۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - ' نوشته اند' به ' نوشتهاند') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
[[نوبختی]] معتقد است چون علی بن موسی الرضا (ع) درگذشت پسرش [[امام محمد تقی (ع)]] هفت ساله بود. «احمدیه» او را خرد و کودک شمرده گفتند امام باید مردی بالغ و رسا باشد و اگر خداوند بخواهد مردم را به پیروی از کودکی نارسیده امر کند، لازم میآید که نابالغی را مکلّف کرده باشد. زیرا عقل میفهمد که کودک نابالغ را نمیتوان به انجام تکالیف شرع مکلف کرد، چون از فهم احکام دقیق و پیچیده شرع ناتوان است و نمیتواند بین مردم داوری کند. در نتیجه شایسته مقام امامت نیست. از این رو امامت را در پی یکدیگر روا دانستند و به امامت احمد بن موسی معتقد شدند. [[شیخ مفید|شیخ مفید]] در کتاب ارشاد مینویسد که احمد بن موسی مردی بزرگوار و پرهیزگار و جوانمرد بود و پدرش امام موسی کاظم (ع) او را دوست میداشت و کشتزاری به نام یسیره را به او بخشیده بود. همچنین | [[نوبختی]] معتقد است چون علی بن موسی الرضا (ع) درگذشت پسرش [[امام محمد تقی (ع)]] هفت ساله بود. «احمدیه» او را خرد و کودک شمرده گفتند امام باید مردی بالغ و رسا باشد و اگر خداوند بخواهد مردم را به پیروی از کودکی نارسیده امر کند، لازم میآید که نابالغی را مکلّف کرده باشد. زیرا عقل میفهمد که کودک نابالغ را نمیتوان به انجام تکالیف شرع مکلف کرد، چون از فهم احکام دقیق و پیچیده شرع ناتوان است و نمیتواند بین مردم داوری کند. در نتیجه شایسته مقام امامت نیست. از این رو امامت را در پی یکدیگر روا دانستند و به امامت احمد بن موسی معتقد شدند. [[شیخ مفید|شیخ مفید]] در کتاب ارشاد مینویسد که احمد بن موسی مردی بزرگوار و پرهیزگار و جوانمرد بود و پدرش امام موسی کاظم (ع) او را دوست میداشت و کشتزاری به نام یسیره را به او بخشیده بود. همچنین نوشتهاند که احمد بن موسی هزار برده را آزاد کرد. معینالدّین ابوالقاسم جنید شیرازی در کتاب «شد الإزار فی حطّ الاوزار عن زوار المزار» که آن را در سال 791 هجری تألیف کرده مینویسد که احمد بن موسی به دنبال برادرش علی بن موسی الرضا (ع) از [[مدینه|مدینه]] به [[ایران|ایران]] آمد، چون به [[شیراز|شیراز]] رسید، درگذشت.<br> | ||
از قبر او کسی آگاهی نداشت تا این که در روزگار مقربالدّین مسعود بن بدر، به دست اتابک ابوبکر بنایی بلند بر آن ساخت، پس از او تاشی خاتون مادر شیخ ابواسحاق اینجو گنبدی بلند بر آن بنا کرد و در کنارش مدرسهای بزرگ ساخت و قبر خود را (در سال 750 ه) در جوار او قرار داد. [[ابن بطوطه]] سیّاح معروف عرب که دو بار وارد شیراز شده بود در حیات تاشی خاتون و سلطنت پسرش شاه شیخ ابواسحاق، وصف نیکویی از این شهر و از کیفیت پذیرایی خاتون مذکور گزارش میکند و مینویسد: «از زیارتگاههای شیراز، مرقد احمد بن موسی برادر علی بن موسی بن جعفر (ع) است و آن زیارتگاهی بزرگ است و اهل شیراز به آن تبرک و توسل میجویند.»<br> | از قبر او کسی آگاهی نداشت تا این که در روزگار مقربالدّین مسعود بن بدر، به دست اتابک ابوبکر بنایی بلند بر آن ساخت، پس از او تاشی خاتون مادر شیخ ابواسحاق اینجو گنبدی بلند بر آن بنا کرد و در کنارش مدرسهای بزرگ ساخت و قبر خود را (در سال 750 ه) در جوار او قرار داد. [[ابن بطوطه]] سیّاح معروف عرب که دو بار وارد شیراز شده بود در حیات تاشی خاتون و سلطنت پسرش شاه شیخ ابواسحاق، وصف نیکویی از این شهر و از کیفیت پذیرایی خاتون مذکور گزارش میکند و مینویسد: «از زیارتگاههای شیراز، مرقد احمد بن موسی برادر علی بن موسی بن جعفر (ع) است و آن زیارتگاهی بزرگ است و اهل شیراز به آن تبرک و توسل میجویند.»<br> | ||
مرحوم میرزا محمّد خان قزوینی در حاشیه کتابش مینویسد: «هم اکنون در موزه معارف شیراز، [[قرآن]] سی پاره ای موجود است که به خط ثلث بسیار خوش به قلم خطاطی معروف به پیر یحیی جمالی صوفی در سال 746 در شیراز در عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق کتابت شده و تاشی خاتون آن را بر مزار منسوب به احمد بن موسی الکاظم وقف کرده است.» تصویر وقفنامه در صفحه 77 از جلد اول از «تاریخ عصر حافظ» تألیف آقای دکتر غنی چاپ شده است. فرصتالدوله شیرازی در کتاب «آثار العجم» مینویسد: بقعه متبرکه شاه چراغ مدفن حضرت سید امیر احمد ملقّب به [[شاه چراغ]] و سید السادات است. آن جناب دارای خدم و حشم بسیار بوده در عهد مأمون با جماعتی کثیر اراده کرد تا به شیراز و از آن جا به خراسان خدمت برادر خود حضرت رضا (ع) برود. در آن وقت شخصی به نام قتلغ از جانب مأمون در شیراز حاکم بود. چون خبر ورود آن بزرگوار را شنید به خان زیتان که در هشت فرسنگی شیراز است شتافت. در آن جا تلاقی فریقین شده بنای محاربه را گذاردند و حین جدال فردی از سپاه قتلغ فریاد زد که اگر مقصود شما رسیدن به خدمت حضرت علی بن موسی است، بدانید که او از دنیا رفته است. وقتی این خبر پخش شد، جماعتی از دور آن حضرت متفرق شدند، مگر تعداد اندکی از برادران و خویشان شاه چراغ، پس حضرت چون امکان بازگشت نداشت، رو به شیراز نهاده مخالفین او را تعقیب کرده در محلی که الآن مرقد آن بزرگوار است، وی را شهید کردند.<br> | مرحوم میرزا محمّد خان قزوینی در حاشیه کتابش مینویسد: «هم اکنون در موزه معارف شیراز، [[قرآن]] سی پاره ای موجود است که به خط ثلث بسیار خوش به قلم خطاطی معروف به پیر یحیی جمالی صوفی در سال 746 در شیراز در عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق کتابت شده و تاشی خاتون آن را بر مزار منسوب به احمد بن موسی الکاظم وقف کرده است.» تصویر وقفنامه در صفحه 77 از جلد اول از «تاریخ عصر حافظ» تألیف آقای دکتر غنی چاپ شده است. فرصتالدوله شیرازی در کتاب «آثار العجم» مینویسد: بقعه متبرکه شاه چراغ مدفن حضرت سید امیر احمد ملقّب به [[شاه چراغ]] و سید السادات است. آن جناب دارای خدم و حشم بسیار بوده در عهد مأمون با جماعتی کثیر اراده کرد تا به شیراز و از آن جا به خراسان خدمت برادر خود حضرت رضا (ع) برود. در آن وقت شخصی به نام قتلغ از جانب مأمون در شیراز حاکم بود. چون خبر ورود آن بزرگوار را شنید به خان زیتان که در هشت فرسنگی شیراز است شتافت. در آن جا تلاقی فریقین شده بنای محاربه را گذاردند و حین جدال فردی از سپاه قتلغ فریاد زد که اگر مقصود شما رسیدن به خدمت حضرت علی بن موسی است، بدانید که او از دنیا رفته است. وقتی این خبر پخش شد، جماعتی از دور آن حضرت متفرق شدند، مگر تعداد اندکی از برادران و خویشان شاه چراغ، پس حضرت چون امکان بازگشت نداشت، رو به شیراز نهاده مخالفین او را تعقیب کرده در محلی که الآن مرقد آن بزرگوار است، وی را شهید کردند.<br> |