احمد بن حمدان بن احمد ورسنانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراین‌باره'
جز (جایگزینی متن - ' در باره ' به ' درباره ')
جز (جایگزینی متن - ' در این باره' به ' دراین‌باره')
خط ۳۱: خط ۳۱:
احمد بن حمدان بن احمد ورسنانی، ابوحاتم رازی. متکلم، فیلسوف و از داعیان بزرگ اسماعیلی در ایران. محل ولادت او در «فشافویه» در جنوب ری بود ولی زمان آن معلوم نیست. وفات او در سال 322هجری در [[آذربایجان]] اتفاق افتاد. به گفته [[شیخ صدوق]]: «وی اهل فضل و ادب و آشنا به لغت بود و احادیث بسیار شنیده و تصانیف متعددی تألیف کرده است، اما در یک هنگام گمراه شد و از دعاة اسماعیلی گشت و بزرگان زیادی را نیز گمراه نمود». درباره زندگی و چگونگی تحصیل او اطلاعی در دست نیست. شواهد موجود نشان می‏دهد که وی در زادگاهش نشو و نما پیدا کرد و در آنجا ضمن تحصیل [[علوم حدیث]]، [[فلسفه]] و [[كلام|کلام]]، در اوایل عمر خود وارد سلسله مراتب اسماعیلی گشت و در دستگاه آنان، فعالیت جدی داشت. از زندگی او پیش از پیوستنش به تشکیلات [[اسماعیلیان]] اطلاع چندانی نداریم، تنها این احتمال هست که در مدرسه دعات یمن تعلیم دیده و از آنجا به [[ری]] گسیل شده باشد.  
احمد بن حمدان بن احمد ورسنانی، ابوحاتم رازی. متکلم، فیلسوف و از داعیان بزرگ اسماعیلی در ایران. محل ولادت او در «فشافویه» در جنوب ری بود ولی زمان آن معلوم نیست. وفات او در سال 322هجری در [[آذربایجان]] اتفاق افتاد. به گفته [[شیخ صدوق]]: «وی اهل فضل و ادب و آشنا به لغت بود و احادیث بسیار شنیده و تصانیف متعددی تألیف کرده است، اما در یک هنگام گمراه شد و از دعاة اسماعیلی گشت و بزرگان زیادی را نیز گمراه نمود». درباره زندگی و چگونگی تحصیل او اطلاعی در دست نیست. شواهد موجود نشان می‏دهد که وی در زادگاهش نشو و نما پیدا کرد و در آنجا ضمن تحصیل [[علوم حدیث]]، [[فلسفه]] و [[كلام|کلام]]، در اوایل عمر خود وارد سلسله مراتب اسماعیلی گشت و در دستگاه آنان، فعالیت جدی داشت. از زندگی او پیش از پیوستنش به تشکیلات [[اسماعیلیان]] اطلاع چندانی نداریم، تنها این احتمال هست که در مدرسه دعات یمن تعلیم دیده و از آنجا به [[ری]] گسیل شده باشد.  


وی گفتاری شیرین و کلامی بلیغ داشت که توانست امرا و عامه مردم را به [[مذهب اسماعیلی]] نزدیک کند. وی در علم لغت، شعر و [[حدیث]] دستی داشت و مقام علمی او در حدی بود که مأموریت اصلاح خطاها و برقراری سازش و هماهنگی میان معتقدات جوامع مختلف اسماعیلی به او واگذار شد. دعوت او در عهد [[مهدی بالله]](حکومت: 297 تا322ق) پایه‌‏گذار [[دولت فاطمی]]، تأثیری خاص در امور سیاسی [[طبرستان]] و [[دیلمستان]] و دیگر مناطق دیگر ایران داشت. وی نخست جانشین «غیاث نامی» گردید که داعی ری بود. سپس داعیانی به اطراف فرستاد و امیر ری، «احمدبن علی» دعوتش را اجابت کرد، و در ادامه فعالیت‌‏هایش افرادی همچون [[اسفاربن شیرویه]]، [[مردآویج زیاری]] و «سیاه چشم جستانی» را به مذهب اسماعیلی درآورد و در پی آن «یوسف بن ابی الساج» را چندان به تعالیم اسماعیلی معتقد ساخت که یوسف بر آن شد تا [[خلافت عباسی]] را براندازد و به طاعت فاطمیان گردن سپارد. ابوحاتم به مردم دیلم وعده داد که: «امامی در آینده نزدیک خواهد آمد و من به مذهب و گفتار او آگاهم». اما چون وعده سرآمد و امامی نیامد وی را متهم به دروغ‏گویی کردند و ستاره اقبالش در [[دیلمان]] و طبرستان به ‏زودی افول کرد. وی که جان خویش را در خطر دید به آذربایجان گریخت و میانه راه یا در آن دیار درگذشت. پس از مرگ ابوحاتم، اسماعیلیان ایران دچار هرج و مرج شدند و بسیاری از آنان آیین خویش را رها کردند. با این‏حال ابوحاتم در میان مذاهب و فرق اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است و آراء او مورد توجه پیروان مذهب اسماعیلی است. وی که از رهبران و صاحب‏ نظران اسماعیلی در دوره ستر محسوب می‏‌شود، رجعت [[محمدبن اسماعیل بن جعفرعلیه السلام]] را باور داشت. وی همچنین درباره مبدأ ستر و مبدأ ظهور، توجیهات جدید آورد و نظریات اسماعیلیان را در این باره با نظم نوینی آراست.  
وی گفتاری شیرین و کلامی بلیغ داشت که توانست امرا و عامه مردم را به [[مذهب اسماعیلی]] نزدیک کند. وی در علم لغت، شعر و [[حدیث]] دستی داشت و مقام علمی او در حدی بود که مأموریت اصلاح خطاها و برقراری سازش و هماهنگی میان معتقدات جوامع مختلف اسماعیلی به او واگذار شد. دعوت او در عهد [[مهدی بالله]](حکومت: 297 تا322ق) پایه‌‏گذار [[دولت فاطمی]]، تأثیری خاص در امور سیاسی [[طبرستان]] و [[دیلمستان]] و دیگر مناطق دیگر ایران داشت. وی نخست جانشین «غیاث نامی» گردید که داعی ری بود. سپس داعیانی به اطراف فرستاد و امیر ری، «احمدبن علی» دعوتش را اجابت کرد، و در ادامه فعالیت‌‏هایش افرادی همچون [[اسفاربن شیرویه]]، [[مردآویج زیاری]] و «سیاه چشم جستانی» را به مذهب اسماعیلی درآورد و در پی آن «یوسف بن ابی الساج» را چندان به تعالیم اسماعیلی معتقد ساخت که یوسف بر آن شد تا [[خلافت عباسی]] را براندازد و به طاعت فاطمیان گردن سپارد. ابوحاتم به مردم دیلم وعده داد که: «امامی در آینده نزدیک خواهد آمد و من به مذهب و گفتار او آگاهم». اما چون وعده سرآمد و امامی نیامد وی را متهم به دروغ‏گویی کردند و ستاره اقبالش در [[دیلمان]] و طبرستان به ‏زودی افول کرد. وی که جان خویش را در خطر دید به آذربایجان گریخت و میانه راه یا در آن دیار درگذشت. پس از مرگ ابوحاتم، اسماعیلیان ایران دچار هرج و مرج شدند و بسیاری از آنان آیین خویش را رها کردند. با این‏حال ابوحاتم در میان مذاهب و فرق اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است و آراء او مورد توجه پیروان مذهب اسماعیلی است. وی که از رهبران و صاحب‏ نظران اسماعیلی در دوره ستر محسوب می‏‌شود، رجعت [[محمدبن اسماعیل بن جعفرعلیه السلام]] را باور داشت. وی همچنین درباره مبدأ ستر و مبدأ ظهور، توجیهات جدید آورد و نظریات اسماعیلیان را دراین‌باره با نظم نوینی آراست.  


در باره اساتید و شاگردان او چیزی در منابع ذکر نشده است. احتمالاً دوست او «ابویعقوب اسحاق بن احمد سجزی» از شاگردان و هم‏‌کیشان وی بوده است. همچنین محتمل است «ابوعبدالله محمد بن احمد نسفی» که جانشین او در [[ماوراءالنهر]] بود، نزد وی شاگردی نموده باشد. از معاصران او «ابوطاهر جنابی» است که با او مکاتباتی داشته است. همچنین از معاصران و هم‌‏بحثان معروف او «محمدبن زکریا رازی»(م311ق) است که با او مناظرات متعددی در ری داشته است. وی آثار متعدد و ارزشمندی از خود بر جای نهاده است. از آثار او «کتاب الجامع» است که موضوعات فقهی و غیره رادر بر دارد. «کتاب الزینه فی تفسیر الالفاظ المتداوله» یکی دیگر از تألیفات اوست که در علم لغت و آخر آن در فرهنگ اصطلاحات کلامی است. در بخشی از این کتاب سیر تاریخی لفظ «شیعه» نیز بررسی شده است. به گفته [[ابن‏‌ندیم]] کتاب مذکور بسی بزرگ و در چهارصد ورقه نوشته شده است. اثر دیگر او «کتاب الاصلاح» است که در رد کتاب المصلح نوشته نخشبی، و در اصلاح نظریات ابویعقوب سجزی نوشته شده است.  
در باره اساتید و شاگردان او چیزی در منابع ذکر نشده است. احتمالاً دوست او «ابویعقوب اسحاق بن احمد سجزی» از شاگردان و هم‏‌کیشان وی بوده است. همچنین محتمل است «ابوعبدالله محمد بن احمد نسفی» که جانشین او در [[ماوراءالنهر]] بود، نزد وی شاگردی نموده باشد. از معاصران او «ابوطاهر جنابی» است که با او مکاتباتی داشته است. همچنین از معاصران و هم‌‏بحثان معروف او «محمدبن زکریا رازی»(م311ق) است که با او مناظرات متعددی در ری داشته است. وی آثار متعدد و ارزشمندی از خود بر جای نهاده است. از آثار او «کتاب الجامع» است که موضوعات فقهی و غیره رادر بر دارد. «کتاب الزینه فی تفسیر الالفاظ المتداوله» یکی دیگر از تألیفات اوست که در علم لغت و آخر آن در فرهنگ اصطلاحات کلامی است. در بخشی از این کتاب سیر تاریخی لفظ «شیعه» نیز بررسی شده است. به گفته [[ابن‏‌ندیم]] کتاب مذکور بسی بزرگ و در چهارصد ورقه نوشته شده است. اثر دیگر او «کتاب الاصلاح» است که در رد کتاب المصلح نوشته نخشبی، و در اصلاح نظریات ابویعقوب سجزی نوشته شده است.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش