۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می کند' به ' میکند') |
جز (جایگزینی متن - 'روشها' به 'روشها') |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
=تصوف= | =تصوف= | ||
شیخ سعید طریقه شعیب أبو مدین المغربیة را آموخت. یکی از راههای صوفیه از فرستاده شیخ شعیب ابی مدین تلمسانی به حضرموت یعنی شیخ عبدالله الصالح مغربی گرفته شده است و او از کسانی شد که سلسله سند منسوب به رسول خدا صلی الله علیه و آله را از او اخذ میکردند و روش علمی اخذ شده از او که (روش عمودی) شهرت داشت یکی از | شیخ سعید طریقه شعیب أبو مدین المغربیة را آموخت. یکی از راههای صوفیه از فرستاده شیخ شعیب ابی مدین تلمسانی به حضرموت یعنی شیخ عبدالله الصالح مغربی گرفته شده است و او از کسانی شد که سلسله سند منسوب به رسول خدا صلی الله علیه و آله را از او اخذ میکردند و روش علمی اخذ شده از او که (روش عمودی) شهرت داشت یکی از روشهای معروف حضرمی است که به بیست و سه روشی که عبدالرحمن بن عبدالله بلفقیه در کتاب «رفع الأستار» از آن یاد کرده است او نیز مؤسس (المنصبة العمودیة) است که ظاهر و قداست خود را دارد و تا امروز باقی است<ref>باکثیر, عبدالله بن محمد (1405 هـ). رحلة الأشواق القویة إلی مواطن السادة العلویة. صفحة 134 - 136</ref> و از کسانی که از شیخ الصالح مراکشی طریقت را آموختند سید محمد بن علی بعلوی، «فقیه المقدم» مؤلف «الطریقة العلویه» در شهر تریم بود. | ||
وی از معاصران شیخ سعید بود که در شهر تریم نزد وی رفت و با وی در تصمیم شکستن شمشیر به عنوان نمادی از دگرگونی از | وی از معاصران شیخ سعید بود که در شهر تریم نزد وی رفت و با وی در تصمیم شکستن شمشیر به عنوان نمادی از دگرگونی از جنبههای زندگی اجتماعی حاکم بر آن عصر موافقت کرد. | ||
و به راه زهد و ترک سیاست جایی که شمشیر در آن زمان نماد غارت، دزدی، جنایت، قضاوت جویی و انتقام بود رفتند. | و به راه زهد و ترک سیاست جایی که شمشیر در آن زمان نماد غارت، دزدی، جنایت، قضاوت جویی و انتقام بود رفتند. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
هنگامی که از او در مورد خصوصیات فقیر صابر سؤال کردند، او گفت: | هنگامی که از او در مورد خصوصیات فقیر صابر سؤال کردند، او گفت: | ||
«به پوشیدن مصیبت زرهی و گوشه گیری و ردای حرمت و شلوار عفت و حیا، مشاهده و عصای امانت و چراغ پایداری و صبر و عصای یقین را بگیر و گوشه ای را بگیر و از علم بنوش، در پایان به درگاه پادشاه قدوس | «به پوشیدن مصیبت زرهی و گوشه گیری و ردای حرمت و شلوار عفت و حیا، مشاهده و عصای امانت و چراغ پایداری و صبر و عصای یقین را بگیر و گوشه ای را بگیر و از علم بنوش، در پایان به درگاه پادشاه قدوس میرسی او دارای صفاتی است که با آن شناخته میشود، اگر میدانستند که از آب نازکتر است و از آسمان بالاتر. او از تابستان بارورتر و نیتش از شمشیر زیباتر است. | ||
گفتار او از ظلم و ستم دوری میکند، مانند دریایی که فرد خود را در آن میشوید و از ماهی آن | گفتار او از ظلم و ستم دوری میکند، مانند دریایی که فرد خود را در آن میشوید و از ماهی آن میخورد. درونش از خستگی دوری مسافت آرام نمیگیرد | ||
اگر راست بگوید او را از ترس نجات میدهد، و اگر راست گو باشد، عدالت را در حق خود به جا | اگر راست بگوید او را از ترس نجات میدهد، و اگر راست گو باشد، عدالت را در حق خود به جا میآورد و حق خود را از او ننمیگیرد (کنایه از لطف). | ||
هر چه خداوند به او نعمت داده است راضی و خشنود است و به هیچ یک از مخلوقات خدا ستم | هر چه خداوند به او نعمت داده است راضی و خشنود است و به هیچ یک از مخلوقات خدا ستم نمیکند و اگر به او ستم شود صبر و گذشت دارد.» | ||
سپس از او درباره صفات شیخ و اینکه او شایسته شیخیت است پرسیدند و او پاسخ داد: | سپس از او درباره صفات شیخ و اینکه او شایسته شیخیت است پرسیدند و او پاسخ داد: | ||
«فکر متحرک بودن، تفکر بنیادی، دعوای زیبا، کرم همیشگی، آرزوی بزرگ، علم بسیار، سینه گشاد، نفس مطیع، صحبت با تبسم و کسی را ذکر نکند بغبه، به دور از خیانت، نه غافل از جهل او، خشنود از آنان که نزد او آمدند، کمک به مسلمانان در هر امر خوار کننده، پدر یتیم. برای ضعیفان، محزون دلش، خوش به خدایش، دریغ نکن و شتاب مکن، پیروز نمیشود و از کسی که او را آزار میدهد، عصبانی نمیشود، بلکه چشم | «فکر متحرک بودن، تفکر بنیادی، دعوای زیبا، کرم همیشگی، آرزوی بزرگ، علم بسیار، سینه گشاد، نفس مطیع، صحبت با تبسم و کسی را ذکر نکند بغبه، به دور از خیانت، نه غافل از جهل او، خشنود از آنان که نزد او آمدند، کمک به مسلمانان در هر امر خوار کننده، پدر یتیم. برای ضعیفان، محزون دلش، خوش به خدایش، دریغ نکن و شتاب مکن، پیروز نمیشود و از کسی که او را آزار میدهد، عصبانی نمیشود، بلکه چشم میپوشد و عفو میکند و به چیزی که مربوط به او نیست نمیپردازد، اگر به او دشنام داده شود، دشنام نمیدهد، و اگر از او خواسته شود، مانع نمیشود، و اگر مانع شود، اذیت نمیشود، و کسی که نزد من مهجور است، شر و اهلش خشمگین نمیشوند، مگر به عدالت خود و علم به اصول و فروع دین». | ||
=خانواده= | =خانواده= | ||
وی با دختر شیخ احمد بن سعید بلوعار العفیفی ازدواج کرد و صاحب دو پسر به | وی با دختر شیخ احمد بن سعید بلوعار العفیفی ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نامهای محمد و علی شد. | ||
=وفات= | =وفات= |