۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' شعله ور' به ' شعلهور') |
جز (جایگزینی متن - ' می کند' به ' میکند') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[در آن هنگام که خلافت در مسیر دیگرى افتاد]، پرده اى میان خود و زمامدارى آویخته روى از آن گردانیدم، چون در انتخاب یکى از دو راه اندیشیدم، یا مىبایست با دستى خالى به مخالفانم حمله کنم و یا شکیبائى در برابر حادثه اى ظلمانى و پر ابهام پیشه گیرم. [چه حادثه اى] حادثه اى بس کوبنده که بزرگسال را فرتوت و کم سال را پیر و انسان با ایمان را تا بدیدار پروردگارش در رنج و مشقت فرو مىبرد. | [در آن هنگام که خلافت در مسیر دیگرى افتاد]، پرده اى میان خود و زمامدارى آویخته روى از آن گردانیدم، چون در انتخاب یکى از دو راه اندیشیدم، یا مىبایست با دستى خالى به مخالفانم حمله کنم و یا شکیبائى در برابر حادثه اى ظلمانى و پر ابهام پیشه گیرم. [چه حادثه اى] حادثه اى بس کوبنده که بزرگسال را فرتوت و کم سال را پیر و انسان با ایمان را تا بدیدار پروردگارش در رنج و مشقت فرو مىبرد. | ||
به حکم عقل سلیم بر آن شدم که صبر و تحمل را بر حمله با دست خالى ترجیح بدهم. من راه بردبارى را پیش گرفتم، چونان بردبارى چشمى که خس و خاشاک در آن فرو رود و گلویى که استخوانى مجرایش را بگیرد. [چرا اضطراب سر تا پایم را نگیرد و اقیانوس درونم را نشوراند]. مىدیدم حقى که به من رسیده و از آن من است به یغما مىرود و از مجراى حقیقىاش منحرف مىگردد | به حکم عقل سلیم بر آن شدم که صبر و تحمل را بر حمله با دست خالى ترجیح بدهم. من راه بردبارى را پیش گرفتم، چونان بردبارى چشمى که خس و خاشاک در آن فرو رود و گلویى که استخوانى مجرایش را بگیرد. [چرا اضطراب سر تا پایم را نگیرد و اقیانوس درونم را نشوراند]. مىدیدم حقى که به من رسیده و از آن من است به یغما مىرود و از مجراى حقیقىاش منحرف مىگردد | ||
امام علیهالسلام در بخشی از نامه شان به اهالی مصر به شرائط سخت دوران بعد از ارتحال پیامیر ص اشاره نموده و ضمن اظهار شگفتی از برخورد نامناسب مسلمانان عرب با اهل بیت پیامبر، در تحلیلی دلیل بیعت خویش با خلیفه وقت و کناره گیری از خلافت را اینچنین بیان | امام علیهالسلام در بخشی از نامه شان به اهالی مصر به شرائط سخت دوران بعد از ارتحال پیامیر ص اشاره نموده و ضمن اظهار شگفتی از برخورد نامناسب مسلمانان عرب با اهل بیت پیامبر، در تحلیلی دلیل بیعت خویش با خلیفه وقت و کناره گیری از خلافت را اینچنین بیان میکند : | ||
...من دست خود را از بیعت با ابوبکر نگه داشتم تا اینکه مشاهده کردم مردمی را که از اسلام برگشتند و به نابودی دین محمد دعوت میکنند، پس ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم، رخنه و یا خرابی در بنای اسلام ببینم که مصیبت آن برای من عظیمتر است از اینکه حکومت و ولایت شما را از دست بدهم، پس در آن حوادث ناگوار قیام کردم تا اینکه باطل، از میان رفت و دین اسلام ثبات و قوام یافت.. | ...من دست خود را از بیعت با ابوبکر نگه داشتم تا اینکه مشاهده کردم مردمی را که از اسلام برگشتند و به نابودی دین محمد دعوت میکنند، پس ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم، رخنه و یا خرابی در بنای اسلام ببینم که مصیبت آن برای من عظیمتر است از اینکه حکومت و ولایت شما را از دست بدهم، پس در آن حوادث ناگوار قیام کردم تا اینکه باطل، از میان رفت و دین اسلام ثبات و قوام یافت.. | ||
امام علیهالسلام در گفتاری دیگر که قبل از واقعه جمل ایراد گردید به حوادث دردناک بعد از رحلت پیامبر اشاره نموده و علت سکوت خویش را در برابر مخالفین، بیم بروز تفرقه در بین مسلمین و بازگشت مردم به کفر و تباهی می داند: | امام علیهالسلام در گفتاری دیگر که قبل از واقعه جمل ایراد گردید به حوادث دردناک بعد از رحلت پیامبر اشاره نموده و علت سکوت خویش را در برابر مخالفین، بیم بروز تفرقه در بین مسلمین و بازگشت مردم به کفر و تباهی می داند: | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
ایشان درتبیین علت سکوت امام واهتمام انحضرت به وحدت مسلمین بعد از ارتحال پیامبر ص میفرماید: | ایشان درتبیین علت سکوت امام واهتمام انحضرت به وحدت مسلمین بعد از ارتحال پیامبر ص میفرماید: | ||
طبعاً هرکس میخواهد بداند آنچه علی(ع) دربارة آن میاندیشید، آنچه علی(ع) نمیخواست آسیب ببیند، آنچه علی(ع) آن اندازه برایش اهمیت قائل بود که چنان رنج جانکاه را تحمل کرد چه بود؟ حدساً باید گفت: آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است. مسلمین، قوت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان میدادند مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند، موفقیتهای محیرالعقول خود را در سالهای بعد نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند، علیالقاعده علی(ع) بهخاطر همین مصلحت، سکوت و مدارا کرد..» | طبعاً هرکس میخواهد بداند آنچه علی(ع) دربارة آن میاندیشید، آنچه علی(ع) نمیخواست آسیب ببیند، آنچه علی(ع) آن اندازه برایش اهمیت قائل بود که چنان رنج جانکاه را تحمل کرد چه بود؟ حدساً باید گفت: آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است. مسلمین، قوت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان میدادند مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند، موفقیتهای محیرالعقول خود را در سالهای بعد نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند، علیالقاعده علی(ع) بهخاطر همین مصلحت، سکوت و مدارا کرد..» | ||
ایشان در بخشی دیگر به حوادث دردناک بعد ا زپیامبر که نسبت به همسر گرامی اش زهرا سلام الله علیها اتفاق افتاد اشاره کرده و صبر و تحمل ان حضرت را جهت حفظ وحدت اسلامی اینچنین تبیین | ایشان در بخشی دیگر به حوادث دردناک بعد ا زپیامبر که نسبت به همسر گرامی اش زهرا سلام الله علیها اتفاق افتاد اشاره کرده و صبر و تحمل ان حضرت را جهت حفظ وحدت اسلامی اینچنین تبیین میکند: | ||
سکوت و مدارا در برخى شرایط بیش از قیامهاى خونین نیرو و قدرت تملک نفس مىخواهد. مردى را در نظر بگیرید که مجسمه شجاعت و شهامت و غیرت است، هرگز به دشمن پشت نکرده و پشت دلاوران از بیمش مىلرزد؛ اوضاع و احوالى پیش میآید که مردمى سیاست پیشه از موقع حساس استفاده مىکنند و کار را بر او تنگ مىگیرند تا آنجا که همسر بسیار عزیزش مورد اهانت قرار مىگیرد و او خشمگین وارد خانه مىشود و با جملههایى که کوه را از جا میکند شوهر غیور خود را مورد عتاب قرار مىدهد و مىگوید: | سکوت و مدارا در برخى شرایط بیش از قیامهاى خونین نیرو و قدرت تملک نفس مىخواهد. مردى را در نظر بگیرید که مجسمه شجاعت و شهامت و غیرت است، هرگز به دشمن پشت نکرده و پشت دلاوران از بیمش مىلرزد؛ اوضاع و احوالى پیش میآید که مردمى سیاست پیشه از موقع حساس استفاده مىکنند و کار را بر او تنگ مىگیرند تا آنجا که همسر بسیار عزیزش مورد اهانت قرار مىگیرد و او خشمگین وارد خانه مىشود و با جملههایى که کوه را از جا میکند شوهر غیور خود را مورد عتاب قرار مىدهد و مىگوید: | ||
«پسر ابوطالب! چرا به گوشه خانه خزیدهاى؟ تو همانى که شجاعان از بیم تو خواب نداشتند؛ اکنون در برابر مردمى ضعیف سستى نشان مىدهى؟ | «پسر ابوطالب! چرا به گوشه خانه خزیدهاى؟ تو همانى که شجاعان از بیم تو خواب نداشتند؛ اکنون در برابر مردمى ضعیف سستى نشان مىدهى؟ |