هشام بن حکم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' در باره ' به ' درباره '
جز (جایگزینی متن - ' می باشد' به ' می‌باشد')
جز (جایگزینی متن - ' در باره ' به ' درباره ')
خط ۴۰: خط ۴۰:
== سفر برای تحصیل دانش ==
== سفر برای تحصیل دانش ==
هشام، به عنوان یک پژوهشگر شیعی، سعی می‌کرد پرسش‌های خود را با امام صادق علیه السلام در میان نهد و از آن حضرت پاسخ دریافت کند. داستان زیر بر درستی این سخن گواهی می‌دهد:
هشام، به عنوان یک پژوهشگر شیعی، سعی می‌کرد پرسش‌های خود را با امام صادق علیه السلام در میان نهد و از آن حضرت پاسخ دریافت کند. داستان زیر بر درستی این سخن گواهی می‌دهد:
روزی، [[ابن‏ ابی العوجاء]] یکی از دانشمندان مخالف [[اسلام]]، پرسشی در باره تعدد زوجات مطرح کرد و گفت: [[قرآن]] از سویی در آیه سوم [[سوره نساء]] میگوید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة; با زنان پاک [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنید، با دو یا سه یا چهار زن; و اگر می‌ترسید میان آنها به [[عدالت]] رفتار نکنید، پس به یک همسر بسنده کنید.»
روزی، [[ابن‏ ابی العوجاء]] یکی از دانشمندان مخالف [[اسلام]]، پرسشی درباره تعدد زوجات مطرح کرد و گفت: [[قرآن]] از سویی در آیه سوم [[سوره نساء]] میگوید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة; با زنان پاک [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنید، با دو یا سه یا چهار زن; و اگر می‌ترسید میان آنها به [[عدالت]] رفتار نکنید، پس به یک همسر بسنده کنید.»
از سوی دیگر در آیه‏129 همین سوره می‌فرماید: «و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم; هرگز نمی‌توانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر چند کوشش کنید.» با ضمیمه کردن آیه دوم به آیه اول در می‌یابیم که تعدد زوجات در اسلام ممنوع است; زیرا تعدد زوجات مشروط به عدالت است و عدالت هم ممکن نیست. پس تعدد زوجات در اسلام [[حرام]] است.
از سوی دیگر در آیه‏129 همین سوره می‌فرماید: «و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم; هرگز نمی‌توانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر چند کوشش کنید.» با ضمیمه کردن آیه دوم به آیه اول در می‌یابیم که تعدد زوجات در اسلام ممنوع است; زیرا تعدد زوجات مشروط به عدالت است و عدالت هم ممکن نیست. پس تعدد زوجات در اسلام [[حرام]] است.


خط ۵۶: خط ۵۶:
شاگرد ممتاز مکتب [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت علیه السلام]] نه تنها در علوم نقلی و عقلی سرآمد عصر خویش بود; بلکه هر گاه احساس می‌کرد حمایت از اسلام به تحصیل علوم دیگر نیاز دارد، با جان و دل در پی آن می‌‌شتافت و دانشی تازه می‌آموخت. او در مقام [[فتوا]]، یک [[فقیه]] پرهیزکار، در مقام مناظره و دفاع از اعتقادات شیعه یک متکلم ورزیده و در [[علم حدیث]] ‏یک [[محدث]] ممتاز و مورد اعتماد راویان معروف شیعه بود. کتاب‌های حدیثی مختلف به رشته نگارش کشید و شاگردان بسیار تربیت کرد.
شاگرد ممتاز مکتب [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت علیه السلام]] نه تنها در علوم نقلی و عقلی سرآمد عصر خویش بود; بلکه هر گاه احساس می‌کرد حمایت از اسلام به تحصیل علوم دیگر نیاز دارد، با جان و دل در پی آن می‌‌شتافت و دانشی تازه می‌آموخت. او در مقام [[فتوا]]، یک [[فقیه]] پرهیزکار، در مقام مناظره و دفاع از اعتقادات شیعه یک متکلم ورزیده و در [[علم حدیث]] ‏یک [[محدث]] ممتاز و مورد اعتماد راویان معروف شیعه بود. کتاب‌های حدیثی مختلف به رشته نگارش کشید و شاگردان بسیار تربیت کرد.


متکلم مجاهد و خستگی ناپذیر قرن دوم هجری، علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]] و [[کلام]] و فلسفه و علم حدیث، در علوم روان‏شناسی و سایر دانش‌های رایج عصر خویش اطلاعات گسترده‏ای داشت. [[عبدالله نعمه]] می‌نویسد: [[یحیی بن‏ خالد برمکی]]، وزیر هارون‏‌الرشید، با حضور دانشمندان مختلف، نشست‌های علمی و تخصصی برگزار می‌کرد. در یکی از نشست‌ها، که هشام بن‏ حکم نیز حضور داشت، پس از گفتگو و بحث در موضوعات مختلف علمی، یحیی گفت: در باره «عشق‏» هم سخن بگویید. حاضران هر یک در حد معلومات خویش مطالبی بیان کردند و سخنانشان به وسیله منشیان وزیر ثبت‏ شد. وقتی نوبت ‏به هشام بن‏ حکم رسید، با بیانی شیرین مطالبی بیان کرد که حاضران بی اختیار لب به تحسین گشودند<ref>قاموس الرجال، ج‏9، ص 324.</ref>.  
متکلم مجاهد و خستگی ناپذیر قرن دوم هجری، علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]] و [[کلام]] و فلسفه و علم حدیث، در علوم روان‏شناسی و سایر دانش‌های رایج عصر خویش اطلاعات گسترده‏ای داشت. [[عبدالله نعمه]] می‌نویسد: [[یحیی بن‏ خالد برمکی]]، وزیر هارون‏‌الرشید، با حضور دانشمندان مختلف، نشست‌های علمی و تخصصی برگزار می‌کرد. در یکی از نشست‌ها، که هشام بن‏ حکم نیز حضور داشت، پس از گفتگو و بحث در موضوعات مختلف علمی، یحیی گفت: درباره «عشق‏» هم سخن بگویید. حاضران هر یک در حد معلومات خویش مطالبی بیان کردند و سخنانشان به وسیله منشیان وزیر ثبت‏ شد. وقتی نوبت ‏به هشام بن‏ حکم رسید، با بیانی شیرین مطالبی بیان کرد که حاضران بی اختیار لب به تحسین گشودند<ref>قاموس الرجال، ج‏9، ص 324.</ref>.  


== شاگردان هشام ==
== شاگردان هشام ==
خط ۶۵: خط ۶۵:


== در معرض اتهام ==
== در معرض اتهام ==
موقعیت و لیاقت هشام در محضر امام صادق و امام کاظم علیه السلام چنان بود که گروهى بدان حسد ورزیدند و شایعات گوناگون علیه او رواج دادند. متاسفانه این شایعات سودمند واقع شد و حتى بعضى از شیعیان نیز در باره اعتقادات هشام در تردید فرو رفتند. وقتى این نسبت‌هاى ناروا به اوج خود رسید، [[موسى مشرقى]] خدمت [[امام رضا علیه السلام]] حضور یافت و گفت: آیا هشام را دوست‏ بداریم یا از او بیزارى بجوییم؟ امام رضا علیه السلام فرمود: هشام را دوست‏ بدارید. وقتى که به شما چنین گفتم، عمل کنید. اکنون برو و به شیعیان بگو امام مرا به ولایت و دوستى هشام فرمان داد<ref> رجال نجاشى، ص‏433.</ref>.
موقعیت و لیاقت هشام در محضر امام صادق و امام کاظم علیه السلام چنان بود که گروهى بدان حسد ورزیدند و شایعات گوناگون علیه او رواج دادند. متاسفانه این شایعات سودمند واقع شد و حتى بعضى از شیعیان نیز درباره اعتقادات هشام در تردید فرو رفتند. وقتى این نسبت‌هاى ناروا به اوج خود رسید، [[موسى مشرقى]] خدمت [[امام رضا علیه السلام]] حضور یافت و گفت: آیا هشام را دوست‏ بداریم یا از او بیزارى بجوییم؟ امام رضا علیه السلام فرمود: هشام را دوست‏ بدارید. وقتى که به شما چنین گفتم، عمل کنید. اکنون برو و به شیعیان بگو امام مرا به ولایت و دوستى هشام فرمان داد<ref> رجال نجاشى، ص‏433.</ref>.


== آخرین روزهاى زندگى ==
== آخرین روزهاى زندگى ==
خط ۷۶: خط ۷۶:
هارون با شنیدن این جمله، چهره درهم کشید و گفت: هشام مطلب را آشکار کرد. آیا با زنده بودن وى سلطنت من یک ساعت‏ باقى می‌ماند؟ به خدا سوگند، اثر زبان این مرد در دلهاى مردم از صد هزار شمشیر برنده ‏تر و مؤثرتر است<ref> جامع الرواة، اردبیلى، ج 2، ص‏313.</ref>.
هارون با شنیدن این جمله، چهره درهم کشید و گفت: هشام مطلب را آشکار کرد. آیا با زنده بودن وى سلطنت من یک ساعت‏ باقى می‌ماند؟ به خدا سوگند، اثر زبان این مرد در دلهاى مردم از صد هزار شمشیر برنده ‏تر و مؤثرتر است<ref> جامع الرواة، اردبیلى، ج 2، ص‏313.</ref>.
بیدرنگ فرمان داد هشام را دستگیر کنند. هشام از گرداب خشم هارون به [[مدائن]] گریخت. از آنجا به [[کوفه]] رفت، در منزل ابن‏ شرف پنهان شد و حدود دو ماه بعد جهان مادى را وداع گفت.
بیدرنگ فرمان داد هشام را دستگیر کنند. هشام از گرداب خشم هارون به [[مدائن]] گریخت. از آنجا به [[کوفه]] رفت، در منزل ابن‏ شرف پنهان شد و حدود دو ماه بعد جهان مادى را وداع گفت.
حضرت رضا علیه السلام در باره او فرمود: خدا او را رحمت کند. بنده‏اى خیرخواه و دلسوز و یک انسان حقیقى بود. اصحابش بر او حسد بردند و آزارش کردند<ref>هشام بن‏ حکم، صفایى، ص 121.</ref>.
حضرت رضا علیه السلام درباره او فرمود: خدا او را رحمت کند. بنده‏اى خیرخواه و دلسوز و یک انسان حقیقى بود. اصحابش بر او حسد بردند و آزارش کردند<ref>هشام بن‏ حکم، صفایى، ص 121.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۲۶

ویرایش