۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== منبع ==' به '== منابع ==') |
جز (جایگزینی متن - ' بحثها' به ' بحثها') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
میگفتند فلان فقیه نظرش این است، فلان فقیه دیگر نظرش آن است. اینها شاگرد این مکتب بودند، آنها شاگرد آن مکتب و یک جنگ عقایدی هم در زمینه مسائل فقهی پیدا شده بود. | میگفتند فلان فقیه نظرش این است، فلان فقیه دیگر نظرش آن است. اینها شاگرد این مکتب بودند، آنها شاگرد آن مکتب و یک جنگ عقایدی هم در زمینه مسائل فقهی پیدا شده بود. | ||
از همه اینها داغتر- نه مهمتر- | از همه اینها داغتر- نه مهمتر- بحثهای کلامی بود. از همان قرن اول طبقهای به نام «متکلّم» پیدا شدند، که این تعبیرات را در کلمات امام صادق میبینیم و حتی به بعضی از شاگردانشان میفرمایند: «این متکلمین را بگویید بیایند.» متکلمین در اصول عقاید و مسائل اصولی بحث میکردند: درباره خدا، درباره صفات خدا، درباره آیاتی از قرآن که مربوط به خداست؛ آیا فلان صفت خدا عین ذات اوست یا غیر ذات اوست؟ | ||
آیا حادث است یا قدیم؟ درباره نبوت و حقیقت وحی بحث میکردند، درباره شیطان بحث میکردند، درباره توحید و ثنویّت بحث میکردند، درباره اینکه آیا عمل رکن ایمان است که اگر عمل نبود ایمانی نیست، یا اینکه عمل در ایمان دخالتی ندارد بحث میکردند، درباره قضا و قدر بحث میکردند، درباره جبر و اختیار بحث میکردند. یک بازار فوقالعاده داغی متکلمین به وجود آورده بودند. | آیا حادث است یا قدیم؟ درباره نبوت و حقیقت وحی بحث میکردند، درباره شیطان بحث میکردند، درباره توحید و ثنویّت بحث میکردند، درباره اینکه آیا عمل رکن ایمان است که اگر عمل نبود ایمانی نیست، یا اینکه عمل در ایمان دخالتی ندارد بحث میکردند، درباره قضا و قدر بحث میکردند، درباره جبر و اختیار بحث میکردند. یک بازار فوقالعاده داغی متکلمین به وجود آورده بودند. | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
برخی مسأله تسامح و تساهل نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته اند که «سعه صدر خلفا ایجاب میکرد که در دربار آنها مسلمان و مسیحی و یهودی و مجوسی و غیره با همدیگر بجوشند و از یکدیگر استفاده کنند» ولی این سعه صدر خلفا نبود، دستور خود پیغمبر بود. | برخی مسأله تسامح و تساهل نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته اند که «سعه صدر خلفا ایجاب میکرد که در دربار آنها مسلمان و مسیحی و یهودی و مجوسی و غیره با همدیگر بجوشند و از یکدیگر استفاده کنند» ولی این سعه صدر خلفا نبود، دستور خود پیغمبر بود. | ||
حتی جرجی زیدان این مسأله را به حساب سعه صدر خلفا میگذارد. داستان سید رضی را نقل میکند که سید رضی- که مردی است در ردیف مراجع تقلید و مرد فوقالعادهای است و برادر سید مرتضی است- وقتی که دانشمند معاصرش «ابواسحاق صابی» <ref>ابواسحاق صابی مسلمان نبود، صابئی بود(درباره مذهب صابئین خیلی حرف است. برخی گفتهاند مذهب صابئی ریشه مجوسی داشته ولی یک نحله مسیحی است. امروز راجع به این مذهب خیلی | حتی جرجی زیدان این مسأله را به حساب سعه صدر خلفا میگذارد. داستان سید رضی را نقل میکند که سید رضی- که مردی است در ردیف مراجع تقلید و مرد فوقالعادهای است و برادر سید مرتضی است- وقتی که دانشمند معاصرش «ابواسحاق صابی» <ref>ابواسحاق صابی مسلمان نبود، صابئی بود(درباره مذهب صابئین خیلی حرف است. برخی گفتهاند مذهب صابئی ریشه مجوسی داشته ولی یک نحله مسیحی است. امروز راجع به این مذهب خیلی بحثهاست که ریشه آن چیست) و بسیار دانشمند و مرد مؤدبی بود، و چون ادیب بود خیلی علاقهمند به ادبیّت قرآن بود و خیلی هم به آیات قرآن استشهاد میکرد. ماه رمضان چیزی نمیخورد. میگفتند تو که مسلمان نیستی چرا چیزی نمیخوری؟ میگفت: ادب اقتضا میکند که من با مردم زمان خودم هماهنگی داشته باشم.</ref> وفات یافت قصیدهای در مدح او گفت: | ||
أَ رَأَیْتَ مَنْ حَمَلوا عَلَی الأَعْوادِ أَ رَأَیْتَ کَیْفَ خَبا ضِیاءُ النّادی | أَ رَأَیْتَ مَنْ حَمَلوا عَلَی الأَعْوادِ أَ رَأَیْتَ کَیْفَ خَبا ضِیاءُ النّادی | ||