۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' کرده اند ' به ' کردهاند ') |
جز (جایگزینی متن - ' می کند' به ' میکند') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در شرایع الهی لازمه [[نبوت]]، برخورداری از [[عصمت]] است، و دینداران نیز به برکت برخورداری از تعالیم پیامبران، و درک فطری و عقلانی خویش، نفی عصمت را به معنای انکار نبوت تلقی میکردهاند. بنابراین لازم است موضوع سهو النبی از این منظر مورد بررسی قرار گیرد که آیا سهو یا نسیان پیامبر با عصمت او سازگار است یا خیر؟ در واقع عصمت به مصونیت خاصی اطلاق میشود که پیامبران را در مقابل گناه و خطا حفظ | در شرایع الهی لازمه [[نبوت]]، برخورداری از [[عصمت]] است، و دینداران نیز به برکت برخورداری از تعالیم پیامبران، و درک فطری و عقلانی خویش، نفی عصمت را به معنای انکار نبوت تلقی میکردهاند. بنابراین لازم است موضوع سهو النبی از این منظر مورد بررسی قرار گیرد که آیا سهو یا نسیان پیامبر با عصمت او سازگار است یا خیر؟ در واقع عصمت به مصونیت خاصی اطلاق میشود که پیامبران را در مقابل گناه و خطا حفظ میکند. <ref>ویکی نویس: رحیم ابوالحسینی</ref> | ||
=معنای لغوی سهو= | =معنای لغوی سهو= | ||
سهو در لغت فراموشی و غفلت از چیزی است که به دلیل توجه به امری دیگر رخ میدهد. (خلیل فراهیدی ،ج ۴، ص ۷۱) مولف لسان العرب این غفلت را به دو نوع تقسیمبندی می نماید و نوعی از آن را خارج از اختیار انسان میداند مانند غفلت یک فرد مجنون، و نوع دوم را ناشی از اختیار انسان می داند که توسط فراهم آوردن اسبابی به صورت ارادی سبب غفلت خودش شده است. (ابن منظور، ج ۱۴، ص۴۰۶؛ راغب اصفهانی، ص۲۴۶) | سهو در لغت فراموشی و غفلت از چیزی است که به دلیل توجه به امری دیگر رخ میدهد. (خلیل فراهیدی ،ج ۴، ص ۷۱) مولف لسان العرب این غفلت را به دو نوع تقسیمبندی می نماید و نوعی از آن را خارج از اختیار انسان میداند مانند غفلت یک فرد مجنون، و نوع دوم را ناشی از اختیار انسان می داند که توسط فراهم آوردن اسبابی به صورت ارادی سبب غفلت خودش شده است. (ابن منظور، ج ۱۴، ص۴۰۶؛ راغب اصفهانی، ص۲۴۶) | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
زمانی که واژه ی سهو در کنار واژه ی نبی قرار نمیگیرد معنای اصطلاحی مدنظر در این پژوهش را این گونه القا می نماید که ارتکاب اعمالی از حضرت رسول (ص) به صورت خاص و انبیاء به صورت عموم که ناشی از سهو و غفلتشان است کاملا طبیعی میباشد و مصونیت (عصمت) ویژه ی آنها فقط از گناهان میباشد. | زمانی که واژه ی سهو در کنار واژه ی نبی قرار نمیگیرد معنای اصطلاحی مدنظر در این پژوهش را این گونه القا می نماید که ارتکاب اعمالی از حضرت رسول (ص) به صورت خاص و انبیاء به صورت عموم که ناشی از سهو و غفلتشان است کاملا طبیعی میباشد و مصونیت (عصمت) ویژه ی آنها فقط از گناهان میباشد. | ||
=ادله اختیاری بودن سهو= | =ادله اختیاری بودن سهو= | ||
سید مرتضی در کتاب الصحیح من سیره النبی (ص) سهو و نسیان را از اعمالی میدانند که انسان در انجام آن دارای اختیار است و دلایل خود را چنین بیان | سید مرتضی در کتاب الصحیح من سیره النبی (ص) سهو و نسیان را از اعمالی میدانند که انسان در انجام آن دارای اختیار است و دلایل خود را چنین بیان میکند: | ||
۱ – تلاش مضاعف انسان برای ضابط بودن و حافظ بودن و عدم داشتن نسیان سبب میشود که درصد خطای انسان نیز کمتر شود، در واقع اهتمام زیاد سبب نسیان کمتر میشود. پیامبر (ص) به عنوان اشرف مخلوقات و حافظ ترین و ضابط ترین فرد، تنها هدفشان جلب رضایت الهی بوده است و علاوه بر آن تلاشهای ایشان در راه حفظ دین و احکام الهی نیز موجب فیض و لطف الهی میشود. ((والذین جاهدوا فینا لهدینهم سبلنا)) ((ولینصرن الله من ینصره)) ((ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا)) | ۱ – تلاش مضاعف انسان برای ضابط بودن و حافظ بودن و عدم داشتن نسیان سبب میشود که درصد خطای انسان نیز کمتر شود، در واقع اهتمام زیاد سبب نسیان کمتر میشود. پیامبر (ص) به عنوان اشرف مخلوقات و حافظ ترین و ضابط ترین فرد، تنها هدفشان جلب رضایت الهی بوده است و علاوه بر آن تلاشهای ایشان در راه حفظ دین و احکام الهی نیز موجب فیض و لطف الهی میشود. ((والذین جاهدوا فینا لهدینهم سبلنا)) ((ولینصرن الله من ینصره)) ((ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا)) | ||
۲ – ذکر مواردی که با اجتناب از آنها میتوان از نسیان جلوگیری کرد مانند خوردن پنیر و … و در مقابل ذکر مواردی که سبب تقویت حافظه میشود نشاندهنده این امر است که سهو و نسیان از امور اختیاری است. و انسان میتواند اسباب و وسایلی فراهم آورد که هرگز به دام خطا و نسیان نیفتد. کسی که نسبت به اسباب و علل تحقق کاری اختیار داشته باشد، میتوان گفت که بر خود آن کار نیز اختیار دارد، زیرا قدرت بر سبب عین قدرت بر مسبب است. | ۲ – ذکر مواردی که با اجتناب از آنها میتوان از نسیان جلوگیری کرد مانند خوردن پنیر و … و در مقابل ذکر مواردی که سبب تقویت حافظه میشود نشاندهنده این امر است که سهو و نسیان از امور اختیاری است. و انسان میتواند اسباب و وسایلی فراهم آورد که هرگز به دام خطا و نسیان نیفتد. کسی که نسبت به اسباب و علل تحقق کاری اختیار داشته باشد، میتوان گفت که بر خود آن کار نیز اختیار دارد، زیرا قدرت بر سبب عین قدرت بر مسبب است. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
در ادامه توجیهات اشاره به جواز ائمه بر وقوع این قصه برای هر دوی آنها می نماید و میگوید که روایت ابوهریره از ذوالشمالین دارای ارسال است و روایت از ذوالیدین را ناشی از مشاهده او می داند. | در ادامه توجیهات اشاره به جواز ائمه بر وقوع این قصه برای هر دوی آنها می نماید و میگوید که روایت ابوهریره از ذوالشمالین دارای ارسال است و روایت از ذوالیدین را ناشی از مشاهده او می داند. | ||
در پاسخ این توجیه باید گفت که به چه دلیلی و برای چه مصلحتی میتوان تکرار در این قضیه را پذیرفت؟ علاوه بر اینکه ارسال در روایت سبب ضعف و رد آن روایت میشود. در صورت مشاهده این قضیه توسط ابوهریره اختلافات موجود در نقل او که در منابع مختلف قابل استنادند چگونه توجیه میشود؟ | در پاسخ این توجیه باید گفت که به چه دلیلی و برای چه مصلحتی میتوان تکرار در این قضیه را پذیرفت؟ علاوه بر اینکه ارسال در روایت سبب ضعف و رد آن روایت میشود. در صورت مشاهده این قضیه توسط ابوهریره اختلافات موجود در نقل او که در منابع مختلف قابل استنادند چگونه توجیه میشود؟ | ||
در احتمال بعدی که ذکر | در احتمال بعدی که ذکر میکند میگوید شاید ذوالشمالین را ذوالیدین نیز می نامیدند و هم چنین بالعکس ذوالیدین نیز ذوالشمالین نامیده می شد و این امر سبب اشتباه شده است .(ابن حجر، فتح الباری ،ج۳، ص۷۷ و ابن اثیر ،ج ۲ ،ص ۱۴۱) | ||
این توجیه نیز از ادعاهایی است که هیچ دلیلی برای آن ذکر نشده است. | این توجیه نیز از ادعاهایی است که هیچ دلیلی برای آن ذکر نشده است. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
در کتاب فتح الباری در این زمینه به این موارد اشاره شده است: | در کتاب فتح الباری در این زمینه به این موارد اشاره شده است: | ||
در طریق آدم از شعبه تعیین نماز با شک همراه است، در نقل از ابوالولید از شعبه و در طریق ابوسلمه با قاطعیت لفظ ظهر آمده است، در طریق ابوسفیان مولی بن ابی احمد بدون هیچ شکی نماز عصر گفته شده است، در طریق ابن سیرین آمده: اکثر ظنی انها العصر، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده احدی صلاتی العشی که ابوهریره نام برده و ابن سیرین فراموش نموده است، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده شک از جانب ابوهریره میباشد که فراموش کرده است .دلیل این تشتت از جانب ابوهریره در فتح الباری اینگونه آمده که شاید او زمانی یقین داشته نماز عصر بوده و با قاطعیت گفته نماز عصر و گاهی اندیشه نماز ظهر بر او غلبه می یافته و این تفاوت به دلیل اهتمام به ذکر رویدادی است که شامل احکام شرعی میباشد. در ادامه ایشان روایت عمران را بدون اختلاف میدانند که او به نماز عصر اشاره نموده و به این قرینه روایات ابوهریره که نماز عصر را گفتهاند ترجیح داده است. (ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص ۷۷) | در طریق آدم از شعبه تعیین نماز با شک همراه است، در نقل از ابوالولید از شعبه و در طریق ابوسلمه با قاطعیت لفظ ظهر آمده است، در طریق ابوسفیان مولی بن ابی احمد بدون هیچ شکی نماز عصر گفته شده است، در طریق ابن سیرین آمده: اکثر ظنی انها العصر، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده احدی صلاتی العشی که ابوهریره نام برده و ابن سیرین فراموش نموده است، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده شک از جانب ابوهریره میباشد که فراموش کرده است .دلیل این تشتت از جانب ابوهریره در فتح الباری اینگونه آمده که شاید او زمانی یقین داشته نماز عصر بوده و با قاطعیت گفته نماز عصر و گاهی اندیشه نماز ظهر بر او غلبه می یافته و این تفاوت به دلیل اهتمام به ذکر رویدادی است که شامل احکام شرعی میباشد. در ادامه ایشان روایت عمران را بدون اختلاف میدانند که او به نماز عصر اشاره نموده و به این قرینه روایات ابوهریره که نماز عصر را گفتهاند ترجیح داده است. (ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص ۷۷) | ||
با توجه به روایات ذکر شده اختلاف نظر در مورد نمازی که در آن سهو رخ داده کاملا مشهود است. علیرغم وجود افراد مشترک در اسناد دیده میشود که گاهی نقلهای متفاوتی از یک فرد در این زمینه وجود دارد از جمله: روایات منقول از ابوهریره که عمده روایات است در تعیین این نماز گاهی با اطمینان کامل نماز ظهر و گاهی نماز عصر و گاهی ظهر یا عصر و … بیان شده است. در مجموعه این روایات نیز از افراد متفاوت این اختلاف وجود دارد که برخی نماز مغرب را مطرح نمودهاند. در تعداد رکعات نماز نیز برخی قایل به نقصان در دو رکعت و برخی در یک رکعت از یک نماز چهار رکعتی شدهاند و برخی از این روایات که عمدتا منقول از ابن مسعود است قایل به زیادت در رکعات نماز شدهاند. این اختلاف نظر نیز از جمله عوامل موثر در رد این روایات میباشد. در توجیه ابن حجر که عامل اصلی این تشت را از جانب ابوهریره اهتمام به بیان مساله شرعی عنوان | با توجه به روایات ذکر شده اختلاف نظر در مورد نمازی که در آن سهو رخ داده کاملا مشهود است. علیرغم وجود افراد مشترک در اسناد دیده میشود که گاهی نقلهای متفاوتی از یک فرد در این زمینه وجود دارد از جمله: روایات منقول از ابوهریره که عمده روایات است در تعیین این نماز گاهی با اطمینان کامل نماز ظهر و گاهی نماز عصر و گاهی ظهر یا عصر و … بیان شده است. در مجموعه این روایات نیز از افراد متفاوت این اختلاف وجود دارد که برخی نماز مغرب را مطرح نمودهاند. در تعداد رکعات نماز نیز برخی قایل به نقصان در دو رکعت و برخی در یک رکعت از یک نماز چهار رکعتی شدهاند و برخی از این روایات که عمدتا منقول از ابن مسعود است قایل به زیادت در رکعات نماز شدهاند. این اختلاف نظر نیز از جمله عوامل موثر در رد این روایات میباشد. در توجیه ابن حجر که عامل اصلی این تشت را از جانب ابوهریره اهتمام به بیان مساله شرعی عنوان میکند باید گفت: این تشتت فقط در منقولات ابوهریره وجود ندارد بلکه سایر افرادی که روایات مشابه را ذکر نمودهاند نیز دارای این اختلاف اند، آن روایات چگونه قابل توجیه اند و از طرفی چگونهاین روایات با اختلافات زیاد راجع به یک مساله قابل جمع اند ؟! | ||
=عملکرد پیامبر (ص) در مقابل تذکر به ایشان= | =عملکرد پیامبر (ص) در مقابل تذکر به ایشان= | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
=توجیه حضرت رسول (ص)= | =توجیه حضرت رسول (ص)= | ||
… قال انما انا بشر اذکر کما تذکرون و انسی کما تنسون. (ابن حنبل، ج۱ ،ص ۴۲۰) | … قال انما انا بشر اذکر کما تذکرون و انسی کما تنسون. (ابن حنبل، ج۱ ،ص ۴۲۰) | ||
روایاتی که این توجیه را از جانب حضرت رسول (ص) بیان میکنند، مصلحت این سهو را در چه مطلبی میدانند؟ آیا فقط این که ایشان فردی مانند سایر مردم اند کفایت از سهو ایشان | روایاتی که این توجیه را از جانب حضرت رسول (ص) بیان میکنند، مصلحت این سهو را در چه مطلبی میدانند؟ آیا فقط این که ایشان فردی مانند سایر مردم اند کفایت از سهو ایشان میکند؟ این نکته که در آیات الهی هم آمده: ((قل :انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد)) و تفاوت پیامبر (ص) را با افراد عادی در نزول وحی عنوان نموده است. | ||
با فرض پذیرش توجیهی که سهو حضرت رسول (ص) را بیان احکام شرعی عنوان | با فرض پذیرش توجیهی که سهو حضرت رسول (ص) را بیان احکام شرعی عنوان میکند، ذکر این نکته که ایشان همانند سایر افراد عادی اند چه جایگاهی دارد و آیا در این حال سزاوار نبود که حضرت (ص) توجیه خود را همان بیان احکام شرعی ذکر مینمودند که دلیل قانع کننده ای برای رفتارشان باشد؟ در هیچ یک از روایات ذکر شده به توجیهی از حانب ایشان مبنی بر بیان شرعی و … اشاره نشده است و توجیه سهو ایشان برای بیان این نکته که ایشان نیز همانند سایر خلقند ادعایی است که برای پذیرشش دلیل قانع کننده ای وجود ندراد. | ||
=تعارض شبهه سهو النبی با آیات قرآن= | =تعارض شبهه سهو النبی با آیات قرآن= | ||
((انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)) احزاب ۳۳ | ((انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)) احزاب ۳۳ | ||
آیه تطهیر از آیاتیست که طهارت و پاکی اهل بیت را به صورت مطلق از همه چیز (رجس با ال) و در همه زمانها بیان | آیه تطهیر از آیاتیست که طهارت و پاکی اهل بیت را به صورت مطلق از همه چیز (رجس با ال) و در همه زمانها بیان میکند و حقیقت رجس نیز موقوف به علم و جهل افراد نیست. | ||
((یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)) نساء ۵۹ | ((یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)) نساء ۵۹ | ||
آیه اولی الامر نیز از آیاتی است که اطاعت بدون قید و شرط از ائمه (ع) را بیان | آیه اولی الامر نیز از آیاتی است که اطاعت بدون قید و شرط از ائمه (ع) را بیان میکند و پذیرش این امر مستلزم پذیرش عصمت آنها به صورت مطلق میباشد. | ||
تعارض با ادله نقلی: | تعارض با ادله نقلی: | ||
این روایت و روایات مشابه عصمت انبیاء را به صورت مطلق در تمام حالات و از همه گناهان عمدی و سهوی بیان می نماید: | این روایت و روایات مشابه عصمت انبیاء را به صورت مطلق در تمام حالات و از همه گناهان عمدی و سهوی بیان می نماید: |