۸۷٬۷۸۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می کند' به ' میکند') |
جز (جایگزینی متن - ' می داد' به ' میداد') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
در روایتی از عفیف بن قیس کندی نقل شده است: | در روایتی از عفیف بن قیس کندی نقل شده است: | ||
پیش از آن که دعوت پیامبر(صلی الله علیه وآله) علنی شود، روزی در مکه با عباس بن عبدالمطلب نشسته بودم، جوانی آمد و به آسمان نگاه کرد و چون آفتاب بالا آمد در برابر کعبه به نماز ایستاد.<ref> با توجه به این که در آن زمان قبله پیامبر(صلی الله علیه وآله) بیتالمقدس بوده است، ایستادن ایشان در برابر کعبه، به سوی مسجد الاقصی نیز بوده است، زیرا اگر کعبه را در جهت شمال قرار | پیش از آن که دعوت پیامبر(صلی الله علیه وآله) علنی شود، روزی در مکه با عباس بن عبدالمطلب نشسته بودم، جوانی آمد و به آسمان نگاه کرد و چون آفتاب بالا آمد در برابر کعبه به نماز ایستاد.<ref> با توجه به این که در آن زمان قبله پیامبر(صلی الله علیه وآله) بیتالمقدس بوده است، ایستادن ایشان در برابر کعبه، به سوی مسجد الاقصی نیز بوده است، زیرا اگر کعبه را در جهت شمال قرار میداد، به سمت مسجد الاقصی (در شمال) نیز قرار می گرفت.</ref> آنگاه نوجوانی آمد و در سمت راست او ایستاد و سپس خانمی پشت سر آن دو ایستاد. جوان به رکوع رفت، آن دو نیز رکوع کردند. سپس ایستاد و به سجده رفت، آن دو نیز سجده کردند. به عباس گفتم: امر بزرگی است. عباس نیز گفت: امر بزرگی است. میدانی این جوان کیست؟ این پسر برادرم محمد بن عبداللّه بن عبدالمطلب است. میدانی این نوجوان کیست؟ پسر برادرم علی بن ابی طالب است. میدانی آن زن کیست؟ خدیجه دختر خویلد است. فرزند برادرم به من گفت که خداوندگار او، خداوندگار آسمانها و زمین، او را به این دینی که بر آن است فرمان داده است. به خدا قسم جز این سه نفر کسی در روی زمین چنین آیینی ندارد.<ref>ر. ک: محمد مفید، الارشاد، ج1، ص 29 و 30; احمد عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج4، ص425; همو، لسان المیزان، ج1، ص395; احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص 59; محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص56 و احمد بن حنبل، مسند، ج 1، ص 209.</ref> | ||
=== مستندات دیدگاه سوم === | === مستندات دیدگاه سوم === |