۸۷٬۶۵۹
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - ' بنا بر این' به ' بنابراین') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== عقاید == | == عقاید == | ||
حسن صباح چون بر الموت مستقر شد، دعوت کنندگانی را به اطراف فرستاد و اساس مذهب خود را بر «تأویل تنزیل» خصوصا آیات «متشابه» نهاد و میگفت: هر تنزیلی را تأویلی باشد و هر ظاهری را «باطنی» و میگفت با عقل و نظر نمیتوان خدا را شناخت، بلکه میگفت که شناخت خدا منوط به تعلیم امام است. زیرا اگر قرار بود با عقل خدا را شناخت و فهم عقلی کفایت میکرد، | حسن صباح چون بر الموت مستقر شد، دعوت کنندگانی را به اطراف فرستاد و اساس مذهب خود را بر «تأویل تنزیل» خصوصا آیات «متشابه» نهاد و میگفت: هر تنزیلی را تأویلی باشد و هر ظاهری را «باطنی» و میگفت با عقل و نظر نمیتوان خدا را شناخت، بلکه میگفت که شناخت خدا منوط به تعلیم امام است. زیرا اگر قرار بود با عقل خدا را شناخت و فهم عقلی کفایت میکرد، بنابراین هیچ مذهبی تشکیل نمیشد و اگر هم تشکیل میشد اهل هیچ مذهبی بر مذهب دیگر اعتراضی نداشت چون فهم عقلی برای همگان فهمی مساوی ایجاد میکرد. اما چون راه اعتراض و انکار مفتوح و بعضی را به تقلید احتیاج است، این نشان میدهد که پس فهم عقلی به تنهایی کفایت کننده نیست و اساس مذهب بر تعلیم آن استوار است. در نتیجه مردم نیازمند وجود امامی هستند که احکام دین را به آنها تعلیم کند. شهرستانی مینویسد حسن مردم را به تعیین امام دعوت میکرد و میگفت امام صادق و راستگو در هر زمان، همان امام قائم است و فرقه ناجیه مذهب اوست و خرد بس است و راه نجات پیروی از امام صادق است. | ||
== سر انجام == | == سر انجام == |