعلیق: عادل أحمد عبدالموجود، «بی جا» «بی تا». | ||
۳۶ – عسقلانی، شهابالدین ابن حجر، فتح الباری شرح صحیح البخاری، چاپ دوم، ناشر: دار المعرفه للطباعه والنشر بیروت «بی تا». | ۳۶ – عسقلانی، شهابالدین ابن حجر، فتح الباری شرح صحیح البخاری، چاپ دوم، ناشر: دار المعرفه للطباعه والنشر بیروت «بی تا». | ||
۳۷ – عیاض الیحصبی، أبی الفضل، الشفا بتعریف حقوق | ۳۷ – عیاض الیحصبی، أبی الفضل، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ناشر: دار الفکر الطباعه والنشر والتوزیع، «بی تا». | ||
۳۸ – | ۳۸ – فخرالرازی، عصمه الانبیاء، «بی جا» «بی تا». | ||
۳۹ – فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق: | ۳۹ – فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق: مهدی مخزومی وابراهیم سامرئی، چاپ دوم، ناشر: مؤسسه دار الهجره ۱۴۰۹ ه. | ||
۴۰ – القزوینی، ابی عبدالله محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تعلیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع «بی تا». | ۴۰ – القزوینی، ابی عبدالله محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تعلیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع «بی تا». | ||
۴۱ – | ۴۱ – القشیری النیسابوری، ابی الحسین مسلم بن الحجاج، الجامع الصحیح، ناشر: دار الفکر بیروت «بی تا». | ||
۴۲ – کلینی، | ۴۲ – کلینی، أبی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الاصول من الکافی، تعلیق: علی اکبر غفاری، چاپ سوم، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، تهران. | ||
۴۳ – | ۴۳ – متقی هندی، علاءالدین علی، کنز العمال فی سنن الاقوال والافعال، تصحیح: بکری حیانی، نا شر: مؤسسه الرساله، بیروت، سال: ۱۴۰۹ ه. | ||
۴۴ – مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر أخبار الائمه الاطهار، چاپ دوم، ناشر: مؤسسه وفاء بیروت ،۱۴۰۳ ه. | ۴۴ – مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار الجامعه لدرر أخبار الائمه الاطهار، چاپ دوم، ناشر: مؤسسه وفاء بیروت ،۱۴۰۳ ه. | ||
۴۵ – مزی، | ۴۵ – مزی، جمالالدین ابی الحجاج یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ جهارم، «بی جا»، ۱۴۰۶. | ||
۴۶ – مظفر، محمد حسین، علم الإمام، چاپ دوم، ناشر: دار الزهراء للطباعه والنشر والتوزیع بیروت، ۱۴۰۲ ه. | ۴۶ – مظفر، محمد حسین، علم الإمام، چاپ دوم، ناشر: دار الزهراء للطباعه والنشر والتوزیع بیروت، ۱۴۰۲ ه. | ||
۴۷ – مفید، محمد بن محمد النعمان ابن المعلم ابی عبدالله، رساله عدم سهو النبی | ۴۷ – مفید، محمد بن محمد النعمان ابن المعلم ابی عبدالله، رساله عدم سهو النبی صلی الله علیه وآله وسلم، «بی جا» «بی تا». | ||
۴۸ – موسوی، ابی القاسم | ۴۸ – موسوی، ابی القاسم علی بن الحسین، تنزیه الانبیاء، چاپ دوم، ناشر: دار الاضواء، سال ۱۴۰۹. | ||
۴۹ – نسائی، سنن النسائی، شرح: جلالالدین السیوطی، چاپ اول، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع بیروت، سال ۱۳۴۸٫ | ۴۹ – نسائی، سنن النسائی، شرح: جلالالدین السیوطی، چاپ اول، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع بیروت، سال ۱۳۴۸٫ | ||
۵۰ – نووی، صحیح مسلم بشرح نووی، ناشر: دار الکتاب العربی بیروت، ۱۴۰۷ق. | ۵۰ – نووی، صحیح مسلم بشرح نووی، ناشر: دار الکتاب العربی بیروت، ۱۴۰۷ق. | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
نویسنده: فاطمه ملکی طجر | نویسنده: فاطمه ملکی طجر | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] |