شیخ محمد عبده پرچم دار اصلاح (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' خطبه ها' به ' خطبه‌ها'
جز (جایگزینی متن - '{{پانویس رنگی}}↵'''' به ''''')
جز (جایگزینی متن - ' خطبه ها' به ' خطبه‌ها')
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:


=تفکرات و نقش محمد عبده در تقریب مذاهب=
=تفکرات و نقش محمد عبده در تقریب مذاهب=
محمد عبده همان دردهایى را که سیدجمال تشخیص داده بود احساس می‌کرد. چیزى که وى را از سیدجمال متمایز می‌سازد توجه خاص او به بحران اندیشه مذهبى مسلمانان در اثر برخورد با تمدن غربى و مقتضیات جدید جهان است که مسلمانان در اثر رکود چند ساله، آمادگى درستى براى مقابله با این بحران نداشتند. آن چه اندیشه او را پس از جدایى از سیدجمال آزار می‌داد، جست وجوى راه معتدلى بود که بین جمود فکرى و قشرى مآبى برخى علماى دینى و افراط کارى هاى روشنفکران ناپخته وجود داشت. عبده بر خلاف سید جمال، آن نوع مسئولیتى را احساس می‌کرد که یک عالم دینى احساس می‌کند، از این رو عبده مسائلى را طرح کرد که سیدجمال مطرح نکرده بود; از قبیل فقه مقارن مذاهب چهارگانه، دخالت دادن مبانى فلسفه حقوقى در اجتهاد و ایجاد نظام حقوقى جدید در فقه که پاسخ گوى مسائل روز باشد. وى که مانند سیدجمال در پى وحدت دنیاى اسلام بود و با تعصب هاى فرقه اى میانه خوشى نداشت، وقتى که به قول خودش نهج البلاغه را کشف کرد، در شرح آن حتى وقتى به خطبه هایى رسید که علیه خلفاى صدر اسلام بود درنگ نکرد و در ستایش از سخنان بلیغ و بى مانند [[امام على (ع)|على(علیه السلام)]] خوددارى ننمود.<ref>مرتضى مطهرى، نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص 36.</ref><br>
محمد عبده همان دردهایى را که سیدجمال تشخیص داده بود احساس می‌کرد. چیزى که وى را از سیدجمال متمایز می‌سازد توجه خاص او به بحران اندیشه مذهبى مسلمانان در اثر برخورد با تمدن غربى و مقتضیات جدید جهان است که مسلمانان در اثر رکود چند ساله، آمادگى درستى براى مقابله با این بحران نداشتند. آن چه اندیشه او را پس از جدایى از سیدجمال آزار می‌داد، جست وجوى راه معتدلى بود که بین جمود فکرى و قشرى مآبى برخى علماى دینى و افراط کارى هاى روشنفکران ناپخته وجود داشت. عبده بر خلاف سید جمال، آن نوع مسئولیتى را احساس می‌کرد که یک عالم دینى احساس می‌کند، از این رو عبده مسائلى را طرح کرد که سیدجمال مطرح نکرده بود; از قبیل فقه مقارن مذاهب چهارگانه، دخالت دادن مبانى فلسفه حقوقى در اجتهاد و ایجاد نظام حقوقى جدید در فقه که پاسخ گوى مسائل روز باشد. وى که مانند سیدجمال در پى وحدت دنیاى اسلام بود و با تعصب هاى فرقه اى میانه خوشى نداشت، وقتى که به قول خودش نهج البلاغه را کشف کرد، در شرح آن حتى وقتى به خطبه‌هایى رسید که علیه خلفاى صدر اسلام بود درنگ نکرد و در ستایش از سخنان بلیغ و بى مانند [[امام على (ع)|على(علیه السلام)]] خوددارى ننمود.<ref>مرتضى مطهرى، نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخیر، ص 36.</ref><br>


شیخ محمد عبده در رویایى با غرب عقیده داشت که باید به اسلام راستین بازگشت و اگر چنین شود تمام مشکلات جامعه اسلامى حل خواهد شد. وى دراین‌باره با «تولستوى» (از ادیبان روسى که کتاب معروف جنگ و صلح او به زبان هاى زنده دنیا ترجمه شده است) اشتراک عقیده داشت. تولستوى که هم عصر عبده بود می‌گفت باید به مسیحیت اصیل بازگشت و تنها راه درمان جامعه مسیحیت را همین می‌دانست. در واقع اندیشه وحدت بین مذاهب اسلامى و حتى فراتر از آن ادیان الهى، جزء آرزوهاى شیخ محمد عبده بود. این موضوع با توجه به این که وى در دوران میان سالى، آن هنگام که در بیروت به سر می‌برد و کانونى به نام «جمعیه التقریب بین الادیان و المذاهب» ایجاد کرد، کاملاً هویدا است. عده ی زیادى از علما و ادبا در این کانون شرکت می‌کردند و مسیحیان نیز به این مجالس می‌آمدند. وى در این کانون درباره وحدت ادیان الهى سخن می‌گفت و عقیده داشت که پیروان سه دین مهم الهى (اسلام، مسیحیت و یهود) باید با هم برادر باشند. این مجالس تأثیر خود را گذاشت تا آن جا که «اسحاق تیلور» کشیش کلیساى انگلیس به این جمعیت پیوست و در لندن نیز مقالاتى درباره اسلام و تجلیل از آن نگاشت.<ref>الامام محمد عبده رائد الاجتهاد و التجدید فى العصر الحدیث، ص 206ـ207; عثمان امین، همان، ص 77.</ref><br>
شیخ محمد عبده در رویایى با غرب عقیده داشت که باید به اسلام راستین بازگشت و اگر چنین شود تمام مشکلات جامعه اسلامى حل خواهد شد. وى دراین‌باره با «تولستوى» (از ادیبان روسى که کتاب معروف جنگ و صلح او به زبان هاى زنده دنیا ترجمه شده است) اشتراک عقیده داشت. تولستوى که هم عصر عبده بود می‌گفت باید به مسیحیت اصیل بازگشت و تنها راه درمان جامعه مسیحیت را همین می‌دانست. در واقع اندیشه وحدت بین مذاهب اسلامى و حتى فراتر از آن ادیان الهى، جزء آرزوهاى شیخ محمد عبده بود. این موضوع با توجه به این که وى در دوران میان سالى، آن هنگام که در بیروت به سر می‌برد و کانونى به نام «جمعیه التقریب بین الادیان و المذاهب» ایجاد کرد، کاملاً هویدا است. عده ی زیادى از علما و ادبا در این کانون شرکت می‌کردند و مسیحیان نیز به این مجالس می‌آمدند. وى در این کانون درباره وحدت ادیان الهى سخن می‌گفت و عقیده داشت که پیروان سه دین مهم الهى (اسلام، مسیحیت و یهود) باید با هم برادر باشند. این مجالس تأثیر خود را گذاشت تا آن جا که «اسحاق تیلور» کشیش کلیساى انگلیس به این جمعیت پیوست و در لندن نیز مقالاتى درباره اسلام و تجلیل از آن نگاشت.<ref>الامام محمد عبده رائد الاجتهاد و التجدید فى العصر الحدیث، ص 206ـ207; عثمان امین، همان، ص 77.</ref><br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش